سه شنبه 17 آبان 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

"نوسازی نظام" و پايان پروژهِ اصلاح طلبیِ دينی، محمود خادمی

جنگ و دعوای بين احمدی نزاد و ولی فقيه اگر چه هنوز ادامه دارد ولی اين دعوا کم کم به مرحله نهائی و نقطه تعيين تکليف خود نزديک می شود . خامنه ای عاجز و ناتوان از حل بن بست های لاعلاج نظام ولائی در سخنانی در کرمانشاه ؛ با اشاره تلويحی به بن بست های لاعلاج حاکميت دينی ؛ خطر پيری و از کار افتادگی نظام که می تواند پايه های حاکميت دينی را به لرزه در آورد را گوشزد کرده و گفت : در شرايط فعلی نظام کشور رياستی است ( يعنی کشور با رئيس جمهور اداره می شود ) و رئيس جمهور با انتخاب مستقيم مردم بر گزيده می شود و ..... امّا اگر روزی احساس شود که نظام پارلمانی برای انتخاب مسئولان قوّه مجريه بهتر است هيچ اشکالی در تغيير ساز و کار فعلی وجود ندارد ( روزنامه تابناک ۲۴ مهر ۱۳۹۰ ) .
خامنه ای که با حذف اصلاح طلبان در انتخابات رياست جمهوری ۸۸ سر خوش از باده قدرت مطلق ؛ ديگر به رئيس جمهوری که به نوشته " وبلاگ خيزران " به نگرانی های ولی فقيه بی اعتنا است احتياج ندارد و خود را بی نياز به هر نوع رئيس جمهور تشخيص داده است ؛ با اعلام ناگهانی ( بدون زمينه چينی های لازم از قبل ) و زود هنگام تغيير ساختار قدرت و نو سازی نظام ؛ به داخل کشور يعنی مردم و جوانان مخالف رژيم پيام می دهد که وی قدرت مطلق و همه کاره نظام است و تغيير و تحولات نظام خارج از يد قدرت او صورت نمی گيرد و با دادن وعده سرکوب و شقاوت بيشتر در حکومت اسلامی سعی کرد با پاشاندن گرد یأس و نا اميدی در دل مردم و جوانان ؛ آنها را نسبت به ادامه مبارزه و سرنگونی استبداد ولائی نا اميد و مأيوس سازد و به خارج از ايران نيز پيام داد ؛ قرار نيست در آيندهِ ايران چيزی تغيير کند و در بر همين پاشنه خواهد چرخيد ؛ اگر به دنبال طرفی برای مذاکره و مراوده هستيد ؛ بايد با من مذاکره کنيد ؛ صاحب علهِ اصلی خود من هستم .
اما روشن است که بر خلاف قدرت نمائی های کاذب و پوشالی ولی فقيه؛ حذف و جراحی رئيس جمهور (تغيير نظام رياستی به پارلمانی ) از ساختار قدرت نظام نه از موضع قدرت و انتخابی آزادانه برای نوسازی و بخشيدن موتور محرکه جديد به نظام رو به زوال آخوندی ؛ بلکه از سر استيصال و اجبار تناقضاتِ ساختارِ حقوقیِ بيمار اين نظام قرون وسطائی است . روشن است که دست و پا زدن نا فرجام ولی فقيه راه به جائی نمی برد ؛ چرا که خانه از پای بست ويران است خواجه ــ ولی فقيه ــ به فکر نقش ايوان است . و با وجود ساختاری مبتنی بر فقه و شريعت امکان بر قراری يک نظام عرفیِ جمهوری در کشور وجود ندارد .
بر خلاف تحليل و گرايشی که عوام فريبانه ؛ توسط اصلاح طلبان و ميانه بازان بازار سياست در جامعه رواج داده می شود ــ تا بتوانند مردم را به اصلاح ساختار نظام اميدوار نگه دارند ــ و بانی و باعث بحران ها و گرفتار يهای کشور و مردم را ولی فقيه و يا احمدی نژاد و يا اشخاص ديگر معرفی می کنند ( نه اينکه رويکرد فردی اين جنايتکاران بی تأثير بوده است ؛ بلکه عامل اصلی اين سيه روزی مردم و کشور نيست ) ــ که انگار سوء رفتارهای شخصی اين نفرات باعث اين همه فجايع و سيه روزيها در کشور شده و با تغيير اين نفرات ؛ همه مشکلات بر طرف ميشود ــ امروزه ؛ بعد از ۳۲ سال جنايت و ستمگريهایِ مستمر نظام دينیِ حاکم ؛ بر همگان روشن شده است که مسبب اصلی اينهمه فجايع و ويرانگريها ؛ نظام مبتنی بر ولايت فقيه ــ و نه افراد ــ است . بنابراين مشکل بنيادی مردم ايران با اين رژيم قرون وسطائی نه اشخاص بلکه روح حاکم بر مجموعه ساز و کاری است که با هدف بر قراری و تحکيم سلطه استبداد دينی بر کشور تنظيم شده و جريان دارد و اين مشکلات فقط با سرنگونی اين نظام ولائی است که بر طرف می شوند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


بنابراين تلاش و مبارزه مخالفين وقتی می تواند مفيد و مؤثر باشد که در جهت تغيير ساختار ولايت فقيه باشد و نه رفتار ولی فقيه و حتی نه تغيير ولی فقيه ؛ خيزش و قيام مردم بايد با هدف حذف سيستم ولايت فقيه باشد و نه مشروط و محدود کردن ولی فقيه و خلاصه اين که خيزش و اعتراضات بايد با هدف سرنگونی نظام مبتنی بر ولايت فقيه صورت گيرد .
اما هدفها و پيامدهای نوسازی نظام که از طرف خامنه ای اظهار شده است چه می باشد ؟

الف ــ هدف اصلی از حذف رئيس جمهور

اگر چه نظريه سنتی شيعه معتقد به اقتدار پنهانِ سياسیِ فقيه است و تشکيل حکومت اسلامی را تنها در قلمرو امام معصوم ( امام زمان ) جايز ميداند . ولی بنيان گذار جمهوری اسلامی ؛ خمينی ملعون بر خلاف آن ؛ از سالها دور ــ چند سال قبل از تشکيل نظام فعلی ــ در سال ۱۳۴۸ نويد تشکيل حکومت اسلامی ــ با ذکر جرئيات و مشخصات آن ــ را داده بود که بعدا" عمر وی کفاف نداد و رويای تشکيل حکومت اسلامی را با خود بگور برد . مصباح يزدی تئوريسين نظام بعد از مرگ خمينی ؛ به دست بستگی های اوليهِ خمينی و ساير سردمداران نظام ــ در تشکيل حکومت اسلامی در همان اوايل پيروزی انقلاب و زمان تدوين قانون اساسی ــ اعتراف کرد . وی می گويد : حکومت اسلامی نظامی از بالا به پائين است که ولی فقيه منصوب خداوند ؛ سه معاونت را نصب ميکند . معاون اجرائی با نام رئيس دولت ؛ معاون قضائی بنام رئيس قوه قضائيه و معاون تقنينی بنام مجلس شورای اسلامی که اين مجلس مشورتی است و اعضاء آن توسط رهبر منصوب می شوند ....... پذيرش انتخابات رياست جمهوری و نمايندگان مجلس در قانون اساسی جمهوری اسلامی از سر اضطرار بوده و در زمانی که شرايط آماده شود بايد احکامِ اضطراریِ وام گرفته شده از غرب از قبيل جمهوريت و انتخابات را به زباله دان تاريخ انداخت و حکومت ناب اسلامی که ولايت فقيه است را محقق کرد .
. خامنه ای در سخنرانی خود در کرمانشاه در لفافه و با بيان ضرورت " نوسازی نظام " و تغيير ساختار رياستی به پارلمانی ؛ از طرح تشکيل " حکومت اسلامی " ــ بدون آنکه صحبتی از نقشه های پشت پرده اش بکند ــ رونمائی نمود . بنظر می رسد ؛ صرفنظر از اعتقاد داشتن يا نداشتن جانشينان خمينی به اسلام و حکومت اسلامی اکنون اين مدل حکومتی به عنوان يگانه راه حل برای مقابله با " فرسودگی " ؛ " از کار افتادگی " ؛اوضاع بحرانی کشور و خروج از بن بست های عديده گريبانگير نظام ؛ در دستور کار قرار گرفته است .
البته در سال ۱۳۷۶ نيز شايعه تغيير قانون اساسی و تبديل جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی در يکدوره ورد زبانهایِ دست اندرکاران و مقامات بلند پايه نظام شده بود . در آن زمان شروع تغييرات و اجرائی کردن اين پروژه را منوط به پيروزی ناطق نوری در انتخابات رياست جمهوری کرده بودند . ناطق نوری در انتخابات سال ۷۶ از خاتمی شکست سختی متحمل گرديد و بدنبال آن ؛ اين پروژه ناکام ماند . ولی فقيه اين بار تصميم دارد با ساز و کار ظاهرا" قانونی ؛ با حذف رئيس جمهور از قانون اساسی راه برای تشکيل حکومت اسلامی را هموار نمايد . و گر نه ؛ همه مردم ايران به خوبی ميدانند که بکارگيری مقولاتی مانند " نظام رياستی " يا " نظام پارلمانی " متعلق به سيستمهای دمکراتيکِ قدرت ــ با آزادی تشکيل احزاب سياسی و نهاد های ملی و دمکراتيک هستند ــ و نه نظام عصر حجری ولايت فقيه و استبداد دينی حاکم بر کشور ما .
موفقيت و پيشروی اين استراتژی ( تشکيل حکومت اسلامی ) به عوامل متعددی ــ از جمله جنگ و دعوا های باندها درونی رژيم ؛ بحران های متعدد داخلی و خارجی ؛ اعتراضات در کشورهای عربی و ... مهمتر جنبش دمکراسی خواهانه مردم ؛ صلابت و پايمردی زنان و مردان جوان ايران در پيشبرد اهداف آزاديخواهانه شان ــ بستگی دارد ؛ اما قدر مسلم و بر خلاف تصور ولی فقيه که سودای تشکيل حکومت اسلامی را در سر می پروراند ؛ دوران سلطه بر مردم از هر نوع آن ( رياستی ؛ پارلمانی ؛ حکومت دينی و ....... ) در ايران ؛ مراحل پايانی خود را سپری می کند.
اين هدف اصلی در صورت تحقق چند هدف جانبی را نيز برای ولی فقيه بر آورده می کند .

ب ــ اهداف جانبی حذف رئيس جمهور

۱ ) با تغيير " نطام رياستی " به " نظام پارلمانی " ديگر ولی فقيه با سرکشی و نا فرمانی يک مقام انتخابی ــ که مانند احمدی نژاد با پشت گرمی چند ده ميليون رأیِ کسب کرده ؛ در مقابل ولی فقيه قد علم کرده است ــ مواجه نخواهد بود . ضمن اينکه تناقض تاکنونی نظام ؛ يعنی تناقض ميان جمهوريت ــ که رئيس جمهور نماد آن می باشد ــ و حکومت اسلامی ــ که ولی فقيه نماد آن است ــ به نفع ولی فقيه رفع و رجوع شده است .
۲ ) کشور به جای دو نهاد انتخابی ــ مجلس و رياست جمهوری ــ يک نهاد انتخابی خواهد داشت و ديگر نيازی به حل اختلافات مستمر ميان مجلس و رئيس جمهور ــ که بعضا" باعث ايجاد تنش هائی در جامعه می شود ــ نخواهد بود .
۳ ) با حذف رياست جمهوری رژيم از يک انتخابات چالش بر انگيز که معولا" بقول خامنه ای به امنيت نظام لطمه وارد می کند رهائی می يابد . بنابراين به نظر می رسد ولی فقيه و مشاورانش به اين نتيجه رسيده اند که نظام ولايت فقيه را برای هميشه از شر حضور مردم و مبنای مشروعيت مردمیِ نهادهای قدرت رها کنند ضمن آنکه می تواند گناه تمامی بحران ها و مشکلات نظام را به گردن نظام رياستی بيندازد .
بنابراين اصطلاح " نوسازی نظام " و " تغيير ساختار قدرت " که خامنه ای در سخنرانی اش در کرمانشاه وعده آن را داده است ؛ در واقع نسخه ای است که ولی فقيه برای حذف مخالفين درونی و درد های کشنده و بی درمان نظام پيچيده است .

ج ــ واکنش و باز تاب سخنان خامنه ای در مورد تغيير ساختار نظام

۱ ــ اصول گرايان سنتی
اين طيف که شامل بسياری از روحانيون و ساير طرفداران ولی فقيه می باشد ؛ از آنجا که به دليل منفوريت و دافعه شديدِ اجتماعی راه ورود خود به مناصب قدرت ــ و سهم بری بيشتر از خوان يغما قدرت ــ را از طريق صندوقهای انتخابات بسته می بينند بيش از هر کس و هر جريانی از هر امری که سپهر سياست در ايران را به نفع آنان تغيير دهد ــ و از جمله حذف يک انتخابات ــ استقبال می کنند . ذيلا" به نمونه هائی از اظهارات اين طيف اشاره می شود .
خامنه ای : انتخابات در ايران مسئله ای چالش بر انگيز است و به امنيت نظام لطمه می زند .
حميد رضا کاتوزيان نماينده مجلس ( ۳۰ شهريور ۱۳۹۰ پيش از اظهارات خامنه ای در کرمانشاه ) :با توجه باينکه کشور ما از نعمت ولی فقيه برخوردار است ....... کشور می تواند به عنوان عالی ترين مقام اجرائی نخست وزير داشته باشد که توسط مجلس انتخاب می شود .
محسن غرويان نماينده مجلس : با حذف رئيس جمهوری فقط سر و صدای انتخابات رئيس جمهوری در جامعه کمتر می شود .
محمد دهقان :رهبر ما تنها بخش لايتغير نظام ماست ؛ مقام رياست جمهوری در شکل فعلی آن کارآئی ندارد .
محسن رضائی دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام : سخنان خامنه ای سر آغازی برای تغيير در ساز و کار اداره کشور است ؛ البته نظام ما مرتب در حال تغيير و تحول است و ولايت فقيه در اين زمينه نقش تأثير گذاری را ايفا می کند .
محمد دهقان : ولايت فقيه با اين نظام سياسی سازگار نيست ؛ بايد از هماهنگی ميان ولی فقيه و نظام پارلمانی نخست وزير بيرون بيايد . اين نخست وزير بايد به ولی فقيه و مجلس پاسخگو باشد .
و ......

۲ ــ باند احمدی نژاد
احمدی نژاد ــ و باند طرفدار او ــ که رياست جمهوری خود را به خونين ترين وجهی به قيمت صدها کشته و هزاران مجروح و اسير در جريان اعتراضات بعد از انتخابات رياست جمهوری تثبيت کرده اند . اگر چه حرفهای ولی فقيه را چندان جدی نمی گيرند و خوب ميدانند که خامنه ای تنها و بی قدرت است و حرفهايش نيز هيچگونه حمايت اجتماعی را بر نمی انگيزد ؛ ولی در صورت واقعی بودن پروژه خامنه ای ؛ بعيد است به سادگی توسط ولی فقيه حذف شوند . نمونه هائی از واکنش احمدی نژاد و طرفداران در زير نوشته می شود

احمدی نژاد در واکنش به سخنان خامنه ای در بيرجند طی سخنانی گفت : ما جواب نمی دهيم ولی ملت بيدار است ..... کسی نبايد با " مردم " مشکل داشته باشد و موقعی که وقتش برسد اگر کسی مردم را از پيشرفت باز دارد . آنها ــ مردم ــ او را ظرف دو ثانيه به زير می کشند .
در فضای سايپری اسفنديار رحيم مشائی ( تئوريسين و استراتژيست باند احمدی نژاد ) به ولی فقيه و حاميانش هشدار ميدهد که : احمدی نژاد به اين آسانی ها کنار نمی رود و عادت دارد سکته بدهد تا سکته بکند .
وبلاگ " مجتبی دانش طلب " از هواداران احمدی نژاد ( ۲۵ مهر دوشنبه ) : حذف رياست جمهوری نشانه يک هراس از دست زدن مردم به انتخاب مستقيم است ..... بايد قاطعانه به اطلاع ايشان ( ولی فقيه ) رساند که اين کار به دليل نقض انتخاب مستقيم مردم و بازيچه کردن رياست دولت در دست سياسيون قطعا" اشتباه است .
و ...

۳ ــ اصلاح طلبان
اصلاح طلبان قاعدتا" از اين اقدام راضی نيستند ؛ جرا که با حذف انتخابات رياست جمهوری ؛ فعاليتهای اصلاح طلبان از موضوعيت ميافتد ؛ زيرا کليدی ترين استراتژی برا ی اصلاح طلبان ؛ انتخابات بخصوص انتخابات رياست جمهوری است . انتخابات رياست جمهوری محتمل ترين شيوه حضور در قدرت برای آنان می باشد . بعد از تغيير ساختار قدرت ؛ اصلاح طلبان ــ اگر به خواهند به ادعاهای خود مبنی بر دمکراسی ؛ حقوق شهروندی و ... پايبند بمانند و به مبارزه با رژيم ادامه دهند ــ نا گزيرند به جای اينکه مردم کشور را هيزم انتخابات بد فرجام کنند ؛ مرد و مردانه روی در روی کليت اين نظام ولايت فقيه بايستند و با بخشيدن اميدی تازه و واقعی به مردم موتور سرنگونی رژيم را به حرکت در آورند.
به عنوان فاکت و نمونه می توانيد به اظهار مخالفت های رفسنجانی ؛ محمد خاتمی و بعضی از مراجع طرفدار اصلاحات مراجعه کنيد .

۴ ــ اما مردم و جوانان ايران زمين
موضع مردم ايران که روشن است ؛ به مصداق ضرب المثل معروف ايرانیِ " نه قم خوبه نه کاشان لعنت بهر دو تا شون " آنها می گويند در ماهيت ضد ملی ؛ ضد مردمی و تماما" ارتجاعی طرفين دعوا هيچ شک و شبهه ای نيست ؛ کل نظام با رئيس جمهور ( يا بدون رئيس جمهور ) ؛ ولی فقيه خوب و يا ولی فقيه مورد نظر اصلاح طلبان و ... بايد حذف و سرنگون شود و به زباله دانی تاريخ سپرده شود .
فاکت و گواهی برای نظرات مردم : شعارهای مردم و جوانان کشور در جريان اعتراضات بعد از انتخابات رياست جمهوری

د ــ فرصت ولی فقيه برای تغيير

روشن است که اين تغيير نمی تواند به بعد از مرگ خامنه ای موکول شود ؛ چرا که ؛ رهبر بعدی هر کس که باشد ؛ از قدرت و موقعيت فعلی خامنه ای بر خوردار نخواهد بود و براحتی امکان متقاعد کردن نهاد های گوناگون قدرت برای تغيير ساختار حکومت را نخواهد داشت .
تحقق و نهادينه شدن تئوری ارتجاعی و عقب مانده ولی فقيه در کشوری چون ايران ؛ مديون کاريزما و جايگاه ويژه خمينی بود . به قول مرحوم مهندس بازرگان : ولايت فقيه قبائی است که فقط به تن آقا ( خمينی ) دوخته شده است . خامنه ای قدرت و موقعيت فعلی خود را براحتی بدست نياورده و آن را از يکطرف مديون طبيعت استبدادی ولايت مطلقه فقيه ی که خمينی از خود به ارث گذاشت ؛ می باشد و از طرف ديگر ؛ عبور از بحرانها و غلبه بر چالشهای کمر شکن بسياری طی ۲۲ سال رهبری خود . يعنی اين طبيعت استبدادی به سادگی در وجود او عجين نشده است . يک ولی فقيه تازه وارد و تازه به قدرت رسيده ؛ بهيچوجه قادر به چنين تغييری در ساختار قدرت نظام نمی باشد .

ه ــ نتايج تغيير ساختار قدرت

يکم ــ با حذف رئيس جمهور و يک رئيسه شدن کشور رابطه طولی ولی فقيه با ساير ارکان نظام به رابطه ای عرضی تبديل خواهد شد ؛ در نتيجه ولی فقيه مانند ساير دزدان و جنايتکار نظام قضاوت و حسابرسی می شود و چون ديگر مقامات اجرائی کشور ــ از پشت پرده به روی صحنه خواهد آمد ــ آماج خشم و عصيان مردم قرار خواهد گرفت .

دوم ــ بعد از تغيير ساختار قدرت و يکدست شدن رژيم ؛ دکان اصلاح طلبی برای هميشه تخته خواهد شد . در اين صورت مردم تنها دو گزينه پيش روی خود خواهند داشت ؛ يا تن سپردن به استبداد و سيه روزی يک حکومتِ دينی يا دمکراسی و حقوق انسانی در يک حکومت ملی .
اتفاقا" دوگانگی قدرت تا کنون يکی از عوامل اصلی حفظ و بقاء نظام بوده است ؛ چرا که اصلاح طلبان با ايجاد و ترويج اميد و انتظار کاذب به تغيير و اصلاحات در چارچوب اين نظام جنايتکار ؛ برای استبداد دينی حاکم فرجه بقاء خريده اند و در ماندگاری آن نقش اساسی داشته اند . اکنون ديگر با تعطيل شدن دکان اصلاحات ؛ مردم و جوانان ميهن بدون ترمز و خط قرمز های اصلاح طلبان می توانند ؛ از موضعی تهاجمی و راديکال که ضرورت تغيير اين رژيم است به جنبش اعتراضی خود شتاب به بخشند .
اين نيز روشن است که ؛ جنبش اعتراضی مردم در غياب اصلاح طلبان رهبران واقعی خود ؛ رهبرانی که هيچ منفعتی در ادامه و ماندگاری اين رژيم ندارند را پيدا خواهد کرد . رهبرانی که هيچ دغدغه دينی ندارند و بر اساس دغدغه ملی و حس ميهن پرستی شان ؛ به مخالفين رژيم و معترضين فرمان ايستادگی و تهاجم تا سرنگونی استبداد دينی صادر می کنند .

سوم ــ با تغيير " نظام رياستی " به " نظام پارلمانی " آخرين رشته های پيوند مردم و دولت از هم گسيخته خواهد شد و از آن به بعد مردم ايران خود را در برابر حکومتی می بينند که تنها ؛ ديکتاتوری بنام ولی فقيه در رأس آن قرار دارد و با سرکوب توسط نيروهای نظامی و امنيتی اش حکم می راند . روشن تر از گذشته عيان خواهد شد که تضاد اصلی جامعه ايران از روياروئی با احمدی نژاد نمی گذرد ؛ بلکه جنگ اصلی مردم با نظام ولايت فقيه است که مشروعيت خود را نه از صندوق های رأی مردم بلکه از خدا و آسمان گرفته است . و بعد از آن مردم يقين خواهند کرد که دمکراسی در ايران از نفی نظام ولايت فقيه می گذرد و مبارزه با حاکميت مبتنی بر ولی فقيه به مبارزه ای ملی و يک خواست عمومی فرا می رويد .

اما صرفنظر از اينکه فرجام جنگ و دعوا های رژيم بر سر موضوعات مورد مناقشه چه خواهد شد . ساز و کاری که با سوء استفاده از ايمان دينی مردم پايه های قدرت نا مشروع خود را تثبيت کرده است ؛ تنها با طلوع افتاب آزادی و تحقق جامعه مدنی است که خنثی و بی اثر خواهد شد . ملت بزرگ ايران از کوچک و بزرگ اين نظام فاسد دينی را نمی خواهند ؛ استبداد دينی با ساز و کار رياستی يا پارلمانی ؛ با رئيس جمهور يا نخست وزير بايد برود تا آفتاب دمکراسی و آزادی در کشور طلوع کند .

محمود خادمی
arezo1953@yahoo.de


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016