چهارشنبه 31 خرداد 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نمی‌توانند شريعتی را زير پا له کنند، امير محبيان

امير محبيان
آنان که شريعتی را برنمی‌تابند گمان دارند زبانی برای سخن گفتن با نسل نو يافته‌اند؛ اشتباه می‌کنند. شريعتی دل نسل جوان دوره‌ی ما را از درون و به‌دست خود ما گشود و بدان وارد شد. آن که شريعتی را زير پا له می‌کند اين اميد را دارد که درب دل‌ها را اگر از درون گشوده نشد با لگد بگشايد؛ چه اشتباهی!

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


شريعتی که بود و چه کرد؟
برای نسلی چون ما که حصارباورهای سنتی را شکسته بوديم ودر برابر خود دهها گزينه متفاوت و بلکه متضاد برای پيروی داشتيم؛شريعتی معبری عقلانی و انقلابی بسوی اسلام بود.فراموش نکنيم انقلاب، نسل ما را در برابر هر بايد غير عقلانی عاصی کرده بود و در گزينش ميان اسلام و مارکسيسم ،ديگر سنت های عرفی و توصيه های کهنه واستدلال های مبتنی بر بايدهای از موضع بالا پاسخگو نبود.در همين زمان شريعتی با تمام شور و شوق کويرياتش که احساس ما را سيراب می کرد و استدلال هايش، اسلام را برای ما انديشه روز می دانست و نه واقعه ای تاريخی، سررسيد و برای همه عمر ما را با ريسمان عقل به اسلام متصل ساخت و من را يک عمر مديون خود نمود. برای نسل ما شريعتی مظهر يک جامعه شناس معمولی که تئوری های غربی يا ضد غربی را بخوردمان می داد ؛نبود؛برای ما شريعتی نشانه ای بود که خدا در حياتی ترين لحظه انتخاب در برابرمان قرار داد.طبيعی است شريعتی نيز چون هر انسان ديگری دارای خطا و اشتباه است.هر که گويد جمله حق است احمقی است/هر که گويد جمله باطل او شقی است. اما شريعتی حصارهای تنگ انديشه را در هم شکست بعضی ها از آن به حصار تنگی ديگر گريختند و بعضی آزاد انديشيدن وآزادمرد بودن را فراگرفتند.نتيجه عمل م، شريعتی را محکوم نمی کند.شريعتی در آن زمان بهترين پاسخ ونه لزوما درسترين پاسخ به نسل در انتخاب ما بود.

بررسی گفتمان شريعتی
شريعتی کوشيد از حصار سنت های خشک فکری جامعه يا بافته های به ظاهر مقبول تاريخ گريخته و به ريشه ها بازگردد.او دريافت که آب در سرچشمه سالم و زلال و پاک است.دريافت عرف اجتماعی قالب های نشآت گرفته ازمنافع و تحجر و قدرت که در مثلث معروف شريعتی تيغ و طلا و تسبيح نمايش يافته بود؛جريان اصيل اسلام و تشيع را کوشيده است به مردابی تبديل کند که بجای آزادمردان علی گونه از آن يا ساده لوحان اشعری مانند يا مکاران معاويه رفتار پديد آيند. ديدگاه شريعتی بازگشتی است به پاکی های نخستين نه از موضع سلفی گونه بلکه بازگشت به خلق پاک و والای محمد(ص) ؛عدالت بی گذشت علی(ع)،راستگويی ابوذر؛پيام الهی خون حسين(ع) پيام رسانی شجاعانه زينب(س) ؛شريعتی به ما نشان داد که يک خانه کوچک يعنی خانه فاطمه (س) می تواند به بزرگی تمام عالم باشد.شريعتی برای ما اثبات کرد که يک مرد ،آن که می داند کيست و برای چه آمده و به کجا می رود ؛ برتر است از بينهايت انسان صفرگونه.

بررسی اقدامات شريعتی: فردی انقلابی و تند يا علمی و متفکر؟
شريعتی انقلابی بود ولی نه چون مارکسيست هايی که انسان را در مسلخ تصويری واهی از آرمان به نيت خير نابود ساختند.شريعتی تند بود ولی تند شتاب برای شکستن بت های جهل و تحميق و گسستن حلقه های زنجيره تصلب و تعصب با علم به اين که ديگر وقتی نداريم و در اين اندک بايدهر روز،چون شب قدر معادل هزار ماه راه برويم تا قرن ها استحمار را جبران کنيم.شريعتی عالم بود ولی نه غرق فرمول ها و نظريه هايی که از آمدن و رفتنشان گرد بر دامن انسان نمی نشيند.شريعتی متفکر بود ولی دردمند.او معصوم نبود؛مطلق نبود ؛از منظر من او اشاره ای بود بسوی آينده؛که بايد هر کس با پای عقل و عشق خود رود.آينده ای که جامعه ای تجلی گاه ،آزادی ،عدالت وعرفان را نه در خيال بلکه در واقع خواهيم ديد.

نسبت شريعتی با دنيای امروز و مساله دموکراسی
راز جامعه مطلوب شيعه در يک واژه نهفته است؛ امت.
دموکراسی را برای ما تنها راه مطلوب و ممکن نموده اند و زيرکانشان می گويند نه بهترين که کم خطرترين است.همه می دانند که دموکراسی حاکميت انسان های متوسط است و انديشه های بزرگ در آن چون سقراط ؛ حلاج يا عين القضات خاموش می شوند.دموکراسی در فقدان حاکميت حق امری شايد ناگزير باشد ولی مردم با هر تعدادی نمی توانند حق بسازند فقط اعلام تمايل می کنند وبس.حق از هيچ منشائی جز خدا صادر نمی شود.امت ،جامعه حاکميت حق توسط امام با رضايت خلق است رضايتی نه از سر ترس يا طمع بلکه از سر آگاهی .

تصوير امروزی از شريعتی
زبان شريعتی ،زبان موثر برای سخن گفتن از اسلام برای جوانانی است که برمی آشوبند.نسل جوان ما باز برآشوبيده است؛براين باورم روزی مجددا در خواهيم يافت که با آنان نيز بايد با زبان شريعتی و نه لزوما تکرار همان حرف ها سخن بگوييم. خواهيد ديد. آنان که شريعتی را برنمی تابند گمان دارند زبانی برای سخن گفتن با نسل نو يافته اند؛اشتباه می کنند.شريعتی دل نسل جوان دوره ما را از درون و بدست خود ما گشود و بدان وارد شد.آن که شريعتی را زير پا له می کند اين اميد را دارد که درب دل ها را اگر از درون گشوده نشد با لگد بگشايد؛چه اشتباهی!

منبع : هفته نامه مثلث


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016