یکشنبه 29 خرداد 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

احمدی‌نژاد می‌ماند یا می‌رود؟ بهاره آروین، شور و شر

برگرفته از وبلاگ شور و شر

احمدی‌نژاد تا پایان دوره‌ی ریاست‌جمهوری‌اش دوام می‌آورد یا با توجه به حاد شدن اختلافات میان او و مخالفان ولایت‌مدارش، مجبور به کناره‌گیری خواهد شد؟ به گمانم این رایج‌ترین پرسش این روزهاست و نظر شخصی من این است که او با احتمال بالای نود درصد تا پایان دوره‌ی قانونی‌اش رئیس‌جمهور باقی خواهد ماند.

این البته بدین معنا نیست که اختلافات به مرور کمرنگ می‌شود و سکوت وحدت‌بخش جناب احمدی‌نژاد به وحدتی واقعی در عرصه‌ی سیاست ایران منجر خواهد شد، به هیچ‌وجه؛ از قضا ماجرای اختلافات خیلی تند و تیز خواهد شد و هر طرف از تمام قوایش برای تضعیف طرف مقابل بهره خواهد گرفت، مثل هر بازی دیگری، بلوف یکی از استراتژی‌های پرکاربرد میان طرفین است، هم این طرف آن یکی را تهدید به استیضاح می‌کند و هم آن طرف این یکی را تهدید به استعفا، اما بعید است هیچ‌یک از این بلوف‌های تهدیدآمیز عملی شود. چرا نشود؟ چون ریسک‌اش بالاست، برای هر دو طرف بالاست، احمدی‌نژاد استعفا نمی‌دهد چون می‌داند چقدر امکان پذیرش‌اش وجود دارد و با این‌کار او خود را با دست‌های خودش برای همیشه از صحنه‌ی سیاست در ایران بیرون خواهد راند، این درحالی است که احمدی‌نژاد برای باقی ماندن طولانی مدت و چه‌بسا مادام‌العمر در صحنه‌ی سیاست در ایران، برنامه‌های گوناگونی در سر دارد، از این جهت است که به نظرم خیلی خیلی بعید است احمدی‌نژاد تن به کنار رفتن خود خواسته از صحنه‌ی سیاست دهد، گرچه از این حربه‌ی قهر و ناز و جنجال‌های رسانه‌ای همراه‌اش تا آخرین حدش استفاده خواهد کرد.

اما چرا طرف مقابل با استیضاح کار را یکسره نکند؟ باز چون ریسک‌اش بالاست، یعنی چون معلوم نیست بعدش چه بشود، در وافع پیامدهای پیش‌بینی‌ناشده‌ی چنین عملی بسیار است و همین است که احتمال بکار گیری این گزینه را کاهش می‌دهد، معلوم نیست احمدی‌نژاد در مقابل چنین عملی چه موضعی خواهد گرفت، آیا به راحتی از قدرت کنار خواهد رفت؟ چرا برود؟ چه چیز دیگری برای از دست دادن دارد که تن به روند قانونی استیضاح و متعلقاتش دهد؟ نرود چه کند؟ خیلی کارها، کارهایی که از قضا چون امکان پیش‌بینی‌ دقیق‌اش برای طرف مقابل وجود ندارد، از عملی کردن واقعی بلوف‌اش پرهیز می‌کند. عجالتا همین‌قدر بگویم که به نظرم سپاه برعکس آن‌چه در ظاهر به نظر می‌آید، کم‌وبیش دوپاره است، به خصوص بدنه‌اش، فراموش نکنیم که دولت احمدی‌نژاد سپاه را در بسیاری از پروژه‌های چند میلیاردی دولتی سهیم کرده است و با این کار، سود کلان اقتصادی سپاه را با موجودیت دولت خود گره زده است، البته که نه همه‌ی سپاه و تنها قطبی از آن، این است که کنار گذاشتن دولت احمدی‌نژاد ریسک بالایی برای رهبری و حامیانش دارد چون واقعا معلوم نیست احمدی‌نژاد در مقابله با این روند و مقاومت در برابر آن، تا به کجا پیش خواهد رفت. از آن‌جایی‌که نتیجه‌ی بازی بسیار مبهم و غیرقابل پیش‌بینی است و از طرفی شکست در آن هزینه‌ی بالایی دارد، بعید است هریک از طرفین استراتژی‌های با ریسک بالا را در دستور کار قرار دهند اما همچنان‌که گفتم دو طرف از هر حربه‌ای برای مقابله و تضعیف یکدیگر استفاده خواهند کرد.

در این میان، به نظرم برگ‌های احمدی‌نژاد برای بازی با رقیب‌اش بیشتر و پرمایه‌تر است، او به راحتی می‌تواند طرف مقابل را در وضعیت آچمز قرار دهد، دست‌پاچگی کامل درواقع، چطور؟ با طرح دعاوی و ادعاها و خواست‌هایی اگر نگوییم بی‌سابقه، دست‌کم کم‌سابقه آن‌چنان‌که حامیان رهبری تا بیایند به خودشان بجنبند و در برابر چنین ادعاهای بهت‌برانگیزی مواضع منطقی اتخاذ کنند، جناب احمدی‌نژاد فرسنگ‌ها از آن‌چه از یک رئیس قوه‌ی مجریه در ایران انتظار می‌رود دور شده است، همین جسارت او در طرح ادعاها و خواست‌هایی کم‌سابقه، باعث آشفتگی دو چندان قطب مقابل خواهد شد. از آن‌جایی که به نظرم الگوی طرفداری حامیان رهبری در ایران، نه الگوی نفع و ضرر مقطعی بلکه حمایت از سر ارادت و تعلق خاطر قلبی است، همین الگوی حمایتی می‌تواند در اوضاع بحرانی به ضد خود بدل شود یا به آن چیزی که در فرهنگ عامیانه اصطلاحا دوستی خاله خرسه نامیده شود بدین معنا که حامیان رهبری که رگ غیرت‌شان بیش از حد بالا آمده است، شروع به مقابله خواهند کرد با هر وسیله‌ای که در دسترس‌شان باشد، اعم از انتقادهای تند و تیز رسانه‌ای تا برخی عملیات‌های خودسرانه در جهت ادب کردن اطرافیان منحرف و چه و چه و همین‌جاست که رهبری مانند غائله‌ی وزیر اطلاعات مجبور به دخالت و دعوت هوادارانِ بیش از حد خشمگین‌اش به آرامش خواهد شد که باز همان الگوی پیروی ارادت‌مندانه احتمالا از آن سر بام خواهد افتاد و به یک‌باره عرصه را با سکوتی خوددارانه‌ و غیض‌آمیز رها خواهد کرد، چنان‌که در غائله‌ی وزیر اطلاعات چنین روندی را شاهد بودیم.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اساسا به نظرم در وضعیت عادی و معمولی، ابزارهای عینی در دسترس قوه‌ی مجریه برای تحت فشار قرار دادن و به حاشیه راندن مخالفانش بیشتر است. فراموش نکنیم که احمدی‌نژاد به عنوان یک سیاست‌مدارِ پایبند به اصول پراگماتیستیِ سیاست‌ورزی مدرن، هیچ ابایی از نزدیک‌ کردن ادبیاتش به ادبیات دیگر قطب مخالفان رهبری در ایران یعنی سبزها نخواهد داشت، او احتمالا پس از چندی پای انتقاد از لباس‌ شخصی‌ها و اعمال و اختیارات فراقانونی را به ادبیات خود باز خواهد کرد. برای مثال یکی از مسائلی که به نظرم احمدی‌نژاد می‌تواند با طرح‌اش قطب مقابل را در وضعیت هنگ و چه‌ کنم چه کنم بی‌سابقه و نداشتن راه پس و پیش قرار دهد، به میان کشیدن بحث شورای رهبری است که احتمالا در مخیله‌ی هواداران آیت‌الله خامنه‌ای هم نمی‌گنجد رئیس‌جمهور دست‌بوس ولایتی چون احمدی‌نژاد این‌طور بی‌پروا پذیرفته شده‌ترین ارکان حکومتی در ایران را با چالشی بی‌سابقه مواجه کند. در حالی‌که احمدی‌نژاد می تواند از بی‌شمار مسایل روزمره‌ی مملکتی و اختیارات وسیع قوه‌ی مجریه در حیطه‌ی امور اجرایی مملکت برای تحت فشار قرار دادن رقیب‌اش استفاده کند، رهبری ایران عملا هیچ ابزار عینی‌ای جز بکار گیری خشونت مشروع در دست ندارد که کاربرد این ابزار هم وضعیت را سریعا به شرایط تنش‌زا و بحرانی و با پیامدهای ناخواسته‌ی بسیار تبدیل می‌کند، وضعیتی که رهبری ایران در موقعیت‌های مشابه و به انحای مختلف نشان داده است که تا چه حد از آن پرهیز دارد.

به هر حال خواستم بگویم که برآورد خطا از میزان احتمال باقی ماندن احمدی‌نژاد تا پایان قانونی دوره‌ی ریاست‌ جمهوری‌اش می‌تواند به استراتژی‌‌پردازی‌های خطا و بدون هدف مشخص تبدیل شود، مثل این‌که افراد هی بنشینند کنار و حداکثر با فوت کردن رسانه‌ای بر تنور اختلافات دو قطب، منتظر راه افتادن واقعی جنگ و از میدان به در کردن یکی توسط دیگری باشند، این در حالی است که به نظرم امکان رخداد این سناریو چیری در حد صفر است، یعنی قطب‌های فعال سیاست در ایران، بعید است ریسک مقابله‌ی مستقیم و واقعی با قطب مقابل را بپذیرند چراکه همان‌طور که گفتم نتیجه‌ی این مقابله بسیار مبهم و غیرقابل پیش‌بینی و البته شکست در آن برای هر دو طرف جبران‌ناپذیر خواهد بود. همین مساله است که احتمال بکار گرفتن استراتژی‌های با ریسک بالا را از سوی طرفین به کمترین حد ممکن کاهش می‌دهد.

بسیار مهم است که حامیان مطالبات دموکراتیک در ایران تحت‌تاثیر جنگ و جدال‌های پر آب و تاب رسانه‌ای دچار تخمین‌های اشتباه نشوند و استراتژی سیاسی‌شان را بر مبنای بلوف‌های ماهرانه‌ی طرفین درگیر بنا نکنند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016