دوشنبه 16 اسفند 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

هشت مارس و نقش زنان در جنبش سبز، علی صمد

علی صمد
فعالين جنبش زنان در جامعه و در جنبش سبز در شرايط کنونی با توجه به دستگيری هزاران منتقد و مخالف حکومت اسلامی ايران و نيز دستگيری رهبران نمادين جنبش سبز مناسب است در روش ها و تاکتيک های خود تغييراتی برای گسترش هر چه بيشتر اعتراضات در مناطق جنوب شهر و در شهرهای ديگر، تدارک ببينند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


هشت مارس روز جهانی زن

حوادث ايران چنان سريع می گذرند که اگر با آن همراه نشويم براحتی می توانند ما را در آنجايی که هستيم بجا بگذارند. امروز نزديک به سه هفته از ۲۵ بهمن، دوهفته از اول اسفند و پنج روز از ده اسفند می گذرد و دو روز ديگر هشت مارس، روز جهانی زن، روز ديگر بودن، روز مقاومت، روز با هم بودن، روز مبارزه برای آزادی و برابری جنسيتی می باشد. البته قابل تاکيد است که مبارزه زنان برای برابری حقوقی دهه هاست که در ايران پی گرفته می شود. در اصل می توان چنين ادعايی را طرح کرد که جنبش زنان در ايران، به عنوان پيشروترين و مترقی ترين جنبش يکصد و پنجاه سال کشور، محسوب می شود و اين روز بر همه زنان و دختران کشورمان مبارک و پيروز باد!

تلاش جنبش زنان برای ماندن در جهان مدرن امروزی

از کودتای انتخاباتی تا امروز، زنان و دختران جوان توانسته اند به شکلی محسوس و در سطحی گسترده در خيابان های شهرهای مختلف ايران، برای احقاق حقوق انسانی و شهروندی، با مردان همراه شوند. انعکاس چنين حقيقتی از مبارزه پر شکوه زنان و مردان جوانی که آگاهانه ميخواهند برای آزاد زيستن و آزاد ماندن در يک جهان امروزی، برابر، مدرن و بدون تبعيض، اميد وعشق به تغيير را مشترکاً با هم در خيابان ها تجربه کنند بسيار مسرت بخش است. اکنون در جامعه اهميت و ارزش آزادی برای نسل جوان ايرانی چنان موضوعيت عينی يافته است که حاضر است برای زمينی کردن چنين تصويری زنده و مدرن از زندگی به خيابان ها بيايد و برای احقاق حقوق ضايعه شده اش، اعتراضات مدنی و دمکراتيک سازمان دهد. اين نسل از جوانان و زنان کشور به اهميت قدرت وحرکت مشترک برای احقاق بديهی ترين حقوق اجتماعی، سياسی، فرهنگی، هنری خود پی برده اند و اين در واقع نشان از بلوغ اجتماعی شهروندان جوان آگاهی است که تصميم به ماندن و زندگی در جهان مدرن امروز را جزء حقوق اوليه و انسانی خود می دانند و برای رسيدن به آن خواسته های مدرن و دمکراتيک تلاش مشترک و مداوم می کنند.

تلاش انسانی زنان برای با هم بودن

امروز در صحنه سياسی و اجتماعی کشور فعالين جنبش زنان با داشتن ده ها سال تجربه مبارزه مستقلانه توانسته اند از جايگاه بسيار مهمی در ميان جنبش های اجتماعی و دمکراتيک کشور برخوردار شوند. مبارزه آنان حاصل صد و پنجاه سال تلاش حق طلبانه و پيگير در کشورمان می باشد. آنها با تجربه اندوزی از گذشته و نگاه به حال و آينده جنبش، در اعتراضات خيابانی شهرهای مختلف کشور شرکت می کنند و مبارزه و مقاومت مشترک به همراه مردان را به اشکال گوناگون پيش می برند. آنها در عمل نشان داده اند که ديگر حاضر نيستند بی حقوقی، تحقير، تبعيض و نابرابری را در جامعه استبدادی ايران پذيرا شوند و تاکنون برای نه گفتن به بی عدالتی و تبعيض همه گونه هزينه را نيز پرداخته اند. زنان با مبارزات دليرانه، بدون ترس و بدون خشونت خود توانسته اند در برابر تعرض نيروهای استبدادی، مقاومت کنند. چنين روحيه ای موجب حيرت و ترس نيروهای سرکوبگر و همراهی و همياری همه فعالين سياسی، اجتماعی و مدنی ايران و نيز موجب جلب همبستگی و احترام مردم جهان از خواسته ها و مبارزات آنها شده است.

اميد زنان برای تغيير

در واقع شرکت وسيع زنان در جنبش اعتراضی کنونی ايران و مقاومت هدفمند وهمه جانبه آنها، اميد برای تغيير و روحيه برای ادامه مبارزه آگاهانه و مقاومت برای مبارزه بدون خشونت را در ميان معترضين بسيار تقويت کرده است. زنان جوان ايرانی سالهاست که با هم بودن را توانسته اند با وجود داشتن اختلافات و تنوعات مختلف به علايق و منافع مشترک تبديل کنند و بدين ترتيب مشترکاً برای کسب حقوق برابر شهروندی تلاش و تجربه مثبتی را در اختيار جنبش دمکراتيک مردم ايران قرار دهند. در واقع در دو سال اخير، آنها بخوبی موفق شده اند که چنين تجربه مثبتی را وارد جنبش اعتراضی و سبز کشور کنند. مبارزه مشترک زنان، مردان، دختران و پسران برای حقوق شهروندی و نيز برعليه ديکتاتوری موجب ريختن ترس آنان از نيروهای سرکوبگر و خشونت آميز رژيم اسلامی ايران شده است. زنان جوان در همه جا در صحنه مبارزه مدنی ايران حضور سنگين دارند و اين احساس خوب هر چه بيشتر در داخل و خارج از کشور تقويت می شود که بدون حضور و همراهی زنان، جنبش اعتراضی کنونی در سطحی که امروز در آن قرار دارد، نمی توانست وجود داشته باشد.

حضور گسترده زنان در جنبش های اعتراضی و سبز کنونی

مدتهاست که مبارزه حق طلبانه و برابری خواهانه زنان و دختران جوان برای احقاق ارزش های دمکراتيک شهروندی در جامعه با خواسته های دمکراتيک و شهروندی جنبش سبز تلاقی پيدا کرده است و امروز حضور زنان در ميادين اعتراضات اجتماعی و سياسی از چنان شدت و قوه ای برخورد است که کسی نمی تواند وجود فاکتور زنان را در اين مبارزه ناديده بگيرد. زنان برای داشتن چنين کيفيتی در مبارزات جاری، چندين دهه است که به اشکال گوناگون و با احترام به تنوع موجود ميان خود و با بهره گرفتن مناسب از تکنيک های ارتباطی، اينترنتی و نيز با کمک شبکه های اجتماعی و مدنی که در سطح اقشار مختلف جامعه وجود دارد، تلاش و مبارزه همه جانبه ای را متحداً پيش می برند و خوشبختانه تنوعات و تفاوت ها در ميان آنان منجر به کم کاری، دوری و پراکندگی نيروهايشان نشده است. جريانات مختلف جنبش زنان در همه جا و هر کدام بنا به ظرفيت و توان خويش، انواع و اقسام راهکارها را انتخاب و تجربه می کنند تا بلکه از اين طريق بتوانند کانون های مقاومت در جامعه را زنده، پايدار، موثر و همه جانبه کنند. آنها تجربه با هم بودن را با توجه به ظرفيت، توان و تنوعی که در ميانشان برای مقاومت پايدار وجود دارد برای يافتن راهکارهای مدنی و دمکراتيک، در اختيار جنبش دمکراتيک ايران قرار داده اند و چنانکه می دانيم در اين عرصه مجبور شده اند هزينه های بسياری را نيز تقبل کنند.

پتانسيل های جديد در مبارزه زنان

تجربه دو ساله گذشته مبارزه زنان، مادران، دختران به همراه پسران و پدران نشانگر اين واقعيت جدی است که آنها اين بار برای مبارزه برعليه ديکتاتوری و حقوق شهروندی مشترکاً در کنار هم در اعتراضات خيابانی شرکت می کنند. نقش پيشتاز زنان و نگاه تغيير يافته مردان در مبارزه کنونی موجب ايجاد پتانسيل های جديدی در جنبش اعتراضی کشور شده است و اين وضعيت باعث گشته است که اينبار همگان بصورت جمعی و با احترام به يکديگر و تنوعات موجود به دنبال يافتن راهکارهای نو و متنوع برای ادامه و تضمين فعاليت جنبش مسالمت آميز و شهروندی مردم ايران باشند.
روشن است که در دو سال اخير جنبش سبز چنان پتانسيلی را فراهم کرده است که جنبش زنان می تواند هر چه گسترده تر خواسته ها و مطالبات برابری طلبانه خود را در جامعه مطرح کند. در گذشته چنين فرصتی هيچگاه فراهم نشده بود و زنان تا اين حد از آگاهی و سواد، آموزش، تجربه و گستردگی نيرو برای تاثير گذاری در جامعه برخوردار نبودند. دفاع از حقوق شهروندی و مدنی می تواند فضا و زمينه را برای طرح و احقاق خواسته های ديگر زنان که به منافع آنان مربوط می شود را فراهم کند و سالهاست که فعالين جنبش زنان و حتی ديگر بخش های زنان و دختران جوان نسبت به اهميت اين موضوع، بخوبی آگاه هستند. در دو سال اخير شرکت و حضور فعالين زن در حرکات اعتراضی مسالمت آميز باعث شده است که ارتباط زنان با اقشار ديگر جامعه تقويت شود و نيز همکاری های متفاوتی ميان آنها سازمان داده شود. در ضمن زنان تاکنون توانسته اند با حضور در اعتراضات ميليونی نقش خود را هر چه بيشتر به عنوان نيروی تغيير در جامعه و مشخصاً در جنبش سبز تقويت کنند و از اين طريق فرصت ها و فضاهای مناسبی را برای طرح و گسترش خواستهای دمکراتيک و برابر طلبانه خود در سطح ميليونی ايجاد کنند. منافع جنبش سبز ايجاب می کند به چنين نيروی با تجربه و گسترده ای هرچه بيشتر توجه نشان دهد و آنرا به عنوان يک نيروی بالقوه و موثر در ميان خود در نظر بگيرد.

مشکلات پيش روی زنان و فعالين جنبش سبز

حضور زنان در جنبش سبز باعث شده است که قدرت مقاومت و ايستادگی معترضان برای تحقق مطالبات جنبش افزايش يابد. آنها برای ايجاد همبستگی در مبارزات اعتراضی و اجتماعی نيرو زيادی را صرف می کنند. روشن است که کوشش برای جمع کردن نگرش های متفاوت بر اساس توافقات مشترک و سپس پايبندی نشان دادن نسبت به آن توافقات بسيار دشوار و انرژی و پتانسيل زيادی را از فعالين جنبش می گيرد. روشن است که قدرت واقعی جنبش ها و حرکت های دمکراتيک هميشه در گرو اتحاد نيروهای متنوع و بهره مندی مناسب از انرژی آنها در جهت توافقات دمکراتيک صورت گرفته ميان فعالين جنبش های اجتماعی و مدنی بوده است. البته مشخص است که در اين عرصه جنبش های دمکراتيک مدنی نيز در درون خود با موانعی همچون عدم پايبندی به توافقات، بی توجهی، حذف عمدی، خودی و غير خودی کردن، حقير شمردن ديگر جريانات و حتی توده های مردم روبروهستند و همه اين موارد موجب اتلاف وقت، انرژی و مانع رشد جدی اين جنبش ها می شوند. روشن است که چنين مشکلاتی ضربات اساسی و نابود کننده ای را به منافع و وحدت ملی ايرانيان وارد می کند. بدليل حضور تاريخی و سنگين استبداد در کشورمان، جنبش های اجتماعی همواره به اشکال گوناگون با خطر فردگرايی، خود محور بينی، سياه نمايی، سياه و سفيد کردن و غيره مواجه بوده اند. اين تفکرات و رفتارهای غير دمکراتيک برای توجيه برخوردهای خود سعی می کنند به طريقی راديکاليزم کور، خشونت گرايی و انتقام جويی و بی اعتمادی را در ميان مردم نسبت به فعالين و اعضای جنبش های اعتراضی و مدنی ايجاد کنند. ارگان های امنيتی و اطلاعاتی حکومت اسلامی ايران نيرو و امکانات زيادی را برای تقويت چنين نگرش هايی در جامعه هزينه می کنند. فعالين جنبش های اعتراضی در ايران می بايست در اين عرصه ها نسبت به ترفندهای جمهوری اسلامی ايران بسيار هوشيار باشند و تاکيد ويژه بر اشتراکات برای با هم بودن را در جنبش کنونی تقويت کنند.

بايد هزينه نيروهای سرکوبگر را بالا برد

فعالين جنبش زنان در درون و بيرون جنبش سبز می توانند با توجه به تجربياتی که در سالهای اخير کسب کرده اند راهکارهای موثری را برای تحقق کم هزينه تر مبارزه پيشنهاد کنند. اگر چنين تلاشی صورت نگيرد، مبارزين عرصه اجتماعی و مدنی در ادامه مبارزه حتماً با فشارها و هزينه های بيشتری مواجه خواهند شد. اين ضرورت دارد که بطريقی در مبارزات مدنی و اجتماعی همواره راه هايی اتخاذ و انتخاب شوند که بشود با تکيه به آنها هزينه نيروهای سرکوبگر را در جامعه ايران و در عرصه بين المللی هر چه بيشتر بالا برد. ارگان های سرکوب رژيم اسلامی ايران، به هيچوجهی نبايد هزينه های مبارزه را بصورت يکطرفانه بر سر فعالين جنبش زنان و جنبش سبز سر شکن کنند. شناسايی عناصر سرکوبگر می تواند چهره های سرکوبگران را در سطح داخلی و خارجی افشا کند. بايد بدنبال راهايی بود که هزينه ها بر عليه جنبش سبز با توجه به تنوعی که در آن وجود دارد، کاهش يابد و اين جز با همراهی و همفکری و مشارکت وسيع بخش های متنوع جنبش سبز امکانپذير نيست.

توازن نيرو و انتخاب عرصه مبارزه

اين بر کسی پوشيده نيست که جنبش سبز و جنبش زنان متکثر و متنوع می باشند و مناسب است در هر لجظه در اين جنبش ها همواره شعارها و خواستهايی با توجه به توازن و تنوع نيروها سنجيده و انتخاب شوند و اينکه روشن گردد که کدام شعار يا خواست می تواند در شرايط سرکوب، نيروی هر چه بيشتری را در خيابانها برای تقويت جنبش اعتراضی بسيج کند. فعالين جنبش های دمکراتيک مدنی و شهروندی می توانند با اتخاذ سياست ها و تاکتيک های مناسب، دستاوردهای خود را برای نيرو بخشی و تقويت نگرش های دمکراتيک و متنوع در درون جنبش، بسط دهند. البته در اين عرصه نيز مناسب و لازم است که همه ما در تلاشی سهيم شويم که بتواند با تکيه به آن بشود هر چه بيشتر اقدامات خشونت آميزی که برای ايجاد رعب، تهديد و ترور در ميان مردم و مبارزين انجام می شود را با تلاش های مشترک و به موقع، خنثی و افشا کنيم. اگر چنين تدابيری اتخاذ نشود جنبش دموکراسی خواهی در ايران و نيزجنبش زنان، فشارها و هزينه های بازهم بيشتری را متحمل خواهند شد.
جنبش زنان و جنبش سبز به عنوان نماد مبارزه برای آزادی، حقوق برابر شهروندی وعليه تبعيض، درعمل اجتماعی نشان داده اند که می توانند با وجود سرکوب و با تکيه به خود هرچه بيشتر با هم بودن را در حين تنوع و احترام به هم گسترش دهند و از اين طريق به حيات خود ادامه دهند و کانون های مقاومت را برای روزهای سرنوشت ساز آماده کنند.

تغيير روش و تاکتيک مبارزه با توجه به سرکوب گسترده

فعالين جنبش زنان در جامعه و در جنبش سبز در شرايط کنونی با توجه به دستگيری هزاران منتقد و مخالف حکومت اسلامی ايران و نيز دستگيری رهبران نمادين جنبش سبز مناسب است در روش ها و تاکتيک های خود تغييراتی برای گسترش هر چه بيشتر اعتراضات در مناطق جنوب شهر و در شهرهای ديگر، تدارک ببينند. ماندن در مراکز شهری و تا حدودی مناطق بالا شهر نمی تواند منجر به اين شود که ارتباط ها با مردم مناطق جنوب شهر يا حاشيه ای برقرار و گسترش يابد. روشن است که گستردگی و سطح سنگين سرکوب و شجاعت و مقاومت دليرانه زنان و مردان معترض که بصورت مسالمت آميز و غير خشونت آميز اعتراضات خود را در خيابان ها نشان می کنند متاسفانه در بسياری از مناطق جنوبی، حاشيه ای و مجاور شهرها، صدای اعتراض آنان بازتاب نمی يابد و حکومت بدليل در دست داشتن انحصاری امکانات رسانه ای خبر و گستردگی اعتراضات را به گوش مردم نمی رساند و با اعلام اينکه ۳۰۰ يا ۷۰۰ نفر ضد انقلاب می خواستند برای امريکا و عوامل اسرائيل توطئه کنند که با هوشياری سربازان امام زمان – تو بخوان نيروهای سرکوبگر و باندهای جنايتکارشان - همه آنها دستگير يا متواری شدند و در حين فرار دو نفر از بسيجی ها توسط "منافقين" با گلوله به قتل رسيدند. مفهوم اين جو سازی اين است که امکانات رسانه ای جلوی انعکاس خبر اعتراضات را نه تنها می گيرد بلکه خبر را وارانه می کند و از آن بخوبی خوراک تبليغاتی به نفع جمهوری اسلامی درست می کند. همه فاکتورها نشان می دهد که اعلام برگزاری اعتراضات در روزهای مشخص يا هفتگی در اين يا آن نقطه مراکز شهری باعث می شود که نيروهای سرکوب خود را هر چه آماده تر و متمرکزتر برای سرکوب معترضين کنند. تجربه نشان می دهد که شبکه های اجتماعی و مدنی زنان و جوانان و ... که به اشکال گوناگون با هم در ارتباط هستند مناسب است تغييراتی را در نوع اعلام اعتراضات خود به شکل علنی بوجود آورند. نيروهای سرکوب در اين يا آن نقطه مراکز شهرها، نيروی خود را متمرکز می کنند و به اشکال مختلف آگاهانه جلوی وصل شدن معترضين به يکديگر و تجمع وسيع متعرضين در يک منطقه مشخص می شوند و بدين ترتيب امکان سرکوب و دستگيری ها را بالا می برند. شکستن تمرکز نيروهای سرکوب در مراکز مناطق شهری و ايجاد هر چه بيشتر فاصله در ميان اين نيروها از يک طرف امکان رفت و آمد و انتقال راحت نيروهای آنان و فرصت سازماندهی گسترده برای سرکوب را از آنان می گيرد و از طرف ديگر حضور گسترده نيروهای سرکوب در مناطق شمالی، جنوبی، مرکزی و حاشيه ای شهرها، باعث می شود که مردم با چشمان خود متوجه گستردگی سرکوب و ترس حکومت از سطح وسيع اعتراضات معترضين شوند و حضورهزاران نيروی سرکوب و رنگارنگ، افسانه ۳۰۰ يا ۷۰۰ نفری معترضين را در برابر اقشار مختلف مردم زير سوال می برد و از اين طريق تعداد بيشتری از مردم کشورمان در ارتباط با اخبار اعتراضات قرار می گيرند. کشاندن اعتراضات به محلات ديگر شهرهای بزرگ امکانات عوام فريبی ارگان های رسانه ای و تبليغاتی رژيم را براحتی می گيرد. در اين عرصه جنبش زنان با توجه به ارتباطات و تجربياتی که برای همکاری و توافق با اقشار متنوع و وسيع مردم دارد می بايست با ديگر امکاناتی که در داخل و خارج از کشور، ديگر نيروهای متنوع جنبش سبز در اختيار دارند، چنين راهکاری را هر چه بيشتر و وسيع تر برای اطلاع رسانی، مشترکا! زمينی کنند.

شورای هماهنگی راه سبز اميد، جنبش زنان وديگر نيروهای متنوع و رنگارنگ در جنبش سبز

چنين شورائی مدتی است که برای هماهنگی اعتراضات مردم در ايران توسط نيروهای طرفدار آقايان موسوی و کروبی تشکيل شده است. روشن است که تشکيل چنين شورايی برای هماهنگی فعاليت ها و مبارزات معترضين ضروری، مفيد و لازم بود؛ اما متاسفانه تاکنون از نيروهای موجود در اين شورا اطلاع دقيقی وجود ندارد و معلوم نيست که چه طيف يا طيف هايی در آن حضور دارند؟ در واقع چنين به نظر می آيد که شورايی از نيروهای "خودی" تشکيل شده است و طيف های ديگر جنبش سبز در داخل و خارج از کشور در آن حضور ندارند. ضرورت دارد تاکيد شود که چنين روش بسته ای برای هماهنگی و همکاری ميان نيروهای متنوع و رنگارنگ جنبش سبز در داخل و خارج از کشور منطقی، عقلانی و دمکراتيک نيست. در واقع خيلی روشن و شفاف می توان با تاکيد گفت که چنين ترکيبی با ترکيب اعضای شرکت کننده در اين جنبش هماهنگی ندارد و می شود متذکر شد که بخش های بزرگی ازجنبش سبز در اين شورا سخنگويان و نمايندگان خود را ندارند و همين امر می تواند ايده خوب تشکيل چنين شورايی را تضعيف و نيروهای آنرا دچار پراکندگی کند!
در تجربه انقلاب بهمن و شورای انقلاب ما با چنين وضعيتی مواجه بوديم و آموزش های بسيار بدی در حذف ديگر بخش های دگر انديشان، از آن دوران باقی مانده است. بنابر اين شورای هماهنگی راه سبز اميد، بايد و حتماً در جهت گسترش نيروهای اين شورا در داخل و خارج از کشور کوشش کند و رنگارنگی را که جزيی از وجود جنبش سبز است را در شورای رهبری آن بازتاب دهد. برای مثال بخش بزرگی از جنبش اعتراضی در ايران از ميان زنان، دختران و فعالين جنبش زنان تشکيل می شود. طيف بزرگی از اين زنان طرفدار يک حکومت مدرن، امروزی بر مبنای حقوق بشر و حقوق شهروندی و نيز بر عليه تبعيض می باشند. اين طيف وسيع از فعالين زن در جامعه مناسب و منطقی است که بتوانند نمايندگانشان را در داخل و خارج از کشور در کنار ديگر طيف های رنگارنگ اين جنبش، در اين شورا ببينند.
در نتيجه دارای اهميت است که در چنين شورايی، نمايندگان افکار متنوع و رنگارنگ وجود داشته باشند. اگر اين ايده مرکزی در ميان ما مورد قبول باشد که معترضين از طيف های مختلف بايد متحد باقی بمانند پس اين ضرورت صد چندان می شود که به تنوع موجود در ميان آنها نيز احترام گذاشته شود و در شورای مربوطه از نمايندگان همه طيف های متنوع چون جنبش زنان، جوانان، دانشجويان، اقليت های مذهبی و قومی و... حضور داشته باشند. اما شواهد تاکنونی مويد اين واقعيت است که در حال حاضر چنين حضور متنوعی در اين شورای هماهنگی ديده نمی شود و در حال حاضر نيروهای رنگارنگ جنبش سبز بايد از افراد و شخصيت هايی که برای تشکيل چنين شورايی تلاش کرده اند بخواهند که اقدامات لازم و ضروری برای حضور ديگر طيف های متنوع جنبش سبز را هر چه زودتر در اين شورای هماهنگی فراهم سازند.


علی صمد


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016