چهارشنبه 31 تیر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سگ را گشودن و سنگ را بستن، آرش جودکی

آرش جودکی
اين که کلام سعدی در اين ميان و در اين روزها معنای جديدی می‌يابد که شايد چندان سنخيتی با کلِ سيستم اخلاقی او هم نداشته باشد، شگفت انگيز نيست. اين روزها که مردم، مردمی که حاصلِ جمع قشرهای مختلف نيستند، به ميدان آمده اند تا توانشان را به نمايش بگذارند، هر جمله و پراتيکی که تا امروز معنا و منظور مشخصی داشت می‌تواند معناهای جديد و نامنتظری بگيرد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ديروز، بيست و نهم تيرماه، در جمع خانوادگان زندانيان، ميرحسين موسوی برای توصيفِ اوضاع جاری گفت: «سنگها را بسته‌اند و سگها را باز کرده‌اند». اين اصطلاح را در روايت‌هايی کم و بيش يکسان تقريباً همه می‌شناسند و می‌دانند که اصل آن از سعدی‌ست. تمامیِ حکايت در گلستان به تصحيح محمد علی فروغی چنين است:

«يکی از شعرا پيشِ اميرِ دزدان رفت و ثنائی برو بگفت. فرمود تا جامه از او برکنند و از ده بدر کنند. مسکين برهنه به سرما همی رفت. سگان در قفای وی افتادند. خواست تا سنگی بردارد و سگان را دفع کند در زمين يخ گرفته بود. عاجز شد، گفت: اين چه حرامزاده مردمانند! سگ را گشاده‌اند و سنگ را بسته! امير از غرفه بديد و بشنيد و بخنديد و گفت: ای حکيم، از من چيزی بخواه. گفت: جامه‌ی خود می‌خواهم اگر انعام فرمايی رضينا مِن نوالِکَ بالَرحيلِ.
اميدوار بود آدمی به خيرِ کسان / مرا به خيرِ تو اميد نيست شر مرسان
سالارِ دزدان را برو رحمت آمد و جامه باز فرمود و قبا پوستينی برو مزيد کرد و درمی چند»

با توجه به نام بابی که اين حکايت در آن آمده است، «در فوائد خاموشی»، می‌توان استنباط کرد منظور سعدی اين است که بهتر اين بود که شاعر از ابتدا در نزدِ اميرِ دزدان لب به سخن نمی‌گشود، اما می‌بينيم همين سخن گفتن اوست که در آخر به فريادش می‌رسد. پس خاموشی گزيدن در هر شرايطی چندان مفيد هم نيست. شايد آگاهی به همين امر، موسوی را بيشتر، خصوصاً اين اواخر که حضورِ شکوهمند مردم مُهر از بسی زبانها گشوده، به حرف آورده است. هرچند يافتن ما به ازای کنونیِ امير دزدان، با انتقال اين حکايت به زمانِ حاضر چندان دشوار نيست، اما گفتن اينکه سنگها را بسته‌اند و سگها را باز کرده‌اند، نمی‌تواند همچون حاضرجوابی‌ا‌ی که رحمتی در پی خواهد داشت محسوب گردد، که از سالارِ دزدان اينبار اميدِ خيری که نيست هيچ، بايد آرزو کنيم که شرّی دوباره از او نرسد.

اينکه کلام سعدی در اين ميان و در اين روزها معنای جديدی می‌يابد که شايد چندان سنخيتی با کلِ سيستم اخلاقی او هم نداشته باشد، شگفت انگيز نيست. اين روزها که مردم، مردمی که حاصلِ جمع قشرهای مختلف نيستند، به ميدان آمده اند تا توانشان را به نمايش بگذارند، هر جمله و پراتيکی که تا امروز معنا و منظور مشخصی داشت می‌تواند معناهای جديد و نامنتظری بگيرد. چرا که ناهنجاری، هنجارِ دموکراسی است، اگر مردم‌سالاری را پيش از هرچيز رخدادِ هرازگاهيی بدانيم که اين امر را بررسی و اثبات می‌کند که هر حکومتی بر مردم بنياد گرفته است. اصلِ برابری هرکس با همگان، برابری هر که به سخن گفتن تواناست با هر گوينده‌ی ديگری که نقطه‌ی عزيمت همين بررسی و اثبات است، پيش از هر چيز در توانايیِ گفتنِ کلامی که انگار برای او نبوده است خود را نمايش می‌دهد. و اين يعنی از آنِ خود کردنِ کلامِ کسی ديگرکه مالکيتِ آن کلام را دستمايه‌ی بنای نابرابری می‌سازد.

سالها جمله‌ی «الله اکبر»، برای مرزکشی ميان خودی و غيرِخودی به کار می‌آمد. همچنان که نماز جمعه. اما اين روزها مردم با به کارگيریِ الله اکبر به آن معنای تازه‌ای داده‌اند. ديگر الله اکبر نه به مثابه‌ی بنيانی تئوکراتيک، که کارکردی دموکراتيک يافته تا خُردی حاکمان را در برابر بزرگیِ مردمی که بنيان حکومتند به رخ بکشد. جمعه‌ی گذشته، مردم از صحنِ نماز جمعه صحنه‌‌ی ديگری ساختند که کارکرد هميشگی‌اش را نداشت. و با اين کار نشان دادند که دموکراسی يعنی برهم زدن قراردادی که منطقِ نظام و منطقِ انتظامی استوار می‌سازد و بر طبق آن زمان، مکان و کلامی مشخص و مقرر به هر کس می‌رسد.

در اين چشم انداز، کلام سعدی هم که ديگر ناظر بر چشمداشتِ مرحمتی از جانبِ سالارِ دزدان نيست، از لزومِ درست ناميدن ودرست نماياندن هرچيز، معنای جديدی می‌گيرد.

آرش جودکی
۳۰ تير ۱۳۸۸
۲۱ ژوئيه ۲۰۰۹


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016