شنبه 28 آبان 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

حسن خمینی: غیراخلاقی زیستن این است که انسان خودش را محور جهان ببیند

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران جمعی از شاعران پیشکسوت و جوان انقلاب اسلامی در دیداری صمیمانه با حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی یادگار گرامی حضرت امام(س) به شعرخوانی و بیان دیدگاه های اجتماعی خود پرداختند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در این دیدار ضمن ابراز خرسندی از این دیدار گفت: یکی از بزرگان جمله لطیفی دارد که اگر می خواهید ببینید یک جامعه در آینده چگونه می اندیشد به حوزه هنر سری بزنید. هنر امروز جامعه، فکر فردای آن جامعه است؛ شاید چون هنرمندها زودتر احساس می کنند و به هم ریختگی ها را سامان می بخشند و منظم تر بیان می کنند یا شاید به علت این که درد ابتدا توسط زبان هنر بیان می شود و بعد اندیشمندان آن را درمان می کنند یا به طریق شناخت به سوی درمانش حرکت می کنند و آن را تئوریزه می کنند. در نتیجه این دانشمندان نیستند که هنر را تئوریزه می کنند بلکه هر دو معلول یک چیزند اما هنر و زبان احساس زودتر به بیان خود می پردازد.

حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی با اشاره به جایگاه هنر در سوق جوامع به سوی اخلاق گفت: رمز غیراخلاقی زیستن این است که انسان خودش را محور جهان ببیند. هر وقت انسان خودش را محور یافت آغاز غیراخلاقی شدن است و رمز اخلاق این است که انسان بتواند خودش را جای دیگران بگذارد. هر چه شما بتوانید جامعه را به این نقطه ببرید که انسان ها از این که خودشان را محور دنیا ببینند خارج شوند و بتوانند با دیگران همزاد پنداری کنند و جای آنان قرار بگیرند آن وقت اخلاقی تر زندگی می کنند و درک درست و بهتری از فضای جامعه شان پیدا می کنند. اگر انسان بداند که با اخمش چه مصیبتی به روزگار طرف مقابل می آید و آن را درک کند ممکن است کمتر اخم کند.

وی ادامه داد: سینما و به ویژه کارتون تا میزان زیادی در روابط انسانی تر با حیوانات تاثیر داشته است و موجب شده که انسان ها حس کنند حیوانات هم با هم روابط عاطفی دارند. بچه ها از کودکی می توانند خودشان را به جای حیوانی بگذارند و آن وقت به حیوان به عنوان یک شئی و ابزار غریب نگاه نمی کنند و وقتی نشتری به حیوان می زنند درد آن را به گونه ای در فضای ذهنی خودشان احساس می کنند. ادبیات به عنوان یک گام هنر در این بعد اخلاقی زیستن جوامع تاثیر دارد. یک رمان و یک شعر این حس را خیلی قوی تر به مخاطب منتقل می کند که بتوانند خودشان را به جای دیگران بگذارند. ما تا وقتی که نتوانیم وارد ذهن دیگران شویم که چه مقدار از بدی و از اخم و عصبانیت و بی ادبی و رفتار ناشایست ما تاثیر می گیرند نمی توانیم به سوی اصلاح آن برویم.

یادگار حضرت امام(س) ادامه داد: احساسی که توسط هنر و به خصوص شعر منتقل و توسط متن جامعه درک می شود درک یک مشکل در درون جامعه است البته الزاماً همیشه مشکل همه جامعه نیست ولی وقتی که طیف های مختلف و متعددی از هنرمندان نسبت به یک مشکله ای درون جامعه هشدار می دهند نشان از یک بیماری است که در وجود انسان اولین شاهدش فریاد ناشی از درد است، در مرحله بعد است که تلاش می کنیم آن را درمان کنیم در وجود جامعه ،فریادی است که هنر آن را منعکس می کند اما این نکته دولبه دارد. این که به هنر صرفاً به عنوان یک آژیر خطر نگاه بکنیم و یکی اینکه خود هنرمند نه به عنوان یک اعلام کننده بلکه به عنوان یک تأثیر گذار در درمان هم خودش را بشناسد و تاثیرگذاری خودش را در جامعه لمس کند. اشعار لطیفی که توسط دوستان خوانده شد و به شعر آئینی نامبردار شده نشان از یک دینداری و درد دینی است که آنان را به هشدار وامی دارد و این دوستان هر جمع و نشستی که داشته باشند باید این درد را به عنوان هشدار بیان کنند؛ اگر آنان که باید بشنوند شنیدند که چه خوب اما اگر نشنوند مصداق این است که جاهلان را نیست آگاهی زحال خویشتن/خفته خود را دائماً بیدار می بیند به خواب.

حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی ادامه داد: نکته دوم این است که باید از انفعال بیرون آمد و از این که صرفاً یک اعلام گر و اعلام کننده خطر باشید و باشیم بیرون بیاییم و وارد فعالیت شویم. هنر صرفاً یک موضع انفعالی در بیان درد جامعه نیست نیمی از کار هست اما تمام آن نیست وظیفه هنرمند تنها این نیست، چون هنرمند به نوبه خود یک انسانی است همراه با هنر. هنرمندان جامعه ما از حیث بیان انفعالی و متاثر شدن از جامعه زودتر متاثر می شوند اما در تاثیر گذاری برای ساختن معمولاً یک مقدار عقب اند و دیرتر وارد عرصه می شوند درحالی که این مرز را باید شکست و از بین برد؛ البته گام راحتی نیست. البته تک مهره ها و تک چهره هایی بودند که همیشه علاوه بر تبین روزگار خودشان، پیشتاز روزگارشان هم بوده اند اما این کار باید جمعی باشد.

در این جلسه که احمد مسجد جامعی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی و عضو شورای شهر تهران نیز حضور داشت استاد حمید سبزواری، ساعد باقری، فاطمه راکعی، سهیل محمودی، عبدالجبار کاکایی، افشین علاء و تنی دیگر از شاعران به شعرخوانی و بیان دیدگاه یشان پرداختند. حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی نیز در پایان این جلسه دو قطعه از اشعار خود را قرائت کرد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


حاشیه دیدار

شامگاه چهارشنبه بیست‌وپنجم آبان‌ماه پس از نماز مغرب و عشا، در یک نشست خصوصی سیدحسن خمینی با جمعی از شاعران دیدار کرد. در ابتدای این مراسم افشین علا ضمن خوش آمد گویی به حاضرین عید غدیر خم را تبریک گفت. بعد از معرفی و صحبت درمورد مجموعه کتب تازه ساعد باقری و سهیل محمودی توسط احمد مسجد جامعی، استاد حمید سبزواری غزلی را برای امام زمان خواند. بعد از آن آقای عبدالجبار کاکایی دو غزل با مضمون اجتماعی قرائت کردند. سپس آقای برزگر پسر هم غزلی اجتماعی خواند. سپس یکی دیگر از غزلسرایان آقای امیر مرزبان غزلی در وصف وطن -ایران- خواند.. ایشان غزلی در رثای حضرت زهرا با مطلع :« تقدیر زمین چون که به نامت ازلی شد/ سهم تو درین واقعه‌ها بی‌بدلی شد» خواند. دو شاعر دیگر از میان شاعران جوان یک غزل‌مثنوی بلند و یک غزل با فضای اجتماعی برای حضار خواند.استاد سهیل محمودی سخنرانی مختصری به تحلیل اشعار خوانده شده به لحاظ اجتماعی پرداخت و پس از آن در ادامه همان صحبت‌ها استاد ساعد باقری درمورد وضعیت شعر کنونی جوانان و مقایسه‌اش با گذشته به لحاظ فضاهای اجتماعی پرداخت . در ادامه این استاد سه بیت زیر از غزلی را که به واقعه فدک مربوط و برگرفته از خطبه فدک حضرت زهرا بود خواندند:«به جاهلیت برگشتید ، همان همان جای پیش از این / به بت به تقدیس تاریکی ، به بوسه بر پای پیش از این/ به جاهلیت برگشتید، زن از پس پرده‌ها می‌گفت/ به رنگ دیروز از این پس، به بوی فردای پیش از این/ پدر سپید به ارمغان آورد، به شام تاریک شب‌هاتان/ شما که بودید بعد از او؟، سیاهی‌افزای پیش از این» و بعد هم غزل عاشقانه دیگری خواندند:« شکستنم بی صدا بود ولی تو آن را شنیدی/ چگونه شکر تو گویم که گریه را آفریدی/ چه لحظه های عزیزی پناهگاه دلم شد/ چه داغهای شریفی برای دل برگزیدی/ حراج نای ونوا بود رواج دین ریا بود/ شکسته بر دست ما بود دلی که از ما خریدی/ جهنم افسرد در من بر آتشم گر نشاندی/ بهشت رویید در من اگر به خونم کشیدی/ نبودی و گم شدم من :چه شام سردو سیاهی!/ گشودی آغوش بر من: چه صبح گرم و سپیدی!»

بعد از آن استاد سهیل محمودی قصیده‌ای به مناسبت عید غدیر و در مدح ولایت مولا علی خواندو ثواب ان را تقدیم به مادر تازه درگذشته‌شان کرد. مطلع این قصیده چنین بود:«شب رفت و صبح دید که فرداست/پلکی زد و ز خواب به پا خاست.»

پس از آن شاعر جوان دیگری به نام خانم دهقان شعر عارفانه کوتاهی خواند.

شاعر جوان دیگری با نام سید اصغر صالحی از استان چهارمحال و بختیاری و از شاعران آئینی کشور هم دو غزل خواند، یکی در بزرگداشت دفاع مقدس:«هم‌چنان هم خاک‌ها از بوی پیکرها پرند/ هم چنان هم سینه‌ها از آه مادرها پرند/ جنگ پاییز عجولی بود بعد از ان هنوز/ باغ‌ها از خون رنگین صنوبرها پرند/ هر غزل یادآور خون هزاران شاعر است/ ما اگر امروز می‌بینیم دفترها پرند/ نابردارها کرند و هم‌چنان ‌بی‌سیم‌ها/ از صدای یا ابالفضل برادرها پرند...

بعد از آن هم چندتر از شاعران حلقه مهر خانه شاعران ایران، آقایان سربی، فرازمند و به‌منش شعرهای سپیدی با مضمون اجتماعی و عرفانی خواندند.

در اخر هم پیش از سخنان حجه‌الاسلام سیدحسن خمینی خانم دکتر فاطمه راکعی شعری سپید برای خانم فاطمه زهرا خواندو بعد هم مجددا استاد سبزواری غزلی در رثای جوانی خواند. به عنوان حسن ختام، افشین اعلا نیز شعری در مدح امام خمینی خواند .همچنین در جلسه و زیر سابق ارشاد احمد مسجد جامعی سخنان مختصری بیان کرد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016