گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
11 اسفند» انتخابات در ايران : ٤٨ ميليون رأی دهنده محروم از اطلاعرسانی، ٤٨ روزنامهنگار و وبنگار محروم از آزادی11 اسفند» سخنگوی شورای نگهبان: ۱۰ کانديدای ديگر تأييد صلاحيت شدند، ايلنا 11 اسفند» محمد سيف زاده: انتخابات پيش رو فرمايشی، ناسالم و ناعادلانه است، کلمه 11 اسفند» برگه های آموزش و پرورش برای وادار کردن خانواده ها به رای دادن، کلمه 11 اسفند» من سيدمصطفی تاج زاده در انتخابات شرکت نمی کنم، کلمه
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! انتخابات و دستمزد کارگران، مهدی کوهستانیراستی آیا کارگران و زحمتکشان و روشنفکران ایران سودی در شرکت در این انتخابات دارند؟ آیا باز هم کسی هست که دل به صندوقهای جادویی انتخابات مجلس سپرده باشد؟ آیا در این شرایط میتوان به افزایش دستمزد متناسب با زندگی شرفتمندانه برای ميلیونها انسان مزدبگیر امید داشت؟ویژه خبرنامه گویا فردا ”انتخابات مجلس” برگزار میشود و قرار است در این روزها، افزایش دستمزدها اعلام گردد. عدهای می پندارند که میزان افزایش دستمزدها با نتایج ”انتخابات” گره خورده است. ایران در زمره محدود کشورهایی است که حاکمان اش در زمان انتخابات به یاد مردم افتاده و از آنان به عنوان ابزاری برای رسیدن به مقاصد ناپاکشان استفاده میکنند و دیگر همین و بس! چارچوب شعارهای دیکته شده بر تمامی کاندیداهای دستچین شده که درگیر همین نمایش «انتخاباتی» هستند، این چنین است:”معنویت، عقلانیت، عدالت و پیشرفت در سایه ولایت”(۱) در این مسابقه تزویر و ریا، التزام به رهبری هدف اصلی است! نه کسی حرف از اقتصاد و وضعیت معیشتی مردم در جامعه می زند و نه برای این اشخاص، حق حیات طبقه کارگر و مردم زحمتکش و حقوق ابتدایی آنان معنا و مفهومی دارد. مقوله "تورم" از موضوعات اصلی و روزانه گفتگوهای عمومی تک تک افراد از همه اقشار و لایه های اجتماعی در ایران است. تمام هم و غم مردم، بالا رفتن نرخ ارز در بازار آزاد و صعود سرسام آور آن اثرات ویرانگر و خانمان برانداز بر زندگی روزمره عموم مردم ایران دارد. این مقوله اقتصادی را در عامترین شکل آن میتوان در جمله معروف مهدی کروبی در مناظره انتخاباتی ریاست جمهوری سال ۸۸ با محمود احمدی نژاد دید. ایشان گفتند: ” آقای احمدی نژاد! من از بیابان نیآمده ام که چنین آمارهایی را ارائه میدهی. حتی ننه جون من هم می داند که چنین آماری صحت ندارد. چطور می شود که نرخ تورم در عرض یک ماه از ۳۰ درصد به ۱۶ درصد برسد؟” (۲) علت طرح موضوع مربوطه این نیست که بخواهیم بگوییم در ایران با کسانی طرف هستیم که نه اقتصاد می دانند و نه سیاست! اتفاقاً برعکس، سردمداران حکومتی هر دو این رشته را بدرستی می شناسند. آنان در باره چگونگی به کار بردن ابزارهای سرکوب در جهت عقب راندن و از حرکت انداختن موقت چرخ های پیشرفت جامعه و رفاه اجتماعی، درس خود را خوب آموختهاند و مهارت ویژه دارند. آنان به خوبی میدانند که چگونه از حربه های غیر انسانی استفاده کنند تا مردم را در موقع ابراز نیازهایشان با سرکوب به سکوت بکشانند. در اقتصاد، تورم عبارت است از افزایش سطح "قیمت ها" به صورت غیر متناسب وبه زبان ساده تر می توان تورم را روند فزاینده و نامنظم افزایش قیمت ها در اقتصاد یک جامعه تعریف کرد. نبود یک سیاست اقتصادی متناسب با رشد و افزایش تولید وشیوه پخش در سی سه سال گذشته را نمی شود در یک مطلب کوتاه توضیح داد. اما می توان گفت که تورم در این دوره از حیات اقتصادی جامعه ایران، محصول سیاستهای تخریبگرایانه در تولیدات اقتصادی و از جمله نبود شفافیت و قاچاق کالا، دلالی است. هر روز با بسته شدن کارخانجات و مؤسسات اقتصادی، هزاران انسان به خیل بیکاران می پیوندند. سپاه پاسداران که یک نهاد نظامی است، در طی یک دگردیسی عمیق به یک هیولای صنعتی و تجاری خارج از گرده همه قوانین کشور تبدیل شده است. ماده ۱۵۰ قانون اساسی این حق را به سپاه می دهد که از هر گونه حسابدهی به هر مقامی، حتی به رهبری معاف باشد و تمامی ارکان سیاست و اقتصاد ایران را کنترل کند. تمامی اقتصاددانان توافق دارند که هر چه میزان تورم در کشوری بیشتر شود، قدرت خرید پول آن کشور کمتر می گردد. از آنجائیکه بخش حقوق بگیران یک جامعه شامل مزدبگیرانی میشود که دارای " حقوق ثابتی " هستند، تورم در مرحله اول و بطور مستقیم برای این بخش از جامعه مصیبت بار خواهد بود. چرا که قدرت خرید آنان روز به روز کاهش می یابد تا جائیکه از اقلام اساسی و مورد نیاز ضروری و خوراکی آنان، همچون گوشت، نان، تخم مرغ، برنج و پوشاک کاسته می شود. کارگران ما مانند کارکنان نهادهای بورس و مراکز خرید و فروش سهام، هر صبح باید منتظر بمانند و ببینند که قیمت طلا و ارز بیشتر شده است، زیرا آنان به خوبی میدانند که قیمت نیازمندیهای ضروری آنها نیز به همین منوال زیادتر شده و می شود. این حقوق بگیران برای تأمین نیازمندیهای اولیه خود، به کارهای دوم و سوم روی میآورند. اینکه چه تعداد از افراد جمعیت کشور، امروز از فروش مواد مخدر و تن فروشی به امرار معاش می پردازند، خود بحث دیگری است. از آنجائیکه کانون خانواده بعنوان هسته اصلی و بنیان یک جامعه محسوب می گردد، نتیجه مستقیم چنین فشارها و تداوم آن ها، بحران اقتصادی موجود در خانواده را به بحران ها و گرفتاری های اجتماعی و خانوادگی تبدیل می نماید. در رابطه با ایران باید اذعان نمود که بخش غیر بومی ( شامل نیروی کاری در بخش خدماتی از جمله دست فروشان و خرده فروشان و ... ) اگر با دید خوشبینانه هم نگاه کنیم، تعداد آماری این اقشار میلیونها نفر است. امروز در جامعه ما بیش از چهل میلیون حقوق بگیر وجود دارند که حقوق ماهانه بیشتر آنان حداقل زندگی انسانی آنانرا تأمین نمی کند. باحداقل حقوق رسمی، حتی نمی توان یک اتاق اجاره کرد چه برسد به اینکه خرج خانوادهای را تأمین نمود. فاجعه حذف یارانه ها و افزایش قیمت اقلام ضروری و سوختی، گرفتاریهای زندگی مردم را دو چندان کرده است. در بسیاری از جوامع برای کنترل و هدایت چنین معضلی روشهای ویژه ای را بکار می برند، از جمله دستمزدها را با رشد نرخ بهره وری در اقتصاد متناسب می نمایند. اما کارگزاران اقتصاد ایران نیازی به آن ندارند در یک جمعبندی کلی باید گفت، نه تورم در این جامعه مشکل حکومتگران است و نه به افزایش دستمزدها میاندیشند از دیدگاه درآمدهایی که دارند و بسیاری از خودی هایشان هم معتقدند که افزایش دستمزد باید به دلار حساب شود (۳ )ولی هر چه به زمان اعلام افزایش حقوق ها نزدیک تر میشویم، می بینیم که سناریوها عوض میشوند و تیتر میشود: بازار داغ گمانهزنی دستمزدی؛ افزایش ۷۰ هزار تومانی مزد ۹۱ قوت گرفت!(۴ ) اما حرف آخر را چند روز پیش اعلام کردند: افزایش ۱۰ درصدی حقوق کارمندان (۴ ) و بدین ترتیب جامعه کارگری را آماده می کنند که زیاد امیدوار نباشد. چه بیشرمانه! تنها روسای کمپانی های چند ملیتی و بانک ها و بخشی از متخصصین در حرفه های مهم هستند که می توانند بگویند حق اجرتشان چقدر است، نه کارگران! این در شرایطی است که در آمد نفت در این چند سال گذشته برابر با پنجاه سال گذشته بوده ولی این درآمد در کجا و برای که خرج شده است، معمایی است که باید حل آنرا به آینده موکول کرد؟ هر سال با اعلام: «آغاز مذاکرات افزایش دستمزد کارگران/ لزوم هماهنگی دستمزدها با نرخ تورم»، (۱۰ )به روش های کهنه و پوسیده، می خواهند بگویند که هم به دستمزد فکر می کنند و هم به نرخ تورم! ولی وجدان بیدار جامعه کارگری با تمام شرایط سختی که بر او تحمیل میشود تا کنون نگذاشته است این طنز در درون جامعه، لباس واقعی به تن کند. سال هاست که حنای دولتمردان دیگر در پیش کارگران و دیگر زحمتکشان رنگی ندارد! دستگیری صدها نفر از کارگران در قبل از شروع برنامه اول ماه می سال هشتاد و هشت، دلیل آشکاری بر آگاهی آنان و عدم اعتمادشان به جمهوری اسلامی است. (۱۱) بد نیست که برای شناخت از سطح مبارزات و میزان مطالبات کارگران ایران، در این باره از زبان خود کارگران آگاه بشنویم و به بند ۲ از خواستههای آنان در قطعنامه ای که به مناسبت اول ماه مه، روز جهانی كارگر در سال ۱۳۸۸ صادر کرده اند، نگاهی بیاندازیم: " بند ۲- ماحداقل دستمزد تصويب شده ازسوی شورای عالي كار را تحميل مرگ تدريجي برميليون ها خانواده كارگری می دانيم و مصرانه خواهان افزايش فوری حداقل دستمزدها براساس اعلام نظرخود كارگران ازطريق نمايندگان واقعی و تشكل های مستقل كارگری هستيم. " (۱۲ ) در پایان باید بگویم که سپاه پاسداران در فعل و انفعالات و بند و بست های درون حاکمیت، شاید توان انتخاب کردن نمایندگان مجلس و اعلام دستمزدها را داشته باشد و شاید هم سرکوب عنان گسیخته و گروگانگیری فعالین آگاه کارگری را در برنامه خود داشته باشد و در کوتاه مدت بتواند مانعی درادامه سازماندهی نهادهای واقعی کارگری، تشکیل سندیکای مستقل و آزاد کارگری و مبارزات کارگران ایجاد کنند، ولی همانگونه که جنبش طبقاتی و جهانی میلیون ها انسان به مبارزه و راه خوبش ادامه میدهد، ما هم به عنوان عناصر و مجامع متعلق به این جنبش، باید بتوانیم بدور از شعارهای پوچ و بدون هیاهوی، برای عملی ساختن مطالبات حداقلی و دستمزد متناسب طبقه کارگر ، کوشش کنیم و وعده های دروغین سپاه را که کارگران را با حرف می پروراند و در باغ سبز دروغین با آنان نشان میدهد، افشا کنیم و مباحثات را در راستای رسیدن به آسایش و آرامش زندگی انسانی و تأمین شغلی به پیش ببریم. اگر کاندیداهای نمایندگی مجلس در مبارزات به اصطلاح انتخاباتی خود، مشکل سیاست در ایران را در فرهنگ میبینند و می خواهند مشکلات اقتصادی را در حوزه مسائل فرهنگی نشان بدهند، ما باید نشان دهیم که فرهنگ غالب چیزی جز بازتاب سیاست های اقتصادی نیست. و شاید این کاندیداها درست می گویند چرا که در تمام شئون اجتماعی ایران، امروز فرهنگ فسادی که سپاه و سایر سود برندگان برمناسبات جامعه تحمیل نموده اند، نمایان است . مسئله اصلی در این میان باید گفت درگیری بر سر دستمزدهاست، مسئله دستمزدها برای هر جنبش عدالتخواهانه مسئله مرکزی است. به بیان دیگر: دلیل ثروتمند شدن یک اقلیت این است که اکثریتی عظیم برای آن ها کار می کند. این است مسئله اصلی برنامه تمام تشکلات مستقل کارگری ایران است. مسلم است که جنبش کارگری ما خواستار تقسیم عادلانه ثروت و کار شایسته، خواستار برابری زن و مرد در کار هست، چه در میدان کار و چه در عرصه اجتماع، این جامعه در هر خیزش و جنبشی فرهنگ انسانی را فریاد میزند! شاید ریاضت اقتصادی نسخه صندوق بینالمللی پول برای جوامع اروپایی و امریکای باشد ولی اعتراضات و اعتصابات میلیونی در شرق بخصوص چین و هند در این دوره نوید نوع دیگری از مبارزات را میدهد. راستی آیا کارگران و زحمتکشان و روشنفکران ایران سودی در شرکت در این انتخابات دارند؟ آیا باز هم کسی هست که دل به صندوقهای جادویی انتخابات مجلس سپرده باشد؟ آیا در این شرایط میتوان به افزایش دستمزد متناسب با زندگی شرفتمندانه برای ميلیونها انسان مزدبگیر امید داشت؟ مهدی کوهستانی Copyright: gooya.com 2016
|