گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
11 خرداد» انتقال فيض الله عرب سرخی به زندانی نامعلوم، جرس21 فروردین» بازگشت قریبالوقوع فیضالله عربسرخی به زندان، کمیته گزارشگران حقوق بشر 5 اسفند» شش سال حبس تعزيری برای فيضالله عربسرخی، نوروز 19 بهمن» يک ميليارد تومان وثيقه برای آزادی فيضالله عربسرخی، نوروز 1 دی» محسن آرمين: مقامات قضايی بايد مسئوليت حفظ جان فيضالله عربسرخی را بپذيرند، نوروز
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! نامه عرب سرخی از زندان: برای متوقف کردن روند کنونی در صحنه باشيد، کلمهکلمه: فيض الله عرب سرخی عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی که اين روزها حکم ۶ سال حبس خود را در اوين می گذراند در يادداشتی خطاب به مسئولانی که نقشی در اين انقلاب داشته و هنوز نگران از دست رفتن اين نظام هستند با ابراز نگرانی از فراگير شدن آتش بحرانی که نتيجه ی آن نابودی دستاوردهای انقلاب و خون شهيدان است گفته است: آتشی که قدرت طلبی عده ای تازه به دوران رسيده در انتخابات رياست جمهوری دهم به جان اين ملت انداخت و در آغاز با تدبيری ساده قابل مهار بود، امروز شعله های بلندش کشور را احاطه کرده است. اعتراضی که در سوال ساده “رأی من کو” خلاصه می شد، براثر عناد و لجاجت و ذهنيت متوهم گروهی جاه طلب امروز درحال تبديل شدن به مطالباتی است که معلوم نيست تمام ظرفيت های واقعاً موجود نظام هم قادر به پاسخگويی آن باشد.
وی که سال ها در نقش های مديريتی کشورحاضر شده و در دوران های دفاع مقدس و پس از آن عهده دار مسئوليت بوده است با اشاره به اين نکته که در سال های اخير هرگاه عزيزی دلسوزانه و مشفقانه برای برون رفت کشور از بحران و حاکميت اعتدال و عقلانيت، طرحی مطرح کرده است، آماج هتاکی ها و پرده دری های اين جماعت قدرت پرست خشونت طلب قرار گرفته و ناگزير از سکوت شده است، می گويد: اين تجربه تلخ نبايد شما را از ايفای مسؤليت تاريخی و سرنوشت سازی که امروز دست تقدير بر دوشتان نهاده است، بازدارد. اين هتاکی ها و تهديدها و عربده کشی ها را هزينه کوچکی بدانيد که بايد در کنار دردها و مصائب ملت و در راه نجات کشور متحمل شويد، بی شک پايداری، و حضور فعال و مصمم شما برای توقف روند روز افزون خودکامانه کنونی، پايان بخش عصبانيت ها و اعتراضات فزاينده و موجب نجات کشور از دايره بسته و معيوب کينه و لجاجت و منيت های کور خواهد شد. متن کامل اين يادداشت که در اختيار کلمه قرار گرفته است بدين شرح می باشد: بسم الله الرحمن الرحيم درخواستی از سر درد و عشق به کشور عالمان، متفکران، دلسوزان و علاقمندان به سرنوشت کشور! بيش از يک سال است که کشور عزيز ما ايران با بحرانی سخت روبروست. طی اين مدت بهترين فرزندان اين ملت به گناه ناکرده و به جرم انتقاد و مخالفت با خودکامگی و تلاش برای تحقق آينده ای بهتر برای ايران، در دادگاه های فرمايشی به حبس های طولانی محکوم شده اند، خانواده های بسياری داغدار عزيزان گشته و تعداد بيشتری محروم از حق ديداری ساده با پدر، مادر، برادر و يا خواهر محبوس خويش به غم نشسته اند و روزی نيست که عده ای به اين خيل عظيم اضافه نشوند. در سويی ديگر موج خشم و عصبانيت و نارضايتی هر روز بيش از روز پيش سطوح و لايه های بيشتری از جامعه را فرا می گيرد. توقيف روزنامه ها و فيلتر سايت ها و اعمال شديد ترين و بی سابقه ترين سانسور عليه رسانه ها، محروم ساختن منتقدان حتی از برگزاری مراسم دعای کميل و ختم بستگان خويش در کنار تبليغات سهمگين گوبلزی و انبوه اتهام و دروغ شبانه روزی عليه مخالفان و منتقدان نه تنها کمکی به حل مشکل نکرده، بلکه آن چنان که حضور ميليونی روز ۲۵ بهمن نشان داد، بر دامنه اعتراضات و خشم و عصبانيت ها افزوده است. بداخلاقی، دروغ، تزوير، فحاشی، توهين و تهمت و هتک حيثيت انسان ها و درنورديدن همه ی حريم های شخصی منتقدان و مخالفان به نام دفاع از دين و ولايت، به بهای گسترش روز افزون دين گريزی و بی اعتقادی جوانان، سکه ی رايج عرصه سياست و قدرت رسمی در اين کشور شده است. خودکامگی و نقض حقوق اساسی ملت به امری بديهی و مسلم مبدل شده آن چنان که توصيه و پيشنهاد دلسوزانی همچون خاتمی مبنی بر ايجاد فضايی غير امنيتی و پليسی و پايان دادن به سانسور و توقيف مطبوعات به عنوان شروط ضروری برای برگزاری انتخاباتی سالم گناهی نابخشودنی تلقی و با فحاشی و هتاکی و عربده کشی پاسخ داده می شود. امروز دلسوزان و علاقمندان و چهره های خدوم و امتحان پس داده در فشار و انزوا و يا در حصر و زندان به سر می برند، عالمان، مطرود و مداحان، صدرنشين گشته اند، عده ای هتاک در لباس دين و قدرت حشمت می فروشند و مرجعيت و روحانيت را مطيع و مقهور می خواهند، مجلسی که قرار بود در رأس نظام باشد بی ارج و مضحکه قدرت شده است و مردم معترض در کوچه و خيابان اوباش ناميده می شوند و اوباش متجاوز و هتاک، امت در صحنه لقب می گيرند. آتشی که قدرت طلبی عده ای تازه به دوران رسيده در انتخابات رياست جمهوری دهم به جان اين ملت انداخت و در آغاز با تدبيری ساده قابل مهار بود، امروز شعله های بلندش کشور را احاطه کرده است. اعتراضی که در سوال ساده رأی من کو خلاصه می شد، براثر عناد و لجاجت و ذهنيت متوهم گروهی جاه طلب امروز درحال تبديل شدن به مطالباتی است که معلوم نيست تمام ظرفيت های واقعاً موجود نظام هم قادر به پاسخگويی آن باشد. اين درد را بايد به کجا برد کشوری که سال ها پيش از رواج پديده هايی مثل فيس بوک و تويتر و…، با آفريدن حماسه ای ملی از طريق ساز و کارهای مسالمت آميز و قانونی، پرچم دار تحقق حقوق شهروندی و جامعه مدنی و حرکت اصلاحی خودجوش و درون زا شد، در اثر عملکرد فرقه ای استبداد طلب و قدرت پرست، امروز بايد به جايی برسد که در برابر ملت های منطقه احساس حقارت و سرشکستگی کند. بزرگان و مردان عرصه علم و عمل! آن چه عرض شد تصوير هولناک و در عين حال واقعی امروز کشور ماست. برای کسانی همچون من و يارانم که عمر خود را در راه پيروزی انقلاب و تحقق آرمان های آن صرف کرده و در مبارازات قبل از انقلاب و جبهه های جنگ تا تقديم جان ناقابل پيش رفته ايم، مشاهده اين صحنه های دردناک، جانکاه تر از سختی محروميت و حبسی است که امروز در ميانسالی و پيری به ستم بدان گرفتار شده ايم. ترديد ندارم هر علاقمند به آيين و ملک و ملت، نيز با مشاهده واقعيات تلخ امروز احساسی جز اين نداشته و نخواهد داشت. اگر چنين است که يقيناً چنين است، سکوت چرا؟ و سپردن سرنوشت کشور به اراده ی عده ای که جز در فضايی لبريز از کينه و خشونت امکان حيات و بقا ندارند، چرا؟ اگر شما در اين شرايط حساس گرفتار مصلحت سنجی های کاذب شده و به جای اقدامات و ابتکارات حکيمانه، جمعی و شجاعانه برای نجات کشور سکوت پيشه کنيد و به صحنه نياييد، بدون شک فرياد های اعتراض و نارضايتی در کوچه و خيابان بلندتر، سرکوب و خشونت شديدتر و خشم و کينه فراگيرتر خواهد شد. و اين روند نامبارک معلوم نيست به چه فرجام شومی بينجامد. نه عشق و علاقه شما به کشور و ملت کمتر از عطش خودکامگان به قدرت است و نه سهم و نقش شما در اين انقلاب از سهم و نقش آنان کمتر. عزيزان، سروران بزرگوار! اين درست است که در سال های اخير هرگاه عزيزی از شما دلسوزانه و مشفقانه برای برون رفت کشور از بحران و حاکميت اعتدال و عقلانيت، طرحی مطرح کرده است، آماج هتاکی ها و پرده دری های اين جماعت قدرت پرست خشونت طلب قرار گرفته و ناگزير از سکوت شده است. اما اين تجربه تلخ نبايد شما را از ايفای مسؤليت تاريخی و سرنوشت سازی که امروز دست تقدير بر دوشتان نهاده است، بازدارد. اين هتاکی ها و تهديدها و عربده کشی ها را هزينه کوچکی بدانيد که بايد در کنار دردها و مصائب ملت و در راه نجات کشور متحمل شويد، بی شک پايداری، و حضور فعال و مصمم شما برای متوقف کردن روند روز افزون خودکامانه کنونی، پايان بخش عصبانيت ها و اعتراضات فزاينده و موجب نجات کشور از دايره بسته و معيوب کينه و لجاجت و منيت های کور خواهد شد. Copyright: gooya.com 2016
|