شنبه 6 خرداد 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مبارزه هدفمند و اتحاد برای دستيابی به دموکراسی، همايون مهمنش

جنبش ميليونی سال ۸۸ هم تائيد روشن اين نکته بود که با وجود جمهوری اسلامی دستيابی به حقوق و آزادی ها غير ممکن است. اما اين تائيد نيز ظاهرا هنوز تاثير لازم را در تفکر و اقدامات اصلاح طلبان نداشته است. برخی مانند آقای محمد خاتمی اصلاح طلبی را در درون رژيم تعريف ميکنند و برخی ديگر اگرچه ميگويند که ديگر اميدی به رعايت حقوق و آزادی های مردم در اين نظام ندارند، اما هنوز از پاسخ روشن به اين سوال طفره ميروند که نظام و حکومت چه ساختارهائی بايد دارا باشد تا بتواند حقوق و آزادی های همه ايرانيان را رعايت کند؟ در بخش هائی از اين طيف نشانه هائی از پذيرش ضرورت حاکميت مردم و جدائی دين از حکومت ديده ميشود، ولی هنوز از طرف ايشان به روشنی ابراز نشده است. بخش هائی از طيف چپ نيز کماکان آزاديها و حقوق دموکراتيک را کم اهميت ميدانند. برخی کوشش دارند مبارزه عليه امپرياليسم را به جنبه عمده مبارزات مردم تبديل کنند. اما اغلب کوشندگان اين طيف نيز خود به فقدان يک انسجام فکری درون آن اذعان دارند.

ناروشنی در هدفگذاری ها امروز به عامل سکون - اگر نگوئيم فلج شدن - مبارزه تبديل شده است. بخش هائی از تلاشگران ديگر حاضر نيستند صرفا برای تعويض اين يا آن شخص در حکومت يا "اصلاح" جمهوری اسلامی مبارزه کنند. آنهائی هم که هنوز ادامه ميدهند همچنان غرق خرده کاری، پراکنده کاری و بی هدفی ميباشند.

تجربه سال ۵۷ نشان ميدهد که آزاديخواهان اگر اهداف و برنامه روشن و حتی الامکان مشترکی نداشته باشند، نيروهای استبداد قدرت را قبضه نموده، کوشش ميکنند آن را به هر قيمت حفظ کنند. اهميت ايستادگی دکتر بختيار در برابر خمينی از جمله در اين است که وی با قاطعيت و روشنی تمام ضمن برحذر داشتن مردم از استقرار يک ديکتاتوری جديد، مدل حکومت ملی بر اساس دستاوردهای مشروطه و نهضت ملی ايران (آزادی زندانيان سياسی، آزادی مطبوعات، انحلال ساواک، ...) را در برابر حکومت دينی آيت الله خمينی قرار داد. گرچه او در آن زمان موفق نشد اما ايده حکومت ملی و مدلی که او ارائه نمود، همچنان در اذهان باقی ماند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ارائه هدف و برنامه برای تحقق آن مانند روشن نمودن چراغی در راه مبارزه و مددی برای مبارزان است که جهت را آسان تر بيابند، از توان خود هدفمند بهره گيرند و از پراکنده کاری و اقدامات نالازم تا حد امکان دوری جويند.

دموکراسی زمانی ممکن ميشود که کشور بدست احزاب و تشکل های سياسی اداره شود. احزاب مدرن امروزی برنامه محورند به اين معنی که اقدامات آنها نتيجه اراده يک فرد يا يک رهبر نيست بلکه بر اساس برنامه منتجه از خرد جمعی است. هدف گذاری و ارائه برنامه توسط احزاب و تشکل های سياسی علاوه بر اينکه وسيله ای برای تدقيق خواست ها و اقدامات لازم برای رسيدن به آن است، ميتواند پايه گفتگو و چه بسا نزديکی بيشتر مبارزين صادق و خردورز گردد.

هستند افراد و گروههائی که معنی واژه ها را دگرگون ميسازند و محتوای مورد نظر خود را به آن نسبت ميدهند يا اينکه واژه ها را بنا به مقتضيات زمان ظاهرا می پذيرند ولی در عمل ارزشی برای آن قائل نيستند. برای نمونه امروز که دموکراسی خواست اکيد مردم ايران است، ديده ميشود که گاه حتی يک طرفدار آيت الله خمينی، يک طرفدار رژيم گذشته يا يک طرفدار استالين هم به خود عنوان دموکرات ميدهد.

نتيجه آنکه هدف و برنامه سياسی هم هميشه آئينه خواست يک طيف يا تشکل سياسی نيست. برای داوری فقط اهداف ادعائی نيستند که بايد مورد توجه قرارگيرند، بلکه رفتار، سابقه، فضای فکری، محيط سياسی و توان برای تحقق اهداف ابراز شده نيز وسائل داوری اند. بدون ترديد آنهائی که هدف و برنامه را مبنای عمل خود قرار ميدهند، ثابت قدم ترند و در نتيجه گفته و اقدامات آنها بيشتر مورد اعتماد است.

استدلال مخالفين ارائه هدف و برنامه سياسی
برخی لزوم ارائه هدف و برنامه سياسی را با استدلالات زير انکار ميکنند:

۱ - اختلاف ايجاد ميکند
گفته اند و نگارنده شنيده است که روشن نمودن نظرات در مورد آينده باعث اختلاف و دوری ميشود. شايد منظور گويندگان بيشتر شيوه نادرست طرح نظرات و برخورد به نکات مورد اختلاف باشد. در اين صورت شک نيست که شيوه های سالم و بدور از تنش بايد مورد استفاده قرار گيرد. اما "اختلاف" يا "دوری" حتی اگر ابراز نشود، ميتواند موجود باشد و با ابراز نظر، ايجاد نميشود. برعکس، گفتگوی بدور از تنش و منطقی چه بسا ما را به تفاهم بيشتر برساند.

۲ - بگذاريم مردم انتخاب کنند
گفته ميشود که ابراز نظر در مورد آينده کشور درست نيست. بگذاريم مردم انتخاب کنند. حال آنکه مردم انتخاب واقعی را زمانی دارند که احزاب و تشکل های سياسی اهداف و برنامه های خود را ارائه نموده باشند. تنها در اين صورت مردم امکان می يابند که آگاهانه ميان نظرات گوناگون انتخاب کنند و احتمال اينکه بار ديگر حقوق و آزادی های خود را به دست خود به دست فريبکار جديدی بسپارند، کاهش مييابد.

۳: بگذاريم اول رژيم بيافتد بعد در مورد آينده تصميم بگيريم
عنوان ميشود که در شرائط فاجعه آميز کنونی بايد اول کشور را نجات داد و بعد در مورد نظام آينده صحبت کرد. آنها با اين بيان اين تصور را ايجاد ميکنند که به محض اتحاد اپوزيسيون، ديکتاتوری فرو خواهد پاشيد. حال آنکه فروپاشی ديکتاتوری به عوامل گوناگونی بستگی دارد که بسياری از آنها از کنترل اپوزيسيون خارج است. اتفاقا يک راه تاثير گذاری اپوزيسيون ارائه پيشنهادات فکرشده و جامع بمنظور جهت درست دادن و موثر تر نمودن مبارزات مردم است.

۴: طرح اهداف بمعنی اعلان جنگ به رژيم و پايان مبارزه مسالمت آميز است
گاه گفته ميشود طرح اهداف بمعنی اعلان جنگ به رژيم و پايان مبارزه مسالمت آميز است. اين برخورد مبارزه مسالمت آميز را به معنی توقف در تفکر و نتيجتا تسليم به وضع موجود می داند. حال آنکه تفکر در مورد آينده کشور و ارائه پيشنهادات مناسب بخشی از مبارزه سياسی مسالمت آميز است. اگر برای نمونه مبارزان سياسی بر لزوم رعايت حقوق و آزادی ها و جدائی دين از حکومت تاکيد نکنند، ساير هموطنان طرفدار جدائی دين از نظام بر چه اساسی از آنان پشتيبانی کنند؟

۵: چند شعار کافيست برنامه لازم نيست
اين نظر هنوز در بسياری از بخش های اپوزيسيون ايران وجود دارد که ميتوان مانند گذشته ها با طرح چند شعار مرکزی مانند "انتخابات آزاد" يا "مبارزه مسالمت آميز"، مبارزات آزاديخواهانه را تا به آخر پيش برد. حال آنکه شعارهای مرکزی اگر هم يافت شوند، ميتوانند پس از مدتی مرکزی بودن و برد خود را از دست بدهند. اما اگر گروه، تشکل سياسی يا اتحاد، اهداف و برنامه سياسی جامع و مناسبی دارا باشد، تعيين يک يا چند شعار بر پايه نيازهای مبارزه کار مشکلی نخواهد بود.

جلوگيری از بازگشت هرگونه ديکتاتوری
چند سال است عده ای که معلوم است دستی بر آتش ندارند يا اهدافی خاص را دنبال ميکنند، دائما ادعا ميکنند که علت صورت نگرفتن اتحاد خودخواهی يا ندانم کاری سران اپوزيسيون است. اين ادعا هميشه درست نيست. اپوزيسيون دموکرات قبل از هر اتحادی بايد جوانب را در نظر بگيرد و خود را سرگرم اتحادهائی که بی نتيجه بودن آنها از پيش روشن است و باعث هدر رفتن نيرو و دلسردی مبارزان ميشود، ننمايد. بايد دقت شود که اتحاد با دموکرات های واقعی صورت گيرد و گروه های داوطلب اتحاد به برنامه های خود پای بند و از اعتماد به يکديگر برخوردار باشند. اتحاد با طيف يا گروههای زير برای نمونه به نفع دموکراسی در ايران نيست:

• گروه مجاهدين که هدفگذاری سياسی روشن و ثابتی جز کوشش برای دستيابی به قدرت به هر قيمت از خود نشان نميدهد.

• در مورد طيف طرفداران پادشاهی بايد قبول نمود که اتحاد با هر بخش از اين طيف در واقع اتحاد با آقای رضا پهلوی است. ايشان هنوز لزومی نديده است کودتای ۲۸ مرداد، تعطيل نمودن مشروطه، زندان و شکنجه و اعدام مخالفان توسط حکومت خودکامه پدر خويش را بروشنی و بدون بازگشت محکوم نمايد. با اينهمه ايشان نه تنها با احزاب و تشکل های سياسی به رقابت برخاسته است، بلکه حتی کوشش دارد گوی سبقت را از ايشان بربايد. ايشان از موقعيت خويش به نفع طيف خاص طرفداران پادشاهی استفاده مينمايد. شايد همين بهتر باشد که ايشان کاملا وارد صحنه سياسی شود و مانند ساير بخش های اپوزيسيون اهداف و برنامه سياسی گروه خود را ارائه دهد. به هر حال بازگشت سلطنت به ايران عملا به معنی پذيرش ديکتاتوری گذشته و آبستن خطر ايجاد يک ديکتاتوری جديد در ايران است: تاريخ معاصر ايران نشان ميدهد که هرگونه مقام دائمی يا موروثی مانند رهبر يا پادشاه در مقامات بالای کشور هر چقدر هم در آغاز قانونی عمل کند، به مرور به مانعی بزرگ در راه رسيدن به دموکراسی و حاکميت مردم تبديل ميشود.

اتحاد برای دموکراسی
پوپوليست ها هر شعار مردم پسندی را ميپذيرند ولی پای بندی اصلی ايشان به کسب قدرت است. بنابراين اتحادهای همه باهمی به نفع دموکراسی نيستند. اتحاد بين دموکرات ها موفق تر خواهد بود اگر اهداف و برنامه روشنی ارائه دهد و بتواند متحدشوندگان را در ساختارهای تشکيلاتی مناسب آن اهداف و برنامه ها فعال و موثر نمايد.

همانطور که در بالا اشاره شد بعيد است که به علت صورت گرفتن اتحادی رژيم فرو بپاشد. اتحاد پايان کار نيست. آغاز فعاليت گسترده تر است. يک اتحاد بايد نيروی متحدين را افزايش دهد. اتحادی که بر اساس اعتماد متقابل صورت نگيرد به کشمکش می انجامد و چه بسا نتيجه عکس بدهد. اعتماد بطور مصنوعی يا با انژکسيون بوجود نميآيد. اگر تشکل های سياسی برنامه محور و دارای اهداف و برنامه های روشن باشند دستيابی آنها به اتحادی موثر و پايدار، آسان تر خواهد بود.

بنظر ميرسد که امروز راه نهضت ملی و مصدق روشن ترين هدفگذاری و همچنين برنامه سياسی برای دستيابی به آزادی و دموکراسی است. اين طيف سياسی خواهان استقرار يک حکومت ملی متکی بر اراده ملت، حافظ و ضامن حقوق و آزادی های انسانی و شهروندی کليه آحاد مردم و طرفدار جدائی دين يا هرگونه ايدئولوژی از حکومت، همراه با حفظ استقلال و تماميت ارضی کشور است. نمونه چنين حکومتی را در دولت مصدق و بعد از وی بختيار ديده ايم. تاکيد بر عدالت اجتماعی و ايجاد مکانيسم هائی دموکراتيک و مبتنی بر قانون برای جلوگيری از بازگشت هرگونه ديکتاتوری ضروری است. احتمال همکاری اين طيف بر سر فصول مشترک وجود دارد. چنين اتحادی ميتواند انگيره ای برای طيف و گروه های ديگر جامعه باشد که اهداف و برنامه های سياسی خود را به نحوی روشن ارئه دهند و در صورت داشتن فصول مشترک، با ساير طيف ها در اتحادی برای دموکراسی همکاری کنند.

همايون مهمنش
hmehmaneche@t-online
http://www.homayoun.info/


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016