دوشنبه 29 خرداد 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

قتل ندا آقاسلطان: ۵۰ ثانیه‌ای که جهان را تکان داد، حسین نوش‌آذر

حسین نوش‌آذر
زیبایی ندا آقاسلطان نمایانگر زیبایی حرکت آزادی‌خواهانه و رو به جلوی مردم و زشتی مرگ نمایانگر و در یاد آورنده زشتی یک نظام جبار است. همانگونه که مرگ، زیبایی یک دختر نوجوان را مقابل دیدگان ما غارت می‌کند و به یغما می‌برد، یک نظام اهریمنی هم حرکت زیبای مردم را سرکوب می‌کند و دستاوردهای آن را از آن خویش می‌کند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ويژه خبرنامه گويا

سه سال پیش، دقیقاً یک هفته پس از آغاز خیزش مدنی مردم ایران که بعدها به نام «نهضت سبز» شناخته شد، در ۳۰ خرداد ماه یک دختر جوان و زیبای ایرانی در خیابان به ضرب گلوله یک ناشناس به قتل رسید. تصاویر این قتل سیاسی به گونه‌ای انفجاری در شبکه‌های اجتماعی توزیع شد و دست به دست گشت. ویدیوی قتل ندا آقاسلطان فقط ۵۰ ثانیه‌ است و با این حال در این ۵۰ ثانیه‌ ما در هر فریم این فیلم دختری را می‌بینیم که در خون غلتیده و جان می‌دهد. می‌گویند که بیرون از جسم هیچ چیز وجود ندارد. ما تا وقتی زنده‌ایم که جسم‌مان زنده است. مرگ می‌تواند ۵۰ ثانیه‌ به درازا کشد و با این‌حال حامل نشانه‌هایی برانگیزاننده و تحول‌آفرین باشد. مرگ ندا، چنین مرگی بود. می‌پرسیم مرگ ندا آقاسلطان دربردارنده چه نشانه‌هایی بود که در مدتی بسیار کوتاه به نماد یک جنبش اجتماعی در تاریخ معاصر ایران فراز آمد؟ در نهضت سبز بسیاری از جوانان گلوله خوردند، آسیب دیدند و شکنجه شدند. چرا ندا؟ آیا مرگ هم زیباشناسی دارد؟ آیا می‌توانیم از طریق زیباشناسی مرگ ندا به زیباشناسی یک نهضت اجتماعی برسیم؟

زیباشناسی یک قتل سیاسی

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های نهضت سبز به عنوان یک خیزش مدنی زنانه بودن آن است. اما زنانه بودن این خیزش به این معنا نیست که ما توانسته باشیم از بن‌مایه‌های فرهنگ مردسالار خود را برهانیم. چنین است که زیباشناسی قتل ندا و نشانه‌ها و بار معنایی این نشانه‌ها دو سویه دارد: از یک طرف در متن یک نهضت ذاتاً زنانه شکل می‌گیرد، از طرف دیگر از بن‌مایه‌های فرهنگ مرگ‌سالار از معانی نمادین برخوردار می‌گردد. آناهیتا در فرهنگ ایرانی ایزدبانوی باروری و آب است و آنچه که به فاطمه زهرا نسبت می‌دهند، شکل دگرگون‌شده آن چیزی‌ «می‌تواند» باشد که ایرانیان در وجود آناهیتا می‌جستند. ندا آقا سلطان شکل زمینی‌شده و معاصر این باورهای کهن است. دختری که هنوز ازدواج نکرده، می‌توانست ازدواج کند، باردار شود و خانواده‌ای تشکیل دهد، ناکام از جهان می‌رود. مثل این است که با مرگ او پاکی و بی‌گناهی هم می‌میرد.

ندا زیباست و پوشش او امروزی‌ست. با مرگ او نه تنها زیبایی مقابل چشمان ما جان می‌دهد، بلکه مثل این است که تجدد هم در خون می‌غلتد. مرگ ندا به یادآورنده خودکشی لوکرسیا در روایت اوید است. به لوکرسیا تجاوز می‌شود و او خودش را می‌کشد و این خودکشی مردم را به شورش وامی‌دارد. نظام پادشاهی در رم سقوط می‌کند و جمهوری بنیان گذاشته می‌شود.

در فیلم قتل ندا دختری را می‌بینیم که بر زمین افتاده است. در فرهنگ مردسالار، زن اصولاً ضعیف و شکننده است، وقتی بر زمین افتد، مثل این است که شکنندگی و ناتوانی جسمانی او دو چندان شده باشد. این تصویر برانگیزاننده است، خون‌ها را به جوش می‌آورد، جان‌ها را برمی‌آشوبد و خشم را برمی‌انگیزد.

از ادگار آلن پو نقل می‌کنند که گفته است هیچ موضوعی شاعرانه‌تر از از مرگ یک زن زیبا نیست.

مرگ در ناخودآگاه جمعی و فرهنگی ما یک چهره دارد. او بسیار زشت و هراسناک است. وقتی یک زن زیبا مقابل دیدگان ما جان می‌دهد، ممکن است زیبایی او زشتی مرگ را تحمل‌پذیر کند. زیبایی و زشتی، زندگی و مرگ که در جدال با یکدیگر قرار گیرند، درام شکل می‌گیرد. هر داستان هیجان‌انگیزی که در زندگی خوانده‌اید و سراغ دارید در کانون تضادها شکل گرفته است و چه تضادی ژرف‌تر از تضاد میان زشتی و زیبایی و زندگی و مرگ سراغ داریم؟
زیبایی ندا آقاسلطان نمایانگر زیبایی حرکت آزادی‌خواهانه و رو به جلوی مردم و زشتی مرگ نمایانگر و در یاد آورنده زشتی یک نظام جبار است. همانگونه که مرگ، زیبایی یک دختر نوجوان را مقابل دیدگان ما غارت می‌کند و به یغما می‌برد، یک نظام اهریمنی هم حرکت زیبای مردم را سرکوب می‌کند و دستاوردهای آن را از آن خویش می‌کند. اگر سرود یا تصویری زیبا ما را برمی‌انگیزاند، فردای آن روز، حکومت و عمله‌های آن، روایت مسخ‌شده و غارت‌شده‌ای از همان سرود و همان تصویر را در شبکه‌های اجتماعی عرضه می‌کنند.

ندا آقا سلطان یک زن آزاده است. او اندیشه‌های پیچیده در سر نمی‌پروراند و یک چریک از جان گذشته نیست. او دختر جوانی‌ست که می‌خواهد مانند دیگر جوانانی که در این کره خاکی زندگی می‌کنند، آزاد باشد، سفر برود، عشق بورزد، لباس‌های زیبا بپوشد، آزادانه خود را بیاراید و زندگی کند. قتل او به معنای قتل این خواسته‌هاست.

ندا زیباست و البته زیبایی، گذرا بودن و بی‌معنا بودن زندگی را تحمل‌پذیر می‌کند. خیام در رباعیاتش از بی‌وفایی و بدعهدی روزگار شکایت دارد، اما در همان حال چون کلامش دلنشین و زیباست، پیام تلخ و درناک او تحمل‌پذیر و حتی لذتبخش است. مرگ ندا مانند رباعیات خیام است. زنی می‌میرد و به یادمان می‌آورد که زندگی گذرا و بی‌معناست و در همان حال مثل این است که می‌خواهیم از سرعت تصاویری که به مدت ۵۰ ثانیه‌ از مقابل دیدگان ما می‌گذرد بکاهیم. آیا در زندگی بارها پیش نیامده که خواسته‌ایم لحظاتی سخت شکننده اما بس خاطره‌انگیز را تداوم ببخشیم؟ مرگ ندا، چنین مرگی‌ست: یک مرگ زیبا، نابه‌هنگام اما سخت زودگذر.

نهضت سبز یک حرکت اجتماعی خلاق بود. در تاریخ ایران سابقه ندارد که مردم معترض تا این حد خلاق، هنرمند و مبتکر باشند. قرار است که هر ایرانی یک رسانه باشد. تصاویر بسیار چشم‌نواز دست به دست می‌گردند. پوشش‌ها زیبا و کاملاً آراسته است. همه یکرنگ و یک‌دل‌اند، اما با این حال فردیت دارند و فردیتشان را با اشعار و ترانه‌ها و شعارها و تصویرها و شکل بخشیدن به گردهم‌آیی‌ها و دست‌بندها و چگونگی آرایش تن و رنگ‌آمیزی ناخن‌ها و چهره‌ها بیان می‌کنند. این نهضت مانند مرگ قهرمانش، ندا زیباست، اما به همان اندازه هم نابه‌هنگام است و ناگزیر سخت زودگذر. در این گذر اما گذاری هم نهفته است: اگر در آن گذر مردم چشم امید به اصلاح ساختارهای نظام دارند، در این گذار اکنون مردم از اصلاح نظام اصلاح‌ناپذیر و جبار گذر کرده‌اند.

مرگ ندا یک مرگ زیبا اما نوبالغ است. پس نهضتی هم که از او برای بیان خودش نشانه می‌سازد، زیبا و نوبالغ است. ما اکنون از آن مرحله گذر کرده‌ایم و به بلوغ رسیده‌ایم. رسیده‌ایم؟


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016