پنجشنبه 28 بهمن 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

روايت يکی از دانشجويان از وقايع دانشگاه هنر: چنين خشونتی را تا امروز در دانشگاه نديده بودم، کميته گزارشگران حقوق بشر

کميته گزارشگران حقوق بشر- صبح امروز و در جريان تشييع پيکر صانع ژاله، دانشجوی کشته‌شده در وقايع ۲۵ بهمن، اعضای تشکل شبه نظامی بسيج با حضور در دانشگاه هنر اقدام به سر دادن شعارهای تحريک‌آميز نمودند که با اعتراض دانشجويان مواجه شد. پس از آن اعضای بسيج با باتوم و شوک الکتريکی به دانشجويان حمله کردند و آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند. بنابر گزارش رسيده تعدادی از دانشجويان نيز در جريان اين واقعه بازداشت شده‌اند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


به‌همين دليل با يکی از دانشجويانی که امروز در دانشگاه هنر حضور داشته گفت‌وگو کرده‌ايم. به‌دليل مسائل امنيتی، از افشای نام اين دانشجو خودداری کرديم. آنچه می‌خوانيد روايت وی از وقايع امروز در دانشگاه هنر است:

از ساعت هشت صبح، با تعدادی ديگر از دانشجويان در دانشگاه حضور داشتيم. قرار گذاشتيم تا در دانشگاه بمانيم تا پس از پايان مراسم دولتی، مراسم کوچکی برای صانع برگزار کنيم. نيروهای بسيج ابتدا با استفاده از بلندگو شروع به گفتن شعارهايی همچون «مرگ بر موسوی، مرگ بر کروبی و مرگ بر منافق» کردند.

هيچ‌يک از دانشجويان جوابی ندادند و تصميم گرفتيم دست يکديگر را بگيريم. تعداد نيروها بسيار بيشتر از دانشجويان بود. چند درگيری نيز به‌وجود آمد. سپس دانشجوها از مسئول حراست خواستند تا در بخش فارابی را باز کند و او هم اين کار را کرد. لازم به ذکر است تعدادی از اساتيد نيز همراه با دانشجويان در دانشگاه حضور داشتند.

ضرب و شتم شديد و حمله به دانشجويان با گاز فلفل و شوک الکتريکی
من به همراه عده‌ای از بچه‌ها وارد فارابی شديم اما از کسانی که بيرون ماندند خبری نداريم. ممکن است تعدادی بازداشت شده باشند. پس از گذشت يک الی دو ساعت رئيس حراست از ما خواست که به دانشجويان ديگر در حياط پشتی دانشگاه بپيونديم. گروه آخر که وارد حياط شد چند نفر با «شوک الکتريکی و گاز فلفل» حمله و شروع به کتک زدن بچه‌ها کردند. من شش الی هفت نفر را ديدم که روی زمين می‌کشيدند و با خود بردند. چنين خشونتی را تاکنون در دانشگاه نديده بودم. مسئولان دانشگاه نيز نمی‌توانستند دخالت کنند چرا که آن‌ها نيز مورد حمله و تهديد قرار می‌گرفتند.

طيف‌های مختلف بسيج حتی با يکديگر هم درگير بودند
نکته‌ی جالب درگيری طيف‌های مختلف بسيج بود. مثلا بسيج دانشجويی گاهی برای کمک به ما جلوی آن‌ها را می‌گرفت اما نکته‌ای که وجود داشت اين بود که در کتک زدن دانشجويان هر دو گروه شرکت می‌کردند. دانشجويان پشت ساختمان اصلی کاربردی محاصره شده بودند و مدتی نيز طول کشيد تا يکی از روحانيونی که استاد معارف بود آمد تا ميانجی‌گری کند. در نهايت موفق شديم با ميانجی‌گری همان استاد از طريق کوچه‌ی بالاور خارج شويم.

ميزان جراحات
کسی را نديدم که دچار جراحات شديدی شده باشد اما بچه‌هايی که دستگير شدند شرايط خوبی نداشتند. مثلا يکی از دانشجويان که بازداشت شده بود را به شدت کتک می‌زدند. ديدم که سرش به‌شدت زير ضربات لگد نيروهای بسيج بود. البته شدت ضرب و شتم در کل بسيار زياد بود. تعدادی از دانشجوها نيز به‌خاطر گاز فلفل و استرس شديد حال خوبی نداشتند. برخی شرايط روانی مناسبی نداشتند و می‌لرزيدند.

سلاح‌ نيروهای بسيج و شبه‌نظامی
عده‌ای از بسيجی‌ها با پرچم آمده بودند و برخی چوب آن را بيرون آوردند و بچه‌ها را تهديد می‌کردند. اما کسانی که به دانشجوها حمله می‌کردند مسلح به «باتون برقی، گاز اشک‌آور، گاز فلفل و نوعی چماق» بودند. نيروهايی که دور دانشگاه ايستاده بودند سلاح گرم نيز داشتند. من شخصا کُلت يکی از مامورها را ديدم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016