یکشنبه 10 اردیبهشت 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پاسخی به آقای مجتبی واحدی، مهدی خزعلی

مهدی خزعلی
من نمی‌خواهم فرصت‌سوزی کنم، نمی‌خواهم پس از ۳۳ سال بروم آخر صف تحريميون بايستم، من بسيجی خيبرم، بايد نظام و انقلابم را از دست نامحرمان و غاصبان نجات دهم، از هر فرصت قانونی بايد بهره گيرم، روا نيست که بسيجی خيبر کنج خانه نشيند و قهر کند و نامردمان از خانه‌نشينی او شاد شوند

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ويژه خبرنامه گويا

برادر عزيز؛جناب آقای مجتبی واحدی

در دوره قبل هم من بجای تحريم، پيشنهاد مبارزه فعال را دادم، حتی بر اين باور بودم که همه کانديدا شويم و فهرستی بلند بالا از رد صلاحيت شدگان منتشر و طرح شکايت کنيم و در انتهای دوران فعاليت انتخاباتی، مستدل به تخلفات رقيب با آبستراکسيون صحنه را ترک کنيم، ما بايد رقيب را در چالش قانونی درگير کنيم.

جناب واحدی؛ پرسيده ايد که امروز با گذشته چه فرقی کرده است که دعوت به شرکت و تک رای کرده ام،اگر آن روز گفتم:" رأی نمی دهم" پای سخن خود ايستادم، و امروز می بينم که از عدم حضور ما شاد شده اند و شاکرند که ما صحنه را خالی کرده ايم، به لطف خدا و با سوگند به خون ندا و سهراب و ... نمی گذارم از عدم حضورمان دلشاد شوند.

اما در دور نخست، تن به نظرسنجی فضای مجازی داده و به احترام همه، از کانديداتوری منصرف و نوشتم که از خانه بيرون نميايم و رای نخواهم داد و پيش بينی کردم که شهر بوی مرده خواهد داد. آری چنين شد و شهر شهر مردگان بود، اما اصلاح طلبان چه کردند، ما که در سلول انفرادی بوديم، آنها در صندوق های رای بودند و با لب خاموش رای دادند، ای کاش قراری می گذاشتند و در مقابل دوربين ها اعتراض خود را بيان می کردند، ای کاش يادی هم از ساکنين اوين می کردند! نام نمی آورم، اما اکثر رجال سياسی دوران اصلاحات رای دادن و شناسنامه خود را منقوش به مهر انتخابات کردند!

آقای واحدی؛ سنگر تحريم استحکام ندارد، رجال سياسی در صف رای ايستاده اند، اگر بناست سنگر تحريم فرو ريزد، بياييد سنگری مستحکم تر بسازيم و اين سنگر فرياد اعتراض گونه ماست، با حرکتی نمادين!

من با خيلی از رجال سياسی داخل - که از آوردن نامشان پرهيز می کنم - صحبت کرده ام و موافق اين حرکت هستند. مخالفين دعوت از افراد شناسنامه دار نيستند، گاهی ادبيات برخی مخالفين شباهت زيادی با ادبيات بازجوهای اوين دارد! روشی که برای شکاف در صف منتقدين بکار می گيرند و بذر شک و ترديد می افکنند و همه را نفوذی و عامل معرفی می کنند، بگونه ای عمل می کنند که اعتماد را در ميان غير خوديها!( به تعبير جناح حاکم) از بين ببرند. تنها شناسنامه داری که با نام خود سئوال کرده، شماييد. جنس سئوال شما با بقيه فرق دارد، شما سئوالی دوستانه و از درون خانه پرسيده ايد، شما مرا و حسن نيت مرا زير سئوال نبرده ايد، شما ناروا نگفته ايد، از محبتتان سپاسگزارم.

نمی دانيد بازجوی من چه مانوری می داد که فلانی و فلانی و فلانی رای دادند و آمريکا هم آماده مذاکره است و ما در اقتدار کامل داخلی و خارجی هستيم! نمی دانيد که مامور عمليات بند ۲۰۹ که مرا به دادگاه می برد، از صف های شلوغ رای و اين که ۴ مسجد رفته است و نتوانسته رای دهد و آخر هم ۲ ساعت در صف رای ايستاده چه داد سخنی می داد، نمی دانيد مسئول دفتر شعبه ۲۶ برای توجيه تاخيرخود - که ساعت ۱۰ صبح سر کار آمده يود - می گفت: " من مسئول صندوق بودم و تا ساعت ۱ نيمه شب ازدحام بود و رأی می گرفتيم!"

بگذريم، من نمی خواهم فرصت سوزی کنم، نمی خواهم پس از ۳۳ سال بروم آخر صف تحريميون بايستم، من بسيجی خيبرم، بايد نظام و انقلابم را از دست نامحرمان و غاصبان نجات دهم، از هر فرصت قانونی بايد بهره گيرم، روا نيست که بسيجی خيبر کنج خانه نشيند و قهر کند و نامردمان از خانه نشينی او شاد شوند، يکی از رجال سياسی اصلاحات می گفت: " مگر ما در سابق از عدم حضور نهضت آزادی خوشحال نمی شديم، حالا جناح حاکم از عدم حضور ما خوشحال و خرسند می شود!"

من کاری به صندوق رای ندارم، حضور مردم با ظاهری آراسته در اين حوزه ها، فرق شهر مردگان و شهر زندگان را به تصوير خواهد کشاند و با اين حضور قانونی در چهار مسجد مشخص، اعلام حضور می کنيم، يعنی ما هستيم و به عملکرد شما اعتراض داريم.

نمی توانند بگويند چرا برای رأی دادن آمده ايد!

همه با ظاهری آراسته با فرزندانتان بياييد،تا بدانند که ما برای جنگ نيامده ايم - همان گونه که حسين به کربلا رفت - ما آمده ايم که بگوييم، راه آزادی و دموکراسی از صندوق های رای می گذرد، به رای مردم احترام بگذاريد، خيانت نکنيد و بس.

اما اين که رأی ما را می خوانند يا نه؟ بگذاريد در پستی مستقل بنويسم ...

وعده ديدار ما: بعد از ظهر روز جمعه در صندوق های "حسينيه ارشاد"، "مسجد الجواد" ،"مسجد النبی نارمک" و "مسجد شهرک غرب"

اگر نتوانستيد به اين مساجد بياييد، در هر حوزه ديگری با يک " تک رأی به مطهری" ما را ياری کنيد، اين "تک" بزرگ ماست در چارچوب قانون به بی قانونی!! شايد به عنوان "پاتک" در بعضی از اين مساجد صندوق نگذارند و يا فضا را امنيتی کنند، ما بايد آرامش خود را حفظ کنيم، از شعار و ... بپرهيزيم، ما مبارزه را با قواعد مدنی ادامه خواهيم داد.

مهدی خزعلی
۱۳۹۱/۲/۹

در همين زمينه:
[آقای دکتر خزعلی! اسب تروا را فراموش کردید!؟ مجتبی واحدی]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016