سه شنبه 10 اسفند 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

گزارش ويژه يک شاهد عينی از درگيری های امروز؛ جمعيت از ۲۵ بهمن بيشتر است

۱- تا ساعت ۱۳ وضعيت به صورت خيلی غير هادی عادی به نظر می رسيد. هيچ خبری از نيرو های انتظامی و امنيتی و لباس شخصی ها نبود. اما درست چند دقيقه بعد از ساعت ۱۳ اولين دسته از موتور سواران يگان ويژه با لباس های ضد ضربه با سروصدای زياد از لاين ويژه بی آر تی ها به سمت ميدان انقلاب می رفتند. بعد از ان دسته ی ديگری امدند که همراه آنان ماشين های يگان ويژه بود که سياه رنگ است و مجهز به سنگر خراب کن. و پشت آن نيز مملو از نيرو هيا يگان ويژه بود. سومين دسته موترو سواران هم چند لحظه بعد امدند که مجهز به انواع تفنگ های بودند. اما هنوز خبری از استقرار نيرو ها نبود. گويا می خواستند به سمت ديگری بروند. اما بعد از چند دقيقه بر سر خيابان قدس و وصال و فلسطين نيرو نهای پليس پيشگری و نيرو های انتظامی عادی ايستادند. و ماشين ها و اتوبوس های خود را مستقر کردند. چهار راه ولی عصر نيز مملو از از انواع نيرو های انتظامی و امنيتی بود و يگان های ويژه نيز در مقابل تئاتر شهر موضع گرفته بودند. اما باز هم خبری از لباس شخصی ها نبود.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


۲- اين روند استقرار نيرو تا ساعت ۳-۳/۳۰ ادامه داشت و التبه خيابان ها ااز لحاظ جمعيتی که در پياده رو رفت و آمد می کردند عادی به نظر می رسيد. در اين ساعت بود که درست از خيابان وصال چندين دسته لباس شخصی با خودرو هايی که پلاک سپاه را داشت امدند . البته نکته جالب اين بود که اين افراد برای استقرار در چندين اتوبوس شرکت واحد که اتوبوس هايی هستند که پولی هستند يعنی بليطی نيستند استقرار پيدا کردند. البته حيف شد من نتوانستم شماره اتوبوس را به خاطر بسپتارم . اما مسيری که رويش نوشته بود مربوط به شهيد کلاهدوز - پيروزی و وليعصر بودند. بر تعداد نيرو های يگان ويزه و پليس پيشگيری افزوده شده بود. اما برخورد خاصی با مردمی که در پياده رو دراه می رفتند نمی کردند. هر از چند گاهی دسته های موتور سوار لباس شخصی و التبه تعدادی موتور سوار نيرو های انتظامی در لاين ويژه حرکت می کردند. نکته جالب اين بود که مشخص بود دسته ی موتور سوار نيرو ی انتظامی همين ۲۰-۳۰ موتور است چون بار ها همين افراد تکراری مانور می دادند
۳- از ساعت ۱۷ اندک اندک بر تعداد جمعيت افزوده شد. اما شعاری داده نمی شد و مردم آرام در پياده رو ها قدم می زدند. تا ساعت ۱۷-۳۰ وضعيت به همين شکل بود. جلوی سردر اصلی دانشگاه تهران مملو از نيرو های لباس شخصی و امنيتی و انظايم در انواغ مختلف بود اما برخوردی صورت نمی گرفت. البته اين نکته را بايد بگويم که هيچ گونه تجمعی در درون دانشگاه تهران شکل نگرفته بود برخی اشتباه گزارش کرده اند. البته دانشجويان هم در دانشگاه نبودند. کلا دانشگاه خالی بود. تا ساعت ۱۸ بر تعداد جمعيت به شدت افزوده شد به شکلی که ديگر مردم در پياده رو های انقلاب خصوصا بخش شمالی ايتادند. اما شعاری سر داده نشد. ناگهان تعدای موتروی يگان ويژه در جلوی سينما بهمن با موتور به سمت مردم آمدند. که اين امر با اعتراض مردم خصوصا زنان مواجه شد اما دستگيری مشاده نشد تنها قصد پراکنده کردن مردم را داشتند. در ميدان انقلاب نا گهان از ضلع جنوبی صدای هياهو و بعد صدای شعار " مرگ بر ديکتاتور" شنيده شد که اين امر باعث حمله يگان های ويژه به مردمی که در ضلع شمالی هم بودند شد. مردم هم به سمت کارگر شمالی رفتند و در اين چا ناگهان عده ای شروع به شعار دادن کردند و از همه طرف شعار مرگ بر ديکتاتور و نترسيد نترسيد ما همه با هم هستيم شروع شد. در اين لحظه بر سر ادوارد برون عده ای بسيجی و سپاهی با لباس شخصی سعی کردند که يک جوان را بازدات کنند که ناگهان جمعيت به انان هجوم برد آنان هم گيج شده و ترسيدند در اين بين با باتوم به يک زن ضربه زدند و مرد همراه آن زن با ديدن اين صخنه خشمگين شد و به بسيجی ها هجوم برد و مردم هم به همراه وی با سردادن شعار مرگ بر ديکاتور به سمت بسيجی ها و سپاهی ها که تعدادشان نزديک به دهها تن بود هجوم بردند که بسيجی ها فرار کردند و جوان بازداشت شده را رها کردند و در اين لحظه شعار های مردم اوج گرفت که نيرو های يگان ويژه از جنوب و شمال به مردم حمله کردند و گاز اشک آور هم شليک شد.
۴- به سمت بلوار کشاورز رفتم از کوچه ها... نکته جالب اين بود که اين منطقه به عنوان دپو و پارکينگ ادوات و ماشين های يگان ويژه استفاده می شد و برخی نيرو ها با اسلحه گرم از جمله کلاشينکف جلو ان پاسداری می دادند اما کاری با مردم چراکنده ای که از بلوار عبور می کردند نداشتند.
۵- هر لحظه بر تعداد خودرو ها در بلوار کشاور افزوده می شد و صدای بوق های اعتراض انان نيرو های حاضر را کلافه کرده بود. نکته جالب اين بود که مردم پياده با لبخند و بعضا تکان دادن دست با ماشين ها ارتباط می گرفتند و ابراز احساسات می کردند
۶- هوا ديگر تاريک تاريک شده بود. خيابان وصال را پايين رفتم تعداد زيادی لباس شخصی ان جا بودند و پمپ بنزين وصال تعطيل شده بود. تعداد مردم در پياده رو های انقلاب هنوز زياد بود تا چهار راه ولی عصر هنوز خبر خاصی نبود که سر چهار راه ناگهان لباس شخصی ها به مردم حمله کردند با شوکر و شلنگ و کابل و چوب و باطوم و غيره... مردم به سمت بالای متفرق شدند و شعار مرگ بر ديکتاتور سر می دادند.
۷- هر لحظه بر تعداد ماشين ها افزوده می شود. و بوق های اعتراضی زياد است. من به سمت خيابان انقلاب باز نگشتم و برگشتم که اين گزارش را بنويسم.
ارزيابی من اين است که تعداد جمعيت اندازه ۲۵ بهمن حتی بيشتر هم شده بود. نيرو های يگان ويژه بيشتر حکم پوشش برای لباس شخصی های سپاه و بسيج را داشتند. و آنان بودند که به مردم حمله می کردند. من بازداشتی خاصی مشاهده نکردم و اميد وارم واقعن امروز بازداشتی کم بوده باشد.
از ديگر نقاط شهر هم اخبار جسته گريخته درگيری در نواب و ستار خان می رسد اما چون خودم نبودم نمی توانم تاييد کنم. برخی هم می گفتند مردم با ماشين به سمت حشمتيه حرکت کرده اند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016