چهارشنبه 12 اسفند 1383   صفحه اول | درباره ما | گویا

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

گفت وگو با محمدعلى ابطحى :تنها براى دلم مى نويسم، مينو مومني، شرق

سربالايى يخ زده و پر از برف خيابان شهيد طاهرى براى رسيدن به قرار مصاحبه حضورى آن قدر طولانى است كه با خود يكبار مراحل رسيدن به اين مصاحبه را در ذهن مرور كنى، خيلى ساده شماره تلفن همراه گرفته مى شود و قرار مصاحبه اينترنتى گذاشته و اى ميل ها رد و بدل مى شود اما در كمتر از يك هفته قرار مصاحبه اينترنتى به تلفنى و كمتر از يك ماه در حالت راكد مصاحبه تلفنى مى ماند.

شايد بدقولى از مصاحبه شونده باشد و شايد هم نه، به هر حال روزى خبر مى رسد كه براى مصاحبه با معاون حقوقى سابق و مشاور فعلى رئيس جمهور يعنى محمدعلى ابطحى بايد با رئيس دفتر او قرار را تنظيم كنم اما اين كار نه براى گذاشتن كلاس مثل بقيه مصاحبه ها ى رايج است بلكه از آن جهت است كه بالاخره طلسم اين مصاحبه شكسته شود و عاقبت وقتى كليد ضبط زده مى شود نفسى به راحتى مى كشم. ضبط در دست او و سئوالات در دست من است يعنى خط قرمز را او تعيين مى كند. حاصل گفت وگوى دو ساعته با وبلاگ نويس مشهور دولت محمد على ابطحى پيش روست اگر مايليد بخوانيد.




تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




•محمدعلى ابطحى براى سال ها رئيس دفتر، معاون حقوقى واينك مشاور رئيس جمهور بوده اما درست از وقتى كه تلاش كرد از طريق اينترنت با مردم و به خصوص جوانان ارتباط برقرار كند مورد توجه شديد قرار گرفت آيا اين جادوى وبلاگ است و يا چون موقعيت شما خاص بوده ايجاد وبلاگ چنين بازتابى داشته است؟
براى جواب به اين سئوال ابتدا بهتر است يك فضاسازى داشته باشيم. من در تمامى دوران فعاليت و در تمامى حوزه ها ارتباط خودم را با ديگران برقرار كرده بودم اما در حوزه اى كه مخاطب اينترنتى داشته باشد بايد اعتراف كنم يك حوزه جديد و ويژه بود و براى من يك تجربه جديد محسوب مى شد. بايد قبول كنيم جامعه ما يك جامعه جوان است و اينترنت يك پديده نو قلمداد مى شود و در پديده نو خيلى مهم است كه جوانان ما نيز احساس كنند كه مثل جوانان ساير كشورها مرزهاى بينشان برداشته شده. به دليل فشار فرهنگى كه در سال هاى قبل از اينترنت وجود داشت يك نوع احساس آزاد شدن از آن فضا در جوانان به وجود آمد و اينترنت را به عنوان يك فضاى خوب براى خودشان در نظر گرفتند، استقبال ها از پديده اينترنت از سوى جوانان ما استقبال بسيار خوبى بود تا آنجا كه در پديده وبلاگ نويسى استقبال كشور ما بسيار پرشور و چشمگير بود حتى در زمينه اوركات نيز شاهد هستيم كشور ما با ولع خاصى دنبال اين پديده رفت تا آنجا كه در رتبه بندى ها ما در مقام هاى بالا قرار داريم.

پس با در نظر گرفتن چنين فضايى وقتى من در وب نوشت شروع به نوشتن كردم طبيعى بود كه نوشته هاى من به چند علت يك پديده محسوب شود اول اينكه من آخوند هستم و معمولاً تاريخ اينگونه بوده كه در جريان سنتى كه عموماً روحانيت نمايندگى آن را بر عهده داشته اند در قبال پديده هاى نو با تلخى يا حداقل عدم استقبال رفتار مى كردند از پديده بلندگو بگيريد تا تلويزيون بنابراين اينترنت نيز جزء همين مقوله هاست پس اين خودش يك دليل عمده محسوب مى شود كه من يك روحانى هستم و اقدام به وبلاگ نويسى كرده ام دليل ديگر مربوط به اطلاعات حكومتى است كه به علت درگير بودن من با قضايا به آنها دسترسى داشتم تا آن جا كه به دليل همين اطلاعات وبلاگ من جزء معدود وبلاگ هايى است كه به عنوان مرجع خبرى به آن استناد مى شود و علت بعدى به خاطر استمرارى است كه من در به روز كردن وبلاگ خود دارم چون اكثريت شروع خوبى دارند اما رفته رفته نوشتن را به فراموشى مى سپارند پس به همين چند علت احساس مى كنم وب نوشت مورد توجه قرار گرفته است.

•روزهاى اول شروع به كار وب نوشت اين شايعه به طور گسترده اى رواج يافت كه شما با اين وبلاگ نويسى به دنبال نوعى شهرت براى خودتان هستيد و مى خواهيد بين جوانان محبوبيت كسب كنيد خودتان اين شايعات را شنيده ايد چه نظرى در اين باره داريد؟
من بحران سختى را در چند ماه شروع به كار وب نوشت پشت سرگذاشتم اين شايعه يك طرف بود و شايعه ديگر اين كه حكومت من را وادار كرده است كه به عنوان سوپاپ اطمينان عمل كنم و از طرف ديگر جريان محافظه كار به اين شايعه دامن مى زد كه من با ورود به اين فضا قصد دارم كه از روحانيت و ارزش هاى انقلابى بكاهم.

به هر حال شايعه و بحث هاى زيادى وجود داشت در حالى كه هيچ كدام از اين شايعات صحت نداشت تنها دليل اين بود كه من احساس مى كردم اينترنت و وبلاگ يك محيط آزاد است كه مى توانم به راحتى در آن حرف هاى دلم را بزنم و من هيچ كس را مجبور نكردم كه اين مطالب را بخواند حتى اگر كسى يك بار هم روى اين مطالب كليك نمى كرد من باز هم براى دلم خودم مى نوشتم چون من هميشه به نوشتن علاقه مند بودم و اينكه بتوانم به طور مستمر براى روزنامه ها بنويسم اين امكان وجود نداشت پس وب نوشت مكان خوبى بود كه من براى دلم بنويسم حرف هايى كه گاهى اوقات الزاماً با سياست رسمى كشور متفاوت بود.

•براساس تعريف هاى معمول وبلاگ عمدتاً نوشته هاى شخصى را در برمى گيرد اما به نظر مى رسد كه در مورد وبلاگ شما خيلى شخصى نبوده چون برخى از مطالب بلافاصله در رسانه ها ى داخلى و خارجى به عنوان يك مطلب رسمى نقل مى شود علت را در چه چيزى مى دانيد؟
دليلش را من در دو جهت مى دانم اول اينكه اساساً اين حرف ها زده نمى شد و براى بيشتر افراد مهم همان وبلاگ نويسى است. دليل دوم اين كه من در وب نوشت مطالبى را به رشته تحرير در مى آورم كه يا خيلى ها نمى دانستند يا اينكه اگر اطلاع داشتند هم نمى توانستند بنويسند البته آگاهى من به خطوط قرمز باعث شد بتوانم به نوشتن ادامه بدهم.

•خودتان تمايل داريد نوشته هايتان در رسانه هاى ديگر انعكاس پيدا كند؟
من اگر سايتى داشتم كه نوشته هاى آن انعكاس پيدا نمى كرد و مخاطبان اهل دلى مانند تمامى وبلاگ ها داشت بنابراين نوشتن براى چنين وبلاگى خيلى آسان بود اما در اين حالت كه بعضى از مطالب خيلى سريع در رسانه هاى ديگر انعكاس پيدا مى كند بالطبع نوشتن براى آن به مراتب سخت و دشوارتر است.

•شما موقع نوشتن مطالب احساس نمى كنيد كه شديداً زير ذره بين قرار داريد؟
صددرصد، به همين علت در حال حاضر نوشتن براى من تا حدودى دشوار شده است چرا كه يك طرف مخاطبان لائيك قرار دارند از طرف ديگر يكسرى روزنامه ها ى مخالف داخل كشور و از سوى ديگر رسانه هاى خارجى، همه اين خطوط پيچ در پيچ در راه نوشتن من وجود دارد كه من بايد به گونه اى در زمان نوشتن قدم بردارم كه بتوانم استمرار داشته باشم.

•خودتان علاقه داشتيد كه وب نوشتن به اين مرحله برسد؟
بله به نوعى علاقه مند هستم كه مطالبم مورد توجه مخالف و موافق قرار مى گيرد هر چند نوشتن سخت شده اما در عين حال لذت بخش است و باعث مى شود كه براى هر مطلب كلى مطالعه داشته باشم چرا كه هميشه اين احساس را دارم كه مطالب مرا يك عده با نظرات و گرايش هاى مختلف مورد مطالعه قرار مى دهند و در حال حاضر مهم ترين مشكل سوژه يابى براى نوشتن در وب نوشت است.

•به نظر مى رسد همزمان با ايجاد وبلاگ حساسيت شما هم نسبت به گذشته در بعضى زمينه ها افزايش پيدا كرده مثلاً شما در وبلاگتان چندين بار به صراحت از فيلترينگ سايت هاى اينترنتى انتقاد كرده ايد در حالى كه قوانين فيلترينگ حدود سه سال قبل توسط شوراى عالى انقلاب فرهنگى تصويب شده و خود فيلترينگ نيز دو سالى است كه اجرا مى شود، چرا در همان زمان كه بحث مربوط به فيلترينگ داغ بود شما در اين مورد اظهارنظرى نمى كرديد؟
از زمانى كه كارم را در وب نوشت شروع كردم با بچه هاى وبلاگ نويس يك احساس رفاقت خاصى دارم اين اهالى در شروع به كار براى بالا بردن آمار بازديدكننده و به طور كلى استقبال از سايت خيلى به من كمك كردند بنابراين وقتى براى اهالى مشكلى پيش مى آيد بالطبع اين مشكل به طور ويژه براى من مطرح مى شود چون احساس مى كنم يك نوع دين نسبت به اين مجموعه دارم. وقتى من از خوبى هاى اين محيط استفاده مى كنم بنابراين درست آن است وقتى مشكلى نيز پيش مى آيد با جديت بايد آن را دنبال كنم.

به عنوان مثال اتفاقى كه براى بچه هاى وبلاگ نويس اخيراً پيش آمد مى دانستم پيگيرى پرونده اين افراد كار دشوارى است اما آن را دنبال كردم و خوشبختانه نتيجه خوبى داشت در حالى كه اين پيگيرى مى توانست نه تنها نتيجه خوبى نداشته باشد بلكه براى من مشكلاتى نيز ايجاد كند اما با علم به اين موضوع من خودم را مسئول پيگيرى اين كار دانستم چون احساس مى كردم وقتى ماه ها و سال ها خواننده خوب وبلاگ نويس داشته ام خوب طبيعى است روزى كه براى آنها بحرانى ايجاد شود نسبت به ديگران حساسيت بيشترى داشته باشم
.
•آقاى ابطحى سئوال من اين بود چرا تا زمانى كه در دولت پستى داشتيد فيلترينگ سايت ها برايتان چندان اهميت خاصى نداشت و درست زمانى كه به عنوان وبلاگ نويس به شهرت رسيديد مسئله فيلترينگ برايتان يك دغدغه محسوب شد؟
نه اين طور نيست چرا كه من درست زمانى كه مسئله فيلترينگ توسط شوراى عالى انقلاب فرهنگى مطرح شد عكس العمل نشان دادم طى مصاحبه ها اين اقدام را محكوم و به عنوان معاون حقوقى اعتراض خود را با نامه بيان كردم كه مكاتبات آن به طور رسمى وجود دارد و از آن جا كه اين اعتراض از سوى يك مقام رسمى مطرح شده بود خيلى سروصدا ايجاد كرد تا آنجا كه هرگاه بحث اينترنت مطرح مى شد بدون اينكه به عنوان شغلى من ارتباطى داشته باشد از من دعوت مى شد تا در آن جلسه شركت كنم چون عقيده داشتند اگر من در جريان نباشم و به طور دقيق توجيه نشوم فردا تمامى كارهاى آنها را زير سئوال مى برم.

•حساسيت شما نسبت به فيلترينگ در قبل و بعد از اين كه وبلاگ نويس باشيد متفاوت بود؟
حقيقت نمى توانم بگويم از يك حساسيت يكسان برخوردار بودم چرا كه الان حساسيت من به دليل آگاهى و اشراف به مسئله اينترنت بيشتر از قبل است. در گذشته به دليل عدم آگاهى، مسئله فيلترينگ در رديف بقيه مسائل قرار گرفته بود.

در اين جا خوب است. به يك نكته مهم اشاره كنم كه يكى از بحران هاى جدى اين است كه مسئولين با پديده اينترنت آشنايى كامل ندارند و قبل از اينكه من بخواهم بحث فيلترينگ را مطرح كنم بايد كلى زمان صرف شود تا اين افراد با مقوله مورد بحث آشنا شوند بعد از آن تازه در خواست خودم را مبنى بر عدم فيلترينگ عنوان كنم مثلاً در مورد مسئله فيلترينگ اوركات وقتى حضور چند تن از بزرگان حكومت رفتم كه حتى برخى جزء چهره هاى كانديداتورى رياست جمهورى هستند ابتدا كلى بحث در مورد معرفى و موارد استفاده اوركات داشتم تا آنجا كه تعدادى از آنها راغب به نام نويسى شدند بعد از اين مرحله تازه درخواست اصلى يعنى رفع فيلترينگ را بيان كردم. اگر مسئولين قبول كنند كه مثلاً با مقوله اينترنت آشنايى كافى ندارند مثل خود من كه در ابتدا شروع به كار كرده بودم اين وضعيت روند كار را آسان مى كند همه اين افراد يك اطلاعات عمومى در ذهن دارند و نهايت اطلاع آنها از دنياى اينترنت مربوط مى شود به همان پرينت هايى كه برايشان از محتواى سايت ها تهيه مى شود.

•در صفحه نخست وبلاگ تان تا همين چند وقت قبل شعارى نوشته بوديد با اين مضمون «اجازه بدهيد من در اينجا محمدعلى ابطحى باشم خارج از مسئوليت هاى قانونى خودم» كه البته اخيراً به اين شكل تغيير داده ايد «من در اين سايت محمدعلى ابطحى هستم با خاطرات و نظرات شخصى ام» نگاهى به رسانه ها و افكار عمومى كافى است كه دريابيم همين نظرات شخصى شما در اين وبلاگ بيشترين بازتاب رسمى را داشته و به نوعى در همين مدت كوتاه به اندازه كل سال ها ى گذشته حضورتان در حكومت توجه جلب كرده ايد. به نظر مى رسد كاركرد اين وبلاگ خيلى هم شخصى نبوده است اين طور نيست؟
در وب نوشت اطلاعات و از طرف ديگر جايگاه حقوقى كه قبلاً داشتم باعث جذب خواننده زيادى شده است اما اين كه در وب نوشت آورده ام اين مطالب نظر شخصى من است به اين دليل است كه در نوشتن اين مطالب با كسى مشورت نمى كردم. فرض كنيد وقتى معاون رئيس جمهور بودم براى كارهاى جارى وظيفه داشتم با شخص رئيس جمهور و ديگر عوامل هماهنگى هاى لازم را برقرار كنم اما در وب نوشت تنها من نظرات خودم را مى نويسم در آن جا من يك آدم حقيقى هستم كه به علت وابستگى ها و سوابق حكومتى داراى اطلاعات زيادى هستم اما در نوشتن آن به طور مستقل عمل كردم تا آنجا كه در چند ماه شروع به كار وب نوشت سعى كردم زياد با آقاى خاتمى در تماس نباشم كه مبادا در مورد سايت از من سئوال كنند حتى عكس العمل ايشان را نمى دانستم كه آيا اطلاع دارند من يك سايت دارم يا نه.

•شما از معدود افرادى هستيد كه در حاكميت قرار دارند و وبلاگ مى نويسند چرا به جز شما كسى به فكر وبلاگ نويسى نيفتاده است، سياستمداران ما تا چه حد وبلاگ مى خوانند مثلاً از وزراى كابينه هستند كسانى كه به وبلاگ خوانى علاقه داشته باشند؟
اگر از وزراى كابينه يا مسئولين كسى وبلاگ ندارد به نظر من به اين دليل است كه اهميت آن را نمى دانند و اگر تعريف از خود نباشد بايد بگويم ذوق ندارند چرا كه نوشتن يك استعداد و ذوق درونى مى طلبد. من خيلى تلاش كردم كه آنها را به اين كار تشويق كنم ولى متاسفانه چندان موفق نبودم اما قابل ذكر است تعدادى از اين افراد با بعضى از بچه هاى فعال در عرصه طراحى سايت نيز صحبت كرده بودند اما مثل اينكه يك دلهره اى باعث شده آنها كارشان را به اتمام نرسانند به نظر من وبلاگ نويسى دقيق مانند ايستادن در وسط يك ميدان است كه نياز به ريسك بالايى دارد آن هم در سيستم موجود در كشور كه هيچ قانون خاصى براى نقد كردن افراد وجود ندارد چرا كه براى نقد از اتهام گرفته تا تهمت اخلاقى و سياسى و اقتصادى استفاده مى شود بدون اينكه براى آن مرزى در نظر گرفته شود بنابراين به طور كلى من فكر مى كنم از يك طرف عدم تحمل ريسك پذيرى و از طرف ديگر ذوق و سليقه و وقت گذاشتن همه و همه باعث شده كه تمايلى در مسئولين براى ايجاد سايت شكل نگيرد.

•به نظر شما كدام يك از عوامل پررنگ تر از بقيه سبب شده كه مسئولين حكومتى براى ايجاد يك وبلاگ تمايلى نشان ندهند؟

من فكر مى كنم سه عامل عدم ريسك پذيرى، ذوق و سليقه و گذاشتن وقت و زمان به يك اندازه تاثيرگذار است اما بايد بگويم كه بعضى از اين افراد در حال آماده كردن خودشان هستند كه بعد از اتمام دوره رياست جمهورى سايت خود را راه اندازى كنند پس براى اين افراد مى توان عنصر وقت و زمان را در اولويت در نظر گرفت.

•آقاى خاتمى چطور اصلاً ايشان با وبلاگ خوانى و وبلاگ نويسى ارتباطى دارند؟
خودشان كه وبلاگى ندارند و در رابطه با وبلاگ خوانى نيز بايد بگويم به جز پرينت هايى كه در اختيار ايشان از اخبار و اطلاعات سايت ها قرار مى گيرد فكر نمى كنم مستقلاً به وبلاگ خوانى علاقه داشته باشند اما خانواده ايشان مخصوصاً فرزندانشان در مسئله اينترنت بسيار قوى هستند و حتى گاهى اوقات تمهيداتى براى خواندن بعضى مطالب وبلاگ ها براى ايشان فراهم مى كنند.

پس از سال ها دوستى و همكارى با آقاى خاتمى آيا به ايشان پيشنهاد ايجاد يك وبلاگ را داده ايد تا از اين طريق بتوانند همانند شما با قشر عظيمى از مردم خصوصاً جوانان ارتباط برقرار كنند؟
نه.
•اين كار علت خاصى داشته است؟
با توجه به مشغله كارى ايشان و كمبود زمان و نبود افراد و ابزار مورد نياز براى اين كار به نظرم آمد كه چنين پيشنهادى غيرقابل مطرح كردن است.

•آقاى خاتمى ظاهراً يك بار در يك مصاحبه مطبوعاتى در پاسخ به خبرنگاران خارجى از وبلاگ نويسى شما ياد كرده اند نظر ايشان در مورد وبلاگ شما چه بوده است؟
در حالى كه دو ماه از افتتاح سايت من گذشته بود اما در اين مدت هيچگاه ايشان به طور مستقيم به روى من نياوردند كه شما سايتى داريد و به نوعى اين مصاحبه مطبوعاتى با خبرنگاران خارجى اولين اعلام رسمى از سوى ايشان براى من بود كه دريافتم تولد وب نوشت از چشم ايشان پنهان نبوده است.

•فكر مى كنيد اگر براى ايجاد وب نوشت با شخص آقاى خاتمى مشورت مى كرديد ايشان جلوى كار شما را مى گرفتند؟
اصلاً چنين تصورى ندارم بايد بگويم سياست من در ابتدا براى وب نوشت بر اين پايه بود كه در اين مسئله به طور مستقل و جدا از آقاى خاتمى عمل كنم به اين علت كه مى دانستم كار من با بحران همراه است به همين علت علاقه نداشتم مسئوليتى به دوش ايشان باشد چرا كه به اندازه كافى خودشان درگير مشكلات و بحران هاى متفاوت بودند.

•قبل از اظهار نظر رسمى آقاى خاتمى در آن جلسه مطبوعاتى آيا اتفاق افتاده بود كه به نحوى ايشان از راه اندازى سايت شما اطلاع پيدا كنند؟
بله، به ياد دارم درست زمانى كه بعضى از سايت ها بسته شده بود و من در اين رابطه سروصداى زيادى راه انداخته بودم همراه آقاى خاتمى قصد خروج از جلسه هيات دولت را داشتيم كه آقاى معتمدى نزديك ما شد و به آقاى خاتمى به شوخى گفت شما نمى خواهيد سايت مستهجن فلانى را ببنديد و اين اولين بارى بود كه به طور علنى بحث سايت من پيش آمد و بعد از آن كه در سوئيس از سايت من با خبرنگاران صحبت كردند بعضى اوقات به طور غيرمستقيم بحث سايت را به ميان مى كشيدند و گاهى اوقات از من آمار و ارقام بازديدكنندگان را سئوال مى كردند به هر حال من اطلاع دارم كه مثل بقيه مسئولين از داخل خانواده ايشان سايت من مورد استقبال قرار مى گيرد.

•تا چه حد مطالب انتقادى كه عليه وبلاگ نويسى شما عنوان شد در اين زمينه روى ايشان تاثير گذاشت مثلاً توصيف هايى از قبيل «معاون وبلاگ نويس رئيس جمهور» كه به نظر مى رسيد وبلاگ نويسى را تا سطح يك فعل مبتذل و پيش پا افتاده پايين مى آوردند در اين فضا اتفاق افتاده بود كه ايشان از شما بخواهند به كارتان ادامه ندهيد؟
آقاى خاتمى در مورد بستن و ننوشتن در سايتم هيچگاه صحبتى نداشتند چرا كه اصلاً روحيه ايشان با همكارانشان بسيار ستودنى است و حرمتى خاص براى عقايد و افكار ديگران قائل هستند بنابراين تحت هر شرايطى به خودشان اجازه نمى دهند كه در كار ديگران دخالت كنند.

• دوران ابتداى شروع به كار وب نوشت براى خودتان به چه صورتى بود؟
بايد بگويم دوران بسيار سختى بود و انتظار حمايت داشتم كه متاسفانه حمايتى نديدم.

• دوست داشتيد اين حمايت از طرف شخص آقاى خاتمى انجام مى گرفت؟
نه از همه دوستان انتظار داشتم ولى بايد بگويم در آن دوران من از كسى كمكى نخواستم چون مى دانستم يك كار شخصى است اما ناخواسته هميشه انتظار حمايت داشتم چرا كه دوران سخت و پرفشارى بود شايد من در تاريخ سياسى ايران جزء معدود افرادى باشم كه در تمامى زمينه ها روى من حرف و حديث فراوانى نقل مى شد اما با تمامى اين ماجراهاى تلخ اين باور را داشتم كه اگر منتظر حرف و عكس العمل ديگران باشم هرگز نمى توانم كارى را كه دوست دارم انجام بدهم پس با مطالعه تمامى انتقادهاى تند و تيز به كار خود ادامه دادم.

•ايجاد وب نوشت تا چه حد مورد استقبال و تا چه مورد انتقاد اطرافيان قرار گرفته است؟
بايد بگويم ميزان استقبال و تشويق آن خيلى بيشتر بوده و اين مسئله از باب تعريف نوشته هاى خودم نيست بلكه به خاطر لطف اهالى اينترنت است. خودم فكر نمى كردم چنين مورد استقبال قرار بگيرم شايد بيشترين پاسخى كه به اى ميل ها دادم كلمه خيلى ممنون از لطفتان بوده و در مقابل جناح محافظه كار حكومتى و افراد ضدنظام خارج از كشور براى وب نوشت پاى اصلى انتقاد بودند.

•با توجه به مطالب و عكس هايى كه درباره بعضى از سياستمداران در وبلاگ قرار مى دهيد آيا موردى بوده كه افراد از شما گله مند باشند؟
موارد خيلى زياد است مثلاً يك مورد بود كه آقاى خاتمى قبل از جلسه هيات دولت يك مراسم نظامى در محوطه داشتند و ما در داخل جلسه مشغول بررسى كارها بوديم كه يك لحظه سرود ملى نواخته شد كه يكى از وزرا وسط جلسه قيام كرد اين مطلب را در سايتم انعكاس دادم كه اين فرد خيلى شاكى شد كه شما ابهت مرا شكسته ايد در حالى كه من اعتقاد دارم مسئولين نيز مانند مردم عادى هستند آنها نيز امكان دارد دچار خطا شوند به هر حال طبيعى شده است كه من هر جا باشم همه خودشان را آماده مى كنند مثلاً اگر در حال كشيدن سيگار باشند تمام مدت دلهره دارند كه مبادا فردا تصوير آنها در سايت انعكاس پيدا كند.

•شما طى روز چند ساعت صرف وب نوشت مى كنيد؟
من اساساً پاى اينترنت نشستن را دوست دارم بنابراين نمى توانم بگويم چند ساعت اما هر زمان فرصتى داشته باشم به اين كار اختصاص مى دهم اين مسئله در مورد اينترنت است اما در مورد وب نوشت بيشترين وقت را پاسخ به پرسش ها از من مى گيرد و سخت ترين مرحله كار سوژه يابى براى وب نوشت است.

•براى وب نوشت چگونه سوژه يابى مى كنيد؟
يكسرى مطالب كه عمومى است و زمان ندارد شامل خاطرات و وقايع است كه معمولاً يك دفترچه همراه خودم دارم و اگر مسئله اى به ذهن برسد عنوان آن را مى نويسم و در فرصت مناسب روى آن مطلبى مى نگارم. يكسرى مطالب نيز مربوط به اعياد و مراسم مذهبى است كه حتى مى توان خيلى جلوتر از تقويم آنها را ليست كرد و در موردشان مطلب نوشت كه سعى كردم بالغ بر ۲۰ مطلب هميشه در آرشيو داشته باشم چون مسافرت زياد مى روم دوست ندارم سايت به روز نشود و آخرين مطلب نيز مربوط به وقايع و خبرهايى است كه در لحظه اتفاق مى افتد و جا دارد در مورد آن مطلبى نگاشته شود.

•شما به خاطر روز والنتاين تبريك گفته ايد اين كار علت خاصى داشت؟
من براى يك واقعيت غيرقابل انكار تبريك گفتم چون چه تبريك مى گفتم و چه بى تفاوت از كنار آن مى گذشتم بازهم شور و شوق اين روز در سطح شهر به وضوح قابل مشاهده است.

موضع گيرى مسئولين در قبال اين روز به نظرتان چگونه بود؟
مسئولين به دو دسته تقسيم مى شوند دسته اول كه به طور كلى در جريان نيستند كه چنين روزى چند سالى است كه وارد فرهنگ ما خصوصاً جوانان شده است و دسته دوم اطلاع دارند اما براى اينكه اين روز را به رسميت نشناسند بى توجه از كنار آن مى گذرند من خودم را جزء دسته سوم مى دانم كه اين واقعيت را ديده ام و به اين باور رسيده ام كه با انكار آن هيچ اتفاقى نمى افتد در ضمن من اين روز را يك اتفاق مثبت و ويژه مى دانم.

•خودتان در اين روز هديه اى گرفته ايد؟
(با خنده) از چه كسي.

•خب از همسرتان يا دوستان چون به نوعى اين روز امسال به روز مهرورزى تبديل شده بود؟
بله قبول دارم كه اين روز تنها تبريك دو جنس مخالف به يكديگر نيست من هم در وب نوشت اين روز را تبريك گفتم و متقابلاً دوستان هم به من تبريك گفتند.

•بعد از وب نوشت شما سراغ اوركات رفتيد و گويا در اين زمينه نيز مانند وب نوشت موفق بوديد. در اوركات چه چيزى وجود داشت كه شما را ترغيب به نام نويسى كرد؟
انگيزه خاصى نداشتم يكى از دوستان من را دعوت كرد ما هم دعوت را قبول كرديم اما حقيقت فكر نمى كردم به اين مرحله برسد.

•قبول كنيد انگيزه اى برايتان داشته چون خيلى ها را دعوت مى كنند اما دعوت را نمى پذيرند؟
بله اما حقيقت چيز خاصى پشت سر آن نبود شايد از سر كنجكاوى به طرف آن جلب شدم. همان روز اول چهل نفر تقاضا كردند و به ليست اضافه شدند و كم كم مسئله جدى شد و بحث نوشتن و پيام گذاشتن در آن مطرح شد تا آنجا كه هم اكنون پروفايل سوم من نيز در حال تكميل شدن است.

•آقاى ابطحى كنترل وب نوشت به طور كامل در دستان شماست اما در مورد اوركات وضع متفاوت است شما واهمه نداشتيد كه بدون شناخت هر روز تعداد زيادى به ليست اضافه شوند؟
اين افراد را به درستى نمى شناسم اما يك مطلبى نوشتم كه هيچ كدام از افراد ليست را من دعوت نكرده ام و شخصاً خود تمايل به ثبت در ليست مرا داشته اند.

•تاكنون اتفاق افتاده كه كسى را از ليست حذف كنيد؟
بله چند مورد بود كه اصلاً اجازه ثبت در ليست را ندادم يكى دو نفر بودند كه به اسم آدم هاى مسئول در نظام در اوركات عضو شده بودند و چند نفرى با پرچم شير خورشيد به جاى عكسشان قصد ثبت در ليست را داشتند كه به دلايل همان خطوط قرمز خودم از ليست حذفشان كردم.

•كسى كه اين چنين فعال در زمينه وبلاگ نويسى و اوركات است ميانه اش با چت به چه صورتى است؟
من وقتى به اينترنت وصل مى شوم اولين كارى كه انجام مى دهم روشن كردن ياهو مسنجر است و هميشه خاموش بالا مى آيم و تنها كسانى در ليست هستند كه كاملاً آنها را بشناسم.

•با چت روم ها چطور آيا با آى دى خودتان وارد مى شويد؟
اكثر چت روم هاى ايرانى واقعاً غيرقابل استفاده هستند چون سطح محتواى آن بسيار پائين است من گاهى اوقات كه در اينترنت هستم به چت روم بال تاك وصل مى شوم و همزمان كه كارهاى خودم را انجام مى دهم به صحبت هاى رد و بدل شده نيز گوش مى دهم و طبيعتاً در چت روم ها با آى دى رسمى خود ظاهر نمى شوم.

•در روز چه تعداد اى ميل دريافت مى كنيد آيا خودتان همه را پاسخ مى دهيد؟

اى ميل ها از نظر تعداد خيلى سنگين است و بنا به رويدادها متغير اما به طور متوسط روزانه ۸۰ اى ميل دريافت مى كنم كه مختص به وب نوشت است و چون سه اى ميل نيز مربوط به پروفايل هاى من در اوركات است اين تعداد به يكباره چند برابر مى شود كه واقعاً جوابگويى به همه آنها بسيار سخت است با اين حال همه اى ميل ها را خودم شخصاً پاسخ مى دهم اما در بقيه كارها يك دستيار دارم.

•خانواده تان با وب نوشت و به طور كلى وقتى كه صرف اينترنت مى كنيد مشكلى ندارند؟
خوشبختانه شانس خوبى كه من دارم اين است كه خانواده ام نيز اهل اينترنت هستند مثلاً همسر و دخترها يم در فرصت هايى كه پيدا مى كنند حتماً سراغ اينترنت مى روند و اين طور نيست كه برايشان اين مقوله بيگانه باشد.

•تعدادى از خانواده ها اعتقاد دارند كه اينترنت باعث ايجاد شكاف بين خانواده ها شده است شما در اين رابطه چه نظرى داريد؟
تا حدودى اين مسئله صحت دارد چون در بعضى از خانواده ها سرگرمى بعضى از جوانان به جاى نشستن در جمع هاى خانوادگى روى آورى به اينترنت است اما اين شكافى است كه بايد آن را بپذيريم و راهى براى گريز از آن نيست چون عواطف هر كس به گونه اى قابل به پاسخ دهى است.

شما به عنوان يك مسئول در نظام فكر مى كنيد ارتباط برقرار كردن با مردم و شنيدن درد دل هاى آنها از طريق دنياى مجازى آسان تر است يا ارتباط از طريق بوروكراسى كه هم اكنون در جامعه براى ارتباط با يك مسئول وجود دارد؟
به نظر من مهمتر از همه شكستن يكسرى قالب ها است مديران كشور عوامل تنظيم كننده ذهنشان با ذهن جوانان متفاوت است. وقتى كشور ما ۷۰ درصد جوان است پس ذهن اين افراد با كل ذهن جامعه متفاوت است پس به جاى اينكه به نوع ارتباط توجه داشته باشيم بهتر است ابتدا برداشت ها و ذهنيت ها را در يك قالب هماهنگ كنيم من نمى دانم به درستى مشكل از كجا ناشى مى شود به عنوان مثال ما سال ها بحث تهاجم فرهنگى را داريم از زمانى كه آقاى خاتمى در ارشاد بودند.

ايشان از ارشاد رفتند چون نمى توانستند جلوى تهاجم فرهنگى را بگيرند آقاى لاريجانى آمدند باز بحث تهاجم فرهنگى به قوت خود باقى ماند بعد از آن آقاى مير سليم آمدند و باز ما دغدغه تهاجم فرهنگى را داشتيم و همچنان مديران ديگر با گرايش هاى متفاوت آمدند اما باز مسئله تهاجم فرهنگى حل نشده باقى ماند و اين سئوال پررنگ تر از سابق مطرح شد كه چرا طى اين سال ها اين مشكل حل نشده است. مى توان ده ها گونه پاسخ داد اما به نظر من سرعت علت اصلى است. در نسل ما و قبل از ما اگر قرار بود چيزى تاريخى بشود بايد حداقل چهل سال از آن زمان مى گذشت و نسل ها نهايتاً با فاصله زمانى حدود ۳۰ سال از نظر فكرى با هم متفاوت بودند اما در حال حاضر جوانان ۱۸ ساله حرف هاى جوانان ۲۴ ساله را قبول ندارند و اعتقاد دارند دنياى آنها با يكديگر متفاوت است.


به نظر شما اين اختلاف نسل ها به نوعى يك معضل براى جامعه محسوب مى شود؟
نه نبايد معضل به حساب بيايد اگر به آن به چشم بحران و معضل نگاه مى كنند به اين علت است كه مديريت كشور با جامعه و اين قسمت درگير است در حالى كه نبايد اينگونه باشد.

•در حال حاضر در وب نوشت امكان نظرخواهى وجود ندارد در حالى كه وبلاگ اساساً بر پايه ارتباط متقابل نويسنده و مخاطب بنا شده و مثل رسانه هاى سنتى صرفاً يك نفر فقط سخنران و ديگران شنونده محض نيستند آيا نگران انتقاد هاى تند بوديد يا اين كه مشكل فنى وجود داشت؟
نه خودم خواستم كه به اين صورت باشد و تا زمانى كه پست حكومتى داشتم حتى در سايت قسمت پرسش و پاسخ نيز در نظر نگرفته بودم علت هم اين نبود كه نگران باشم كه مثلاً به من حرف تندى در كامنت ها بگويند بلكه ديگر تحمل اين را نداشتم كه با تمامى اين فشارها بايد پاسخ تك تك مطالب را نيز بدهم كه مثلاً اين جا به فلانى توهين شده است.

•به نظر شما وبلاگ ها مى توانند روزى جايگزين رسانه هاى مكتوب شوند و نقطه ضعف فعلى وبلاگ ها را در چه مى دانيد؟
مرحله اى است كه اولين مرحله آن تاثير گذارى روى نخبه هاست و همانطور كه شاهد هستيم اين مرحله شروع شده است. بعد از آن عموميت پيدا مى كند كه بايد يك گذران نسلى در آن ايجاد شود چون كار كردن با اينترنت خودش يك مرحله اوليه است كه بايد امكان و دستيابى به آن براى همه مهيا شود. نقطه ضعف فعلى وبلاگ ها به چند دليل است ۱- كمتر وبلاگى داريم كه مطالب عميق در آن نوشته شده باشد ۲- وبلاگ نويس هايى كه خصوصاً سياسى مى نويسند خودشان را براى نوشته هايشان مسئول نمى دانند و تنها كارشان نوشتن است ۳- وبلاگ نويس پرتجربه كم داريم چون اكثريت كم سن و سال هستند و در ضمن نو آورى در وبلاگ ها بسيار كم است كه به نظرم بايد اتاق فكرى براى وبلاگ نويس ها در نظر گرفته شود.

•اين هك شدن دومين و بعد قطع شدن سايتتان و بعد تغيير دومين خيلى مبهم پايان گرفت و شما هم خيلى به وضوح اشاره نكرديد كه چه اتفاقى دقيقاً رخ داد چرا كه هك دومين خيلى معمول نيست ظاهراً دفعه دوم علل قطع سايت شما از طرف دوستانتان در پرشين بلاگ بود كه نمى خواستند خطر تامين كردن فضاى اينترنتى سايت شما را بپذيرند؟
وقتى خواستم سايتم را راه اندازى كنم اسم وب نوشت را يكى از دوستان به من پيشنهاد كرد كه قبلاً دومين آن را خريدارى كرده بود من اين دومين را از او گرفتم كه متعلق به يك شركت ايرانى بود وقتى اولين بار سايت حذف شد به آن شركت مراجعه كردم مسئولين گفتند گويا كسى از طرف شما به آن شركت چينى نامه داده كه خودتان قصد ادامه كار را نداريد كه بعدها معلوم شد كه يكى از افراد اين شركت اقدام به اين كار كرده كه نتوانستم از نظر حقوقى پيگيرى كنم بعد چون ديدم سخت است دنبال دومين خودم باشم وب نوشت ها را راه اندازى كردم و خودم شخصاً دومين جديد را گرفتم و كسى در جريان اين فضاى جديد نيست.

در مورد پرشين بلاگ نيز بايد بگويم مسئول فنى پرشين بلاگ به نوعى مسئول فنى سايت من نيز تلقى مى شود چون سايت روى سرور آنها بود يك روز اين فرد به من گفت دادستانى مرا خواسته است فردا كه از دادستانى برگشت گفت كارم شخصى بوده ولى بعد از آن اظهار كرد كه از نظر فنى ديگر نمى تواند سايتم را روى پرشين بلاگ نگه دارد. من بدون سئوال خاصى پذيرفتم ولى تنها از دوستانم خواستم حداقل تا جايگزينى سرور جديد به من مهلت بدهند. به ياد دارم عصر روز چهارشنبه بود من براى كارى خارج از تهران رفتم اما وقتى برگشتم ديدم سايتم از روى سرور حذف شده كه معلوم شد خودشان همان روز حذف كرده اند و براى من مهلتى قائل نشده اند. من ناگفته فهميدم فشارها از كجا ناشى شده است و از آنها گلايه اى نداشته و ندارم چرا كه موقعيت آنها را درك مى كنم.

•قضيه وبلاگ نويس ها به كجا كشيده شد؟
تجربه من طى اين سال ها نشان داده كدام پرونده سياسى به نتيجه رسيده است، اما آن چه كه مهم است اين است كه حداقل اين بچه ها از گروگان بودن بيرون آمده اند اگر هدف من از پيگيرى اين پرونده اين مسئله بوده پس بايد خوشحال باشم كه به نتيجه رسيد و روند دستگيرى حداقل پايان يافت.

•بعد از پايان دوره رياست جمهورى چه خواهيد كرد بيشتر روى مسئله اينترنت مى خواهم بدانم فكر جديدى در سر داريد؟
در حال حاضر بعد از آن استعفا من در دوران بعد از رياست جمهورى آقاى خاتمى قرار دارم و در مورد اينترنت نيز بسته به فضاى حاكم دارد ولى قصد رها كردن اين حوزه را ندارم چرا كه در شرايط بسيار سخت و دشوار به نوشتن ادامه دادم.





















Copyright: gooya.com 2016