دوشنبه 23 فروردین 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

قرقيزستان و، پديده "خستگی پنهان"، همنشين بهار

KYRGYZ1.jpgديشب و امشب بيدار ماندم و مقاله ای نوشتم با اين عنوان:
حرفی که «هومر» در «دهان اوليس» گذاشت... ، متاسفانه آخر کار، پاک شد و همه چيز از دست رفت. دَمغ شدم چنان که نتوانستم از مطرح کردن آن در مقدمه‌ی اين مقاله خودداری کنم... ، فکر کردم از نو مطلب ديگری بنويسم. قرقيزستان و درس‌هايش.
آمدم شروع کنم ديدم دستم خالی است. برای نوشتن يک مقاله دقيق در اين مورد، بايد وقت بيشتری گذاشت.
الآن بوق سحر است و صبح کم کم از راه می‌رسد. تنها به نکات زير اشاره می‌کنم و اميدوارم ديگران بنويسند و از سطح به عمق بروند تا تا تنها به گزارش‌هايی که از رسانه‌های خبری اين روزها پراکنده می‌شود، اکتفا نشود.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


مدعيان صاحب اختياری جهان و قرقيزستان
دولت قرقيزستان که مدتها مثل «خر ژان بوريدان» بين شرق و غرب گير کرده بود، سال‌ها پيش، حساب کار خودش را کرد، سر عقل آمد و رو به راه شد !
اجرای اصول اقتصاد بازار را در دستور کار قرار داد و به همين دليل راهش به بانک اروپايی توسعه و بازسازی، آژانس تضمينی سرمايه گذاری بين المللی، صندوق بين المللی پول... و، سازمان تجارت جهانی باز شد.
مدعيان صاحب اختياری جهان از اهميت استراتژيک قرقيزستان و منطقه ای که اين کشور در آن قرار دارد، به خوبی آگاهند. قرقيزستان دروازه کشورهای نفت خيز آسيای مرکزی است، و با کشور چين ۸۶۰ کيلومتر مرز دارد.
دسترسی به انرژی و ساير منابع طبيعی، مسيرهای تجاری و راه تدارکات غرب برای دخالت در افغانستان، کشور قرقيزها را عزيز کرده و طالبان نفت و دلار به اين راحتی دست از سرش بر نمی‌دارند!

در قرقيزستان، روسها به «کانت» و آمريکايی‌ها به «ماناس» چسبيده اند
KYRGYZ2.jpgمن به قرقيزستان Кыргызстан رفته و ميهن «چنگيز آيتماتوف» را که مسير جاده ابريشم از ميان آن می‌گذرد، از نزديک ديده ام.
شهرهای «اوش»، «جلال آباد»، «بيشکک»،... «نازين»، «تالاس»، «باتکن»... آثار باستانی «سليمان توو»، مجتمع تاريخی «بورانه»، آرامگاه «اوزگن» با کتيبه های شگفت‌ش، کاروانسرای «تاش رباط» متعلق به قرن ۱۱ ميلادی، تصاوير نقش های سنگی محله «سايمالوتاش»، آرامگاه «ماناس»، درياچه زيبا و با شکوه «اسيق کول»، کوهستان‌های باشکوه «ارسلان باب» و، «گِل درمانی»... هنوز در خاطرم باقی است و يادم نمی‌رود وقتی به شهر اوش Osh که در دره باستانی فرغانه است. رسيدم، نه برق بود و نه آب !
گفتند دو روز است آب و برق نداريم. گفتم چطوری زندگی می‌کنيد. گفتند خودمان هم نمی دانيم...
- در آسيای ميانه به احزاب کمونيست بی محلی می‌شود، اما در قرقيزستان مجسمه های لنين، مولوتوف و خيلی های ديگر هنوز سر پا است و جملاتی از مارکس و انگلس...بر در و ديوار موجود است.
- «قله لنين» هم (با همين نام) شناخته می‌شود. ( Пик Ленина = پيک له نين)
قله لنين در کنار «قله پوبدا» و «خان تنگری» ازجذاب‌ترين قلل کوهستانی دنيا است.
با اينکه رهبر حزب کمونيست «عسگر آقايف» که می‌خواست تا آخر عمر رئيس بماند، در سال ۲۰۰۵ با به اصطلاح انقلاب «گل لاله»، کله پاشده و از آنزمان تا همين روزها «قربان بيگ باقی‌يف» رئيس جمهور بود اما، مجسمه ها و تبليغات کمونيستی دست نخورده باقی ماند.
نه فقط آمريکايی ها، پوتين و شرکا نيز، از قرقيزستان دل نمی‌کنند.
روسها پايگاه هوايی «کانت» Kant را در بيست کيلومتری بيشکک چسبيده اند و به ويژه بعد از آنکه سر و کله نظاميان آمريکا در
«ماناس» Manas پيدا شد، جای پايشان را محکم کرده اند.
پيش تر آمريکا در شهر «کارشی» ازبکستان پايگاه هوايی داير کرده بود که تخته شد.
پايگاه «کی دو» Karshi-Kanabad (K2) Airbase
- در «اوش» از خيلی ها شنيدم:
بهره دولت قرقيزستان از پايگاه هوايی ماناس، Manas Air Base تنها هزينه های دريافت شده از ناحيه اجاره آن و ارائه خدمات مختلف به نظاميان آمريکايی نيست، بلکه بسياری از پروژه ها از فرودگاه ماناس گرفته تا شرکت های خدماتی و خصوصی نيز، متعلق به مقامات دولتی است و فقط بخش ناچيزی از درآمدهای حاصله از محل اين پروژه‌ها به عنوان ماليات جذب بودجه می‌شود و مابقی را بالا می‌کشند.

در ميهن «چنگيز آيتماتوف» فقر و خرافات مذهبی بيداد می‌کند
- اگرچه درصد باسوادی در قرقيزستان حدود ۹۸ درصد است اما، فقر در آنجا بيداد می‌کند و فساد مالی و اداری، بی نظمی و عدم بهداشت و رشوه خواری و کاردزدی و کارچاق کنی...امری عادی است؛
- در قرقيزستان، بازار خرافات مذهبی هم مثل هر جای آسيای ميانه گرم است. صدها درخت را ديدم که برای نذر و نياز به آن نخ و پارچه سبز بسته بودند و شبه ملاهای بی سواد و رياکار «قل هوالله» و «ان يکاد» را غلط غولوط و طوطی وار زمزمه می‌کردند و خلايق دست به دعا بر می‌داشتند و آب کثيف و مثلاً متبرک را قورت می‌دادند تا شفا يابند.
بگذريم که آسمان (اگرچه نه با اين غلظت) همه جا همين رنگ است. تاجيکستان و ازبکستان و ديگر کشورهای آسيای ميانه به کنار، در آمريکا، کانادا، اروپا، روسيه، آمريکای لاتين،...و ايران خودمان هم با اعتقادات مذهبی بازی می‌شود. هم اکنون در ايتاليا تصوير محو شده صورت يک مرد ريشدار و آثار لکه های خون در قسمت دست و پای او بر روی يک پارچه را برخی مسيحيان «کفن حضرت عيسی» جلوه می‌دهند و هزاران هزار نفر را به کليسای «تورين» در شمال ايتاليا می‌کشانند...
- مردان جوان خانواده برای کار به مسکو می‌روند و در غياب آنها تجارت بردگان جنسی به مقصد دوبی و...راه افتاده است. ترانه هاب مبتذلی مانند «منو با خودت ببر دوبی...» که در تاجيکستان و ازبکستان هم خريدار دارد، اينجا (در قزاقستان بی آنکه معنايش را بدانند)، بر سر زبان ها است؛
خانواده ای نيست که يکی يا بيشتر برای کار راهی روسيه نشده باشد. در روسيه کارفرمايان می‌دانند در قرقيزستان کار نيست، از همين رو با مزدی ناچيز مردم آسيای ميانه را اجير کرده و می‌دوشند؛
- تمثال‌های پر آب و رنگ «قربان بيگ باقی‌يف» که به روند فساد مالی و خودکامگی در قرقيزستان ادامه داد و حتی فرزندش را در راس امور اقتصادی قرار داد ــ همه جا ديده می‌شد و تلويزيون کشور، کف و دف هوادارانش را نشان می‌داد که از او به عنوان رهبری شايسته و پاکباز و بزرگترين رهبر قرقيز، ياد می‌کردند:
Великий Вождь Киргизского Народа = ويلی کی وشت س قرقيزسکاوا نارودا
- مشکلات اقتصادی در اعتراضهای مردمی در قرقيزستان نقش مهمی داشت. در ژانويه همين امسال، بهای امور انرژی در قرقيزستان طی يک روز دو برابر شد و مردم را به درد «چکنم چکنم» گرفتار کرد. به دليل خصوصی کردن شرکت‌های دولتی، گسترش نفوذ غرب، سوء استفاده کارفرمايان روسی، نبود کار، فقر بيش از حد، آزار اهل قلم و بازداشت روزنامه‌نگاران و، در يک کلام به دليل «خستگی پنهان» بود که مردم به جان آمده به خيابانها ريختند؛

آيا حوادث قرقيزستان هيچ تأثيری در هيچ کجای جهان ندارد؟
- پديده «خستگی پنهان» Hidden Fatigue عامل مهمی در اينگونه تحولات است؛
در جوامع بسته و فضاهای تنگ و دلگير که «به به» و «چه چه» از در و ديوار می‌بارد و رهبران «خودخدابين» می‌شوند، اين پديده می‌تواند (و ‌بايد) همه چير را در هم بريزد و آشوب به پا کند.
خستگی چيست؟ خستگی از نظر علمی يعنی ايجاد توالی و پريود آلترناتيو از هر موضوع. بعنوان مثال در علم مکانيک، با پديده خستگی در فولاد Metal Fatigue به شکل «بارگذاری و باربرداری» روبرو هستيم. «بارگذاری و باربرداری» را جاهای ديگر هم می‌بينيم.
در اکولوژی، تغيير در تنش ارتجاعی زمين از طريق بارگذاری و باربرداری می‌تواند سبب روانگرايی در خاک گردد و ويرانی به بار آورَد.
در پروژه های سد سازی، در صورتيکه ديواره سد بر روی تشکيلاتی با خواص متفاوت بنا شود، در اثر جابجايی در سطح تماس ديواره و سنگ، آسيب رسيدن ديواره، ردخور ندارد و، در اثر بارگذاری و باربرداری مکرری که در اثر آبگيری و تخليه مخزن در فصول مختلف روی می¬دهد جدا شدن ديواره سد از بدنه ها قطعی است و خلاصه در هر بی نظمی، نظمی نهفته است و «صورتی‌ در زير دارد آنچه‌ در بالاستی...‌»
- در جامعه نيز، وقتی مردم سر به گريبان و سردرگم هستند و می‌بينند هر دولت جديد دولت قبلی را محکوم می‌کند؛ هر رهبر اپوزيسيون ساز خودش را می‌زند؛ همه به او دروغ می‌گويند و هرکسی با نفی ديگران خود را اثبات می‌کند و گزارش غيرواقعی می‌دهد، کفری می‌شوند؛ و چون نمی‌دانند و يا دشوار است که بدانند کی حرف راست می‌زند، گيج و منگ می‌شوند.
وقتی مسايل به صورت انباشت جمع می‌شود و سقف تحمل مردم را می‌شکند، «خستگی پنهان» دست به کار می‌‌شود و بعد هم انشعاب‌‌ها است و از کوره دررفتن‌ها است و خود را به اب و آتش زدن‌ها...
- قاعده فوق برای هر جامعه و هر سازمان و هر فضای بسته و نفس گيری صادق است. در قرقيزستان هم صدق می‌کند.
دولت قرقيزستان نسبت به «خستگی پنهان» مردم و ميزان تحمل پذيری آنان، به امتناع انصاف و واقع بينی دچار شد. بيغ بود و چشم و گوشش را بر همه هشدارها و هشدار دهنده ها بست و سقف روی سرش خراب شد...نبايد می‌شد؟...
از آنجا که بنا بر «تئوری آشوب» Chaos theory، اثر پروانه‌ای The Butterfly Effec و ديدگاه رياضيدان نامی «ادوارد لورنتس» که پرسيد:
Does the Flap of a Butterfly’s Wings in Brazil set off a Tornado in Texas?
«آيا بال زدن پرنده ای در برزيل می‌تواند باعث شود تندبادی در تکزاس روی دهد؟» ــ پرسيدنی است:
آيا حوادث قرقيزستان و «خستگی پنهان» مردم به جان آمده هيچ تأثيری در هيچ کجای جهان ندارد؟...

ناتمام...

پانويس:

خر ژان بوريدان
خر ژان بوريدان Buridan’s ass مسأ له معروفی است بين فلاسفه، که ارسطو، غزالی و ابن سينا به آن اشاره کرده اند و آن را (به اشتباه) به «ژان بوريدان» فيلسوف فرانسوی ِقرن چهاردهم نسبت می‌دهند.
موضوع مسأ له اين است که الاغی گرسنه را به فاصله مساوی از دو کپه يونجه در نظر می‌گيرند، در قرائتی ديگر الاغی را که هم گرسنه و هم تشنه است به فاصله مساوی از يونجه و سطل آبی فرض می‌کنند. برخی استدلال می‌کنند که الاغ مزبور به سبب ناتوا نی اراده به عمل، َيعنی ترديد و دودلی (به سبب قرارگرفتن بين دو انگيزهء برابر از نظر نيرومندی)، خواهد مُرد.

چنگيز آيتماتوف Чыңгыз Айтматов
چنگيز آيتماتوف (۱۹۲۸ - ۲۰۰۸)، نويسنده برجسته قرقيزستان و يکی از مشهورترين چهره‌های فرهنگی اتحاد جماهير شوروی بود. در کودکی پدرش را با قتل عام های خونين دوره استالين در روسيه از دست داد و مدتی بعد ناملايمات ناشی از جنگ جهانی دوم او و خانواده اش را در منگنه قرار داد...
برخی رمان های او از جمله «جميله»، «سرگذشت مادر»، «الوداع گل ساری» و «روزی به درازای يک قرن»...، به فارسی ترجمه شده است. استعداد نويسندگی اش را مديون مادرش «امکان خانم» می‌دانست که ذهنی سرشار از افسانه های عاميانه داشت و در راه کوچ و در ييلاق، هر وقت او را در خود می‌ديد برايش قصه می‌گفت.
رمان‌های وی به بيش از صدو پنجاه زبان دنيا ترجمه شده‌اند. چنگيز آيتماتوف دور از وطن و در آلمان به ميهمانی خاک رفت و اينگونه آخرين قصه اش را نوشت.
او را طبق رسوم مذهبی در آرامگاه هنرمندان در گورستان آتابيت در نزديکی بيشکک پايتخت کشور قرقيزستان به خاک سپردند.

قله لنين Пик Ленина
قله لنين در شوروی سابق در سال ۱۸۷۱ کشف گرديد و به نام کاشف آن «کنستانتين کافمن» نامگذاری شد. در سال ۱۹۲۸ به نام «ولاديمير لنين» تغيير نام داد. قله لنين، دومين قله بلند منطقه پامير و نيز دومين قله بلند اتحاد جماهير شوروی سابق است. اين قله در مرز بين دو کشور تاجيکستان و قرقيزستان و نزديک به مرزهای چين و افغانستان قرار دارد و يک قله بسيار عمومی و مشهور برای صعود است. من آنرا از نزديک ديده ام. دسترسی و صعود به آن ساده است و شرايط جوی و آّب و هوايی آن خيلی دشوار نيست قله لنين يکی از مشهورترين قلل جهان می‌باشد.که بيشترين تعداد صعود را به خود اختصاص داده است.

نام های فارسی در قرقيزستان
در قرقيزستان به نامهای فارسی هم برخوردم :
مهربان، ساربان، خمار ، انوشه، توتيا، خوش دامن، بستان، گلستان، شمشاد، دل انگيز، گلشن، گل چهره، گل دسته، گل ميوه، گل رخسار، باغ گل، غنچه گل، برگ گل، آرزو گل، ماه تابان،...

ترانه ای زيبا در باره قرقيزستان / خواننده سلامت سادی کوا

همنشين بهار
hamneshine_bahar@yahoo.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016