یکشنبه 8 آبان 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نامه نسرين ستوده به دو فرزندش مهراوه و نيما، تغيير برابری برابری


مهراوه و نيمای عزيزم!

مسئولان دوشنبه‌ی پيش در عرض چند ساعت دو خبر کاملا متناقض به من دادند. در ساعت ٢ بعد از ظهر به من گفتند علاوه بر ملاقات‌های کابينی، مقامات قضايی با ملاقات‌های حضوری من در روزهای ۵ شنبه نيز موافقت کرده‌اند و سپس در ساعت ۵ بعد از ظهر گفتند طبق تصميم مسئولان زندان اوين به دليل عدم استفاده از چادر، تنبيه شده‌ام و ٣ هفته از همان ملاقات کابينی نيز محروم هستم! خانواده‌ی ناهماهنگ مسئولان بين خودشان هم به احترام و محبت رفتار نمی‌کنند. نوعی هرج و مرج بر تصميم گيری‌ها حاکم است.

به ياد داشته باشيد هر طور با دشمنان‌تان رفتار کنيد، با دوستان‌تان رفتار خواهيد کرد. دشمنی دشمنان هرگز خشونت رفتاری هيچ انسانی را توجيه نمی‌کند، چه رسد به آنان که دشمن نيستند. به جرات به هر دوی شما می‌گويم هر طور رفتار کنند، نه با آنان که خود را دشمن من می‌پندارند، دشمنی دارم نه خود را در گرداب قهر و کينه‌ای که آنها به وجود آورده اند غرق خواهم کرد.




تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


مهراوه و نيمای عزيزم!

می‌دانيد که چقدر دوست‌تان دارم. می‌دانيد که مانند هر پدر و مادری در آرزوی سعادت و نيک بختی شما هستم اما بدانيد هر تصميمی بگيرم، بيش و پيش از هر چيز به شما می‌انديشم زيرا موقعيت کودکان به گونه‌ای است که بايد در هر تصميم گيری، ابتدا به آنان فکر کرد. معلوم است که ملاقات با شما برايم مهم است. معلوم است از اينکه ماههاست شما را بغل نکرده‌ام رنج می‌برم. از اينکه حتی از شنيدن صدايتان محروم‌ام رنج می‌برم اما عزيزانم، کارهای من، چه بخواهم چه نخواهم روزی مورد قضاوت شما قرار خواهد گرفت. بنابراين دوست دارم بدانيد که:”اجازه نمی‌دهم بر خلاف قانون مرا با هيئتی اجبار آميز به ديدارتان بياورند.” ترجيح می‌دهم کل ساليان تحمل حبس‌ام را از ديدارتان محروم شوم تا به دليل اسير بودن به ناحق، به آنان اجازه دهم هر گونه اراده می‌کنند با من رفتار کنند و بر خلاف قانون مرا به حجابی اضافی و يا اجبار مضاعف وادار کنند.

بله، عزيزانم سالها قبل قانونی تصويب شد که همه‌ی زنان ايرانی را ملزم به استفاده از حجاب شرعی نمود. زنانی که حجاب را قبول داشتند يا نداشتند، اين حجاب را رعايت کردند، زيرا اگر رعايت نمی‌کردند طبق قانون مجازات می‌شدند، اما اکنون سخن مسئولان زندان آن است که چون شما اسير مائيد بايد از حجابی مضاعف (يعنی چادر) استفاده کنيد، در حاليکه نه تنها قانون چنين شرطی را برای حجاب نگذاشته است بلکه حتی زندانيان سياسی از استفاده از لباس فرم زندان معاف هستند.

من به قصد “مقاومت” کاری نکردم. به قصد اجرای قانون در تماميت‌اش اقدام کردم و از پوشيدن چادر امتناع نمودم. چون نمی‌خواستم خانواده‌ام و به ويژه کودکان خردسالم با مشاهده‌ی چادر اجباری برای مادرشان که چادری نبوده است، بدانند تحت چه فشار روانی و تحقير آميزی زندگی می‌کنيم. با خود فکر می‌کردم اين کار من که با ظاهری آرام به ديدن خانواده می‌روم، به نفع مسئولان زندان است، زيرا مدام فشار روانی شبانه روزی خود را از خانواده پنهان می‌کنيم اما به هر حال حتی اگر به نفع زندان هم باشد، من هدفی جز اجرای “تماميت” قانون ندارم.

مهراوه و نيمای من
کودکان عزيز و دلبندم

بدانيد، در کنار همه‌ی هويت‌های اجتماعی، شغلی و خانوادگی‌ام به مادر بودنم و به‌ ويژه اينکه مادر شما دو تن هستم می‌بالم و به اين يکی بيش از همه چيز می‌انديشم و فکر می‌کنم. بنابراين با صدای بلند اعلام می‌کنم: “من يک مادرم” و نمی‌خواهم کودکانم مرا در هيئتی اجبارآميز و تبعا تحقيرآميز ببينند. نمی‌خواهم کودکانم فکر کنند که ديگران می‌توانند با استفاده نابجا از قدرت، هر عمل غيرقانونی را به آنها تحميل کنند.

می‌دانم شما به آب، غذا، خانه، خانواده، پدر و مادر، محبت خانواده و ديدار با مادرتان نياز داريد اما به همان اندازه به آزادی، امنيت اجتماعی، قانون مداری و عدالت نياز داريد و بدانيد که اين مفاهيم در هيچ کجای دنيا راحت به دست نيامده‌اند. هيچ کجای دنيا “قانون” با نوشتن روی کاغذ پاره‌ها اجرا نشده‌اند. درخواست و پا فشاری ما برای اجرای قانون، به قانون هويت و موجوديت می‌بخشد. بنابراين بدانيد “من” و “شما” با هم قانون را می‌سازيم. می‌بوسمتان هزاران بار و از اينکه ماههاست آغوشم از شما تهی است البته رنج می‌برم اما اميدم به آن است که اين رنج‌ها بيهوده نباشد.

قربان هر دوی شما
نسرين
مهر ٩٠ اوين


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016