دوشنبه 8 فروردین 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

صدای "نااميدی" از "سبز اميد" در افق V.O.A، ماشاالله عباس‌زاده

ماشاالله عباس‌زاده
مخاطب قراردادن مستقیم مردم ایران از سوی باراک اوباما و اشاره تأکیدی‌شان بر نسل جوان در پروسه تغییر، عدم تأکید بر مقوله انرژی هسته‌ای که گوییا حل معضل را به نظام جایگزین آتی و‌اگذارد، صدور قطعنامه جدید شورای حقوق بشر علیه نظام بی‌نظم فقها که می‌تواند به ارجاع پرونده‌های نقض حقوق بشر به شورای امنیت سازمان ملل متحد منجر شود، همه آن نشانه‌های شتاب‌آگین تغییراتی است که پس از ۲۵ بهمن از برنامه "افق" صدای آمریکا تنها چند روز پس از انتصاب مدیر تازه نفس صدای آمریکا که به ایجاد "نظم نوین رسانه‌ای" در صدای آمریکا می‌اندیشد، پدیدار شد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


نقش رسانه و سياست‌های حاکم از سوی مديران در سطوح مختلف رسانه‌ها در فرايند پردازش ، تهيه ، تدوين و سپس انتشار اطلاعات و اخبار، همگی‌ از عناصر تعيين کننده رويکرد‌ها و رهيافت‌های موجود در رسانه‌ها می‌باشد که در اين ميان مخاطبان نيز به تناسب سياست‌های جاری ، تاثير می‌پذيرند . آموزه رسانه به مثابه پيام و کارکرد خود "پيام" در ميان جوامع در شکل گيری افکار عمومی‌ حول موضوعی مشخص و بروز و ظهور کنش‌های نو و مطالبات تازه در ميان شهروندان تاثيری آشکار داشته تا جاييکه کماکان نظام‌های ديکتاتوری جهان حتا در زمانه‌ای که " عصر ارتباطات " ميخوانندش از گستردگی ابزار رسانه يی و "فراگيری آگاهی‌" هراسی همواره دارند و در اين مسير بالاترين ميزان فشار از زندان تا اعدام را بر کوشندگان حوزه روشنگری و روزنامه نگاران منتقد اعمال ميکنند.در تاثير سترگ و نقش شگرف رسانه‌ها و آگاهی‌، از دير باز هم از سوی معرفت شناسان مشرقی همچون مولانا :
جان نباشد جز خبر در آزمون
هر که را افزون خبر جانش فزون
و هم از سوی پژوهشگران عهد مدرن همچون مک لوهان‌ها سخن‌ها بيشمار گفته و نوشته شد که نگارنده از بيش پردازی به موضوع ميپرهيزد. حوزه "ميدان تاثير" پيام از سوی برخی‌ از رسانه‌های نوين و فرا الکترونيک چنان معادله‌های تازه آفريد که بخشی از اشکال رسانه‌های نه چندان دور به لحاظ زمانی‌ ، همينک در زمره‌ رسانه‌های پيشينی محسوب شده و از دور خارج و شايد هم به دور روند. همه رسانه‌های نوشتاری چاپی در اين چنبره اند. در مقابل ، ديگر رسانه‌های نو ظهور فرامرزی همچون ابر رسانه‌ها ، ماهواره‌ها و رسانه‌های موج سومی‌ اينترنت و شبکه‌های روئيده از دامنه آن همچون فيسبوک و تويتر و غيره بلای حکومتگرانی شده که در بازبينی و کنترل آن نه "محتسب" و "سانسورچی" جوابگو است نه تفتيش‌های خانه به خانه. ارتش سايبری که همينک جای محتسب نشسته را يارای نبرد با دانائی نسل نو مدام تازه طلب و نو جو نيست. نسل و رسانه يی که حصار انحصار رسانه‌های پيشتر در اختيار خودکامگان را فرو ريخت و همينک هر وبگاه و وبلاگی ، خود خبرگزاری‌های شخصی‌ هستند که تازه‌ترين نماد تغيير برای کهن‌ترين صور قدرت‌های سياسی در هزارهٔ سوم اند.

رسانه‌های برون مرز فارسی‌ زبان

پس از شورش کشور کش و سرزمين سوز سی‌ و دو سال پيش که منجر به حاکميت جماعتی مجنون و مفتون از سوی دينکارانی تبهکار گرديد، پس از کشتار جمعی‌ از ارتشتاران نظام پادشاهی پيشين ، رسانه‌های آزاد ، نخستين قربانيانی بودند که به فرموده‌های فقهی‌ آيت الله خمينی به محاق تعطيلی‌ رفتند و در ادامه مسير رسانه ستيزی، نشريه خوانان جوان شهر نيز تيرباران شدند و ادامه اين مسير جايی‌ بود که آقای خمينی اظهار ندامت نمود که اگر از اول طناب دار در ميادين بر پا ميساختيم و قلم‌های فاسد را ميشکستيم به اين مزاحمت‌ها نمی‌‌افتاديم. در اين ميان، روزنامه نگارانی، راهی‌ سرزمين‌های دور شدند و به تناسب توان‌شان رسانه‌هايی‌ ايجاد نمودند که در هوای پر هياهوی جامعه‌ای "فقه زده" و "توده پرور" و "امّت محور" ، هيچ صدای درستی‌ به گوش نمی‌رسيد . پس از چندين راديوی کمتر حرفه يی همچون راديو عراق -در زمان جنگ- و راديو کويت که عمدتاً به پخش موسيقی‌ ايرانی ميرداخت و صدای مقاومت راديو صدای مجاهدين خلق و درفش کاويانی و غيره ، رسانه يی حرفه يی و بی‌ طرف در انعکاس رويداد‌های ايران انقلاب زده و اندکی‌ بعد جنگ زده وجود نداشت و نسلی ، از موسيقی‌ جز مارش نظامی جبهه‌های جنگ و آژير‌های خطر ، "نت" ديگر نميشناخت.راديو بی‌ بی‌ سی‌ که از متهمين به راه اندازی و تقويت انقلابيون بود کماکان مخاطبانی از هر دو سوی شهروندان نگران و شوريدگان در ميدان داشت و عملا يکی‌ از حرفه ای‌ترين منابع اطلاع رسانی به شمار ميامد . در اين راستا، راديو صدای اسرائيل نيز نقشی‌ تاثير گذار داشت و با مشی‌ خبری تحليلی به ارايه اخبار و اطلاعاتی ميپرداخت که صدای منحصر به فرد گويندگان آن در برنامه ی يک ساعته ، در روستاهای ايران نيز طرفدارانی داشت.

سرويس فارسی‌ صدای آمريکا "V.O.A"

در ميان مجموعه رسانه‌های راديويی و تلويزيونی در تبعيد که پس از حاکميت قوم فقها در تهران ، از بغداد و وبن و برلن و آمستردام و تل آويو سر بر آورد و در لوس آنجلس به فراوانی‌ رسيد، راديو صدای آمريکا با وزنی و نظمی تازه و با حضور تنی چند از روزنامه نگاران ميهن دوست پيشينی پديدار گرديد و به تناسب افزايش مطالبات روز افزون مدنی خواهی‌ ايرانيان، خاصه نسل نو در مقاطعی از تاريخ -سه دهه گذشته - تغيير شکل و بعضا ماهيت داد.بخش فارسی‌ صدای آمريکا-Voice of America Persian service- که در سال ۱۹۴۲ سی‌ سال قبل از برکناری نظام پادشاهی پيشين به شکل راديويی تاسيس گرديد و در آغاز راه اندازی اهدافی‌ کمتر همسو با سياست‌های فعلی‌ مورد نظر بوده است، همينک فراتر از نقش يک رسانه صرف، يکی‌ از مهمترين ابزار‌های گفتگو و انتقال پيام از دولت آمريکا به افکار عمومی‌ ايران است. تاکيد ميشود که شايد يکی‌ از تنها روزنه‌های ارتباطی‌ با جامعه ايران است و نه الزاماً فارسی‌ زبانان جهان که بی‌ بی‌ سی‌ با رويکردی بيشتر فرهنگی‌ از افغانستان و تاجيکستان و ايران پوشش ميدهد.
دوم خرداد هفتاد و شش که با گفتمان اصلاحات محمد خاتمی، "نسلی سياسی" فرا روئيد و شهروندان گاه به تماشای دعوای لحاف ملايان و گاه نيز به مشارکت پر هزينه در براندازی می‌پرداختند ، صدای تغيير تا واشنگتن ميرسيد و در اين مسير صدای آمريکا با زبان زمانه در ايران همنوايی مينمود و همزمان با استفاده از عناصر اصلی‌ "فرم" و " محتوا" که رکن رکين بهبود کيفيت و يا تنزل ماهيت امور رسانه‌ای است بهره گرفت. شبکه تلويزيونی صدای آمريکا که پس از تغيير شکل از راديو به تلويزيون کماکان "صدا" خوانده ميشود، در طول سه دوره مديريتی دچار فراز و فرود بيشماری گرديد. همانگونه که "نسلی"، پس از دوم خرداد، سياسی شدند و آن مطالبات فزاينده مدنی و مدرن ايرانيان تا جنبش سبز ملی‌ فعلی‌ مستمر است ، با صدای آمريکا نيز همان نسل به انضمام نسلی تازه تر "رسانه" يی شدند و به عنوان يکی‌ از منابع اصلی‌ تامين اخبار ،صدای آمريکا مورد رجوع شهروندان قرار گرفت .در اين ميان پوشش خبری اسامی کوشندگان سياسی و مدنی از سوی صدای آمريکا جانی تازه به بدنه فعالين سياسی داخلی‌ ميبخشيد و هزينه پاسخ گويی را برای مسئولين سرکوبگر، بالاتر می‌برد . وقايعی چون هجدهم تير ماه ، قتل‌های زنجيره‌ای ، تحصن نمايندگان موسوم به اصلاح طلب در اعتراض به ردّ صلاحيت‌شان در مجلس هفتم، به ويژه با حضور دو مهمان ثابت چهار شنبه شب‌های پيشين که در واقع دو سبک روزنامه نگاری " توسعه گرا" و " افشاگر " را در قالبی‌ نو و تازه از " مکتوب " به " گفتاری " ارايه مينمودند - نقطه اوج مراجعه افکار عمومی‌ ايران به صدای آمريکا بود که بر اساس برخی‌ از آمار‌های بولتن‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از ۲۸ ميليون تا ۳۲ ميليون بيننده جذب برنامه‌های صدای آمريکا شده بودند. در اين ميان حضور برخی‌ از کنشگران مدنی و کوشندگان سياسی که پيشتر از اصلاح طلبان حکومتی بودند و سر ريز اطلاعات و اخبار نو و تازه به مراتب در محبوبيت اين رسانه در ميان شهروندان از يکسو و به همان تناسب به نفرت حاکميت جمهوری اسلامی از سوی ديگر ميافزود.

تظاهرات ۲۵ بهمن و تغيير تازه در صدای آمريکا

پس از کودتای بی‌ محابای انتخاباتی از سوی محافظه کاران در ايران که راضی‌ به تمکين و پذيرش آرای کانديدای يی نشدند که از سوی شورای شش نفره فقهای نگهبان که خود همگی‌ منصوب مستقيم مقام ارشد رهبری نظام ولايی فقاهی ايران آقای خامنه‌ای هستند ، تائيد شده بودند ، شعار مطالبه ابطال انتخابات و يا احقاق آرا در قالب " رای مرا پس بده " و يا " رای من کو" طنين انداز شد . در ادامه مسير ، مطالبات بنيادين و اصلی‌ و اساسی‌ نسل نو به پا خاسته ايران رخنمون شد و به تناسب رشد فزاينده مطالبات شهروندان ناراضی‌ دو نماينده ارشد جنبش سبز نيز، به تنظيم سياست‌های خود در منشور‌های ارسالی اقدام ميکردند و بعضا در ايستگاه‌های ايدئولوژی جا ميماندند. از ظهر عاشورا که اوج شعار‌های تغيير بنيادين و يا به تعبير کارگزاران حکومت دينکار حاکم " ساختار شکن " همچون " دين از سياست جدا" و يا تاکيد بر شناسه‌های ملی‌ ربوده شده مبنی بر "جمهوری ايرانی" -که تاکيد اکيد و مصرحی بود بر نظام سکولاريسم- خيابان‌های تهران و چند شهر بزرگ کشور را درنورديد، صدای آمريکا کماکان بی‌ هيچ توجهی‌ به چند صدايی بودن اين جنبش متنوع، همسو با بيانيه‌های منتشره از سوی دو نماينده ارشد جنبش سبز داخل و ديگر اعوان و انصار برون مرز نشينشان به پخش برنامه ميپرداخت تا اينکه : بر اساس يک نظر سنجی صورت گرفته مشخص گرديد که ميزان توجه افکار عمومی‌ ايرانی به صدای آمريکا کاهش چشمگيری داشته و نه تنها وقايع و رويداد‌های جنبش سبز ميزان مخاطبان را افزايش نداده بود بلکه کاهشی نيز به چشم ميخورد . ادامه خيزش ايرانيان که کار به مصادره مناسبت‌های تقويمی اصولگرايان نيز کشيده شده بود تا جاييکه "اياّم الله "های پيشينی حکومتی يکی‌ پس از ديگری جای خود را به "اياّم الناس" مردمی ميدادند و درميانه اين راه " روز قدس " به روز ايران و " سيزده آبان" به روز "مبارزه با ستم داخلی‌ " تغيير شکل دادند، به بازنگری سياست‌های صدای آمريکا نيز انجاميد . پس از يک دوره سکوت و سکون در تظاهرات خيابانی، همزمان با اوج خيزش "مصر"يان بار ديگر شهروندان ايرانی اينبار کاملا متفاوت تر از گذشته اصل نظام ولايت فقيه را نشانه گرفته بودند و به شعار اوليه‌شان مبنی بر " موسوی و کروبی بهانه است اصل نظام نشانه است " جامعه عمل پوشيده بودند .

"نشانه‌های نو" از نا اميدی "سبز اميد" در صدای آمريکا

پخش صدای جوانان مبارز حضور يافته در خيابان‌های تهران که در يکی‌ از برنامه‌های افق ،که به اظهارات آخرين تتمه‌های اصلاح گرايان حکومتی از "مهاجران" حلقه لندن اندر حکايت تطهير زندگی‌ مالی‌ خامنه‌ای نقد دردمندانه يی ميکرد ، انعکاس قيامت نشدن ايران پس از بازداشت دو تن‌ از نمايندگان ارشد جنبش سبز در داخل کشور ، نقد آشکار يکی‌ از روزنامه نگاران ستون ثابت تفسير خبر از مشکوکی منشور‌های منتشره از سوی " سبز اميد " و ماجرای مديريت مردان نامرئی حوزه امنيت بر سايت کلمه و نامطمئن شمردن آن از سوی آگاهان در صدای آمريکا نشانه‌های آشکاری هستند که تيم رسانه‌ای کاخ سفيد به "رويکرد تغيير" رغبت کرده اند و بنابر شواهد و قرائن اين مسير ادامه می‌يابد .افزايش حجم مهمانان از سويه‌های سياسی مختلف در روز‌های پايانی سال پيش که در واقع ماه آغازين مديريت جديد صدای آمريکا بوده است نويد "پيام " تازه از بهار نود ميدهد.
حضور همزمان آقای رضا پهلوی ،يکی‌ از اصلی‌‌ترين چهره‌های آلترناتيو احتمالی‌ نظام دينی در دو برنامه پر بيننده آنهم تنها چند روز مانده به آغاز سال نو ايرانيان ، دغدغه‌های تازه يی از بيم و شکوفه‌های اميد ميان همه کوشندگان سياسی داخلی‌ و خارجی‌ ايجاد نمود. مواضع مردمی و مدنی شاهزاده پيشتر جوان ايرانی که کنون پای در سنين "جا افتادگی سياسی" گذارد و تاکيد موکد‌شان بر ضرورت همگرايی مطلوب - حتا با شيخ مهدی کروبی و مير حسين موسوی - تا نفی نظام دينکار فقهی‌ فعلی ،گزينه تازه يی است از همه برگه‌های موجود روی ميز تصميم خاورميانه سازان امروز. "مخاطب قراردادن مستقيم مردم ايران از سوی باراک اوباما، انگشت اشاره تاکيدی‌شان بر نسل جوان در پروسه تغيير، عدم تاکيد بر مقوله انرژی هسته‌ای که گوييا حل معضل را به نظام جايگزين آتی آنهم تا يکسال باقی‌ مانده حضورش و‌اگذارد، ، صدور قطعنامه جديد شورای حقوق بشر عليه نظام بی‌ نظم فقها که ميتواند به ارجاع پرونده‌های نقض حقوق بشر به شورای امنيت سازمان ملل متحد منجر شود، همه آن نشانه‌های شتاب آگين تغييراتی است که نخستين بار پس از غائله غرور آفرين ايرانيان در ۲۵ بهمن از برنامه `"افق " صدای آمريکا تنها چند روز پس از انتصاب "رامين عسگرد" مدير تازه نفس صدای آمريکا که به ايجاد "نظم نوين رسانه ای" در صدای آمريکا می‌ انديشد ، پديدار شد.
"ديپلمات ورزيده"ای که حسب زندگی‌ نامه منتشره اش در وبسايت صدای آمريکا -که اين مهم خود نخستين نشانه‌ای از شفاف سازی بيشتر و اصلاح آشفته گيهای موجود است- در دانش خويش صاحب تجاربی است وسيع و گسترده که فارغ از " ديپلماسی عمومی‌ " مشاوره سياسی و ارتباطی‌ ژنرال ارشدی که فرماندهی نبرد‌های نوين منطقه خاورميانه را راهبری می‌کند بر عهده دارد. مسير حاضر با " پارازيت" حضور شاهزاده يی که تصميم به جنگ "افسردگی" خانواده‌ها و وادادگی و مايوسی سياسی ايرانيان گرفته است ، پيام تازه يی از "نشانه شناسی‌" پديده " دگرديسی " و " تغيير " را بر دست اندرکاران حوزه علوم ارتباطات از يکسو و منظر ديد افکار عمومی‌ ايرانيان از سوی ديگر ميدهد.

روندی که برايندش باب طبع "سهم انديشان" پيشينی سفره "بی‌ نقطه خاکستری" ولی‌ امر مسلمين نخواهد بود.

ماشاالله عباس زاده
کارشناس ارشد اطلاعات و اخبار و رسانه‌های وزارت کشور در دولت اصلاحات


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016