پنجشنبه 24 آذر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مادر حسين رونقی ملکی: سپاه اجازه نمی دهد دادستانی به پسرم مرخصی بدهد، کمپين بين المللی حقوق بشر

زليخا موسوی، مادر حسين رونقی ملکی که از روز جمعه ۱۸ آذرماه ۹۰ در اعتراض به وضعيتش دست به اعتصاب غذا زده است به کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران گفت:« دو روز پيش (دوشنبه ۲۱آذر۹۰) به تهران رفتيم تا او را ملاقات کنيم. اما او نيامد. همه زندانی ها آمدند ولی از او خبری نشد. به پدرش گفتم حتما اتفاقی افتاده است وگرنه حسين هميشه زودتر از بقيه می آمد. بعد ماموری آمد و گفت که حسين از سه روز پيش اعتصاب کرده و به ملاقات نمی آيد. ما همين طور آنجا نشستيم، حالم خوش نبود. بعد انگار هم بندی هايش به او خبر داده بودند که مادر و پدرت منتظرند. او آمد ولی حالش خوب نبود از ۱۵ روز پيش که او را ديده بودم لاغرتر شده است.»



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


مادر حسين رونقی ملکی که به شدت از وضعيت سلامت پسرش به دليل اعتصاب غذا و نبود مرخصی ناراحت بود به کمپين گفت:« به حسين گفتم اين چه کاريست که کردی. تو حالت خوب نيست، کليه ات مشکل دارد. ‌گفت ناراحت نشو اما اينها باور نمی کنند که من مريضم. به خدا من هم مادرم،از وقتی حسين را آنطور ديدم حال خوشی ندارم. نمی دانم چرا به او اجازه نمی دهند که بيرون بيايد. بگذارند درمان شود بعد دوباره او را به زندان برگردانند.»

زليخا موسوی گفت:« فکر کنم سپاه اجازه نمی دهد که دادستانی به پسرم مرخصی بدهند. پدرش فعلا در تهران مانده است و يک نامه ديگر هم برای دادستان نوشته است.»

حسين رونقی ملکی، زندانی ۲۶ ساله که در جريان انتخابات سال ۸۸ بازداشت شد مدت هاست از مشکلات کليه و کبد رنج می برد اما عليرغم تاييديه پزشک قانونی و پزشکان زندان که بايد هر چه سريعتر برای درمان به خارج از زندان منتقل شود هنوز دادستان تهران با اين امر موافقت نکرده است. اين زندانی که بارها برای رسيدگی به وضعيتش به دادستان تهران نامه نوشته است اين بار نيز با شروع اعتصابش نامه ای ديگر خطاب به دادستان تهران نوشته است. او در بخشی از نامه اش آورده است: آقای جعفری دولت آبادی!در آستانه ی دومين سال روز بازداشت ام (۲۲ آذر ۱۳۸۸) و در اعتراض به موافقت نکردن با مرخصی استعلاجی برای درمان کليه ام دست به اعتصاب غذا زده ام. در نامه های متعدد موضوعات مختلفی مانند مشکل کليوی خود، نحوه ی صدور حکم و بازجويی ها، عدم ارائه ی رونوشت حکم دادگاه بدوی، وضعيت زندان و زندانيان بيمار، بلاتکليفی زندانيان و فشارهای وارده بر آن ها و خانواده های شان، بازداشت ها، انفرادی ها، عدم اجرا و پايبندی به قوانين جاری کشور، را برای جناب عالی تشريح کردم و امروز به خاطر نتيجه نگرفتن از اين نامه ها اعتراض خود را به روند جاری به گونه ای ديگر ادامه می دهم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016