یکشنبه 25 اسفند 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ميرحسين موسوی: اسلام ناب از همه‌ نيروهای برجسته برای پيشرفت کشور بهره می‌برد، ايسنا

*سند چشم‌انداز‌ دارای مبنای عملياتی است
*مهم‌ترين منابع ما حمايت ‌و خلاقيت مردم است


ميرحسين موسوی با تاکيد بر اينکه «مهم‌ترين منابع ما کوشش، حمايت و خلاقيت مردم است» به لزوم استفاده از تجربيات گذشته اشاره کرد و گفت:« بايد گوناگونی‌ها و تفاوت‌ها را بدانيم و آنها را تهديد به حساب نياوريم بلکه يک فرصت تلقی کنيم.»

به گزارش خبرنگار سياسی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، نخست وزير دوران دفاع مقدس، شنبه شب در اولين سخنرانی خود بعد از اعلام رسمی کانديداتوری، در مراسم جشن پيامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) در حسينيه حجت نازی‌آباد تهران، با بيان اين مطلب، گفت:« اسلام ناب يقينا به ما توصيه می‌کند که از همه‌ی نيروهای انسانی موجود در کشور استفاده کنيم.»



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


وی سخنرانی خود را به دو بخش درباره‌ دستاوردهای مهم انقلاب و نيز بحث در مورد اسلام ناب محمدی تقسيم کرد و درباره موضوع اول گفت:« انقلاب دستاوردهای زيادی داشته است و البته هيچ ترديدی نيست که مشکلاتی هم دارد. وقتی تغييرات نسبت به قبل از انقلاب را نگاه می‌کنم، نعمت استقلال و آزادی بيشتر از ديگر تحولات و دگرگونی‌ها نظرم را جلب می‌کند.»

موسوی با يادآوری اين‌که شعار اصلی مردم در طول انقلاب استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود، تاکيد کرد:« استقلال در کشور ما فرصت‌های بی‌نظيری ايجاد کرده است ولی ارزش آن برای نسل جوان زمانی آشکار می‌شود که ما بتوانيم فضای پيش از انقلاب را به درستی به آنها انتقال دهيم. هنوز استقلال يک مزيت نسبی قوی در اختيار جمهوری اسلامی قرار می‌دهد که در جهان پر از آشوب و تهديد به ما فرصت‌هايی را عطا می‌کند.»

عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام با مقايسه کشور از نظر داشتن استقلال در دوران پيش و پس از انقلاب اظهار کرد:« پيش از انقلاب ده‌ها هزار مستشار فرنگی در ادارات و نهادهای گوناگون کشور ما حضور داشتند و ايران جزو حلقه‌ی دفاعی غرب در گرداگرد يک ابرقدرت ديگر به اسم شوروی بود. ما يک حلقه‌ی ناچيز ولی بسيار مهم از نظر خط دفاعی غرب برای غربی‌ها به‌ويژه آمريکا بوديم و اين مساله ايجاب می‌کرد که همواره مراقب نقش ايران در منطقه باشند.»

وی اضافه کرد:« ما در تمام تحولات منطقه به عنوان يک عضو از يک مجموعه‌ی عظيم در خدمت غرب بوديم. حتی وقتی درآمدهای نفتی ما از سال ۵۲ به بعد به يکباره بالا رفت، نقش ژاندارمی غرب در خليج فارس به ايران سپرده شد و ايران به عنوان نماينده‌ی غرب در برابر حرکت‌های آزادی‌بخش منطقه می‌ايستاد و با فدا کردن منافع ملی اين نقش را ايفا می‌کرد.»

موسوی به خريد سلاح‌های نظامی از آمريکا در دوران پيش از انقلاب اشاره کرد و گفت:« از سوی ديگر ما جزو مهم‌ترين خريداران اسلحه‌های آمريکا بوديم و اين خريدها در يک فضای عادی صورت نمی‌گرفت. به طور مثال در رابطه با خريدهای نيروی هوايی، يک حساب بانکی وجود داشت که ايران بيش از ۱۰ ميليارد دلار در آن‌جا پول داشت و خود آمريکايی‌ها بر اساس تشخيص خود از آن هزينه می‌کردند و قطعاتی را برای ما می‌فرستادند و دست‌اندرکاران در اين رابطه از خود اختياری نداشتند و درست مثل يک نوکر بودند. هنوز هم اين پرونده در دادگاه لاهه باز و در جريان است و يکی از مهم‌ترين پرونده‌های ايران محسوب می‌شود. بيشترين تصميم‌گيری‌ها در کشور متاثر از نقش سفارتخانه‌های آن کشورها در ايران بود.»

نخست وزير دوران دفاع مقدس هم‌چنين با اشاره به دوران جنگ تحميلی ادامه داد:« نکته‌ ديگر، مساله‌ دفاع مقدس بود که همه‌ی ملت ما در اين دفاع شرکت کردند و اگر حمايت و پايداری‌های آنها نبود ما در يک نقطه‌ی ديگری از جهان ايستاده بوديم و معلوم نبود که اصلا ايرانی داشته باشيم.»

وی خاطرنشان کرد:« نکته‌ای که در مساله‌ی دفاع مقدس به آن چندان دقت نمی‌شود اين است که بعد از جنگ‌های ايران و روس که منجر به جدايی بخش‌های قابل توجهی از سرزمين ما شد، ترسی برای مقابله با کشورهای خارجی در کشور ما ايجاد شد. اين وحشت با سستی حکومت‌ها و پادشاهانی که بر سر کار بودند منجر به اين شد که در طول ساليان مختلف وسعت کشور ما به کمتر از نصف خود رسيد و اين مساله در دوران پهلوی هم ادامه داشت.»

موسوی با بيان اين‌که هشت سال دفاع مقدس، ترس از مرگ و ايثار را در کشور ما از بين برد، افزود:« مردم به خاطر ارزش‌های بالا برای حفظ دين خود رو در روی مرگ ايستادند، چشم در چشم مرگ دوختند و هراس را از چهره‌ی خود زدودند. ملتی که بعد از دفاع مقدس متولد شد ملتی شجاع بود که از سختی‌ها و قدرت‌های بزرگ نمی‌هراسيد و اين يکی از بزرگ‌ترين سرمايه‌های ما برای دفاع از کشور بوده است. اين حس بزرگ‌ترين وسيله‌ی دفاعی ما در سال‌های گذشته و ۲۰ سال بعد از جنگ محسوب می‌شود؛ چرا که ترس از ايستادگی، عامل بازدارنده‌ای برای ايستادن در برابر قدرت‌های بزرگ و حفظ استقلال کشور است.»

عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام تصريح کرد:« استقلال مساله‌ای نيست که فقط سرافرازی به يک ملت ببخشد بلکه استقلال فرصت‌های عظيمی هم برای توسعه و پيشرفت به وجود می‌آورد. بدون استقلال و دفاع مقدس که چنين سرمايه‌هايی را ايجاد کرد، امکان پيشرفت ما در صنايع موشکی و تکنولوژی هسته‌يی نبود. فرصت پرداختن به اين پيشرفت‌ها فقط در سايه‌ی استقلال در يک کشور امکان‌پذير است و اين فرصتی است که استقلال برای ما ايجاد کرده است.»

وی با بيان اين‌که بسياری از پيشرفت‌ها در سايه‌ی نعمت استقلال به وجود آمد، اظهار کرد:« در عين حال می‌توانيم اين سوال را نيز مطرح کنيم که آيا از نعمت استقلال به طور کامل استفاده کرده‌ايم؟ آيا توانسته‌ايم از اين فرصت استفاده کنيم و فاصله‌ی خود را با کشورهای آسيا که با نرخ رشد بالای ۱۰ درصد در زمينه‌ی تکنولوژی و اقتصادی پيشتاز بودند بيشتر کنيم؟»

موسوی با اشاره به سند چشم‌انداز ۲۰ ساله‌ی کشور، اين چشم‌انداز را دارای مبنای عملياتی دانست و گفت: «سند فرادستی چشم‌انداز ۲۰ ساله عنوان می‌کند که طی ۲۰ سال ايران بايد به عنوان قدرت برتر در منطقه مطرح باشد و اين سند برای ما يک راهنما است. در منطقه‌ی ما يک مسابقه برای رشد و پيشرفت وجود دارد و پيشرفت در اين زمينه برای ما جنبه‌ی حياتی دارد. يعنی فقط جنبه‌ی اشتغال ندارد. هرچند که اشتغال هم برای ما بسيار مهم است. يا فقط جنبه‌ی توسعه‌ی اقتصادی ندارد، هرچند که توسعه‌ی اقتصادی هم برای ما اهميت زيادی دارد.»

نخست وزير دوران دفاع مقدس تاکيد کرد:« اگر بخواهيم استقلال، تماميت و ملت خود را حفظ کنيم و با ارزش‌های بومی و دينی خود يک کشور تاثيرگذار در جهان باشيم، اين سند اهميت فراوانی دارد و جا دارد دولتمردان ما به اين مساله توجه کنند و در مقابل نقدهايی که می‌شود مثل اين‌که چرا دولت از اين سند يا سياست‌های مربوطه غفلت دارد و به اين بحث‌ها هم توجهی نمی‌کند، بی‌توجه نباشد تا بتواند روش‌های خود را اصلاح کند.»

وی هم‌چنين با اشاره به اين‌که ما فرصت‌هايی داريم و مشکلات و خطراتی هم در منطقه وجود دارد، اظهار کرد:« يکی از خطرهای موجود، بحث خاورميانه بزرگ بود. قرار بود بعد از حمله به افغانستان و عراق، بحث تبديل کردن اين منطقه به يک بلوک کاملا وابسته به آمريکا انجام شود و بدين ترتيب جايگاه اسراييل تثبيت و فضای مناسبی برای دو قدرت اقتصادی يعنی آمريکا و چين ايجاد شود و مساله‌ی ايران را هم در خود حل کند ولی مقاومت مردم افغانستان و پيش‌بينی‌هايی که غلط از آب درآمد منجر به اين شد که اين طرح فعلا فراموش شود. گرچه از نظر آينده هنوز خطر وجود دارد.»

به گزارش ايسنا، مهندس موسوی در ادامه به موضوع اسلام ناب محمدی اشاره کرد و گفت:« حضرت امام (ره) در دو سال آخر عمر خود بارها در سخنرانی‌ها و اطلاعيه‌ها نسبت به اين مساله تاکيد زيادی کردند. اصل مساله‌ای که ايشان سعی می‌کردند بيان کنند اين بود که همه‌ اسلام‌ها متعالی و رهايی‌بخش نيستند. ممکن است ادعاهايی در مورد اسلام صورت بگيرد، ولی نادرست و آميخته با تعصبات گروهی، قومی و منافع گروه‌های گوناگون باشد و اسلام مخدر، اسلام متحجرين و اسلام آمريکايی باشد. شايد مناسب باشد در زمانی که به انتخابات رياست جمهوری باقی مانده است به اين مساله بپردازيم.»

وی اضافه کرد:« اسلام مصون از هر نوع دخل و نسيان است و توسط پيامبر به عنوان يک اسوه آمده است و از هر نوع آميختگی با هوی و هوس‌ها و منافع گروهی مبراست. نکته مهم، آلوده شدن اين مساله با اغراض و گرايش‌های گوناگون بوده است؛ اسلامی که نمی‌توانسته منجر به ايستادگی ملت ما باشد. وقتی امام (ره) بحث ولايت فقيه را در نجف باز کردند اولين قدم را برای معرفی اسلامی که می‌تواند اسلام درست باشد و راه حل‌هايی ايجاد کند پايه‌گذاری کردند و دليل مقاومت‌های بعدی ما به دليل رسوخ اين اسلام در جوانان ما بود.»

موسوی به ويژگی‌های اسلام ناب و اسلام‌های مخالف آن از ديدگاه امام خمينی اشاره کرد و افزود:« از اين منظر، اسلام ناب، اسلامی است که پرچمداران آن پابرهنگان، مظلومان و فقرای جهان هستند. اسلام ناب، اسلامی است که طرفداران آن هميشه از مال و قدرت بی‌بهره بوده‌اند. ايشان اسلام ناب را اسلامی که در مقابل اسلام مقدس‌نماهای متحجر، سرمايه‌داران خدانشناس و مرفهين بی‌درد می‌ايستد معرفی کرده‌اند. ايشان اسلامی را مطرح می‌کنند که به شدت با مسائل اصلی جامعه‌ی ما درگير است.»

عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام ادامه داد:« ايشان با مرفه بودن و رفاه مخالف نيستند، ولی به مرفهين بی‌دردی که به مسائل کشورشان بی‌اعتنا هستند و دست در دست سرمايه‌داران جهانی گذاشته‌اند مخالفند؛ با سرمايه‌ای که در خدمت توليد و کارآفرينی و اشتغال است مخالفتی ندارند ولی با سرمايه‌ای مخالف هستند که در کمک غارت کشور است. ايشان با آن سرمايه‌داری و رفاهی مخالف است که در ميان چشمان پر از مشکل و مساله‌ی مردم، رژه تجمل دارد و با ماشين‌های چند صد ميليونی خود می‌خواهد حالت سرکوبی را در قشرهای پايين به وجود آورد.»

موسوی با بيان اين‌که ايشان (امام خمينی) مخالف جامعه‌ای است که در آن همه چيز حتی آبرو و عزت مردم کالايی و قابل خريد می‌شود، به ذکر يک مثال پرداخت و گفت:« زمانی که شهيد باکری شهيد شدند تازه متوجه شديم که ايشان مهندس مکانيک بوده است؛ چرا که مهندس مکانيک بودن در مقابل ارزش‌های اسلامی برای ملت ما چيزی حساب نمی‌شود.»

وی تاکيد کرد:« آن مدرک هم ارزش داشت، ولی وقتی جامعه‌ به گونه‌ای می‌شود که برای بالا رفتن از نردبان قدرت، مدرک را خريد و فروش می‌کنند نشان می‌دهد که ما از دايره‌ی اسلام ناب در حال لغزش هستيم.»

نخست وزير دوران دفاع مقدس اضافه کرد:« شبيه اين مساله را در مسائل ارزشی، فرهنگی و مسائلی که مربوط به عزت مردم است می‌بينيم که جريانی وجود دارد تا آنها را تبديل به کالا و قابل خريد و فروش کند.»

موسوی با اشاره به بحثی در علوم انسانی مبنی بر اين‌که در برخی جوامع، مردم بر اساس مصرف طبقه‌بندی می‌شوند، تصريح کرد:« وقتی انقلاب صورت گرفت جامعه‌ ما به جامعه‌ای تحول پيدا کرد که مساله‌ی نوع مصرف اهميت ناچيزی داشت، برای اين‌که منزلت افراد سنجيده شود. برعکس در فضايی که به انحطاط ميل می‌کند می‌بينيم بر اساس اين‌که افراد چقدر مصرف می‌کنند اين منزلت‌ها تعريف می‌شود. جامعه‌ای که کاخ‌ها و ستون‌های بلند برافراشته شده در مقابل آنها و جشن‌ها و پول‌های عظيمی که خرج می‌شود به عنوان افتخار برخی قشرهای اين مملکت به حساب می‌آيد برای اين‌که منزلت اجتماعی خود را تثبيت کنند، با احساس خطر مواجه است.»

وی با بيان اين‌که در جامعه‌ اسلامی، ايثار و پايبندی به ارزش‌هاست که منزلت اجتماعی را تعيين می‌کند، يادآور شد:« اول انقلاب ارزش‌های برآمده از قشرهای متوسط و ضعيف مملکت بود که وقتی فراگير شد يک نوع چيرگی در فرهنگ ما پيدا کرد.ولی در يک شرايط متفاوت می‌تواند ارزش‌های منبعث از يک جامعه مرفه بی‌درد سرايت کند و ارزش‌های آنها را از آنها بگيرد.»

نخست وزير دوران دفاع مقدس در ادامه با بيان اين‌که اسلام ناب مخالف تحجر است، اظهار کرد:« اسلام ناب، اسلامی است که از همه‌ی تجربيات بشری استفاده می‌کند و از همه‌ی آحاد ملت و نيروهای انسانی برجسته برای پيشرفت کشور بهره می‌برد. دين متحجر، دامنه را کوتاه و افراد طرفدار را کوچک می‌کند، از همه نيروهای انسانی استفاده نمی‌کند، نظام برنامه‌ريزی ندارد و به برنامه بی‌اعتنا است.»

وی در تشريح اين مطلب به سريال حضرت يوسف اشاره کرد و گفت: « زمانی که حضرت يوسف مورد اعتماد فرعون قرار می‌گيرد می‌گويد خزانه را به من بسپار، من بسيار دانا هستم و به اين ترتيب می‌بينيم که او برای يک بحران ۱۴ ساله برنامه‌ريزی می‌کند. البته ممکن است در اين سريال خيال‌پردازی هم شده باشد ولی در اين ماجرا کاملا محسوس است که در يک تمدن بزرگ بشری وقتی ۷ سال فراوانی و بعد ۷ سال قحطی اعلام می‌شود، توان فوق‌العاده‌ای برای اين مساله به کار گرفته می‌شود و يقينا او بايد از همه‌ نيروها و روش‌های برنامه‌ريزی استفاده کرده باشد تا بتواند در سال‌های قحطی اين تمدن را حفظ کند.»

موسوی افزود:« آيا در سال‌های فراوانی ارز نفتی که به صورت غيرعادی و غير قابل باوری ذخاير ما را بالا برد برای سال‌های کمبود اين ارزها و برای مشکلاتمان برنامه‌ای ريخته و فکری کرده‌ايم؟»

عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام ادامه داد:« آيا در سال‌های فراوانی درآمد ارزی به نظرات کارشناسان و برنامه‌ريزان گوش داده‌ايم؟ آيا به متخصصان و کارشناسان خود گوش کرده‌ايم که فراز و نشيب‌های جهان را برای ما گوشزد کرده‌اند؟ آيا احتياط لازم را کرده‌ايم يا اين‌که در اين رابطه کاری نکرديم؟»

بيان اين‌که «اسلام ناب يقينا از برنامه‌ريزی استقبال می‌کند»،اظهارکرد:« اسلام ناب نمی‌تواند مخالف سازمان برنامه و بودجه يا دستگاه برنامه‌ريزی باشد.»

وی گفت:« اسلام ناب يقينا به ما توصيه می‌کند که از همه‌ی نيروهای انسانی موجود در کشور استفاده کنيم.»

وی بر وجود سليقه‌های متفاوت در کشور تاکيد کرد و گفت:« بايد گوناگونی‌ها و تفاوت‌ها را بدانيم و آنها را تهديد به حساب نياوريم بلکه يک فرصت تلقی کنيم. در يک کشور و نظام بزرگ مثل ما که از نعمت استقلال برخوردار است، طبيعی است که نظام‌ها، دولت‌ها و دستگاه‌های اجرايی بايد به گونه‌ای عمل کنند که بتوانند از همه‌ نيروهای موجود استفاده کنند، نه اين‌که به بخش قابل توجهی از مديريت توانايی که در دوران دفاع مقدس و سال‌های انقلاب تجربه اندوخته‌اند، رشد کرده‌اند و به صورت سرمايه‌های بزرگ کشور درآمده‌اند و ارزش آنها از صدها چاه نفتی بيشتر است بی‌اعتنايی کنيم.»

موسوی با طرح اين پرسش که «مگر ما چقدر از نظر نيروی انسانی غنی هستيم که بخواهيم اين‌گونه رفتار کنيم؟» تاکيد کرد:« ما سرمايه‌ها و منابع بی‌نهايتی نداريم. مهم‌ترين منابع ما کوشش، حمايت و خلاقيت مردم است و در کنار اينها منابع ديگری هم هست که نفت و منابع ارزی يکی از آنهاست و حتی تريبون‌هايی که در اختيار داريم نيز جزو منابع ما هستند.»

وی خاطرنشان کرد:« در کشوری که اين منابع بی‌پايان نيست – اگرچه در هيچ کشوری بی‌پايان نيست – منابع بايد در خدمت اهداف استراتژيک، راهبردی و اهدافی که بيشترين اقشار از آن برخوردار شوند استفاده شود، نه اين‌که اين منابع را در خدمت پروژه‌های کوچک و خرد که ممکن است رضايت‌های آنی ايجاد کند، ولی نمی‌تواند برای رقابت‌های سنگين که در دنيا با آن مواجهيم ما را حمايت کند به خدمت بگيريم. کاربرد منابع کمياب غير از اهداف راهبردی که البته رفاه جامعه هم می‌تواند بخشی از آن باشد از جمله مسائل مهمی است که اگر به آن توجه نکنيم فساد را در جامعه فراگير می‌کند.»

نخست وزير دوران دفاع مقدس در پايان نيز تاکيد کرد:« اگر به اسلام ناب برمی‌گرديم و اگر به رويه‌هايی که پيامبر اسلام و آن اسوه‌ها پايه‌گذاری کردند برمی‌گرديم بايد با دقت بيشتری از منابع خود استفاده کنيم.»





















Copyright: gooya.com 2016