جمعه 15 مرداد 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بيانيه "همگرايی سبز جنبش زنان" به مناسبت سالگرد انقلاب مشروطيت، مدرسه فمينيستی

مدرسه فمينيستی: سومين نشست سبز فعالان جنبش زنان، همزمان با يکصد و چهارمين سالگرد انقلاب مشروطيت در تهران برگزار شد. در اين نشست که نمايندگانی از طيف های مختلف جنبش زنان در آن شرکت داشتند، علاوه بر سخنرانی هايی حول و حوش زنان در مشروطيت و نيز مسائل گريبانگير امروز جامعه از جمله اعتراض به ادامه بازداشت زندانيان سياسی و نگرانی از سلامت ۱۷ زندانی که در اعتصاب غذا بسر می برند، بيانيه ای نيز به مناسبت سالگرد انقلاب مشروطه صادر و قرائت شد. متن کامل اين بيانيه به شرح زير است:



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


بيانيه همگرايی سبز جنبش زنان به مناسبت سالگرد انقلاب مشروطيت

از آغاز شکل گيری جنبش مشروطه خواهی تا به امروز، چگونگی تعامل ميان جنبش زنان با جنبش های دموکراسی خواهی، همواره چالشی مهم و سرنوشت ساز برای زنان بوده است.

تاريخ جنبش زنان در ايران نشان می دهد که ميزان تاثيرگذاری زنان بر جنبش های بزرگ اجتماعی با توجه به قدرت و ميزان تشکل يابی آنان و همچنين نفوذ گفتمان «برابری طلبی» در افکار عمومی جامعه متفاوت بوده است. حرکت های زنان در اکثر موارد، در عين همراهی، مطالبات شان را از درون و با حضور در اين جنبش ها پی گرفته اند، هر چند در نهايت با توجه به «نيروها و پايگاه اصلی تشکيل دهنده» هر يک از اين جنبش ها، نتايج متفاوتی را از اين همراهی به دست آورده اند.

مرور تاريخ يکصد ساله اخير کشورمان نشان می دهد که در دوره های مختلف مفهوم «مردم» و «ملت» در گفتمان های حاکم بر جنبش های دموکراسی خواهی و مصلحانه که با هدف محدود ساختن «قدرت مطلقه» و افزايش «قدرت مردم» حرکت کرده اند، تغيير يافته است و طی يکصد سال اخير، با مبارزات و تلاش ها و جان فشانی های زنان، بار جنسيتی و پدرسالارانه مفهوم «مردم» و «ملت» به تدريج رنگ باخته، تا آنجا که امروز زنان توانسته اند به عنوان «انسانی مستقل» در زمره «آحاد مردم» و «ملت» وارد گفتمان دموکراسی خواهی شوند. در حقيقت با ظهور جنبش مشروطيت، اولين بارقه های «شهروندی» و «عضويت زنان» در ميان «آحاد مردم» کليد می خورد و از همين روست که جنبش مشروطيت برای جنبش زنان از اهميت ويژه ای برخوردار است.

جنبش مشروطيت سرآغاز ورود مستقل زنان به حوزه عمومی از طريق «نظام آموزشی» است. يعنی زنان از «حق برخورداری از آموزش و سواد»، به عنوان يکی از «حقوق شهروندی» برخوردار می شوند و در پی آن، «گرد هم آمدن» و ايجاد تشکل، و قلم به دست گرفتن و نوشتن، و انتشار نشريه است که با چالش های فراوان ميان نوگرايان با سنت گرايان، در جنبش مشروطيت متحقق می شود، هرچند هنگامی که نوبت به حقوق شهروندی زنان در عرصه سياسی می رسد، اکثريت نوگرايان و حتا بخش هايی از خود جامعه زنان نيز هم رديف سنت گرايان، بر محروميت زنان از «حق رای» صحه می گذارند.

طی صد سال گذشته، جنبش زنان فراز و فرودهای بسياری را پشت سر گذاشته، اما پيوسته آرام و رو به جلو با همکاری مردان آزاديخواه و برابری طلب حرکت کرده است. به طوری که اگر در جنبش مشروطه، زنان صرفا به عنوان «موضوعی» برای چالش ميان مردان نوگرا و سنت گرا قلمداد می شدند و اين «مردان» بودند که بايد تصميم می گرفتند که «حق زنان را بدهند يا ندهند»، امروز زنان در جنبش سبز خود الهام بخش و سازنده «گفتمان دموکراسی خواهی» و از نيروهای مهم تشکيل دهنده اين جنبش هستند.

از جنبش مشروطيت که بی بی خانم، از بنيانگذاران مدارس دخترانه در ايران، همراه با لچک اش نامه ای به مجلس می فرستد و ندا سر می دهد: «يا برای حفظ مشروطه پايداری کنيد يا لچک مرا سر کنيد» تا امروز که در جنبش سبز، مردان نوگرا و دموکرات، خودخواسته «لچک» به سر می کنند تا به مردان «واپس گرا » نشان دهند که تفاوتی بين «خود» و «زنان» قائل نيستند، و از زمانی که در جنبش مشروطيت، زنان حتا سخنگويان و نمايندگان خود را از ميان «مردان» بر می گزيدند تا امروز که در جنبش سبز دموکراسی خواهی، جنبش زنان آنچنان مشروعيت و قدرت يافته و حق اهليت کسب کرده که سرانجام موفق شده نمايندگان اش را به سطح رهبری جنبش متکثر دموکراسی خواهی، ارتقاء دهد و مطالبات خود را در سطحی برابر ، در حوزه عمومی و سياسی، مطرح نمايد، راهی سرشار از تلاش و ايثار و مبارزه ی خيل عظيم زنان ثابت قدم از گروه های مختلف: معلم، پرستار، کارمند، خانه دار ، روزنامه نگار، روشنفکر، و ... طی نموده است.

در مجموع می توان ادعا کرد که بذر گفتمان برابری طلبی و آزاديخواهی که يک قرن پيش و در جريان جنبش مشروطيت پاشيده شد، امروز از يک سو به همت مدافعان حقوق برابر و مبارزات جنبش زنان و از ديگر سو به واسطه تحولات اجتماعی و اقتصادی و سياسی چنان نفوذ و مشروعيتی در جامعه يافته که بدون حضور زنان، مفهوم «مردم» و «ملت» قابل تصور نيست و به عنوان بخشی از «آگاهی جنسيتی» (برابری در حقوق شهروندی دو جنس) به «ناخودآگاه جنسيتی جامعه» تبديل شده و نيروی مخالف برابری طلبی نه تنها درون جنبش سبز بلکه حتا در دولت و حاکميت نيز آنچنان فاقد مشروعيت شده که صرفا با ضرب و زور «قوانين و آيين نامه های ضد زن» خود را به جامعه تحميل می کند.

اما به رغم همه اين پيشرفت ها، همواره بيم اين می رود که تحولات مثبت در جامعه متوقف و يا گاه حتا سير قهقرايی طی کند، چرا که تاريخ نشان داده است که گاه در مقاطعی با گسترش «خشونت» و با ايجاد فضاهای «قطبی شده» بازگشت و عقب گرد نيز می تواند امکان پذير شود. تجربه تاريخی ما و نيز تاريخ جوامع مختلف نشان داده است که وقتی خشونت و «جنگ» به راهی برای حل و فصل اختلاف ها و چالش ها (چه در سطح ملی و چه در سطح بين المللی) تبديل می شود، قبل از همه، اين زنان هستند که تخريب دستاوردهايشان را تجربه می کنند و آن زمان است که جنبش های مدنی همچون جنبش زنان به حاشيه می روند.

از اين روست که ما فعالان همگرايی سبز جنش زنان، در يکصد و چهارمين سالگرد جنبش مشروطيت:

با توجه به تجربه اجداد مادری مان در دوران مشروطيت، با حضوری متنوع و متکثر و «مطالبه محور»، خود را متعهد به مشارکتی خلاق و تاثيرگذار از زاويه منافع زنان در عرصه های سرنوشت ساز اجتماعی و همگامی با ديگر جنبش های «حق مدار»، خشونت پرهيز و تسهيل گر دموکراسی می دانيم.

با توجه به تجربه مادربزرگ هايمان در دوران «ملی شدن صنعت نفت»، خود را متعهد به مفهومی از ملی گرايی می دانيم که پذيرای نوگرايی و تکثر درون خود است و حضور برابر و نقش آفرينی همه اقوام، مذاهب، زبان ها و جنسيت ها و تمامی ايرانيان در هر جای دنيا را در سرنوشت خود بر می تابد و به رغم احترام به سنت های غيربازدارنده با پديده های «نو» و «فرهنگ های متفاوت» سر جنگ ندارد.

با توجه به تجربه مادرهايمان در انقلاب ۵۷، خود را متعهد به حضور تمامی گروه های زنان با ديدگاه ها و سبک های مختلف در عرصه عمومی می دانيم و نيز در مقابل قوانين و مقررات تبعيض آميز، خود را متعهد به گسترش گفتمان برابری طلبی و دفاع از حقوق شهروندی زنان می دانيم. با توجه به تجربه زندگی دختران جوان مان، که سخت مشتاق حضور و مشارکت در تمامی عرصه های حيات اقتصادی و اجتماعی و سياسی کشور خود هستند، اما از بی آيندگی و نبود شغل و مشارکت اجتماعی و اقتصادی در رنج اند، و از اين رو در برابر بيم گسترش انواع و اقسام آسيب های اجتماعی، فقر، فحشاء، خودکشی و اعتياد فزاينده که زندگی نسل جوان زنان را احاطه کرده است، خود را متعهد به احقاق حقوق اقتصادی و اجتماعی آنان می دانيم. چرا که هر روز به بهانه های مختلف همچون کاهش ساعت کار زنان و خانه نشين کردن آنان و... عرصه فعاليت های اقتصادی بر روی آنان تنگ تر می شود و تورم و بيکاری فزاينده و بسته شدن واحدهای صنعتی و تخريب کشاورزی و... سبب افزايش آسيب های اجتماعی و کاهش سطح زندگی و سلامت زنان و کودکان می شود.

با تکيه بر تجربه خواهران مان در افغانستان و عراق و ديگر کشورهای جنگ زده: خود را متعهد به مشی پرهيز از «خشونت» در عرصه سياسی و اجتماعی در سطح ملی و مشروعيت زدايی از «جنگ و خشونت» در روابط بين دولت ها می دانيم. زيرا يقين داريم گسترش و نهادينه ساختن فرهنگ گفتگو در عرصه عمومی به جای فرهنگ «حذف»، «تخطئه» و «دشمن تراشی» در حل و فصل معضلات و اختلاف ها در سطح ملی و نيز جايگزينی مذاکره بين دولت ها و گفتگو در سطح بين المللی به جای قطبی کردن فضای بين المللی و جنگ و تحريم و «شاخ و شانه کشيدن های خشونت آفرين»، می تواند به بهترين و کم هزينه ترين راه برون رفت از بحران بيانجامد و نيز تضمين کننده حرکت رو به جلوی زنان و پيشرفت کل جامعه ايران باشد.

با توجه به تجربه خواهران مان در عرصه بين المللی، خود را هم سرنوشت با همه خواهران مان در سراسر جهان که مورد خشونت قرار گرفته اند، می دانيم: از زنان بلاکش افغانستان و زنان دردمند فلسطينی تا زنان سفيد و رنگين پوست آزادی خواه آمريکايی، اروپايی و آفريقايی. و با پوست و گوشت خود لمس کرده ايم که زنانی که در سراسر جهان به بهانه های ايدئولوژيک مورد خشونت و کشتار قرار می گيرند، نه قربانی «جنگ بين اسلام و ضديت با اسلام» و يا «جنگ تمدن ها و مذاهب» بلکه آنان قربانی خشونت بی رحمانه «قدرت هايی» هستند که برای تداوم «قدرت شان» در هر دوره ای «جنگ های خيالی» می سازند و از احساسات مذهبی يا حتا غيرمذهبی مردمان و از شرايط سخت اقتصادی و فقر آنان، ايدئولوژی های خشونت طلب می سازند و در پشت آن، منافع خود را پنهان می سازند و همواره زنان و کودکان قربانيان اصلی آنان هستند.

و در نهايت با تکيه بر تجربه سه دهه اخيرمان در قالب هم انديشی ها، کمپين ها و ائتلاف ها در جنبش زنان، به ويژه «همگرايی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات»، با تاکيد و پافشاری بر حفظ استقلال جنبش زنان و طرح خواسته ها و مطالبات زنان در اين مقطع تاريخی، بر اين باوريم که حضور آگاهانه جنبش های اجتماعی و مدنی چون جنبش زنان، دانشجويان، معلمان، اقوام، کارگران، روزنامه نگاران، جوانان و... در همراهی و همبستگی با جنبش سبز، هرگز به معنای ادغام و يکسان سازی انديشه ها، نگرش ها، و هويت های رنگارنگ فعالان اين جنبش ها نبوده و نيست و به مفهوم به فراموشی سپرده شدن اهداف و خواسته ها و راهکارهای گوناگون و متکثر هم نيست چرا که اين همگرايی سبز با پذيرش اين تنوع، از سويی بر همراهی و کنار هم بودن و از سوی ديگر بر تکثر اين حرکت های رنگارنگ صحه می گذارد. زيرا معتقديم که تقويت کثرت گرايی، مهم ترين مانع و محکم ترين دژ، در برابر ديکتاتوری ساختارها و يکسان سازی در عرصه عمومی است.

بی شک همه اين ها صرفا چشم اندازهای کلی و عمومی ما را بازمی تاباند، چشم اندازهايی که دغدغه ها و نگرانی ها و نيز آرزوها و تعهدات اخلاقی مان را در سالگرد انقلاب مشروطيت که نشانه ای از ظهور انسجام يافته جنبش زنان در ايران است ترسيم می کند. می دانيم که امروز نه تنها گروه های گوناگون زنان، در تلاش اند تا با ابزارهای محدودشان هر يک گوشه ای از اين دغدغه ها را پاسخ گويند، بلکه کنش و مجاهدت فردی و مجزا از يکديگر زنان نيز که معطوف به دغدغه ها، اهداف و آرزوهای مشترک است سبب انسجامی شبکه ای و غيرمتمرکز در ميان بخش بزرگی از زنان کشورمان شده است و ما نيز خود را بخش کوچکی از اين دريای گسترده جنبش و تلاش خستگی ناپذير زنانه (که بخشی سازمان يافته و بخشی سازمان نايافته اما قوی و پوياست) می دانيم، اما به رغم همه اين ها، توان و قدرت جنبش زنان با همه تنوع و گستردگی اش، محدود است و يارای پاسخ گويی به همه اين دغدغه ها را ندارد، اما به قولی «آرزو» بر جنبش جوانی همچون جنبش زنان اگر حُسن نباشد، «عيب نيست».

همگرايی سبز جنبش زنان ايران
۱۴ مرداد ۱۳۸۹


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016