در همين زمينه
26 مهر» استقبال پر شور از تيم ملی فوتسال ايران در فرودگاه، ايسنا23 مهر» خداحافظی باشکوه فوتسال ايران با جام جهانی، تلخ ترين تساوی دنيا، مهر 23 مهر» فيفا: ايران در آستانه صعود به نيمه نهايی جام جهانی فوتسال قرار دارد، ايلنا 22 مهر» پاداش دو ميليون تومانی برای بازيکنان تيم ملی فوتسال در صورت پيروزی بر ايتاليا، ايسنا 21 مهر» وحيد شمسايی: آرزوی رويارويی دوباره با تيم برزيل را داريم، فارس
بخوانید!
30 آذر » ويژه بالا
30 آذر » ويژه پائين 15 آبان » افشين قطبی: پرسپوليس با چهار پيروزی قهرمان نيم فصل میشود، ايسنا 15 آبان » هفته چهاردهم ليگ برتر فوتبال؛ استقلال به دنبال صدر، پرسپوليس در تعقيب مدعيان، ايسنا 15 آبان » محمد نصرتی به پرسپوليس برمی گردد، ايرنا
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! مصطفی نظری دروازه بان تيم ملی فوتسال ايران: ما تيم ملی دوم برزيل بوديم! مغرور نشوم، بهترين دروازه بان دنيا میشوم، ايسناقبل از حضور تيم ملی فوتسال در جام جهانی، وقتی خبرنگاری از "حسين شمس" دليل دعوت نشدن "رضا ناصری" را پرسيد و گفت که بازيکنان نمیتوانند با "مصطفی نظری" خيالشان از بابت دروازه راحت باشد، سرمربی تيم ملی مدعی شد که نظری ستاره ايران در برزيل خواهد بود. البته در آن زمان کسی نه حرفهای شمس را جدی گرفت و نه نظری را. اما حضور در جام جهانی بهترين مکان برای دروازهبان بيست و پنج ساله ايران بود که بتواند پس از مسابقات قهرمانی آسيا خودی نشان بدهد و ثابت کند پشت خط ماندنش در اين چند سال چندان به دلايل فنی مربوط نبوده است. "چياگو" (لقبی که تلويزيون برزيل به نظری داد) يک هفته پس از بازگشت تيم ملی از ريودوژانيرو با حضور در خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) به پرسشهای خبرنگاران ايسنا پاسخ گفت. * آقای نظری از جام جهانی شروع کنيم. هر چه از درخشش و بازیهای بازيکنان تيم ملی فوتسال در برزيل گفته شود، ناچيز است. پيش از هر چيز ارزيابیتان از عملکرد تيم ملی ايران در اين رقابتها چيست؟ آيا فکر میکرديد تيم تا اين اندازه خوب بازی کند؟ آيا تا اين اندازه آمادگی داشتيد که بتوانيد اين نتايج را به ثبت برسانيد؟ - از آنجايی که به عنوان بازيکن در ترکيب تيم ملی در جام جهانی قبل حضور نداشتم، تصوری سادهتر از جام جهانی فوتسال داشتم. آنچه ديدم، فراتر از تصوری بود که درباره ی جام جهانی فوتسال داشتم. رقابتهای دشوار و سنگينی بود. صادقانه بايد بگويم، اين اندازه فکر نمیکردم، بچهها بتوانند اين قدر خوب بازی کنند. خودم هم همين طور. هدف اوليه ی ما اين بود که در جمع هشت تيم پايانی حاضر باشيم. میخواستيم حتما در بين هشت تيم دور بعد قرار بگيريم. چون در ۱۶ سال گذشته اين اتفاق رخ نداده بود، روی اين هدف تمرکز کرده بوديم. وقتی به اين مرحله رسيديم، بازی به بازی بيشتر به قدرتمان پی میبرديم و اعتماد به نفسمان بالاتر میرفت. بچهها واقعا خوب کار کردند. هرگز چنين چيزی را از قبل تصور نمیکردم. خدا هم خيلی به ما کمک کرد و پشتيبان ما بود.
- دوستی و رفاقت ميان بچهها و تمرکز بسيار زياد روی بازیها ما را به اين مرحله رساند. برای اين بازیها سه سال تمام فکر و تمرکز کرده بوديم. در نخستين اردويی که شمس هدايت تيم ملی را برعهده گرفت، پيش از آن که حرفی از بازیهای آسيايی ژاپن بزند، از جام جهانی فوتسال صحبت کرد. او گفت پس از رقابتهای ژاپن و تايلند به جام جهانی میرسيم و در جمع چهار تيم پايانی قرار خواهيم گرفت. اين هدف ما بود و برای آن هم تمرين میکرديم. وقتی خودم فصل را شروع کردم، هر روز در تمرينهای ارم کيش با ابطحی درباره ی جام جهانی فوتسال صحبت میکرديم. در تمرينهای باشگاه هر روز برای جام جهانی کار میکردم و وزنه میزدم. ابطحی هم که در جام جهانی ۱۹۹۲ هنگکنگ عنوان فنیترين بازيکن را به خود اختصاص داد، هر روز با من درباره ی جام جهانی حرف میزد و شرايط اين رقابتها را برايم توضيح میداد. برای ليگ آماده میشدم، اما ذهن و تمرکزم در برزيل بود.
- همين طور است. اگر شمس قابليت لازم برای اين کار را نداشت، اکنون در جمع ۱۰ مربی برتر جهان جای نمیگرفت. در آخرين رنکينگ اعلام شده در مکان هشتم بهترينهای دنيا قرار داشت. دو سال است که بهترين مربی فوتسال آسيا میشود. افتخارهای او هم نشان داده که در ايران و آسيا چه کارکردی داشته است و بهترين و پرافتخارترين مربی فوتسال در ايران است. به نظرم تغييراتی که دو، سه سال پيش در کادر مديريتی و مربيان فوتسال ايجاد شد، اکنون جواب داد و نتيجهاش را نشان داد. نشان داد که شمس در مديريت و مربیگری چه کارکردی دارد. زمانی که او هدايت تيم را برعهده گرفت، ايران سوم آسيا و يازدهم جهان بود. هم اکنون تيم چهارم جهان و اول آسيا هستيم.
- شرايطی که چهار سال پيش در تايوان به وجود آمد، اوضاع بدی را برای فوتسال ما به بار آورد. همه فکر میکردند فوتسال ديگر نمیتواند کمر راست کند. فوتسال ما دو سال قبل و پس از آن رقابتها در انزوای کامل بود. شرايطی به وجود آمده بود که هيچ تيمی با ما بازی نمیکرد و کمبود بازی تدارکاتی داشتيم. تيم ملی فوتسال با آن شرايط بد از رقابتها حذف شد و قهرمانی رقابتهای آسيايی ازبکستان را از دست داديم. من هم عضو آن تيم و در اردويش حاضر بودم. واقعا اين دو تيم با يکديگر از هيچ نظر قابل مقايسه نيستند. حتی شرايط مالی آنها بهتر ازما بود. در فدراسيون قبل به آنها فوقالعاده رسيدگی میشد. من خودم در آن زمان دو سال در تيم ملی فوتسال در خدمت "انصاریفرد" بودم، هر چند هميشه در آستانه رقابتها از تيم خط میخوردم، ولی در جريان کار بودم. فکر میکنم شرايط آنها با ما قابل قياس نيست. رفاقت، دوستی و يکدست بودن بچههای ما را هم نمیتوان با آن تيم مقايسه کرد. يادم هست که جو اردو در آن زمان خوب نبود. حتی جو حاکم بر فوتسال هم خوب نبود. اما، اکنون با آمدن شمس و ترابيان اوضاع فرق کرده است. الان رابطه ی ميان بازيکنان با تجربه و جوان ما فوقالعاده است. بازيکنان با تجربهای همانند وحيد شمسايی و اصغر قهرمانی که از سال ۲۰۰۰ در تيم بوده است. شايد آرزوی من و خيلی از بازيکنان ۲۰ ساله تيم گرفتن عکس يادگاری با شمسايی بود، اما اکنون با هم راحت هستيم و به خوبی با هم کنار میآييم. امير فراشی، مربی دروازهبانها هم با ما رابطه خوب، گرم و نزديکی دارد. شمس هم همين طور. جو خيلی خوبی در تيم حاکم بود. اگر ديده باشيد، هيچ کس از جريان بازی سالم خارج نمیشد و همه برای همديگر تلاش و کوشش میکردند و پشتيبان همديگر بودند. تنها چيزی که باعث رويايی شدن اين دوره از رقابتهای جام جهانی فوتسال شد - برخلاف تراژيک بودن نتيجهاش- همين رفاقت ميان مربيان و بازيکنان و مديريت خوب حسين شمس بود. نمیشود به سادگی از کنار کادرفنی تيم گذشت. علی صانعی، امير فراشی يا پزشکان تيم زحمت زيادی کشيدند. ترابيان با زحمتهای زياد بازیهای تدارکاتی خوبی فراهم کرد، ما با تمام تيمهای خوب دنيا بازی تدارکاتی داشتيم، حتی سه، چهار بار! اين باعث شد، ترس اوليهی ما از بازی با تيمهای بزرگ از بين برود.
- خيلی بد شد که آن بازی نشان داده نشد. بايد خاطرهای از آن روز را برايتان تعريف کنم. حضور ما آن هم پنج، شش روز پيش از شروع رقابتها و تمرينهای روزانه در برزيل فشارها و استرس روی بازيکنان را خود به خود افزايش میداد. صبح روز مسابقه – بازی با اسپانيا براساس برنامه صبح انجام شد – به اميد تساوی و انجام يک بازی خوب راهی بازی شديم. با خودمان عهد بسته بوديم، که خوب کار کنيم تا مردم شاهد بازی خوبی از تيم فوتسال باشند، ببينند که فوتسال ايران تکان خورده است. بازی را با آن شرايط شروع کرديم که ابتدا سه بر صفر به سود ما بود و بعد سه بر سه مساوی شد. شايد خود من در آن بازی بيش از رقابت با برزيل توپ بازيکنان حريف را دفع کردم. اين نتيجه عالی بود، حتی در ۳۷ ثانيه پايانی بازی پنالتی آنها را هم گرفتم. شمس پس از پايان بازی در حالی که بغض کرده بود، گفت با خودم ۱۴ مرد را به رقابتها آوردهام. در هتل هنگام صرف ناهار هم خوشحال بوديم که بازی خوبی را انجام داديم. در کنار ما بازيکنان ناراحت اسپانيا نشسته بودند. اما، وقتی گفته شد بازی پخش نشد، همه ما از ناراحتی تک تک راهی اتاقهايمان شديم. هيچ يک از ما آن روز از ناراحتی ناهار نخورد! ترابيان قبل از مسابقه که روز عيد فطر هم بود، به ما گفته بود بازی پخش میشود و میخواهيم به مردم ايران عيدی بدهيم. ولی مردم شاهد عيدی ما نبودند!
- درست میگوييد. زمانی در ديدار دوستانه دو بر يک از اسپانيا شکست خورديم. اگر به همان نتيجه اکتفا میکرديم، نمیتوانستيم برابر آنها به تساوی سه بر سه دست پيدا کنيم. آن هم در رقابتهای کاملا رسمی. فکر میکنم اکنون زمان آن فرا رسيده تا از فوتسال و تيم ملی حمايت شود. واقعا در اين مدت حمايت کافی از اين تيم صورت نگرفت. فوتسال به مرحلهای رسيده است که نياز به حمايت دارد. شرايط ايجاب میکند، از اين تيم پشتيبانی شود. بازی تدارکاتی که شمس اعتقاد زيادی به آن دارد، بايد بيشتر شود. محيطی امن و آرام برای تيم ملی فوتسال و کادرفنی آن ايجاد شود. بودجه کافی در اختيار کميته فنی قرار بگيرد. شايد برخی از بازيکنان ما در اين سفر پول کافی برای خريد نداشتند! شايد "تنخواه" زيادی به تيم داده نمیشد. اين خوب نبود. به نظرم اکنون ديگر وقت حمايت از فوتسال فرا رسيده باشد. ما میتوانيم. در جام جهانی اين همه از تيم ما تعريف شد و خبرنگاران برزيلی در نشست خبری پايان بازی با ايتاليا به ما گفتند، شما تيم پيروز هستيد، چون پيشرفتی که شما در چند سال اخير داشتيد، فوتسال برزيل و اسپانيا نداشته است. برزيل و اسپانيا از جای خود تکان نخوردند، ولی ما از هفدهم جهان به مکان کنونی رسيديم. نبايد به همين اکتفا شود. ما میتوانيم از يکی از سکوهای جهان بالا برويم.
- کمبود امکانات که وجود دارد. حتی تيمهای تهرانی فوتسال – که تعدادشان هم در حال حاضر بسيار کم شده است – برای انجام مسابقه راهی مکانهای ديگری میشوند. از مسوولان ورزش میخواهيم يک زمين مناسب مسابقه را در مرکز شهر تهران در اختيارمان قرار دهند. ما در تهران زمين اختصاصی فوتسال نداريم و رقابتهايمان را در ورزشگاه آزادی انجام میدهيم که سال گذشته در بازی با روسيه آن گونه بود و بعدها کفپوش آن تعويض شد. به يک سالن خوب همانند سالن مجموعه رضازاده در اردبيل در تهران نياز داريم. با داشتن سالنی خوب اين امکان خواهد بود که تورنمنتهای خوبی را برگزار کنيم و حتی ميزبانی جام جهانی را بگيريم، چون ايران پتانسيل ميزبانی جام جهانی فوتسال را دارد و از اين جايگاه برخوردار است. در ديدار با شهردار تهران هم اين درخواست را مطرح کرديم. وی هم لطف زيادی به ما داشت و گفت زمين اين کار را در اختيار ما قرار میدهد. ولی هنوز هم کمبودهای زيادی داريم. ما تنها کمپ تيم ملی را در اختيار داريم که از نظر خوابگاهی با وضع بدی روبهروست. آن هم ساختهی هفت سال پيش است. ورزشکار تنها آرامش میخواهد. تمرين و در کنار آن آرامش و تغذيه ی خوب تا بتواند از تمرينهايش نتيجه بگيرد. وقتی آرامش در کار نباشد، تمرين کردن تنها هيچ فايدهای ندارد.
- همين طور است. به فوتسال بيش از اندازه بیتوجهی میشود. در اين مدت مردمی که با آنها روبهرو میشويم و همواره به ما لطف داشتهاند، اين موضوع را عنوان میکنند. فوتسال در ۱۰ دوره ی برگزاری رقابتهای آسيايی، ۹ دوره قهرمان بوده است. حيدريان، شمسايی و خود من جزء برترينهای دنيا قرار میگيريم. فوتسالمان بهترين آسياست ولی با اين شرايط چيزی نداريم که بخواهيم کار کنيم. فکر نمیکنم توجه کنونی درخور زحمتهای کنونی بازيکنان تيم ملی باشد. بچهها بيش از اين ها توجه و امکانات میخواهند. توجه تنها به مسايل مادی مربوط نمیشود. حتی يک سرزدن ساده به اردو و يک خسته نباشيد سادهی مسوولان هم در روحيهی بازيکنان موثر است. در مدتی که در فرودگاه دبی بوديم، وقتی شنيديم، دکتر احمدینژاد پيام تبريک فرستاده است، بیاندازه خوشحال شديم. اين که حتی بازی را هم تماشا کرده بود، برايمان خوشحال کننده بود.
- در آن بازی ما سه، چهار بازيکن خوب و تاثيرگذارمان را نداشتيم. غير از آن دو، مجيد لطيفی هم غايب بود. محمد طاهری را هم به دليل آسيب ديدگی يک نيمه ی کامل در اختيار نداشتيم. بودن آنها کمک زيادی برای ما بود. ولی با همه اينها بازيکنان جوان ما بیاندازه خوب بازی کردند، من انتظار چنين چيزی را نداشتم. اصغر حسنزاده، مسعود دانشور و مصطفی طيبی همگی متولد ۶۶ هستند و عالی کار کردند. با غيرت و تعصب بازی کردند. ولی مطمئن هستم با بودن آن سه بازيکن غايب ايتاليا را با اختلاف شکست میداديم.
- با کشاورز چند سالی هم بازی هستم. در شنسا هم بازی میکرديم و به عنوان دروازهبان و بازيکن آخر هماهنگی زيادی بين ما دو نفر وجود دارد. در بازی با ايتاليا کمی بیتجربگی کرديم.
- در همه ی بازیها از ما حمايت خوبی میشد. در بازی با اسپانيا يا حتی ايتاليا تماشاگران با ما بودند. در پايان بازی با ايتاليا ورزشگاه غرق در سکوت شده بود! حتی در بازی با برزيل هم تماشاگر داشتيم. آنها تک تک ما را به اسم میشناختند. هر روز در جلوی هتل برای گرفتن امضا جمعيت زيادی حاضر بود. تيم ملی فوتسال طرفدار زيادی داشت. ما تيم ملی دوم برزيل بوديم! برخلاف ايتاليا که بازيکنانش اصليتی برزيلی داشتند و جو ورزشگاه برعليه آنها بود. حتی در بازی با برزيل دعوا و کتک کاری شد. شماره هفت ايتاليا مربی برزيل را کتک زد و بعد از آن هم بازيکن ۱۱ برزيل آن بازيکن ايتاليايی را مورد ضرب و شتم قرار داد.
- قبلا هم اين سوال را از من پرسيدند و من هم پاسخ دادم:" شک نکنيد، همين طور بوده است." ما حتی فکر میکرديم، اين موضوع در بازی با ايتاليا به ما کمک کند. ولی خدا نخواست. شايد قسمت نبود. به اين حرف اعتقاد زيادی دارم. در تايلند با يک رای به شمسايی باختم و او بهترين بازيکن آسيا شد. از اين موضوع خيلی ناراحت بودم، ولی مطمئن بودم، خير بهتری در راه خواهد بود و در اين جام جهانی خيرش را ديدم. شايد اگر در تايلند بهترين بازيکن آسيا میشدم، در برزيل جزء ۱۰ بازيکن برتر دنيا نبودم. اکنون دومين دروازهبان جام شدهام و به آن افتخار میکنم. * چرا فقط با مهاجم نوک بازی میکردی؟ - اين دستور تاکتيکی آقای شمس بود. تنها وقتی با بازيکن کناری بازی میکردم که مطمئن بودم. اين عادت من نبود. * شايد يکی از علتهای بیتوجهی فوتسال نتايج همواره خوب اين رشته باشد. چيزی که شايد درمورد حسين رضازاده هم وجود داشت. - علت اين است که مردم تنها اخبار نتايج تيم ملی فوتسال و پيروزیهايش را میشوند. ولی وقتی بازیها را تماشا کنند و دشواری رقابت را ببينند، ديگر نمیتوانند انتظار پيروزی راحت فوتساليستها را داشته باشند. از صداوسيما میخواهم بازیهای فوتسال را هم پخش کند. برخی از بازیهای ليگ فوتسال ايران شايد دشوارتر از فينال رقابتهای آسيايی باشد. ليگ فوتسال ايران يکی از سه، چهار ليگ برتر دنيا در اين رشته شمرده میشود. بازيکنان خوبی را هم در ليگ ايران داريم. فکر میکنم با تماشای بازیهای ليگ انتظارها معقولتر بشود. همان طور که با ديدن تمرينهای رضازاده متوجه میشويد، او وزنههای سنگين را به سادگی بلند نکرده است. او جايی گفته بود از نظر روحی خسته است.
- چرا. خيلی زياد. در هنگام اعلام بهترينها من در تلويزيون بودم و از چهرهام هم معلوم بود که به شدت ناراحت هستم. هر چند انگيزهام را از دست ندادم.
- در فوتبال اروپا تنها از بوفون خوشم میآيد. به نظرم او شخصيت بزرگی دارد. در يورو ۲۰۰۸ ايتاليا حذف تلخی داشت ولی در پايان اين بوفون بود که بهترين سنگربان جام شد.
- پيش از هر چيز در فوتبال و فوتسال همه چيز به نظر و سليقه مربی بستگی دارد. اصلا مربیگری سليقه است و هيچ کس نمیتواند در کار مربی دخالت کند. در جام جهانی شاهد بوديم که فالکائو، بهترين بازيکن دنيا – از نظر فنی واخلاقی - نيمکت نشين بود و مربی برزيلی از او به ندرت استفاده میکرد. او هم هيچ اعتراضی نمیکرد، چون اين مربی بود که صلاح تيمش را میدانست. من هم جام جهانی را برای خودم بهترين فرصت ديدم. تاکنون در هر رقابت سعی کردم، از بازی قبل بهتر باشم. فشارهای جسمی و روحی زيادی را هم تحمل کردهام. ولی انگيزه ی بالايی داشتم. سه سال تمام برای جام جهانی تمرين کردم. حتی انتظار بازیهايی به مراتب بهتر از اين را از خودم داشتم. از اين که بهترين دروازهبان نشدم، ناراحت شدم ولی بیانگيزه خير. فکر میکنم اگر مصطفی نظری مغرور نشود، میتواند بهترين دروازهبان دنيا بشود و همراه با تيم ملی ايران بهترينهای دنيا شوند. بازی در کنار تيم خوب ايران باعث شد تا ارزشهای من نشان داده شود. همه ی بازيکنان در بالاترين سطح بودند و در موفقيت من سهم دارند. گويا برای همه پيشنهادی خوبی هم رسيده است.
- نخست اين که لژيونر بشوم. برای دروازهبان اين اتفاق مهمی است. ما تا به حال چنين چيزی را در فوتسال شاهد نبوديم. وحيد شمسايی و رضا حيدريان به عنوان بازيکن در اروپا بازی کردهاند ولی يک دروازهبان خير. دو پيشنهاد خوب از ايتاليا و پرتغال دارم. از اسپانيا هم گويا پيشنهادهايی به فدراسيون رسيده است. ولی در هر حال با ارم کيش قرارداد دارم. همه چيز را به عهده باشگاهم گذاشتهام. هدف اول رفتن به فوتبال اروپاست ولی نه به خاطر مسايل مالی. چرا که در ايران مسايل مالی ما بيشتر حل میشود. ولی حضور مربيان بزرگ در فوتبال اروپا برای ما آموزش به حساب میآيد. بازی در ليگهای حرفهای تجربهای گرانبهاست که به درد فوتسال ايران هم میخورد.
- حقيقت را بخواهيد پس از هر مسافرت به محمد طاهری میگويم، در بازگشت به ايران به کلاس زبان میروم. تا به حال ۳۶-۳۵ جا رفتهام. برگردم کلاس زبان خواهيم رفت. از ايتاليا که برگردم حتما کلاس زبان خواهم رفت! اين که شوخی بود. ولی اعتراف میکنم، از نظر فراگيری زبان فرد تنبلی هستم و به دنبالش نمیروم. درمورد فکر هم بايد بگويم که دارم خودم را برای روبهرو شدن با شرايط دشوار بازی در اروپا از نظر ذهنی آماده میکنم. تصميم من رفتن به فوتبال اروپاست.
- نه. نهايت کارکرد من اين نيست. هر چند اين نخستين جام جهانی من بود و جام جهانی بالاترين رخداد ورزشی در فوتسال شمرده میشود. ولی من سن و سال کمی دارم و چون خيلی زود به تيم ملی دعوت شدم، با سن کم خودم از با تجربههای فوتسال به حساب میآيم. روش زندگیام را هم عوض نخواهم کرد. من همان آدم قبلی هستم و همان روش را هم پی خواهم گرفت. میخواهم بيشتر و بهتر تمرين کنم. به تمرين اعتقاد زيادی دارم، به من میگويند اگر مربی بشوم برای بازيکنانم چهار صبح جلسه تمرين میگذارم. درست همانند عابدزاده در فوتبال به تمرين ايمان دارم. نتيجهاش را هم ديدهام. در روز سه ساعت صبح و سه ساعت عصر تمرين میکنم. شايد شبها هم وزنه بزنم. چون کارم تنها فوتسال است، وقت اين کار را هم دارم. ا کنون ديگر مصطفی نظری بهترين دروازهبان آسيا نيست، بلکه دومين دروازهبان دنياست، پس نبايد هر گلی را دريافت کند و نمیتوانم در باشگاهی که بازی میکنم، اجازه بدهم به سادگی بازنده از ميدان خارج شود. میخواهم به جايی برسم که ديگر گل نخورم. در فوتسال امروز نتايج بازیها با ردوبدل شدن تنها يک گل رقم میخورد و ديگر همانند گذشته نيست. انتظارم از خودم آن است که مغرور نشوم تا بتوانم به تنهايی بهترين دروازهبان دنيا شوم.
- نه. اصلا از اين واژه خوشم نمیآيد. به جای آن از کلمهی "مدير" استفاده میکنم و میگويم دروازهبان بايد در ميدان مديريت کند. دروازهبان میتواند مديری باشد که همه از او بترسند و به خاطر اعتماد به نفس جذبهای خاص داشته باشد. در فوتسال مربی از بيرون زمين و دروازهبان در درون زمين هستند که بازيکنان را مديريت میکنند و غروری که میگوييد يکی از ويژگیهای مديريت است.
- در بازی با اوکراين که اصلا اين مديريت نبود. در بازی با اوکراين بيش از اندازه خسته بوديم. وقتی دو گل از آنها خورديم، ديدم ديگر نمیشود کاری کرد. بازيکنان از فرط خستگی نای راه رفتن را هم نداشتند. خود من هم عکسالعمل ساده را به سختی انجام میدادم. چون فردای بازی دشوار با برزيل بود. اين بازی تمام توان ما را گرفت. استراحت ما هم برای بازی با اوکراين کم بود و فردای بازی با برزيل با اوکراين بازی کرديم. شايد کمی هم مغرور شده بوديم. در بازی با ايتاليا مديريت وجود داشت. ابتدا بازی را بد شروع کرديم، به آنها رسيديم و در پايان يک بازی احساسی را از هر دو تيم شاهد بوديم. حق ما تساوی در ۵۰ ثانيه ی پايانی نبود.
- در برنامههای ما بازی با برزيل وجود نداشت. شرايط پيش آمده در طول رقابتها برخلاف آنچه پيش از شروع رقابتها داشتيم، ما را مجاب کرد، در گروهمان برای صدرنشينی مبارزه کنيم. يعنی حتی بالاتر از اسپانيا هم قرار بگيريم. نمیدانستيم که در صورت دوم شدن با برزيل همگروه میشويم و آنجا بود که اين را دريافتيم. فکر میکرديم در نيمه نهايی به برزيل خواهيم خورد. در بازی با اين تيم هم هدفمان اين بود که بازی خوبی را انجام بدهيم. به هدف اولمان که حضور در جمع هشت تيم پايانی بود، رسيده بوديم. در بازی با برزيل هم در ابتدا يک مساوی و بعد باخت با کمترين گل خورده را هدفمان قرار داديم. هدف ما بردن برزيل نبود. تيمهای بزرگ در همان سه دقيقه نخست کار را تمام میکنند. وقتی در بازی با برزيل به ساعت نگاه کردم و ديدم شوماخر در همان شروع گل نخست برزيل را به ثمر رساند، به خودم گفتم، بيچاره شديم و کارمان تمام است. تنها اميدوار بودم که زياد گل نخوريم. خدا را شکر که خودمان را جمع و جور کرديم و همان شد که ديديد.
- تمام بچهها از جمله خودم را در دريافت آن گل مقصر میدانم. هر چند فاصله نزديک بود و ضربه نيز محکم زده شد، ولی شايد میشد آن توپ را دفع کنم. اين انتظار را هم نداشتم که دفاعمان روی اين توپ آن طور باز شود. سيستم دفاعی ما به نوعی بود که به حريف اجازه شوتزنی نمیداد ولی....
- نه. ولی اين تکنيکی تازه در فوتسال است که يک مربی برزيلی وارد ايران کرد. سبک دروازهبانی با آمدن پيکولی و ژورانديرو در فوتسال ايران عوض شد. او بود که به من پيشنهاد داد دستکشهايم را دربياورم. ولی سبک عوض شد و ديگر همانند گذشته شيرجه زدن در کار نبود. اين روش قديمی باعث میشد گلرها در ضربههای "چيپ" آسيبپذير باشند.
- آخرين گلی که در بازی با اوکراين خوردم. هر چند گل اولی که از ايتاليا خوردم هم حرف نداشت! شوتگير خوبی هستم، اما در تک به تکها بهتر عمل میکنم.
- ليگ ما پويا است و جوانان خوبی را در آن داريم. تيمهايی ما نند صدرا و ارم کيش از بازيکنان جوان زيادی برخوردار هستند. علم و ادب مشهد هم بازيکنساز است. ليگ ايران ليگ بسيار خوبی است. به نظرم از اين ليگ حمايت نمیشود. همين عدم حمايت بود که باعث شد تيمهايی همانند شنسا، استقلال و پرسپوليس و دانشگاه آزاد کنار بکشند. دو سالی که در شنسا بودم بهترين سالهای فوتبال من بودند.
- صداوسيما با پخش تلويزيونی مسابقهها میتواند اين کار را بکند. وقتی باشگاه ۷۰۰-۸۰۰ ميليون هزينه میکند، پخش تلويزيونی باعث میشود پای اسپانسرها هم وسط بيايد. دست کم پخش يک بازی از ليگ در هفته، مردم را با جذابيت فوتسال آشنا میکند و اسپانسرها هم برای سرمايهگذاری علاقهمند میشوند. تمام افرادی که در حال حاضر در فوتسال سرمايهگذاری میکنند، برای دل و علاقه خودشان اين کار را میکنند و برگشت سرمايهای وجود ندارد. با آمدن اسپانسر فوتبال ما هم تقويت میشود. دست باشگاههای ما از نظر مالی بسته است. شايد باشگاه سال آينده نتواند از پس حقوق ما بربيايد.
- تجربه زياد و اين که فوتسال ۴۰ دقيقه است. در بازی تدارکاتی با پرتغال در حالی که يک بر يک مساوی بوديم در دو ثانيه پايانی بای گل خورديم و دو بر يک باختيم. ديگر اين که در بازی با تيمهای بزرگ پنج دقيقه اول بازی در هر نيمه بسيار مهم است. دستاورد تيمی ما هم اين بود که تيم ملی فوتسال ايران میتواند. برخلاف گذشته که فکر میکرديم رسيدن به هشت تيم پايانی نهايت ظرفيت فوتسال ماست، اکنون انتظار داريم، اسپانيا و ايتاليا را ببريم. شايد اگر بازی با برزيل در کشورش نبود، می شد، اين تيم را برد. ايران ديگر از آسيا جدا شده است و میتواند در چهارتای دنيا حاضر باشد.
اول اين که فوتسال برادر کوچکتر فوتبال است ولی به اين برادر کوچکتر ظلم زيادی روا داشته میشود. دوم از همه مسوولان که حامی ما بودهاند، تشکر میکنم ولی تا به حال هيچ يک از قولهايی که به ما دادهاند، عملی نشده است. از آنها میخواهم به فوتسال نگاه کنند. حتی يک نگاه هم کافی است و نگاه ويژهی آنها را هم نمیخواهيم. يک نگاه آنها هم به دل ما مینشيند. به ما قول يک پژوی ۲۰۶ داده شد که انگيزه زيادی به ما داد. اين قول علیآبادی به بچهها روحيه داد و از ايشان تشکر میکنيم. از هاشمی هم تشکر میکنم او پيگير کارهای ما بود. کفاشيان در فرودگاه قول پاداش ويژه به بازيکنان فوتسال داد. تاج هم همين طور. قول پاداشهای زيادی را گرفتهايم. خدا کند همانند پاداشهای معروف ماکائو نشود. هنوز حوالههای يک ميليونی پاداش ماکائو نقد نشده است. خواهش میکنم اين پاداش را بدهند. ما هنوز هيچ پاداشی نگرفتهايم. Copyright: gooya.com 2016
|