شنبه 21 آبان 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

اگر فرهنگ منحط غرب نبود، عباس عبدی، اعتماد

يکی از مسوولين دولتی چندی پيش کتاب «تنظيم خانواده » را مروج فرهنگ غرب دانست و تبليغات تک‌فرزندی را برگرفته از ارزش‌های غربی دانست و تک‌فرزندی را تبليغات سوء دشمن معرفی و اعلام کرد که دوران فرزند کمتر، زندگی بهتر گذشته است و گفت اين همه آب و زمين در کشور داريم و نمی‌توان به اين بهانه کاهش جمعيت را ترويج کرد. فرض کنيم که براساس ادعای مطرح شده تحت‌تاثير اين فرهنگ منحط غرب نبوديم و رفتارهای توليد مثل در جامعه ما همچنان مثل ۱۰ ‌سال اول انقلاب ادامه می‌يافت، در اين‌صورت وضعيت کنونی ايران از لحاظ جمعيتی چگونه بود؟

رشد جمعيت ايران در فاصله سال‌های ۵۵ تا ۶۵، به‌طور متوسط سالانه ۹/۳درصد بوده است، اگر فرض کنيم که اين رقم در حد ۵/۳درصد ادامه می‌يافت، در اين‌صورت در هر ده سال ۴۱درصد بر جمعيت کشور اضافه می‌شد، و جمعيت ۵۰ ميليونی سال ۱۳۶۵ ايران، در سال ۱۳۸۵ به ۱۰۰ ميليون نفر و در سال ۱۳۹۰ (امروز) به ۱۱۹ ميليون نفر می‌رسيد. يعنی حدود ۴۰ ميليون نفر بيشتر از امروز! (همه آنان افراد زير ۲۵ سال بودند) اين تعداد فزونی افراد، نيازمندی‌های اوليه چون غذا، بهداشت، آموزش، پوشاک، و فراغت و سرگرمی می‌خواهند، بدون آنکه آنان بتوانند وارد توليد و کار شوند و حتی اگر می‌خواستند وارد کار هم شوند، نيازمند سرمايه‌گذاری‌های بزرگ بودند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


برای اين جمعيت حداقل بايد ۲۰ درصد بيش از مسکن فعلی، مسکن توليد می‌شد، (تامين آب و برق و ساير تسهيلات آن را فعلا فراموش کنيد)، حداقل ۲ برابر مدارس و دانشگاه‌های فعلی، بايد مراکز آموزشی تاسيس می‌شد و در همين اندازه‌ها نيز خدمات بهداشتی و فراغتی ارايه می‌شد و اگر سرمايه‌های موجود در کشور صرف تامين اين خدمات می‌شد (البته اگر اين سرمايه‌ها کفاف تامين اين نيازها را می‌داد)، قطعا پولی برای سرمايه‌گذاری در زمينه اشتغال و توليد کالاهای ديگر باقی نمی‌ماند.

افزايش اين جمعيت حتی به لحاظ دفاعی هم مناسب نبود، زيرا سرمايه‌هايی که در اين دو دهه صرف پيشرفت‌های تکنولوژيک نظامی شده که رکن اصلی قدرت دفاعی کشور استبه‌ناچار بايد صرف تامين غذا و لباس و پوتين و ساير احتياجات اوليه ميليون‌ها سرباز و نيرويی می‌شد که از داشتن ابزار و تسليحات اوليه دفاعی محروم‌اند.

به لحاظ امنيتی نيز وضع بدتر از اينها بود. جمعيت شهرهای بزرگ رو به فزونی می‌نهاد، با اين رشد جمعيت شايد امروز حداقل بيست شهر بالای يک ميليون نفر می‌داشتيم و بالای ۸۰ ميليون نفر جمعيت شهری کشور بود که احتمالا جمعيت تهران و شهرهای اطراف آن در جلگه تهران به تنهايی بالغ بر ۳۰ ميليون نفر بود که کنترل اين تعداد جمعيت که جوانان ۱۵ تا ۲۵ سال آن حداقل ۴ ميليون نفر می‌شدند (و حتما بيشترآنان هم بيکار بودند) از عهده هيچ نيروی امنيتی و نظامی برنمی‌آمد.

همه اينها يک طرف، چنان جمعيتی با فرهنگ باروری موردنظر همچنان آينده جامعه را به لحاظ جمعيتی آبستن مشکلات و عوارض جديدتری می‌کرد و احتمالا در اين‌صورت جوانان ايرانی برای يافتن شغل و رسيدن به زندگی بهتر بايد به سوی همسايه‌های شرقی کشور يعنی پاکستان و افغانستان مهاجرت می‌کردند.

در اين شرايط اصولگراترين دولت‌ها هم برای حفظ کيان خود و مصلحت کشور مجبور می‌شدند سياست‌های جمعيتی چين را اعمال کنند و توليد مثل بيش از يک فرزند را ممنوع کنند، در غير اين صورت بايد قيد حفظ کيان را بزنند.

چنين اظهار نظراتی ناشی از يک اشتباه منطقی است. گوينده چون می‌بيند که رشد جمعيت ابتدا در غرب کاهش يافته است، نتيجه می‌گيرد که اين رفتار ناشی از فرهنگ غرب است، در حالی که چنين نيست. اتفاقا در فرهنگ غرب مسيحی، جلوگيری از زاد و ولد، حتی استفاده از روش‌های جلوگيری از حاملگی رفتاری ناپسند تلقی می‌شود (موضوعی که در ميان فرهنگ اسلامی ديده نشده است) و اين يکی از چالش‌های مهم کليسای کاتوليک با الزامات جامعه غربی بوده است. حتی در حال حاضر هم داشتن فرزند زياد در ميان گرايش‌های مسيحی در جوامع غربی‌ يک ارزش محسوب می‌شود.

گرايش به داشتن فرزند کمتر ناشی از تغييرات اجتماعی و سطح توسعه اقتصادی است و ربطی به فرهنگ غربی ندارد. هر کشوری که به لحاظ اجتماعی و اقتصادی توسعه يافته‌تر شود، به دلايل متعدد (که در اين يادداشت مجال ذکر آنها نيست) به فرزند کمتر گرايش پيدا می‌کند.

در همين جامعه خودمان می‌توان ديد که افراد بسيار مذهبی و حتی ضد فرهنگ غربی ولی با سطح توسعه اجتماعی بالا، به داشتن دو فرزند بسنده می‌کنند، در حالی که خانواده‌هايی که هيچ حساسيت منفی هم به فرهنگ غرب ندارند ولی از سطح اجتماعی و اقتصادی پايينی برخوردارند، تعداد فرزندان‌شان خيلی بيشتر است.

بنابراين اگر می‌خواهيم بر زاد و ولد بيفزاييم چاره‌يی نداريم جز آنکه جامعه را به لحاظ سطح توسعه اقتصادی و اجتماعی به عقب برگردانيم در اين صورت جمعيت روزافزون موتور عقب‌گرد را روشن خواهد کرد. چندی پيش يکی از آقايان از تفاوت رشد جمعيت در ميان شيعيان و غير آنان در کشور اظهار نگرانی کرده بود که در برخی مناطق رشد جمعيت در ميان شيعيان کمتر است و اين موازنه جمعيتی را بهم می‌زند. اتفاقا مشابه اين وضع در کشورهای ديگر هم هست، ولی در آنجا رشد جمعيتی شيعيان بيشتر است (برای نمونه لبنان و عربستان) .

علت بروز اين پديده، تفاوت سطح توسعه اقتصادی و اجتماعی آنان با سايرين است. اگر می‌خواهيم که رشد جمعيتی هر دو گروه متوازن باشد، بايد نابرابری‌های جمعيتی ميان آنان را کم کرد، در غير اين‌صورت با تشويق و تنبيه و امثال آن نمی‌توان اقدامی موثر و کارآمد انجام داد و ادامه نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی موجود موجب بروز چالش‌های امنيتی ناشی از تفاوت رشد جمعيت خواهد شد. اظهارنظرات غيردقيق و بدون توجه به تبعات و نتايج آن، محدود به اين مورد نمی‌شود، بويژه موقعی که با عدد و رقم سر و کار داريم بايد دقيق‌تر سخن گفت.

چندی پيش هم رييس دولت اعلام کرد که: « اقتصاد ايران در رتبه ۱۷ يا ۱۸ اقتصادهای جهان است، برنامه ما اين است که تا پايان برنامه پنجم به رتبه ۱۲ برسيم. » چنين ادعايی به معنای آن است که ما بايد طی پنج سال توليد خود را به سطح کره جنوبی که رتبه ۱۲ است برسانيم که ۷۰ درصد بيش از ما قدرت توليدی دارد، به عبارت ديگر اگر حداقل رشد اقتصادی کره‌جنوبی را سالانه ۴ درصد بدانيم (که رقم پايينی منظور شده است)، ما برای رسيدن به کره‌جنوبی پس از ۵ سال، حداقل بايد شاهد رشد اقتصادی سالانه ۱۶ درصد باشيم!! در حالی که رشد فعلی در خوشبينانه‌ترين حالت به ۲ درصد هم نمی‌رسد! و لذا با ادامه اين وضع در پنج سال آينده، اگر بتوانيم همان رتبه ۱۷ يا ۱۸! را حفظ کنيم، بايد شکرگزار باشيم. ولی اگر قرار باشد که داشتن فرزند کمتر را متاثر از فرهنگ منحط غربی دانسته و آن را کنار بگذاريم و برای هر نوزاد جديد هم يک ميليون بپردازيم تا به رشد جمعيتی ۵/۳درصد مورد نظر برسيم، قطعا رتبه اقتصادی ما از اين هم که هست بسيار پايين‌تر خواهد رفت.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016