یکشنبه 25 مهر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

حسام ترمسی: واقعا نمی دانيم برای پيگيری به کجا مراجعه کنيم، جرس

مژگان مدرس علوم - جرس: در ادامه فشارها و تهديدهای وارده بر خانواده های زندانيان سياسی، مادر و خواهر حسام ترمسی از زندانيان حوادث پس از انتخابات که يک سال را در زندان اوين گذراند و مدت کوتاهی است از زندان آزادشده، شامگاه شنبه ١۷ مهرماه، با هجوم ماموران امنيتی در منزل شان بازداشت شدند .همزمان نيز اکرم نقابی، مادر سعيد زينالی، بازداشت شده در تير ۷۸، يازده سال پيش که تا کنون هيچ خبری از او در دست نيست، به همراه دخترش در منزل خود دستگير می شوند.

لازم به يادآوری است اين دو مادر از گروه مادران عزادار هستند که از آخرين شنبه خرداد ماه سال گذشته و پس ازجانباختن تعدادی از جوانان در حوادث بعد از انتخابات شکل گرفته است. مادرانی که فرزندانشان طی اين سالها در جريان اعتراضات و بازداشت ها، در زندان بسر می برند و يا از دست رفته يا ناپديد شده اند.

اين مادران و خانواده ها، خواستار حقيقت يابی در مورد کشته، ناپديد و بازداشت شدن فرزندان خود و پاسخگويی مقامات در برابر اين موارد و همچنين آنها خواهان آزادی بی قيد و شرط همه زندانيان سياسی و عقيدتی و لغو مجازات اعدام بودند.

به همين مناسبت جرس با حسام ترمسی در خصوص دستگيری مادر و خواهر خود و آخرين اطلاع از وضعيت آنها به گفتگو پرداخته که در پی می آيد:

لطفا در خصوص دستگيری مادر و خواهرتان توضيح دهيد که توسط چه نهادی و به چه اتهامی دستگير شدند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


- شنبه شب ساعت يازده شب بود که عده ای مامور آمدند و گفتند که برای تفتيش خانه آمده اند . خانواده ما اول فکر کرديند که يکی از دوستان دارد شوخی می کند اما بعد که بالا آمدند ديده بودند ماموران اطلاعات امنيت هستند و داخل خانه آمدند و خانه را تفتيش کردند و يکسری وسائل برداشتند و مادر و خواهرم را دستگير کردند و بردند. موقعی که آنها را با خود می بردند خواهرم خيلی ترسيده بود و مادرم هم دچار شوک شده بود و می گفت اينها واقعيت ندارد قبول نمی کردند. مادر و خواهرم ساعت پنج صبح برای يک سفر برای پيگيری ادامه تحصيل خواهرم می خواستند بروند ترکيه که اين اتفاق افتاد.

شما و پدرتان آنموقع در خانه حضور داشتيد و آيا دليل بازداشت را بيان نکردند؟
- من خانه نبودم اما پدرم بود. اتهام مادرم را گفتند ارتباط با سازمان مجاهدين و اتهام خواهرم را گفتند همکاری با مادر. گويا تلفن ها را شنود کرده بودند و کسانی که زنگ می زدند حال من را می پرسيدند. اينها بر همين اساس اين اتهام مسخره را زدند و می گفتند شما می خواستيد برويد ترکيه و از آنجا دخترتان را بفرستيد آلمان تا برای مجاهدين خبر ببرد که پدرم هم گفته بود من اگر می خواستم کسی را بفرستم اين دختری که هيچی نمی داند نمی فرستادم حسام را که در زندان شما بوده و همه چيز شما را می داند می فرستادم. اما باز اينها اين اتهامات را می زنند و می گفتند به ما مربوط نيست ما مامور هستيم که اين دو نفر را دستگير کنيم و با خود ببريم.

از زمانی که مادر و خواهرتان بازداشت شده اند هيچ اطلاعی از وضعيت آنها نداريد؟
- ما خيلی پيگيری کرديم اما به هيچ نتيجه ای نرسيديم به همه جا از دادگاه، دادسرا و زندان اوين سر زديم اما هيچ خبر و پاسخی نمی دهند. زمانيکه دستگيرشان کردند گفتند امشب آنها را می بريم پليس امنيت و فردا صبح به اوين منتقل می شوند اما ما به اوين هم که مراجعه می کنيم هيچ خبری نمی دهند.

هيچ تماس تلفنی هم با منزل نداشتند؟
- نخير، ما هر جا که برای پيگيری رفتيم و گفتيم نگران هستيم گفتند منتظر باشيد و وقتی بازجويی ها تمام شود خبرتان می کنيم. پدرم پيگير است و من هم که حال خوبی ندارم و وضعيت جسمانی ام نامناسب است.

می توانيد در مورد وضعيت جسمانی خودتان توضيح بدهيد و چه زمانی از بيمارستان مرخص شديد؟
- من حدود دو هفته پيش از بيمارستان مرخص شدم اما وضعيت جسمانی ام خوب نيست و بيماری ام را هنوز نتوانسته اند تشخيص دهند فقط در بيمارستان عرفان يکی از دکترها تشخيص داده بود که يک زهر آفريقايی است که با چاقو به خون منتقل شده است. من همانموقعی که توسط شخص ناشناس اين چاقو به من زده شد به کلانتری رفتم و شکايت کردم اما هيچ خبری نشد بعد از چند وقت که مادرم رفته بود پيگيری کند که باز نتيجه نداد.

اگر صحبتی در پايان داريد بفرماييد.
- صحبت کردن و حرفهای ما که فايده ای ندارد و تصميم گيرنده مسئولين هستند. مسئولين قضايی هم که اهميتی به حرفهای ما نمی دهند اما درخواست می کنم که به اين وضعيت رسيدگی کنند چون اين اتهام بسيار مسخره و غيرواقعی است و اينگونه اتهامات اصلا به مادر و خواهرم نمی خورد و برای اينها بسيار سنگين است. حالا شايد مادرم مثل بقيه مردم در راهپيمايی های بعد از انتخابات شرکت کرده بود و به اين دليل محکومش کنند اما ارتباط با سازمان مجاهدين خيلی سنگين و غيرقابل قبول است. ما واقعا نمی دانيم به کجا برای پيگيری برويم.

با تشکر از زمانی که در اختيارمان گذاشتيد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016