دوشنبه 16 آبان 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تارِ عنکبوتیِ "کيهان" بر تيم واشينگتنیِ V.O.A، ماشاالله عباس‌زاده

ماشاالله عباس‌زاده
نگارندهِ اين سطور حسب آشنايی پيشينی با برخی‌ از ماجراآفرينان و نيز حوزه مسئوليت هشت ساله خبری و رسانه‌ای در عهدِ موسوم به اصلاحات در يکی‌ از پيشرو‌ترين وزارت‌خانه‌های پيشبرد اهداف اصلاحات، و نيز يکی‌ از دغدغه‌مندانِ و کوشاگرانِ مسائل کشورِ عزيزم ايران، با "باز يادآوری" عنصر "اخلاق" در "عرصه‌ی کنش"، به واکاویِ نکاتی‌ از غائله اخراجِ تنی چند از کارکنانِ صدای آمريکا خواهم پرداخت و اميد فزاينده اين است که مبارزين برون مرزِ خارج‌نشين در پيشبرد اهدافِ سياسی‌شان کاری نکنند که دقيقأ هدف مبارزاتی‌شان عليه آن امور است

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ماشاالله عباس‌زاده ـ ويژه خبرنامه گويا

صدای جنجالِ جا به جا يی برخی‌ از کارکنان، در رسانهِ پر نفوذِ فارسی‌ زبانِ دولت ايالات متحده آمريکا که بلا شکّ از رسانه‌های پر مخاطبِ جامعه ايرانیِ داخل و خارج از ايران می‌باشد، عليرغم وجود رويداد‌هايی چون قتل قذافی، احتمال تغيير شکل نظام فقاهتی در ايران ، بازی موش و گربه مجلسيان و دولتيان و خلاصه خروج ميليارد دلاری ثروت ملی‌ از سوی نوچه‌های دولت کودتايی، کماکان خاموش نشده است و هر روز بازار صفحه دومِ روزنامهِ کيهانِ تهران داغتر از پيش شده است و حسين شريعتمداری بسان ولی‌ فقيهِ کم بينِ خويش ، تنشِ کلامی‌ِ چند دوستِ پيشينی را برآيندِ کنش‌های همه اپوزيسيون برون مرز مينماياند و با آب و تابی دونِ ‌شان رسانه يی ، روزی نيست که خبر نخست ستون ويژه‌اش را به ماجرا‌های آنان اختصاص ندهد. در اين ميان نگارندهِ اين سطور حسب آشنايی پيشينی با برخی‌ از ماجرا آفرينان و نيز حوزه مسئوليت هشت ساله خبری و رسانه يی در عهدِ موسوم به اصلاحات در يکی‌ از پيشرو‌ترين وزارت خانه‌های پيشبرد اهداف اصلاحات، و نيز يکی‌ از دغدغه مندانِ و کوشاگرانِ مسائل کشورِ عزيزم ايران ، با "باز ياد آوری" عنصر "اخلاق" در "عرصهِ کنش" ، به واکاویِ نکاتی‌ از غائله اخراجِ تنی چند از کارکنانِ صدای آمريکا خواهم پرداخت و اميد فزاينده اين است که مبارزين برون مرزِ خارج نشين در پيشبرد اهدافِ سياسی‌شان کاری نکنند که دقيقا هدف مبارزاتيشان عليه آن امور است.

از تشريح و ريز پردازیِ و چگونگی‌ شکل گيریِ صدای آمريکا به لحاظ تاريخ ، محتوا و فرمِ پيشينی ، به دليل وجود منابع مرتبط در وبگاه آن و نيز نوشتارِ پيشتر منتشرهِ اينجانب در سايت گويا نيوز، ميپرهيزم و همينک با کمترين اطاله کلام و بدون مقدمه نگاری‌های متعارف، همراه با خوانندگان به باز مرور ماجرای‌های جاريه در بخش فارسی‌ صدای آمريکا ميپردازيم

همه چيز با انتصاب مديريت جديدِ بخش فارسی‌ صدای آمريکا آقای رامين عسگرد که خود از کارشناسان ارشد ديپلماسی عمومی‌ و از ديپلمات‌های زبدهٔ وزارت خارجه آمريکا در دوبی بود آغاز شد و اوج جنجال با پايانِ کار سه تن از کارکنان يکی‌ از سنگين وزن ترين برنامه‌های تحليلی به نام "تفسير خبر"ادامه يافت.اعلام اتمام کارِ مجریِ قديمی‌ و نسبتا محبوب - جمشيد چالنگی- و اخراجِ دو خبرنگار- کوروش صحتی و احمد باطبی- که پيشتر در تظاهرات‌های دانشجويی محکوميت‌هايی‌ داشتند و ايامی هم در حبس و زندان سپری کرده بودند و سوی ديگرِ ماجرا جوان دانشجوی پيشتر زندانیِ است -اميرعباس فخرآور - که از عدم تناسب و اختصاص برنامه‌ها به طور يکسان به همه گرايش‌های سياسی شکوه داشت و مدام ميکوشيد و وعده ميداد که روزی می‌بايد با پالايش آن کارکنان، مسيرِ دعوت از مهمانان جهتی منصف و عادلانه بگيرد به اوج رسيد، تا اينکه عدمِ حضورِ دکتر محسن سازگارا مهمان ثابت برنامه تفسيرِ خبر در هفته‌های اخير گمانه‌ها را از تغييراتِ درون سازمانی به سوی ديپماسی دگر گشت نمود.

گويا اعلامِ اتمام کار و پايانِ قرارداد، اصولاً بر طبع و مزاجِ ايرانيان رنجی‌ جانکاه تلقی‌ ميشود و کارکنانِ پيشينی، خود را از مقهورينی می‌بينند که هيچ گاه نميبايد مشمول تغيير و جا به جايی‌ شوند. کمی‌ پيشتر کوشندهِ ديگری که حکم پايانِ کار اداری‌اش را بنابر مسائل اقامتی دريافت کرده بود، در رويکردی کمتر اخلاقی‌ علت اخراجش را "آذری بودنش" اعلام نمود و به کشور محل اقامت خود -کانادا- بازگشت. گويا دست به افشاگری زدن پس از اخراج و پايان کار در صدای آمريکا امری است مرسوم که همينک وجه اشتراک دو سویِ اپوزسيون و کهيانيان شده است

بيانيه‌های بی‌ بنيان

پس از اتمام کار کارکنان مذکور، شاهد بيانيه‌ها و نوشتار‌های بيشماری در سطح رسانه‌های مجازی، نوشتاری و شبکه‌های اجتماعیِ داخل و خارج بوديم که شوربختانه از عنصر اخلاق و پايبندی به مبانیِ حرفه يیِ رسانه يی نه تنها نشانی‌ نداشت بلکه در اين مسير بعضا شاهدِ " همپوشانی زبانیِ " منتقدين با رسانه‌های منتسب به نظام حاکم در ايران از جمله ويژه نويس کيهانِ تهران بوديم که جز خسران و زيان در افکارِ عمومی‌ و جشن و سوران برای بولتن نويسان ولی‌ فقيه و شيپور افکنی در شبکه۲۰:۳۰ ، نتيجه يی ديگری نداشته است . همينک به طور اجمالی‌ به مصاديق و مواردِ ماجرای ايجاد شده خواهيم پرداخت .

نخست: روی سخن به کوشنده يی است که "گستاخانه" ديگر همرزمانِ پيشين خويش را از مامورانِ امنيتیِ با مأموريتِ مشخص می‌نامد و در اين راستا شکافی عميق توام با شوکی عجيب وجود همه کسانی‌ را فرا می‌گيرد که به نحوی شاهد مظلوميتِ آن جوان که به صرف در دست گرفتنِ يک پيراهن خونين نخست به اعدام و سپس به حبس ۱۵ ساله محکوم شد ، بوده اند. نميتوان ناديده انگاشت حضور کوتاه مدت آقای باطبی را در صدای آمريکا و انتشار گزارش‌های خبری و افشاگرانه ش که به هر روی قابل تقدير است. به تعبير شاعر پارسی گوی ايران زمين نظامی گنجه يی " ما همه چون يکدليم قصد شبيخون چراست؟

دوم : نکته بسيار مهمی‌ که حتا عاملی اساسی‌ در قلمی کردن اين درد از سوی نگارنده بوده است ، شيوه " واکنشِ " سايت رسمی‌ آقای باطبی بوده است که به منظورِ تخريب حريف ، با تدوين يک گزارش اختصاصی و مصاحبه با يکی‌ از چهره‌های کهنسال حزب توده پيشين ، به شيوه يی کمتر اخلاقی‌ ، از ادبياتی استفاده نمود که موی بر اندامِ اخلاق و عدالت راست مينمايد. آنجاييکه اتهام اخلاقی‌ و انحراف جنسی‌ به رقيب وارد می‌کنيد هيچ سنجيده ايد که هيچ مرزی نبوده است ميانِ اوين بانان ، کمپ کهريزک سازان ، کيهانيان و همه مردان نامرئیِ طبقات زيرينِ ۲۰۹ با شما يی که به صرف ترکِ جايگاه شغلی‌، چنين بر شخص ميشوريد؟ آيا شهروندان ايرانی حق ندارند ترديد کنند که حال که اپوزيسيون به کرسی قدرت نرسيده اينگونه بر هم ميشورند وای در فردای ايران آزاد که دوباره همان اتّهام‌های جاسوسی و ناموسی و کشف کلاشينکف و الکلِ منتقدين شروع خواهد شد؟

سوم : اصولاً شيوه‌های جذب غير کارشناسی اشخاص در جايگاه‌های تخصصی نيز امری است زيان ده‌‌‌. جوان آسيب ديده يی که خود قربانی نظام قضائی کشور است و حتا کمتر در حوزه سياسی کنشی مشخص و يا گرايش مشهود داشته است، نميبايد پذيرای مشاغلی شود که نه تنها پيشينه يی در آن امر نداشت بلکه خود نيز به نيکی‌ آگاه است به نحوی از رانت زندان بهره برد. پس بدين روی و در جهت فربهی اخلاق در حوزه سياست و هم آغوشی عدالت و اخلاق، با مشی‌ خويشتن دارانه تری ، به تصميم مديريت نو احترام بگذاريم و از نکات نيکوی زندگی‌ در جهان مدرن " روايی " و "مدارا"ی بيشتری پيشه کنيم. در اين راستا ، اداره اطلاع رسانی و يا روابط عمومی‌ صدای آمريکا به منظورِ شفاف سازی ، آگاهی‌ رسانی و نيز احترام به مخاطبان خود ، می‌بايد به درستی‌ اطلاع رسانی نمايد تا جلوی صدورِ بيانيه‌های بی‌ بنينان و اعتماد سوز را مهار نمايد. بر اساسِ اخبار دريافتی از حوزه مديريت و سر دبيری ارشد ، اخراجِ آقايان باطبی و صحتی هيچگونه دلايل سياسی نداشته است و صرفاً به خاطرِ عدم تناسبِ حرفه‌ای و فقدان آموزش لازم و مرتبط با ژورناليسم حرفه يی بوده است. چنانکه ديگر همکارِ همسنگ‌شان، آقای کيانوش سنجری بنابر تشخيصِ سر دبير ارشد عليرغمِ "نا دوستی‌" ميانِ ايشان و آقای فخر آور ابقا شده اند و کماکان به کار‌شان می‌پردازند. بدين روی، صدورِ هر گونه بيانيهِ روشنگرانه ميتواند از مظلوميت همه اشخاصِ درگيرِ اين ماجرا بکاهد و روندِ امور را در مسيری منطقی‌ قرار دهد.

چهارم: نفی، طرد و حذف رقيب در همهِ اشکالِ آن امری ضدّ " عدالت " و مغايرِ " اخلاق " ميباشد که ارتکاب آن ميتواند آثارِ سلبی بر هر دو سوی جريان بگذارد. مهندس متشرع يی که از قضا در يکی‌ از برنامه‌های شبکه "اخراجيون" هنگاميکه به نفی شخص مورد نقد ميپرداخت، طبعاً مرتکب کنشی ميشد که "واکنشِ " حذفی متقابل را بر می‌‌انگيخت. در حاليکه آثار تصويری مصاحبه آقای فخر آور با جناب مهندس افشاری هنوز موجود است ، طبعاً اينگونه کتمان گری‌ها و حذف و طرد، منجر به سلسله تنش وافشاگری ميان دو سوی دعوا ميشود که حاصلی جز عصبی گری و تند نگاری نخواهد داشت." اخلاق کشی " همواره "برهمکنشِ" بی‌ اخلاقی‌ است

در يکی‌ از بيانيه‌هايی‌ منتشره - از سوی آقای صحتی - که به طور کامل در کيهان منتشر شده بود ، اشاره گرديد که مديريت جديد صدای آمريکا از نسل سوم ايرانيانی است که با حضور در نهاد‌های غير دولتی همچون " پايا" و " ناياک " ، به دليل عدم آشنائی به زبان فارسی‌ در معرضِ آسيب پذيریِ تصميم گيری‌های آنی‌ است و حتا پايانِ کار دوستانِ رنجيده حال نيز از اين امر مستثنی نيست. نکته کنونی و نسل سوم ايرانی بودن و موازنه لازم در حضورِ نهاد‌های مرتبط به امور ايرانيان از نکات نکوی مديريت جديد است که اتفاقا همسويی متناسبی نيز با حرفه ديپلماسی عمومی‌ و جايگاه پيشينی ايشان دارد. ضمن اينکه " تمکين " به تصميمِ مديريت نو در فرايند " تغييرِ کارکنان" يک مجموعه ، حد اقل امری است که در حوزه اختيارات مسئوليتی و مديريتی است و صدور بيانيه به ملت ايران به صرف اين جا به جا يی نه امری بر مبانی ژورناليسم حرفه يی است و نه بر پايه امور اداری .

نشانه شناسی‌ در تغييراتِ ناگهانی

در پايان ،اما فارغ از جدال‌های جاريه ميان کارکنان صدای آمريکا و چرائی و چگونگی‌ در فراگرد اين تغيير، نشانه‌های آشکار و مشهودی از اين فرستندهٔ واشنگتنی همگام با نهاد‌های همپايه و فرادستِ اين رسانه ، به تهران ارسال ميشود که اينبار گويا ارسالِ "پارازيت" هم در تلطيف و تعديل موضوع،نقشِ بازدارنده يی ندارد.

روايتِ ترور سفير عربستان در واشنگتن - که بوی تشکيک،مشامِ معارضين راهم آزرد- انتشارِ اخباری گسترده مبنی بر قريب الوقوع بودنِ تهاجم نظامی از سوی رسانه‌های غربی همراه با آمادگی‌ِ نظامی بريتانيا و اسرائيل برای حملاتِ برق آسا به مراکز هسته يی تهران،ماجرای خروجِ اجباریِ يکی‌ از مهمانان ستونِ ثابتِ برنامه تفسير خبر در دو هفتهِ اخير پس از بر کناریِ کارکنانِ "مدارا مدار " و باز حضورِ کنشگرِ متمايل به "گزينهِ تغييرِ بلا منازع" رژيمِ جمهوری اسلامی، هم راستا با تهديدِ احمدی نژاد از افشای اسنادِ فوق سری عليه ارکان حکومتِ اسلامی، خروجِ تدريجی‌ِ مافيایِ مالی‌- پولی‌ از کشور و اعلامِ تغيير شکل و ساختار نظام "فقهی‌-ولايی"ِ از رياستی به پارلمانی، همگی‌ قرينه‌هایِ " پروژه"‌های پيشتر تجربه شده ايست که گويا‌ترين نشانه‌های آن همانا کشفِ تريلی‌های حاویِ تسليحاتِ کشتارِ جمعی‌ در جاده‌های بغداد تنها چند روز پيش از آغازِ تهاجم نظامی به عراق بوده است. نيز، روندِ خروجِ جلو هنگامِ مردان قذافی و پيوستشان به انقلابيون " تفسيرِ خبرِ " تازه يی از اخبار،برایِ خاورميانهِ جديد پيش روی مينهد.

ماشاالله عباس زاده
کارشناس ارشدِ امورِ رسانه‌های وزارت کشور دولتِ اصلاحات


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016