پنجشنبه 23 اردیبهشت 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

اکبر گنجی در واکنش به سخنان عطاالله مهاجرانی: اصلاً چنين تصوری ندارم که مردم ايران ولايت فقيه را می خواهند، راديو فردا

گلناز اسفندياری، محمد ضرغامی - اکبر گنجی، روزنامه نگار ايران و فعال سياسی، در چهارمين سال آزادی اش از زندان، روز بيست و سوم ارديبهشت ماه، جايزه دو سالانه حقوق بشری انستيتوی «ميلتون فريدمن» را به ارزش ۵۰۰ هزار دلار آمريکا دريافت می کند.

هيئت داوران انستيتوی «ميلتون فريدمن» اين جايزه را به سبب آنچه که فعاليت های برجسته حقوق بشری آقای گنجی عنوان کرده اند به وی اهدا کرده است.

همچنين، نشريه بين المللی «فارين پاليسی» در تازه ترين شماره خود، به نام ده ها تن از برجسته ترين فعالان جامعه مدنی پرداخته که به دليل تلاش برای دست يابی کشورهايشان به دمکراسی، حقوق زنان، آزادی روزنامه ها وحاکميت قانون به اصلی ترين مخالفان حکومت ها تبديل شده اند.

در اين ليست نام های شيرين عبادی و اکبر گنجی در کنار نام هايی مانند گری کاسپاروف از روسيه، آنگ سان سوچی از برمه و سيما ثمر از افغانستان ديده می شود.

اکبر گنجی در گفت و گو با راديو فردا درباره تاثير اين گونه جايزه ها بر فعاليت ها و فعالان جامعه مدنی می گويد:



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اکبر گنجی: اکثر اين جوايز هيچ چيز مالی ندارد. مثلاً من خودم در همين موسسه ای که داريم مصاحبه می کنيم در سال ۲۰۰۶ جايزه آزادی بيان اينجا به من دادند ولی هيچ چيز مالی ندارد. شما روی ديوار می توانيد ببينيد يک تابلو است و همان تابلو را به شما می دهند. اين همان بخشی از حمايت معنوی اخلاقی است. يعنی رژيم به عنوان ناقض حقوق بشر محکوم می شود و متقابلاً از کسانی که برای آزادی، دمکراسی و حقوق بشر فعاليت می کنند، حمايت می شود. اين در واقع حمايت های اخلاقی معنوی از من نيست. اگر به من هم يک چنين جايزه می دهند، به خاطر جنبش سبز است.

آقای گنجی، شما سال ۲۰۰۶ يعنی چهار سال پيش که از ايران خارج شديد، به راديوی ما گفتيد که قصد داريد به ايران باز گرديد. آيا باز اميدواريد که در آينده نزديک بتوانيد به ايران برگرديد؟
همه ايرانی هايی که در کشورهای جهان زندگی می کنند، آرزويشان اين است، آرزوی هر روزشان است که به کشور خودشان برگردند. ولی پيش بينی خيلی کار دشواری است. يا خدا بايد باشيد يا پيامبر. من هم نه خدا هستم و نه پيامبر. يک آدم عادی هستم. همچنان آرزوی من و آرزوی هر ايرانی بازگشت به ايران است. کشور خودمان است و همه بايد برويم آنجا.

يادم می آيد زمانی که شما آزاد شديد، من به عنوان خبرنگار آمدم منزل شما برای راديو فردا داشتم گزارش تهيه می کردم. آنجا طيف گسترده ای از دوستان شما آمده بودند. شما مبارزه را از خارج از ايران داريد ادامه می دهيد. کيفيت مبارزه خارج از ايران تا چه اندازه تفاوت دارد؟ آيا فکر می کنيد تاثيرش به همان اندازه ای هست که شما زمانی که در ايران بوديد و تمام رسانه ها چه بين المللی و چه رسانه های داخل ايران متوجه شما بودند؟
به هرحال مبارزه در خارج و داخل خيلی تفاوت دارد. يعنی ممکن است اهداف واحد باشد. اصل مبارزه همان چيزی است که در داخل کشور است. شما برای گذار به دمکراسی نياز به جنبش اجتماعی داريد. بنابر اين نمی شود از خارج کشور جنبش درست کرد. ولی به هرحال شما در خارج هم که هستيد، می توانيد آن پيام جنبش را به جهان خارج منتقل کنيد. می توانيد متقابلاً کمک کنيد به داخل، اطلاع رسانی کنيد. خيلی کارها می شود انجام داد. اين طور نيست که همه يا هيچ باشد. کاملاً رنگين نگاه کنيد. يک طيف... جنبش يک جنبش رنگين است... مبارزه هم مبارزه رنگين است. بايد از هر راهی که اخلاقاً قابل دفاع باشد، بايد استفاده کنيم برای مبارزه با اين رژيم.

در صحبت هايتان گفتيد که جنبش سبز و مردم ايران زياد موافق اصل ولايت فقيه نيستند. آقای عطاءالله مهاجرانی، وزير فرهنگ پيشين دولت آقای خاتمی، همين چند روز پيش به دوستان عرب گفته اند که جنبش سبز حمايت می کند از اصل ولايت فقيه. می خواستم بدانم واکنش شما به اين حرف ها چيست؟ آيا آقای مهاجرانی سخنگوی حنبش سبز اند؟
هر کسی آزاد است نظر خودش را بگويد. کسی نمی تواند ادعا کند من سخنگو هستم. آقای موسوی به صراحت گفته اند که ما هيچ سخنگويی در خارج نداريم. سخن آقای موسوی هميشه اين بوده که همه ايرانی ها سخنگوی اين جنبش اند. جنبش هم به يک شخص تعلق ندارد. کسی مالک اين جنبش نيست. هر کسی می تواند حرف بزند، نظر خود را بگويد. طبعا موقعی که من الان حرف می زنم، نظرات شخص خودم را دارم می گويم. طبعا همان طور که آقای موسوی گفتند هر ايرانی سخنگوی جنبش است، من هم به اين عنوان عام می توانم سخنگوی اين جنبش باشم. ولی اينکه به يک نفر احساس اين دست بدهد که مالک جنبش است، نه. ضمن اينکه تحليل ها متفاوت است.
ساختار جمعيتی ما يک ساختار جمعيتی جوان است. پنجاه ميليون نفر زير سی و پنج سال داريم و من اصلاً برايم قابل قبول نيست که اين نسل جوان چيزی به نام ولايت فقيه را قبول داشته باشد. اصلاً رفتار اين نسل رفتاری است که اين رژيم دائماً دارد سرکوب می کند. از سبک زندگی اينها، از لباس پوشيدن اينها، از خوردن اينها... از چه چيزی، شما در کجا در نسل جوان ايرانی يک چيزی می بينيد که با ارزش های اين نظام تناسبی داشته باشد. لذا من اصلاً چنين تصوری ندارم که مردم ايران ولايت فقيه را می خواهند.

اين عدم تمرکز و اينکه آقای موسوی هم می گويند سخنگويی برای جنبش در خارج از کشور وجود ندارد و اين تفسيرهای گوناگونی که می شود، فکر نمی کنيد تاثير می گذارد روی مردم و آنها را سردرگم می کند؟
نه لزوماً. جنبش رفته رفته شکل می گيرد. اين جنبش زمانی که هی ادامه پيدا کند، رفته رفته رهبری تثبيت شده پيدا خواهد کرد. ما نياز داريم که اين زمان ببرد. اصلاً به سود ما نيست که امروز اين رژيم سرنگون شود. شما بايد يک نيروی جايگزين دمکرات جاافتاده تثبيت شده داشته باشيد. نبايد داستان انقلاب ۵۷ دوباره تکرار شود و يک ديکتاتوری بد تر از اين ديکتاتوری بيايد سر کار.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016