سه شنبه 14 دی 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بوی خامنه‌ای، عطر خاتمی، هوشنگ اسدی

هوشنگ اسدی
اين نه تنها "بن‌بست" خاتمی نيست، بلکه "بن‌بست" نظام را عريان‌تر می‌کند. قبول اين خواست‌های "کف"، يعنی انقلابی ديگر. هر انتخابات آزادی نظام را به گور خواهد فرستاد. رد اين خواست‌های کاملأ منطقی و قانونی، نظام را در منظر جامعه ايران و مردمان جهان عريان‌تر خواهد کرد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


hooasadi@yahoo.fr
"بوی رهبری" در آغاز دی ماه از "قوه مستقل قضائيه" برمی خيزد، از راهروهای بويناک شکنجه می گذرد به سحرگاهان اعدام بهترين فرزندان ايران می رسد
عطرخاتمی – که هنوز تا دستی در دست مردم دارد - از بستر آزادی می آيد و بر کلام او جاری می شود، می کوشد تا در سلطه روز افزون گندنای استبداد روزنی به بهاربگشايد.
عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران که دارد چندماهه راه طولانی اسداله لاجوردی و سعيد مرتضوی را می رود، ضمن تهديد "رهبران فتنه" به دستگيری، "حزب الهی ها" را مژده می دهد: "دستگاه قضايی بوی رهبری را می‌دهد."
مصباح يزدی در آستانه هشتادسالگی بر "ضرورت اطاعت از ولايت فقيه به عنوان نائب امام زمان(عج) " پای می فشارد و خصوصيات و کرامات "صاحب بو" رابر می شمارد: "بنده برای هر مسئله‌ای سوگند نمی‌خورم، ولی با اين حال؛ به خدا قسم، من نعمتی به عظمت نعمت وجودی مقام معظم رهبری در ميان خود نديده‌ام... تقوا، روشن‌بينی، بزرگواری، دورانديشی، حکمت و...، از جمله صفاتی است که خداوند همه را يکجا در وجود مقام معظم رهبری قرار داده است."
دکتر علی اکبر ولايتی که از قديم الايام روزها هم حوزه ای انجمن حجتيه و شب ها شريک بساط سيدعلی خامنه ای بوده و می توان "بوشناس" را هم به انواع و اقسام تخصص هايش اضافه کرد؛ دليل محکمی برای اثبات سخنان بالا ارائه می دهد که يک سايت فارسی زبان دراين تيتر خلاصه اش می کند: "فرماندهی کودتای ۲۲ خرداددراختيار خامنه ای بوده و هست!" اين اطلاع هم بيشتر بر رابطه خامنه ای- احمدی نژاد روشنی می افکند:"دولت آقای دکتر احمدی‌نژاد در ميان دولت‌هايی که در زمان رهبری حضرت آيت‌الله خامنه‌ای حضور داشتند، بيش از بقيه از نظرات ايشان تبعيت می‌کند."
و بو است که از رهبری صادر می شود و از جمله توسط دکتر احمدی نژاد مورد بيشترين "تبعيت" قرار می گيرد. حبيب اله لطيفی که گناه اصلی اش کرد بودن است وبقيه اتهاماتش ساختگی، درآخرين لحظات و بطورموقت از چوبه دار می می رهد. تازه گمان به اتمام "بوی نفرت انگيز" مرگ می رود که دو جوان ديگر که در پشت درهای بسته، به اتهام" مجاهد" بودن و "جاسوسی” برای اسرائيل به مرگ محکوم شده اند، از عشق رهبری به بوی مرگ خبر تازه می شنوند وبر دار می شوند. تمامی تلاش نظريه پردازان "طالبان شيعه" اين است که نبردسترگ آزادی استبداد رابه مبارزه يک گروه سياسی با نظام بکاهند و رنگ اسرائيلی بزنند.
خبر دستگيری خانواده "لطيفی" هنوز داغ است که اعلام می شود اعدام ها ی ديگری در کردستان درراه است. انگار قرار است "دادگاه بلخ" جا ی خودرا درتاريخ به "دادگاه انقلاب" بدهد: "می خواهند پسر را به جای پدر بکشند." از دو جوان در آستانه مرگ باعنوان اعضای حزب "کومله" نام برده شده است. برپا کنندگان دار می خواهند آتش سيستان را به خرمن آماده اشتعال کردستان هم بياندازند و آنهم درست در روزهائی که جندالله از تصميم به "اعدام" گروگان خود به تلافی اعدامهای اخير زاهدان خبر داده است.
بوی ستم قومی چنان در کشور گسترده است که قهرمان ديگری آذربايجان- ديار مردان تاريخی ايران - را وا می گذ ارد وبه اردوی همسايه می رود تا برايش مدال طلای جهانی بگيرد. پيشتر سامان طهماسبی، دارنده دو مدال برنز کشتی فرنگی جهان رفته بود و حالا نوبت محمدرضا آذرشکيب دارنده دو مدال نقره جوانان جهان است.
در ديگر نقاط ايران بگير و ببند به اوج خودرسيده است. "بوی رهبری" درهای زندان ها را بروی بهترين فرزندان ايران می گشايد و درهمان حال "شماری از اعضای بلندپايه طالبان از زندان آزاد" می شوند.
جمهوری اسلامی که مدعی است بر همه سازمان های جاسوسی جهان اشراف دارد وپشه در آسمان منطقه بی اطلاع او نمی تواند پريدن، مجبورمی شود بلافاصله خبر جعلی دستگيری عبدالرئوف ريگی در پاکستان را تکذيب کند.
خبر دستگيری يک عضو ارشد سپاه پاسداران ( لشکر قدس ) توسط "نيروهای بين المللی پشتيبان امنيت" ( ايساف) در ايالت قندهار هم پس گرفته می شود. رضا تقی زاده که مسائل منطقه را از نزديک دنبال می کند، همه اين رويدادها را در متن واحدی می بيند:"شکل گرفتن تحولی تازه در جنگ افغانستان، به نتيجه نرسيدن پاره ای از بده بستان های سياسی –امنيتی، و در نتيجه، افزايش احتمال تشديد تنش مابين جمهوری اسلامی و نيروهای ناتو در منطقه."
شايد مواضع روسيه و هند را هم بشود دراين تحليل جا داد. دميتری مدودف با انتقاد از سياست هسته‌ای ايران، "سرسختی غيرمنطقی" تهران در مواضع خود را ريشه اصلی مشکلات جامعه جهانی با اين کشور و تحريم‌های بين‌المللی عليه آن می داند. "رئيس جمهوری روسيه "دوست و متحد طبيعی" ديروز جمهوری اسلامی که بعداز پر کردن جيبش کنار کشيد، می گويد:"سياست هسته‌ای ايران بی‌جهت و به صورتی غيرمنطقی سرسختانه است."
روزنامه آمريکايی وال استريت ژورنال هم گزارش می دهد که بانک مرکزی هند در روز دوشنبه، ۶ دی‌ماه شرکت‌های اين کشور را از انجام معاملات تجاری و مالی به واسطه اتحاديه پاياپای آسيايی، که به عنوان واسطه معاملاتی عمل می‌کند، منع کرده است.
هند هفته گذشته هم بدون اشاره مستقيم به جمهوری اسلامی، اعلام کرده بود که واردات نفت و گاز به هند نمی‌تواند از طريق اين اتحاديه صورت بگيرد. کيست نداند که ايران تنها صادر کننده بزرگ نفت خام به هند از طريق اتحاديه پاياپای آسيايی است.

کار در داخل کشور از"بو" می گذرد و به آلودگی می رسد . يک نماينده مجلس می گويد: "گزارش وزارت بهداشت درباره آلودگی هوا وحشتناک بود. هوا در برخی نقاط تهران از مرز «اضطرار» گذشت؛ ۴ هزار نفر در اثر آلودگی هوا جان باخته‌اند."
وقتی گوش شنوائی نيست و سر تا پای "نظام" مشغول بوکردن هستند، چه اهميت دارد که اين آلودگی، مکمل بمبهای شيميائی صدام حسين باشد. انگار نه انگار رييس مرکز مصدومان شيميايی بنياد شهيد و امور ايثارگران گفته است: "جانبازان شيميايی بسته به شدت عارضه و ميزان کمبود اکسيژن با تنگی نفس رو به رو هستند و آلودگی و خشکی هوا شدت آن را افزايش می دهد."
کسانی که برای دفاع از ميهن رفتند برتخت های گور مانند بيمارستا ن های مجروحان جنگی جان می دهند و خوشه چينان جنگ، سرگرم غارت رقم ناچيز ۶ ميليارد و ۲۵۰ ميليون تومانی هستند که در يک سال گذشته از ذخاير ارزی کشور بر داشته اند.
آخرين خبرها حاکی است: "ذخاير ارزی ايران که سال گذشته ۸۱ ميليارد و ۵۹ ميليون دلار بود، تا امسال ۶ ميليارد و ۲۵۰ ميليون دلار کاهش کاهش يافته و به ۷۴ ميليارد و ۸۰۹ ميليون دلار می رسد. اين رقم در سال ۱۳۹۰ به ۷۲ ميليارد و ۸۰۹ ميليون دلار کاهش خواهد يافت."
شايد هشتاد ميليارد تومان کمک بلا عوض دولت برای تعويق اعتصاب کاميونداران ازهمين محل پرداخت شده باشد.يا سرنخ۱۸۰ ميليون تومانی که اولين قسط ۴۰۰ ميليون تومان تخصيص يافته برای برای ساماندهی مد و لباس است به همين جا برسد. در خبرها هست که در دو ماه گذشته د رآمد ترکيه از محل صادرات بنزين هواپيما به ايران بيش از نيم ميليون دلار رسيده است. بقيه پول چه شده است؟
"بوی رهبری" در اين مناطق به مشام نمی رسد. مسائل بزرگتری هست که بايد حل و فصل شود. در سياست داخلی مواد مخدر صنعتی ( شيشه و روانگردان ها) مشکل ساز شده اند. از آنجا که مشکل مواد مخدر با اعدام هائی که از سی سال پيش شروع شد و هنوز ادامه دارد حل شده و رقم معتادان به زير صفر رسيد است، سردار اسماعيل احمدی‌مقدم تنها راه جمهوری اسلامی برای همه مسائل را اعلام می کند: اعدام. اين بار قرار است حاملان بيش از ۳۰ گرم مواد مخدر صنعتی به جوخه های مرگ سپرده شوند.
ظاهرا بوی خون از عطر افيون سرمست کننده تر است و علاوه بر امور داخلی در سياست خارجی هم کار ساز است: "سردار پاسدار درويش شريفی عامل ايرانی ترور حريری در لامرد فارس کشته" می شود. به همين سادگی. بيهوده نبود که هفته پيش "بوی رهبری" تا دادگاه بين المللی "رفيق حريری" هم رسيده و احکام آن راپيشاپيش وتو کرده بود.
هفته دوم ديماه بر"بوی رهبری" داردبه آخر می رسد که يک آخوند "قاط" می زند و در نواری که بساط طرب را در رسانه های مجازی پهن می کند، تعريف از رهبر جمهوری اسلامی را به اين نتيجه می رساند: "خامنه ای هفت خط است و حريف همه فن". يک سايت فارس زبان هم تحليلی بدست می دهد، تحت عنوان: "ارثيه خامنه ای برای وليعهدش اقتصاد ليبرالی- سرکوب سياسی."
و خود صاحب بو هم به گيلان می رود و طبق معمول سنواتی مورداستقبال خودجوش ميليونی قرار می گيرد. از فرمايشات ايشان يک بارديگرمعلوم می شود "فتنه" سال گذشته در نهم دی ماه بامشت محکم مردم به سرای باقی روانه شده است. وهدف "فتنه" گمراه کردن مردم با طرح شعارهای حق ولی با محتوای باطل بوده است. از توضيحات استاد بزرگ موتلفه حبيب اله عسگر اولادی می توان فهميد: "جنبش سبز از دختران خوش‌اندام برای تبليغات استفاده کرده" است. دکترعلی اکبر ولايتی تاکيد دارد: "اين فتنه بعد از يک سال هنوز تمام نشده است. همچنان هم در داخل و هم در خارج هستند. اينها اميدوارند در مراحل بعدی کاری را انجام دهند. همان‌طور که در سال ۷۸ نتوانستند و در سال ۸۸ مجهزتر به ميدان آمدند، اگر بتوانند در نوبت بعدی با تجربه ۷۸ و ۸۸ به ميدان می‏آيند."
تکليف بخش خارجی "فتنه" را هم وزير دولت کودتا مشخص می کند: :"همه ۴ ميليون ايرانی مقيم خارج، اپوزيسيون نيستند. اپوزيسيون خارج از کشور جمع محدودی است که صدای بسيار گسترده‌ای دارد. يکی از مسئولين در سخنرانی خود از روی غفلت اعلام کرد ما به ايميل‌ها دسترسی داريم که ظرف ۲۴ ساعت آمريکايی‌‌ها ايميل‌ها را کد و رمز کردند. البته دانشمندان ما در وزارت اطلاعات ظرف ۴۸ ساعت آن کد و رمزها را باز کردند."
صادق لاريجانی، رئيس قوه قضائيه هم از قافله عقب نمی ماند و بمناسبت تولد عيسی مسيح می گويد: "حضرت عيسی هم يک پا سرباز امام زمان بود."
شايد گزارش اسفنديار مشايی و حميد بقايی، فرستادگان ويژه احمدی نژاد به اردن و يمن را شنيده است که تازه از سفر برای تحقيق در باره ظهور به اين دو کشور بازگشته اند.
خانم ها، آقايان تعجب نکنيد. اهالی " نظام" چنان از بوی مربوطه گيج شده اند که حرفهای متناقض و خنده داری می زنند.
و زمستان تازه آغاز شده است. آيت‌الله دستغيب که تعدادی از شاگردانش همين روزها به زندان، ممنوعيت فعاليت فرهنگی و تبعيد محکوم شده اند، آينه ای برابر جهوری اسلامی می گذارد: "هيچ‌يک از مراجع وضع فعلی را تاييد نمی‌کنند، چون نه جمهوری است و نه اسلامی."
راست می گويد مهر انگيز کارکه "خانه ما ن آتش گرفته".
بهيه نخجوانی، نويسنده ايرانی تبار متولد گامبيا از دور ميهنش را چنين می بينيد: "ايران آينه ای است که هزار تکه شده است."
و بر اين آينه هزار تکه، دراين خانه درحال سوختن، آتش از زيرخاکستر زبانه می زند. محمد خاتمی شرايط جنبش برای شرکت در انتخابات را اعلام می کند: "آزادی زندانيان سياسی، برگزاری انتخابات آزاد و اجرای قانون اساسی."
خشم روزنامه ضدملی کيهان بی دليل نيست. حسين شريعتمداری بازجوئی که نماينده رهبر جمهوری اسلامی در کيهان است بايد محمد خاتمی را "منحرف و خائن" بخواند.
" طالبان شيعی" به خشم می آيند وبيشتر از همه عباس جعفری دولت‌آبادی که در " بوی رهبری" غرق شده است.
دادستان ظلم، شمشير را از رو می بندد:" چطور بعد از اين همه فتنه‌گری به خود اجازه می‌دهند که برای نظام شرط بگذارند .ما اعلام می‌کنيم نظام اسلامی برای آنان شرط می‌گذارد. شرط اول اين است که با آنان اتمام حجت شود که دست از فتنه‌گری بردارند و شرط بعدی محاکمه آنان است و اين پيغام قرآن است که اگر به فتنه‌گری خود ادامه دهند نفرين شده‌اند و بايد با آنان به‌شدت برخورد شود.."
اوج خشم ونفرت را می توان در روزنامه وطن امروز ديد:" زغال فروشان و سفلگان ! " آقای خاتمی ! شما بازهم حرف زديد. اجازه هست يک لحظه موبايلتان را نگاه کنم ؟! غلط نکنم جورج سوروس برای تان از کاخ سفيد بلوتوث خاکستری فرستاده !... آقای خاتمی ! ما خودمان زغال فروشيم . ما قرقی را رنگ می کنيم ، جای قناری می فروشيم . ما تخس ترين بسيجی های دوران هستيم . رسما بايد به ما بگويی ۲ نقطه : غلط کردم ! ۲ نقطه اش را هم بايد بگويی . چنين کردی ، ما در باره ات فکر می کنيم که چگونه صورتت به سيلی مردم برگردد ! "
خشم ونفرت بويندگان رهبری از تحليل دقيق و درست آنها بر می خيزد. آمران سرکوب بهتر از همه می دانند جنبش آزاديخواهی ايران زنده است . به سخنان دکترولايتی دقت کنيد. او در کنار گوش "اقا" است. از آخرين تحليل های نظام با خبر است.
طالبان شيعی " خوب می دانند که آتش زير خاکستر ا زاولين روزن سر برخواهد کشيد. به نشانی های ولايتی نگاه کنيد. از جنبش دوم خرداد می گويد که با کلام سيدی کم وبيش ناشناس برخاست.
به تولد جنبش سبز اشاره دارد که تولد " اپوزيسيون واقعا موجود" در داخل کشور را سبب شد. جنبشی که در ايران و همه جای جهان نيروئی شگفت مسلح به گفتمان آزادی دارد ؛ ورهبرانی نمادين . اين رهبران چه مابخواهيم و چه نخواهيم " وجود" واقعی دارند. و در داخل کشورو زير تيغ " دستگيری ومحاکمه" از گفتن نمانده اند.
و در لحظه خوفناک کنونی،اين بار نخست درجمهوری اسلامی است که جنبش با ارائه برنامه فشرده خاتمی- که د رواقع همان کف خواست های جنبش است که موسوی و کروبی هم بارها اعلام کرده اند- بر نظام پيشدستی می کند و خواست خود را به اتکای اپوزيسيون واقعا موجود در داخل کشور می طلبد.
اين نه تنها "بن بست" خاتمی نيست ، بلکه "بن بست" نظام را عريان تر می کند. قبول اين خواست های "کف" ، يعنی انقلابی ديگر. هر انتخابات آزادی نظام را به گور خواهد فرستاد.
رد اين خواست های کاملای منطقی و قانونی ، نظام را در منظر جامعه ايران و مردمان جهان عريانتر خواهد کرد.
هنوز خشم وخروش و نفرين "طالبان شيعی" تمام نشده که حمله به خاتمی و برنامه او زير کلمات آتشين و توفانی شکل می گيرد و از جانب صداهائی در اوپوزيسيون خارج از کشور.
مثل هميشه تاريخ" بيماری چپ روی بچگانه" دو لبه قيچی را کنار هم قرار می دهد و مخالف انقلابی در کنار سرکوبگر می ايستد.
و تاريخ خواهد گفت تند روهائی که سرکوب جنبش اصلاحات را تسريع کردند، د راين لحظه تاريخی باز هم موفق خواهند شد که "بوی رهبری" را برای غلبه بر" عطر خاتمی" رنگ تندانقلابی بزنند يا نه.
و بيرون از لحظه و در افق فردا اين شميم بهاراست که بر همه بوهای نامطبوع غلبه خواهد کرد و به ايران عطر آزادی خواهد زد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016