یکشنبه 14 فروردین 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

هاشمی رفسنجانی: امروز صدای متحجرین بلندتر شده است، کلمه

هاشمی رفسنجانی با اشاره به خاطرات خود از اوایل انقلاب تاکید کرد: «آن زمان هم عده‌ای جمهوری بدون اسلام می‌خواستند که آنها هم خودشان سکولار نبودند ولی می‌گفتند همین کلمه کافی است. عده‌ای هم بودند که خیلی صریح می‌گفتند؛ تحجر همان موقع هم بود. بعضی ها موافق جمهوریت هم نبودند، منتها صدای آنها خیلی رسا نبود، چون آنها در انقلاب شرکت نداشتند. الان در داخل ایران صدای متحجرین مقداری از آنها بلندتر شده‌است».

آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص نظام در مصاحبه ای که در پایگاه اطلاع رسانی دفتر وی منتشر شده است به بیان خاطرات و دیدگاه های خود از ۱۲ فرودین ۱۳۵۷ و رفراندوم جمهموری اسلامی ایران پرداخته است.

متن مصاحبه ها هاشمی رفسنجانی را در ادامه می خوانید.

فاصله تاریخی بسیار کوتاهی بین ۲۲ بهمن ۵۷ و ۱۲ فروردین ۵۸ وجود دارد که این فاصله با توجه به اعتمادی که مردم به حضرت امام داشتید نوعی عدم طلب رفراندوم مجدد را تداعی می‌کند. حضرت عالی به عنوان یکی از معدود چهره‌هایی که همزمان درسال ۵۸ و امروز نقش‌آفرینی موثری در عرصه نظام دارید، چه تحلیلی از رجوع حضرت امام در آن فاصله کوتاه و در آن ایام بخصوص به رفراندوم در رابطه با همه پرسی ۱۲ فروردین ۵۸ ارائه می‌فرمایید؟

بله، آنطور که شما گفتید مردم خودشان انقلاب کرده‌بودند؛ رهبری امام را با دل و جان پذیرفته‌بودند، مشکلی هم نداشتند که با شورای انقلاب مدتها کار بکنند، ولی امام یک «نظر خاصی» داشتند و معتقد بودند که ما هرچه زودتر کار کشور را به دست خود مردم بدهیم، «بهتر» است. مردم «خودشان» تصمیم بگیرند، « خودشان» فکر کنند، «خودشان» اجرا کنند و با نظام همراهی کنند و برایشان روشن باشد که کار، کار خودشان است، یعنی همان‌که روح اسلام است و همان‌که امروز دنیا مدعی است حکومت «مردم بر مردم» است.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


این سوالی که شما می‌کنید، همان ماههای بعد از پیروزی معمولاً خارجی هایی که پیش ما می‌آمدند مطرح می‌کردند. می‌گفتند انقلابها معمولاً سالها می‌گذرد تا نظام شان را و قانون اساسی‌شان را بنویسند و تصویب کنند. چرا شما اینقدر عجله کردید، باید تجربه بدست می‌آوردید و نظامهای دنیا را بیشتر مطالعه می‌کردید. ما هم جوابمان همین بود که این خواست امام بود.

امام در اولین صحبتی که در موقع نصب مهندس بازرگان به نخست‌وزیری موقت کردند ،همین ماموریت را به ایشان دادند که ایشان این دوره موقت را اداره کنند، مجلس تشکیل دهند و قانون اساسی را به تصویب برسانند. درست همین‌ها را می‌خواستند در زمان معین و کوتاه انجام دهند؟

بله، اگر صبر می‌کردیم شاید پخته‌تر از این می‌توانستیم قانون اساسی را بنویسیم که احتیاج به بازنگری بعد از ۱۰ سال نباشد. ولی فواید اینکه زود خود مردم را متصدی کار خودشان بکنیم بیشتر بود. اعتماد به مردم را خوب نشان داد. تجربه ما در این رابطه موفق بود. بعداً هم فرصت شد که قانون اساسی را تا آنجا که مایل بودیم اصلاح بکنیم.

شبهه بزرگی بر حقیقت شاهکار فلسفه سیاسی حضرت امام به نام «جمهوری اسلامی» از سوی برخی در جایگاههای متفاوت در ادوار مختلف ایراد شده، و آن مبتنی بر این‌نکته قرار گرفته که حضرت امام رحمه‌الله بر روشی «غیر» از جمهوری اسلامی برای اداره کشور معتقد بودند. اما بنا به مصالحی در آن ایام به جمهوری اسلامی «رضایت» دادند. حضرت عالی به عنوان یکی از منادیان قدیمی اندیشه سیاسی حضرت امام چه پاسخی بر این شبهه دارید؟

من نمی‌دانم کسانی که می‌گویند ایشان روش دیگری در نظر داشتند به چه استدلال می‌کنند و آن چه بوده؟ ما که چنین چیز مشخصی ندیدیم. قبل از پیروزی انقلاب هروقت بحث از شکل حکومت می‌شد، می‌گفتیم اصل حکومت مهم است، شکل آن را مردم باید انتخاب کنند.

ما در این مورد چیزی از امام نشنیده‌ بودیم جز بحثهای ولایت فقیه ایشان. ایشان از سال ۴۸ در نجف بحث ولایت فقیه را شروع کردند. مدتی طول کشید، بعد هم چاپ و منتشر شد. خب، معلوم شد که ایشان در همین نظام جمهوری «ولایت فقیه» را پذیرفته‌اند و این همان‌چیزی بود که بعداً بعد اسلامی قضیه بود. اینکه شما می‌گویید قبلاً نظریه دیگری بوده و عوض شده، من خبر ندارم.

حضرت عالی به طور معمول همواره تاکید می‌کنید بر اینکه جمهوری‌اسلامی از سوی دو دشمن بخصوص «دو اندیشه- تهدید می‌شود. یک اندیشه که ریشه در سکولاریسم دارد و یک اندیشه که ریشه در تحجر دارد. هرکدام از اینها به صورت دو خط موازی یک هدف مشترک را تعقیب می‌کنند. تحلیل حضرتعالی از این منظربه جهت به کار گیری عنوان جمهوری‌اسلامی برای غلبه همزمان براین دو اندیشه از سوی حضرت امام چگونه‌است؟

آن موقع‌ها همین بحثها بود. یعنی همان موقع وقتی می‌خواستیم نظاممان را شکل بدهیم و رفراندوم کنیم. در سوالی که باید از مردم بکنیم. در شورای انقلاب بحث می‌شد.

جمعی می‌گفتند که فقط جمهوری، بعضی می‌گفتند جمهوری دموکراتیک، بعضی می‌گفتند جمهوری اسلامی. چون این در شعارهای مردم آمده بود و کسانی که در صحنه‌ها حاضر بودند و شعار می‌دادند استقلال آزادی جمهوری‌اسلامی و نهایتاً می‌خواستیم به رای مردم بگذاریم..کسی هم تا آن موقع مخالفت نمی‌کرد. اسمهای دیگری هم بود.

وقتی که بحثهایمان را خدمت حضرت امام بردیم ایشان گفتند که ما جمهوری اسلامی را به رای می‌گذاریم. همین کار را هم کردند. یعنی با نظر ایشان بود. در آن موقع ایشان هنوز آنطور نبودند که در این‌گونه مسائل نخواهند دخالت کنند، نظرشان را می‌دادند کسی هم با نظر ایشان مخالفت نمی‌کرد. اکثریت شورا هم همین را می‌خواستند.

منظور ما هم همین بود. یعنی هم باید در چارچوب اسلام باشد، هم جمهوری باشد، یعنی باید رای مردم باشد. چون فرض ما براین بود که ملت ما مسلمان است، انقلابمان اسلامی است و شروع نهضت هم برپایه اسلام بود، خواست مردم هم همین بود. ما می‌خواستیم هم مردم را داشته‌باشیم و هم اسلام را. مردم هم همین را می‌خواستند و رای بالایی هم دادند.

به نظر حضرت عالی آیا در این سالها تجلیل شایسته‌ای که در شان روز جمهوری‌اسلامی باشد در رسانه‌ها انجام می‌شود ویا نوعی غفلت در این رابطه صورت گرفته‌است؟

در مورد سوال شما، خب، وضع خیلی روشن است، نه، از اول هم این‌گونه بنا گذاشته نشده بود. یعنی از سالهای اول هم مراسم ۱۲ فروردین خیلی محدود، ولی ۲۲ بهمن خیلی وسیع برگزار می‌شد. شاید هم منطقی باشد. اینکه در فاصله کوتاهی ۲ جشن به آن بزرگی گرفته‌شود، مردم خسته می‌شوند. ما معمولاً همان مراسم ۲۲ بهمن را بزرگ و مردمی می‌خواهیم. میخواهیم مردم باشند. حالا اگر آنها در روز جمهوری هم بخواهند این کار را بکنند، کسی منعشان نمی‌کند. ولی به نظر می‌رسد که همین مقدار جاذبه دارد.

آیا خاصمان دیروزحضرت امام(ره) و بالاخص لفظ جمهوری اسلامی را همچنان فعال می‌بینید؟ و چه توصیه‌ای برای مردم و نسل جوان در تقابل با ترفندهای پیچیده آنها دارید؟

بله می‌بینم. در آن زمان هم اینها بود. یعنی عده‌ای جمهوری بدون اسلام می‌خواستند که آنها هم خودشان سکولار نبودند ولی می‌گفتند همین کلمه کافی است. عده‌ای هم بودند که خیلی صریح می‌گفتند، تحجر همان موقع هم بود.

بعضیها موافق جمهوریت هم نبودند، منتها صدای آنها خیلی رسا نبود، چون آنها در انقلاب شرکت نداشتند. اما آن طرفی‌ها زیاد بودند. الان در داخل ایران صدای متحجرین مقداری از آنها بلندتر شده‌است. گرچه در فضای جهانی شاید آن صداها بلندتر باشد. ولی بله، با یک مقدار تفاوت همین جورها بود. راه ما همان جمهوری اسلامی است. در چارچوب اسلام و با نظر مردم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016