پنجشنبه 10 شهریور 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پاسخ به آقای دلخواسته درمورد تکذیب آقای بنی صدر، م.ر.رضا

در مقاله ای 29 صفحه ای با عنوان "خون های بر برف ؛ سرهای در برف" ، که چندی پیش قسمت اول آنرا از طریق سایت گویا نیوز منتشر کرده ام ، اکثر مطالب با کنار هم قرار دادن و تطبیق مستندات تاریخی با معرفی منبع و مأخذ روایت شده . در این میان قسمتی تحت سوال از آقای بنی صدر مطرح شده که البته در این قسمت نیز منبع مورد نظر که کتاب "در پشت پرده های ابقلاب" و از قول شخصی به نام جعفر شفیع زاده که بنا بر ادعای کتاب، محافظ خمینی بوده، معرفی شده ولی چون این منبع و نیز ادعا های تاریخی ِ آن مورد تردید بود ، این بخش ِ کوچک از مقاله به صورت سوال از آقای بنی صدر به عنوان یکی از افرادی که در آن وقایع حضور داشتند و به عنوان یک فرد مطلع بیان شده است .

حال می بینیم که آقای دلخواسته وقتی از آقای بنی صدر در این مورد سوال می کنند ، ایشان در پاسخ می گویند : "دروغ بسیار گله گشادی است و خود تکذیب خویش است" .

اما آیا می توان وقتی از کسی در موردی سوال می شود ، پرسش شونده بگوید سوال دروغ است ؟ تأیید و یا تکذیب و نیز اثبات دروغ بودن ادعاهای جعفر شفیع زاده و نه راوی (بنده) با ارائه سند ، کاری است که در فضای گفتمان آکادمیک قابل انجام است . جالب اینجاست که در پا نوشت ِ این قسمت ، از تمام کسانی که در آن پرسشها نامشان ذکر شده خواسته بودم که در این مورد دست به روشنگری بزنند اما گویا بعضی فکر می کنند اگر بتوانند به هر صورتی که شده ، روایتگر یک ادعا را دروغگو جلوه دهند ، می توانند دیگر حقایق تاریخی مطرح شده را نیز کتمان کرده و با نوعی فرار به جلو ، بحث را منحرف کنند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


با این وجود، برای باز شدن گره از معمای این کتاب و ادعاهای مطرح شده در آن ، تمام نامهربانیها را به جان می خرم تا اگر قسمتی از تاریخ سرزمین ما تاریک مانده ، نوری بر آن تابیده شود و نیز وجه دیگرش این است که اگر کسانی چون آقای بنی صدر و دیگرانی که ممکن است حیثیت شان با این اتهامات لکه دار شود ، در زمان حیاتشان از خود رفع اتهام کنند و نسلهای آینده را نیز مطلع سازند . اما با تکذیبنامه های توهین آمیز نه تنها کمکی به روشن شدن حقیقت نمی کنیم بلکه وقتی دستمان از این دنیا کوتاه شد ، به آیندگان اجازه می دهیم بدون آگاهی از حقایق تاریخی هرگونه که دلشان می خواهد ، ما را قضاوت کنند .

در مورد اینکه آقای دلخواسته چگونه می دانند در ذهن من دربارۀ بختیار چه می گذرد ، سخنی نمی گویم. اما یک موضوع روشن است و آن اینکه به علت عضویت در نسل پس از انقلاب ، هیچگونه حب و بغض و عقدۀ شخصی در مورد اکثر شخصیتهای دوران انقلاب از جمله آقایان بختیار و بنی صدر نمی توانم داشته باشم و لذا برای قضاوت، ناگزیر از رجوع به اسناد تاریخی و بررسی تک تک شان هستم. و بنابراین نیازی ندارم برای توجیه اعمال کسی که هرگز او را ندیده ام آسمان را به ریسمان ببافم. اما با بررسی مقاله بنده و آقای دلخواسته خواهید دید که چه کسی به دنبال اسطوره سازی و توجیهگری است و چه کسی به دنبال موشکافی تاریخی و بیان حقایق آنگونه که هستند نه آن گونه که دلمان می خواهد. این قضاوتی است که به عهده مخاطبان است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016