دیدنیها >> سعید جلیلی دارد کنار زمین خودش را برای روحانی گرم می‌کند!

روزنوشته های رئیس جمهور امیدوار - طنز روزنامه قانون

18 آبان 1392؛ ساعت 9:15 صبح
دو سه روز است مذاکرات به جاهای عجیبی رسیده. این جواد بی‌انصاف هم اصلا مرا تحویل نمی‌گیرد و جواب من را درست و حسابی نمی‌دهد. الکی می‌گوید همه چیز با تهران هماهنگ است. کجا هماهنگ است؟ دو روز است مثل مرغ پر کنده دارم دور خودم می‌چرخم، حتی جواب تلفنم را هم نمی‌دهد. نمی‌دانم چی گفته و چه کار کرده که همه وزرای خارجه سر خر را کج کرده‌اند و راهی ژنو شده‌اند. بهش زنگ زدم و گفتم: «جواد داری چی کار می‌کنی؟!» بلند گفت: «جاست وان مینت پلیز.» از آن طرف صدای خنده گنگستر طوری آمد. پرسیدم: «این کیه جواد داره اینطوری می‌خنده؟» گفت: «جان کری بود آقا.» یکهو فشارم افتاد. گفتم: «جواد اونجا با جان کری هر و کر راه انداختین؟! لابد دارن عکس هم ازتون می‌گیرن؟ جواد! اینها اینجا من رو می‌کشن!» جواد گفت: «بعدا حرف می‌زنیم.» و قطع کرد نامرد.

ساعت 14:32 بعدازظهر
دوباره به جواد زنگ زدم. گفتم: «جواد چی شد؟ چه خبر؟» گفت: «توی جلسه‌ام آقا بعدا صحبت می‌کنیم.» گفتم: «چرا خالی می‌بندی مرد حسابی؟ توی دوساعت گذشته 16 بار عکس پروفایلت رو عوض کردی! این چه جور جلسه‌ایه که توش فیس‌بوک چک می‌کنی؟» با تعجب پرسید: «شما از کجا می‌دونید آقا؟» هول کردم و گفتم:

«پیش بیژن زنگنه بودم. داشت فیس‌بوک چک می‌کرد. از طرف تو براش کلی از این «لطفی‌کشان»ها اومد. زد زیر خنده و گفت: «آقا نوتیفیکیشن! بیژن خوبه؟ سلام بهش برسونید. خب، تعریف کنید ببینم از ایرون چه خبر. دلم واسه همه ایرونی‌ها تنگ شده دکتر. گفتم: «مرد حسابی چرا کولی بازی در میاری؟ یه هفته نشده هنوز رفتی!» گفت: «جدی یه‌هفته ست؟ خب... تعریف کنید ببینم.» گفتم: «جواد ول کن این حرف ها رو. بگو ببینم چه خبر؟» یکهو گفت: «تو جلسه‌ام، تو جلسه‌ام، بعدا حرف می‌زنیم.» و باز قطع کرد!

ساعت 18:40 عصر
به سعید جلیلی زنگ زدم. گفتم: «آقا شما سریع خودت رو برسون فرودگاه، کنار باند، نرم بدو و خودت رو گرم کن. این فرانسوی‌ها دارن بهانه‌گیری می‌کنن. دلم می‌خواد توی فرودگاه یه بدن براشون بیای حساب کار دستشون بیاد. اگه ظریف دوباره کمرش گرفت، سریع تعویضتون کنم.»