جمعه 23 تیر 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ايرج مصداقی و ژورناليسم ارعاب و تخريب، مسعود نقره‌کار

مسعود نقره‌کار
به شما اطمينان می‌دهم زيان‌های مهملات و جعليات کسانی مثل شاهد جنايت‌های حکومت اسلامی و ساده‌لوحی افرادی مثل بهرام مشيری و مسعود نقره‌کار در مقايسه با زيان‌های ناشی از منش و روش تخريب‌گرانه، مرعوب‌کننده، خود حق‌پندارانه و فرقه‌گرايانه‌ی کسانی که خود را تجلی تاريخ مقاومت مردم ايران می‌پندارند بسيار ناچيز خواهد بود. آن‌چه بايد تقبيح و نقد شود چنين منش و روشی‌ست

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ويژه خبرنامه گويا


ايرج مصداقی در تارنمای« گويا نيوز»‌ مقاله ای با عنوان « دو پيمانه و يک چمچه دوغ ، نگاهی به روايت های جعلی صاحب منصب قضائی » منتشر کرده است . اين نوشته، مطلب تازه ای نيست وجمع و جور و فشرده اش ماه ها قبل از سوی« همنشين بهار» در تارنمای «عصر نو» منتشر شد و راوی جنايت های حکومت اسلامی نيز به آن مطلب و پاره ای ديگر از مطالب و پرسش ها و ابهام ها پاسخ داد. (بخش۱۷، ۲۵ ، ۳۶ و....).

نوشته ی مطول ايرج مصداقی در « گويا» اما دو پاره دارد:
پاره ی نخست اين نوشته به من ( و بهرام مشيری) ارتباط پيدا می کند، که من به سهم خود به نکاتی پيرامون مطالب طرح شده در اين پاره اشاره خواهم کرد. اما پاره ی دوم مطلب به راوی و روايت های « مهمل و جعلی و دروغ » اش می پردازد . اين پاره را عليرغم تکراری بودن برای راوی روايت ها خواندم و از او خواستم اگر صلاح بداند نظرش را در باره ی حرف های مصداقی مطرح کند. راوی روايت ها چند جمله ای گفت و به قول خودش پرونده را بست، او گفت :
« بنده در باره ی اين مطالب قبلا نظرم را گفتم ، سخن ايشان بر سر لغزش ها و خطا های من روی نام ها وزمان ها و مکان ها که می تواند در روايت ها وجود داشته باشند نيست، حرف ايشان با لحنی زشت و استهزا آميز اين است که همه روايت ها ی من مهمل و جعلی و دروغ و مضحکه است، به نظر بنده ايشان به قصد مچ گيری و تخريب آمده است نه اينکه کمک کند روايت ها اصلاح شوند ، بنده همان اوائل کار گفتم که حجم تجارب و مشاهدات و عمری که به حوادث رفته و همين طور وضع جسمی و سن من ممکن است باعث شوند روی تاريخ ها و اسم ها و مکان ها خطا کنم ، خب از شما و همه خواستم کمک باشند و خطا ها را به ياری کامپيوتر و امکانات ديگر برطرف کنيد ، برای بنده البته قابل انتظاربود که مچ گيران حرفه ای سر برسند اما فکر نمی کردم از ميان خود شما باشند، به هر حال بنده حرفی برای زدن به ايشان ندارم، البته اشراف ايشان به عنوان يک زندانی در تهران به اين همه اطلاعات در باره زندان ها و رخداد های درون زندان ها ی تهران و سراسر ايران ، به ويژه در باره ی صحنه هائی که فقط بازجو ها و شکنجه گرها و حکام شرع و قربانيان اعدام شده حضور داشتند، برای بنده هم سؤال بر انگيز است، وهم شگفت انگيز، با اين حال از قول بنده به ايشان که خود را دانای کل بر همه ی امورات زندان ها می دانند بفرمائيد بی گدار به آب زده اند وبنده با اين نوع غلط گيری ها و مچ گيری ها مرعوب نمی شوم ،من هنوز چيزی در باره ی آنچه در زندان های نظام گذشته و می گذرد نگفته ام. شادا رژيم اسلامی که من در بستر مرگ افتاده ام ، دعا می کنم حضرت عزرائيل کمی ديگر به من وقت بدهد، والسلام » .

***

اما حرف های من در مورد پاره ی نخست نوشته ی مصداقی و سوال های شان از من :

۱ـ ايرج مصداقی در آغاز نوشته با کشکول ژورناليسم ارعاب و تخريب وارد معرکه ی بساط کرده اش می شود، کشکولی که شاه و شيخ و قانعی فرد وثابتی و مشيری و نقره کارو انصاری وافخمی و سرمست اخلاق تابنده ومجاهدين و... در آن ريخته است تا مرادش بيرون کشد، و ثابت کند همه ی روايت های شاهد جنايت های حکومت اسلامی ـ که سی و نه بخش آن تا کنون در گويا منتشر شده است ـ دروغ و مهمل وجعل و مضحکه است و حکومت اسلامی نيز با اعزام اين فرد دروغ پرداز و بازی دادن بهرام مشيری و مسعود نقره کار باعث انحراف اذهان عمومی و خدشه دار شدن تاريخ مقاومت مردم ايران شده است !

اين منش و روش مصداقی تعجب من بر نيانگيخت اما مقايسه ی يکسان پندارانه ی کارعرفان قانعی فرد در مصاحبه اش با پرويز ثابتی با آنچه که بهرام مشيری و من در رابطه با افشای جنايت های حکومت اسلامی انجام داده و می دهيم را برخوردی ناشايست يافتم ، و نيزتلاش ايشان برای نوعی يگانه و همسان جلوه دادن حرف های پرويز ثابتی با روايت های راوی را نمونه ای ازژورناليسم ارعاب و تخريب ديدم . ثابتی از جنايت های کرده اش دفاع کرده و می کند ، اما راوی جنايت های حکومت اسلامی ضمن اظهار پشيمانی و ندامت و شرمساری از آنچه مرتکب شده است، آستين بالا زده تا در باره ی جنايت هائی که شاهد بوده است، روشنگری و افشا گری کند، و به دليل بيماری و کهولت سن نيز ملتمسانه ازهمه ی ما خواهش کرده و می کند که ياری اش دهيم، و لغزش ها و خطا های کارش کم کنيم .

۲-ـ دليل اينکه چرا راوی در روايت های اش نام و نشان اش علنی نمی کند بارها مطرح شده است. او بارها گفته است که به عنوان پير مردی ۷۰ ساله و تنها ، و بيماری شيميائی و رو به مرگ که در مکانی امن و تحت حفاظت زندگی می کند، ترس و نگرانی ای از علنی شدن نام اش ندارد ، اما چون با ايران تماس دارد ترجيح می دهد نام اش علنی نشود. او هم می فهمد که حکومت اسلامی او را شناخته است با اين حال تمايلی به اينکه خودش نام اش را علنی کند نشان نمی دهد. ومن اين برخورد و حساسيت راوی را مثبت و مسؤلانه می بينم. من البته اعلام کرده ام راوی نام و نشان اش به من گفته است ، واگر دوستان مايل اند سر از اين راز مهم و کليدی ! در آورند با من تماس بگيرند تا من نام و نشان به آن ها بدهم . البته مصداقی در نوشته اش به نکته ای به گمان من قابل مکث اشاره کرده است . او در باره ی اهميت علنی شدن نام راوی می نويسد : «...ترديدی نيست چنانچه نامش را فاش کند عده زيادی خواهند بود که می توانند راجع به خود او و جناياتی که مرتکب شده، و سطح مشارکتی که در جنايات رژيم داشته روشنگری کنند ....» ، و شايد يکی از دلايلی که راوی ترسيده و نام و نشان علنی نمی کند آشنائی با منش و روش « اين عده ی زيادباشد» ، عده ای که شاخ بسته اند تا داوطلبان افشای جنايت های پنهان حکومت اسلامی را اول خرد و خميرو بی اعتبار کنندو سپس بگويند حالا بفرمائيد روشنگری وافشا گری کنيد !

۳--ـ اما چرا نقره کار روايت ها را به اسمش خودش می نويسد و يا به قول مصداقی اصلن چرا در دنيای اينترنت و فضای مجازی اين فرد نياز به مشيری و نقره کار دارد؟ را من بارها در نوشته ها و مصاحبه هايم پاسخ داده ام ، و باز تکرار می کنم: راوی کار با کامپيوتر و تايپ کردن بلد نيست، و شدت ضعف و بيماری اش به حدی ست که در اکثر اوقات قادر به نوشتن نيزنيست ، و رابطه اش با مشيری و من تلفنی ست . راوی از من خواسته است ( يعنی خواهش کرده است) روايت های اش را پياده، تنظيم و تدوين کنم و نام خود بر پيشانی روايت ها بگذارم ، و من نيز به اين خواست و خواهش گردن نهادم ، چرا که قصد من اين بوده و هست که همه ی تجارب و مشاهدات اين فرد را جمع آوری و منتشر کنم ، و در اين راستا تلاش کرده و می کنم ازهر گونه امکانی برای تصحيح ، تدقيق و انتشار بيشتر روايت های اين شاهد بهره گيرم.

۴ـ ايرج مصداقی با اشاره به اينکه من گفته و نوشته ام که در آغاز با ترديد به روايت های راوی نگاه می کردم اما امروز آن ترديد بر طرف شده است پرسش فرمودند که : « نقره کار توضيح نمی دهد در مورد کدام يک از روايت ها ی او ترديدداشت و اين ترديد چگونه رفع شد؟ و چرا تا زمان بر طرف شدن ترديد های اش صبر نکرد و به انتشار روايت هائی که خود نسبت به آن ها ترديد داشت مباردت کرد؟ » ـ لحن آمرانه ی ايشان را دوستانه تلقی می کنم و خدمت ايشان عرض می کنم که من پيش از انتشار روايت ها يکی دو ماه با راوی تلفنی صحبت می کردم ، نه فقط به دليل ترديد در باره روايت ها بل که به سياست ها و نقشه های احتمالی پشت اين تماس نيز فکر می کردم. در اين مدت نيز تلاش کردم شناخت بيشتری از راوی به دست آورم ، پس از کسب شناختی بيشتر از راوی و گفت و گوهای طولانی و متمادی ترديد من نسبت به راوی ازبين رفت، و مبادرت به انتشار روايت ها کرده ام .

۵-ـ ايرج مصداقی از محققان و تاريخ نگاران و فعالان حقوق بشری و دلسوزان ميهن .... نيز خواسته است تا به مهملات وروايت های اين راوی استناد نکنند . ايشان برای اينکه محکم کاری کرده باشد که مبادا محققان و.... اشتباه کنند تعدادی از جعلياتی که اين راوی« بهم بافته » را هم به عنوان نمونه هائی از دروغ ها و مهملات و جعليات رديف کرده اند ، دروغ ها و مهملات و جعلياتی که راوی از شکنجه و تجاوز و اعدام قربانيان محکوم به اعدام نقل می کند و شاهدان اش هم فقط می توانسته اند شکنجه گران و بازجوها و حکام شرع و ماموران اعدام و قربانيان اعدام شده باشند، نمونه می آورد. بعيد نيست يکی از محققان و تاريخ نگاران و فعالان حقوق بشری و دلسوزان ميهن .... از ايشان وهمفکران شان بپرسد که خب شما که آنجا نبوديد ، استدلال تان برای اينکه راوی مهمل و دروغ می گويد چيست؟ آيا به نظر شما حکومت اسلامی بری ومبری از انجام رفتارهائی ست که راوی روايت کرده است ؟

۶-ـ‌ علاقه و احترام، واحساس همدردی و همدلی ام نسبت به زندانيان سياسی حکومت اسلامی، به گواه قلم و قدم ام عيان تر از آن است که نياز به بازگوئی باشد. شايد به همين خاطر است که نگرانی ای تلخ و دردناک از رفتار معدودی ازعزيزان زندانی سياسی سابق به جانم افتاده است ،عزيزانی که زندانی بودن در حکومت اسلامی برای شان سرقفلی تخريب و ارعاب و انزوای آن که و آن چه نمی پسندند شده است . به گمان من آنچه که تاريخ مقاومت مردم ميهنمان را خدشه دار خواهد کرد اين نوع منش و روش است، و آنچه که می بايد تقبيح و نقد شود چنين منش و روشی است . مطمئن باشيد زيان های «مهملات و جعليات» کسانی مثل اين راوی ، و «شهرت طلبی وناپختگی سياسی و ساده لوحی» امثال بهرام مشيری و مسعود نقره کار در برابر زيان های ناشی از منش و روش تخريب گرانه، مرعوب کننده، خود پسندانه ، خود حق پندارانه و فرقه گرايانه ی کس و کسانی که خود را تجلی تاريخ مقاومت مردم ايران می پندارند، بسيار ناچيز خواهد بود.

متاسفانه برخورد های تخريبی، مرعوب کننده، تمسخرآميز و متفرعنانه ی ايرج مصداقی و همفکران اش با راوی جنايت های حکومت اسلامی و ديگر جنايتکارانی که پشيمان و نادم از کرده ی خويش بر آن بودند و برآنند تا جنايت های پنهان حکومت اسلامی بر ملا کنند، دستاوردی جز به سکوت کشاندن و تاراندن اين افراد نداشته ، و نخواهد داشت . اين دست از برخوردها ما را از آگاهی درباره ی بخش مهمی از جنايت های حکومت اسلامی، که فقط اوامر وعوامل جنايت ها شاهد بودند، محروم کرده ، و خواهد کرد.

در همين زمينه:
["دو پيمانه آب و يک چمچه دوغ"، نگاهی به روايت‌های جعلی صاحب‌منصب قضايی رژيم، ايرج مصداقی]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016