دوشنبه 25 آبان 1383   صفحه اول | درباره ما | گویا

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

يادگيری در عصر ديجيتال، صارم شيری، روزنامه ايران

در سالهای پيش رو، هزينه های رو به کاهش محاسبات ماشينی و پردازش، فناوريهای ديجيتال را برای همه در تمامی نقاط دنيا، از شهرهای مدرن تا روستاها در کشورهای در حال توسعه قابل دسترسی خواهد کرد. اين فناوريهای نو توانايی تغيير اساسی در چگونگی و چيستی آنچه مردم در طول عمر خود ياد می گيرند را دارد. همانند پيشرفتهای بيوتکنولوژی که امکان «تحول سبز» در کشاورزی را داده است، فناوريهای ديجيتال نوين «تحول يادگيری» در آموزش را فراهم کرده است.
هرچند اين فناوريهای ديجيتال نو امکان تحول يادگيری را ايجاد کرده است، اما آن را تضمين نمی کند، نتايج اوليه قابل توجه نيستند. در بيشتر جاهايی که امروزه فناوريهای نوين در آموزش به کار گرفته می شوند، برای تقويت روشهای از رواج افتاده آموزشی استفاده می شود. برای استفاده از تمامی امتيازات فناوريهای نو، نياز به تجديدنظر اساسی در روشهای خود درباره يادگيری و آموزش داريم.
آن سوی اطلاعات
زمانی که مردم به آموزش و يادگيری فکر می کنند، اغلب به اطلاعات می انديشند. آنها می پرسند چه اطلاعاتی از بيشترين اهميت برخوردارند؟ بهترين راههای انتقال آن اطلاعات کدامند؟ بهترين روشهای ارائه و نمايش اطلاعات به گونه ای که هم قابل فهم و هم قابل يادگيری باشد، کدام است؟
عجيب نيست که مردم ارتباط طبيعی بين کامپيوتر و آموزش می بينند، کامپيوتر مردم را قادر به انتقال، دسترسی، ارائه و ايجاد و اصلاح اطلاعات به بسياری صور جديد می سازند. از آنجا که آموزش با اطلاعات سر و کار دارد و کامپيوتر نيز با اطلاعات مرتبط است، به نظر می رسد اين دو ترکيب موفقی داشته باشند. اگر بخواهيم از حداکثر امتيازات تکنولوژيهای محاسباتی جديد بهره بگيريم و به انسانها کمک کنيم تا متفکران و يادگيرندگان بهتری باشند، بايد با ديدگاه مبتنی بر اطلاعات، از محاسبه و يادگيری عبور کنيم.
طی نيم قرن اخير، روانشناسان و محققان آموزشی، با توجه به آموزه های ژان پياژه، به اين درک رسيده اند که يادگيری موضوعی ساده شامل انتقال اطلاعات نيست. معلمين نمی توانند به سادگی اطلاعات را در مغز ياد گيرندگان خالی کنند، زيرا يادگيری فرآيندی خلاق است که در آن افراد يافته های تازه از دنيای اطراف خود، به همراه کشف فعال، تجربه، بحث و عکس العمل را بنا می سازند. به عبارتی کوتاه تر: «مردم عقيده ها را نمی گيرند، بلکه آنها را می سازند.»
همچنين در مورد کامپيوتر نيز برخلاف عبارت بسيار رايج «فناوری اطلاعات» يا IT چيزی بيش از ماشينهای ساده اطلاعاتی هستند.
به طور قطع کامپيوتر برای انتقال و دسترسی اطلاعات بی نظير است، اما به صورتی فراتر، رسانه ای جديد محسوب می شود که از طريق آن افراد می توانند به خلاقيت و بيان بپردازند. اگر کامپيوتر را تنها برای توزيع ساده اطلاعات به دانش آموزان به کار گيريم، پتانسيل تحول برانگيز فناوری جديد برای انتقال يادگيری و آموزش را از دست می دهيم.
اين سه موضوع را درنظر بگيريد: کامپيوتر، تلويزيون، نقاشی کدام يک با ديگران يکسان نيست؟ برای بيشتر افراد جواب صحيح است: نقاشی، روی هم رفته تلويزيون و کامپيوتر هر دو در قرن ۲۰ اختراع شده اند و هر دو دارای فناوريهای الکترونيکی هستند و هر دو می توانند اطلاعات را به تعداد زيادی از افراد برسانند، درحالی که هيچ يک از موارد فوق درباره نقاشی صدق نمی کند.
اما از آنجا که ما به کامپيوتر به ديده قلم نقاشی نگاه می کنيم تا تلويزيون، کامپيوتر ديگر تا حد نهايت ظرفيت به کار گرفته نخواهد شد. مانند قلم نقاشی (و برخلاف تلويزيون) کامپيوتر می تواند برای طراحی و خلق موارد مختلف به کار گرفته شود. به علاوه با دسترسی به صفحات وب، کاربران می توانند صفحات وب خود را ايجاد کنند و با دريافت فايلهای MP3 می توانند موسيقی مورد علاقه خود را بسازند و با بازيهای گرافيکی در شهرهای شبيه سازی شده، می توانند دنيای خود را در کامپيوتر شبيه سازی کنند.
اين نوع فعاليتهای طراحی است که فرصتهای آموزشی زيادی را توسط کامپيوتر فراهم می سازد. تحقيقات نشان داده است بسياری از بهترين فراگرفته های ما وقتی شکل می گيرد که درگير طراحی و خلق اشيای مختلف به ويژه آنها بوده ايم که برای خود يا افراد اطرافمان با ارزش بوده است. زمانی که کودکان با قلم نقاشی، تصاوير خلق می کنند، درباره ترکيب رنگ ياد می گيرند و زمانی که با اسباب بازی های خود به ساختمان سازی می پردازند درباره سازه و پايداری مطالبی فرا می گيرند.
مانند قلم نقاشی، کامپيوتر می تواند به عنوان شی ءای برای ايجاد وسايل ديگر نه تنها به وسيله کودکان بلکه توسط هر شخصی به کار گرفته شود. در واقع کامپيوتر قوی ترين ابزار سازنده ای است که تاکنون خلق شده است زيرا افراد را قادر می سازد به خلق موسيقی، تصاوير تا شبيه سازی های علمی برای روبات ها بپردازند. کامپيوترها می توانند به صورت ابزار سازنده ای فراگير ديده شوند که آنچه را افراد می توانند خلق کنند و آنچه را در يک فرايند می توانند يادگيرند به شدت گسترش می دهند.
مهارت ديجيتال
متأسفانه، افراد کامپيوتر را به صورت صحيح به کار نمی گيرند.اغلب به اين فکر می کنند که چگونه می توانند اطلاعات را روی وب بيابند. چگونه از يک پردازشگر کلمه استفاده کنند. چگونه e-mailبفرستند. اما آنها با فناوری سازگار نمی شوند.
معنی مهارت ديجيتال چيست؟ مثال آموزش زبان خارجه را تصور کنيد، اگر کسی عبارات کمی را ياد بگيرد به گونه ای که بتواند ليست غذاها را در رستوران بخواند و آدرس را در خيابان بپرسد، شما او را به زبان خارجی مسلط فرض می کنيد؟ مسلماً نه. اين نوع دانش عبارتی کتابی از زبان، معادل با نحوه به کارگيری کامپيوترها توسط افراد است. آيا چنين دانشی سودمند است؟ بله اما نه به تبحر.
برای اينکه به يک زبان خارجی کاملاً مسلط باشيد، بايد قادر باشيد يک نظر پيچيده را عنوان کرده يا يک داستان سرگرم کننده بگوييد. به عبارت ديگر بايد قادر باشيد با زبان به ساختن موضوعات بپردازيد. به طور مشابه، تبحر ديجيتالی نه تنها دانستن چگونگی به کارگيری ابزارهای فناورانه است بلکه شامل دانستن اينکه چگونه مواد لازم را با آن ابزار بسازيد نيز می شود.
مهارت در بيان نه تنها ارزش عملی در زندگی روزمره دارد بلکه اثری مثبت در يادگيری می گذارد، زمانی که ياد می گيريد بخوانيد و بنويسيد، در موقعيت بهتری برای يادگيری قرار داريد. در مورد مهارت ديجيتال نيز همينطور است در سال های پيش رو مهارت ديجيتال پيش نيازی برای به دست آوردن شغل، مشارکت معنی دار در اجتماع و يادگيری در طول عمر خواهد بود.
امروزه، بحث درباره «شکاف ديجيتالی» نوعاً بر اختلاف دسترسی به کامپيوتر متمرکز است. اين موضوع، همزمان با کاهش قيمت کامپيوتر که مردم در هر نقطه دسترسی بهتری به فناوری های ديجيتال خواهند داشت تغيير خواهد کرد. اما اين احتمال وجود دارد که تنها عده معدودی قادر به استفاده از فناوری به صورت روان خواهند بود به کلام کوتاه «فاصله دسترسی» از بين می رود، اما يک «فاصله مهارت» خطرناک همچنان بر جا می ماند.
کلوپ های کامپيوتری
کلوپ های کامپيوتری از بيشتر مراکز دورکاری و مراکز فناوری متفاوتند.زيرا اين دو در يکی از دو قسمت زير فعاليت می کنند: بعضی عموماً دسترسی فراهم می کنند و مردم در آنجا هر کار که بخواهند می کنند، بازی می کنند، در وب جست وجو می کنند، از تالار گفت وگوی بر خط استفاده می کنند، مراکز ديگر دوره های ساخت يافته آموزشی مهارت های کامپيوتری و کاربردهای اساسی آن را ارائه می کنند. اما کلوپ های کامپيوتری راه سومی را با اهداف و روش های متفاوت پيش روی می گذارند. هدف تنها به سادگی آموزش مهارت های اوليه نيست بلکه کمک به جوانان برای يادگرفتن ابرازوجود و به دست آوردن اعتماد به نفس به عنوان يک فراگير است. اگر علاقه مند به بازی های تصويری باشند، برای بازی کردن به کلوپ نمی آيند بلکه برای خلق بازی مورد نظر خود به کلوپ مراجعه می کنند. آنها فيلم از اينترنت ذخيره نمی کنند بلکه خود فيلم می سازند. در فرايند، جوانان توانايی های يک طراح خوب را فرا می گيرند: چگونه يک پروژه را درک کنند، چگونه از امکانات موجود استفاده کنند، چگونه مسائل را مرتفع سازند، چگونه با ديگران مشارکت کنند و چگونه به يک پروژه از منظر ديگران نگاه کنند. به طور خلاصه آنها ياد می گيرند چگونه يک پروژه پيچيده را از آغاز تا پايان مديريت کنند.
روش کلوپ های کامپيوتری تعادلی بين ساختار و آزادی در فرايند يادگيری ايجاد می کنند. جوانانی که در پروژه های مورد علاقه خود در کلوپ ها فعاليت می کنند پشتيبانی گسترده ای از طرف ديگر اعضا دريافت می دارند و به طور قطع روش زندگی آنها با توجه به تجارب کسب شده در اين کلوپ ها متحول می گردد. به طور خلاصه آنها در کلوپ های کامپيوتر آزادند، آنچه می خواهند انجام دهند و آنچه می خواهند ياد بگيرند، در حالی که اگر دوره های آموزشی را در مدارس ببينند تنها دوره هايی خشک محسوب می شود ولی در کلوپ خلاقيت بروز می کند. به عنوان مثال، اولين کلوپ کامپيوتری در ۱۹۹۳ در بوستون ايجاد شد که به جوانان بين ۱۰ تا ۱۸سال خدمات ارائه می کرد. در ادامه موفقيت آميز فعاليت کلوپ رايانه ، تعداد بسياری مرکز کامپيوتری سال گذشته ايجاد شده اند. در سال ،۲۰۰۰ اينتل خبرداد که از ايجاد ۱۰۰مرکز کامپيوتری ديگر در سراسر دنيا طی ۵سال حمايت خواهدکرد. اکنون کلوپهايی در هند، ايرلند، کلمبيا، آلمان، فيليپين و ايالات متحده وجود دارند که کلوپهايی نيز در چين، کاستاريکا، مکزيکو، آفريقای جنوبی و تايوان برنامه ريزی شده اند.
ايجاد تحول آموزشی
ملتها به طور فزاينده ای به اين می انديشند که بهبود آموزشی بهترين راه برای افزايش سلامتی، تقويت بهداشت و حفاظت صلح است. اما ترديدهايی درباره نحوه دستيابی به جمعيت آموزش ديده يا حتی مفهوم جمعيت آموزش ديده وجود دارد.
آيا پيشرفت به سمت جمعيت آموزش ديده می تواند با شمارش تعداد نفرات مشغول در مدارس؟ با شمارش تعداد سالهايی که در مدارس می گذرانند؟ يا با بررسی نمرات آنها در آزمونهای استاندارد ارزيابی شود؟
به نظر می رسد، هر کشوری در جهان، برنامه ای برای تحول آموزش خود دارد. اما در بيشتر موارد فعاليتهای شديد و افزايشی هستند و به هسته مشکل نفوذ نمی کنند. اين فعاليتها اغلب انواع جديدی از آزمونها را اعمال می کنند اما دوره آموزشی موجود و راهبردی آموزشی موجود را بدون تغيير رها می کنند يا تغييرات بسيار کمی در آنها می دهند.
به سمت جامعه خلاق
در دهه ،۱۹۸۰ بحث های بيشتری درباره انتقال از «جامعه صنعتی» به «جامعه اطلاعاتی» وجود داشت. ديگر منابع طبيعی و توليدات نيروهای محرک در اقتصاد و جوامع، نخواهند بود. اطلاعات، پادشاه جديد است.




تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




در دهه ،۱۹۹۰ مردم در باره «جامعه مبتنی بر دانش» صحبت کردند. و شروع به اين تصور کردند که اطلاعات به تنهايی نمی تواند تغييرات مهمی ايجاد کند. بلکه کليد اصلی در اين است که چگونه مردم اطلاعات را به دانش تبديل کرده و آن را مديريت می کنند.
انتقال از تمرکز بر اطلاعات «به دانش» در اصل نوع توانمند سازی محسوب می شود. اما مفهوم تازه تر عبارتست از «جامعه خلاق» و به نظر می رسد که موفقيت در آينده بر پايه ميزان آنچه می دانيم نخواهد بود بلکه بر توانايی ما درباره تفکر و اقدام خلاقانه استوار خواهد بود.
گسترش فناوری های ديجيتال نياز تفکر خلاق در تمامی زمينه های زندگی را ايجاب کرده و همچنين ابزاری را که می تواند به ما کمک کند تا خود را تقويت کرده و دوباره بيافرينيم در اختيار مان گذاشته است.
در سراسر دنيا فناوريهای ارتباطاتی و محاسباتی فضايی برای کارآفرينی های جديد، خلق محصولات نو آورانه و خدمات و اثربخشی مضاعف ايجاد کرده است. و اهميت شهروند آموزش ديده و خلاق از هميشه بيشتراست.
کودکان نقش مرکزی در اين انتقال به جامعه خلاق ايفا می کنند. کودکی خلاق ترين دوره زندگی ماست. بايد مطمئن شويم که خلاقيت کودکان بارور گشته و تقويت می گردد همچنين بايد به کودکان کمک کنيم تا ياد بگيرند که توانايی های خلاق خود را گسترش داده واصلاح کنند. بنابراين خلاقيت دوره کودکی در تمامی طول عمر حضور داشته و رشد خواهد کرد.
برای دستيابی به اين اهداف لازم است روشهای تازه برای آموزش و يادگيری و فناوريهای جديد برای پشتيبانی اين نوع روشهای جديد به وجود آيد.
هدف نهايی، جامعه ای با افراد خلاق است که به طور مداوم امکانات جديد برای خود و جامعه شان ايجاد می کنند.
.........





















Copyright: gooya.com 2016