سه شنبه 24 آذر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

اگر آزاده نيستيد لااقل ساکت باشيد! اعتراض به سخنان اخير داريوش سجادی حول جنبش سبز، داريوش سعدين

متن گفت‌و‌گوی سهند شمس‌اسحاقی با داريوش سجادی را خواندم و هر چند منزجر کننده و مهوع می باشد اما خواندن و قضاوتش را پيشنهاد می کنم.
http://news.gooya.com/politics/archives/2009/12/097567.php
به استناد شناختی که از داريوش سجادی بواسطه مواجهه با مقالات منحصربفردشان داشته ام همواره توجه رسانه ای به ايشان مايه تعجب و بهت بنده بوده و جذابيت بازی با لغات و سفسطه بازی اين شخص برای اصحاب رسانه علامت سوال بزرگی در ذهنم ايجاد کرده است.
شايد اگر دادستان منصفی به داوری مقالات ايشان می نشست با برهانی قاطع قادر بود تشويش اذهان و نشر اکاذيب خلاف واقع را در موارد اتهامی ايشان بگنجاند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


و اگر اديبی نظری به نگاره هايش می افکند در انشا و گاها املا نيز مردود بود.
اما توسل همواره ايشان به مواضع سلبی و تلاش جهت متفاوت نمودن خود ولو با دستاويز قرار دادن لغات ثقيل نا متداول از خصوصيات قابل توجه ايشان است.
اينک بنده از موضع خود و طلبکارانه از داريوش سجادی می خواهم ضمن پاسداشت خون شهيدان راه آزادی با تامل در سخنان خود توانايی شمارش خود تا ده را بيازمايد تا شايد در رياضيات هم شانس خود را آزموده باشد!
آقای داريوش سجادی اگر «چهل تا بالا پايين» برای شما و حکومت چندان نظر گير نيست اما آنچنان که قرآن کريم – که خود شما مدعی پايبدی به آنيد – فرموده يک نفر هم ارزشی به قدر کل بشريت دارد. به فرض محال پذيرش دروغ بودن ادعاهای جنبش ، خون يک شهيد هم بارور کننده درخت سبز آزادگی و آزاديخواهی کسانی است که حرمت انسانيت از نظرشان بسيار مقدم بر شهوت شهرت است. از ديدگاه حقوق بشری نيز طلب پاسخی به کشته شدن يک شخص هم از جمله حقوق قابل پيگيری هر شهروند است و آرمان عملی جنبش نيز خلاصه ای جز پاسخگو کردن مسئولين رژيم ندارد.
شايد درک اين برايتان ثقيل باشد که جنبش متشکل از انسانهای تيز هوشی است که با درک شرايط و فعليتی مقتضی با موقعيت ، آزادگی و شرف برايشان اهميتی فراتر از خودنمايی و يا بندگی دارد و اگر با ناديده انگاشتن شرايط باز هم با توسل به لغات و بازی زبانی به الگوپذيری خطی همچون مبارزات بی خشونت هند معتقديد نه تنها فارغ از دانش به قضاوت نشسته ايد بلکه ناتوانی خود را در براورد ذکاوت جامعه شرفمند ايران اثبات کرده ايد.
لغتنامه کهنه شما که کلماتی را در تناقض با يکديگر قرار داده و دروغ را در آن اينچنين يکجانبه گرا معنی کرده سزاوار آشغالدانی هنرکده پويای ايران است.
شايد ذکر اين تکرار مکررات باشد که حتی ديوار شهرهای کوچک ايران نيز منقش به شعارهايی است که زندگی و پايندگی جنبش سبز را فرياد می زند و منحصر دانستن جنبش به تهران خود نماد نا آگاهی و شايد غرض ورزی آشکاری می باشد که لا جرم سبب زايش چنين تحليلهای بی پايه ای می شود.
هرچند بسيار ناگفته دارم اما از يک سو توجه بيش از اين به سخنان بی پايه داريوش سجادی را صلاح نمی دانم و از سوی ديگر معتقدم پرداخت به اين مقولات بی اساس فرافکنانه آب به آسياب دشمن ريختن است! آنچنان که نقل سخنان داريوش سجادی در روزنامه کيهان سه شنبه بيست و چهارم آذرماه مويد اين نکته می باشد.
و در پايان به عنوان توصيه:
آقای داريوش سجادی اگر آزاده نيستيد لااقل ساکت باشيد.

داريوش سعدين
بيست و سه آذر هشتاد و هشت


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016