گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
2 شهریور» تاکید به حق تعیین سرنوشت افراط گرایی است یا تاکید به حفظ تمامیت ارضی؟ یونس شاملی26 تیر» بروکسل: گزينه جمهوریخواهی و استراتژی انتخابات آزاد در ايران، سخنرانی مهرداد درويشپور، ۲۰ ژوئيه 14 تیر» زمينههای جنبش دانشجويی در ۱۸ تير، مهرداد درويشپور 9 تیر» گفتگوی شهروند با مهرداد درویش پور در باره بروز تنش در تظاهرات استکهلم 28 خرداد» گفتگوی جرس با مهرداد درویش پور: مهاجرت نخبگان عارضهحکومت ایدئولوژیک است
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! زلزله آذربایجان و همبستگی فراقومی، گفتگوی رادیو زمانه با مهرداد درویش پوررادیو زمانه - مهرداد درویشپور: این همبستگی عمومی، میتواند گرایشهای جداییطلبانهای را که خواستار جداسازی آذربایجان هستند یا خواستار دامن زدن به تنشهای قومی در منطقه هستند را کمرنگ کند. این همبستگی میتواند نشان دهد که تا چه اندازه در بزنگاههای مهم تاریخی، این حس همبستگی میتواند بسیار قوی و پرنقشتر از احساسهای قومی، محلی و بومی که اینجا و آنجا ممکن است به تنشهایی در جامعه دامن زند، عمل کند. بهنام داراییزاده - به نظر میرسد در ایران، در هر حادثه یا بلای ویرانگر طبیعی از قبیل سیل یا زلزله، شکاف حاکم میان دولت- ملت بیشتر نمایان میشود. از سوی دیگر، به جهت حس "همبستگی ملی" که معمولاً در چنین مواقعی جامعه را فرا میگیرد، شاهد نوعی همکاری و نزدیکی میان نیروهای مستقل و مردمی با نیروهایی هستیم که نه فقط "دولتی" و "حکومتی" محسوب میشوند، بلکه حتی در زمره عوامل نمادین دستگاه سرکوب دولتی نیز به حساب میآیند.
علت این پدیده به ظاهر دوگانه چیست و چگونه میتوان آن را تحلیل کرد؟ آیا همبستگی ملی، میتواند هیجانهای قومی را تحت شعاع قرار دهد؟ این پرسشها و مسائلی نزدیک به آن را با مهرداد درویشپور، جامعهشناس و استاد دانشگاه در استکهلم سوئد در میان گذاشتهایم.
مهرداد درویشپور: در همه جای دنیا، بلایای طبیعی یا فجایع بزرگ، به "همبستگی ملی" در جامعه دامن میزند. این همبستگی، میتواند بر شکافهای سیاسی حاکم غلبه کند. پیامد چنین وضعیتی این میشود که دولت، ملت، اپوزیسیون و قدرت سیاسی حاکم، در همدردی با بازماندگان فاجعه، یکپارچه سعی میکنند نوعی "پشتوانه روحی و روانی" فراهم کنند.
در جامعه ایران، به ویژه در دوره اخیر، شاهد این هستیم که بلایای طبیعی، به گسترش شکاف میان دولت و ملت کمک کرده است. یک دلیل چنین وضعیتی، عدم اعتماد ملت به دولت است.
وقتی زلزلهای رخ میدهد، معمول این است که دولتها سعی میکنند از این حادثه برای جلب همدردی بینالمللی و ملی استفاده کنند، اما در ایران، جمهوری اسلامی، نه فقط قادر به چنین امری نیست، بلکه در چنین مواقعی، انگشت ظن، بدگمانی و انتقاد به سمت خود دولت معطوف میشود. از نگاه دولت، روشن شدن ابعاد این فاجعه انسانی (زلزله) به معنای گسترش شکاف میان حکومت و مردم است و چه بسا میتواند زمینهساز اعتراضهای اجتماعی نیز بشود. از این منظر، نه تنها دولت اخبار مربوطه را خوب بازتاب نمیدهد، بلکه هنگام بروز این فاجعه حتی برنامههای کمیک و خندهدار از صدا و سیما پخش میشود و مسئولان کشور نیز به اصل واقعه بیاعتنا میمانند و رفته رفته، کار به جایی کشید میشود که برای ایجاد فضای امنیتی و جلوگیری از کمکهای خودانگیخته، نیروهای سپاه پاسداران مداخله میکند.
اما برخلاف این دیدگاهی که شما مطرح کردید، بنا بر گزارشهایی که از ایران منتشر میشود، همبستگی یا همکاری قابل ملاحظهای میان نیروهای داوطلب و مستقل با مأموران دولتی-انتظامی یا حتی نیروهای سپاه وجود دارد. اگر این گزارشها را تائید میکنید، چگونه میتوانید آن را تحلیل کنید؟
روشن است که دولت نمیتواند یکسره بیاعتنا به ماجرا باشد. مردم هم در شرایطی نیستند که بتوانند کاملاً حکومت را به اصطلاح دور بزنند. در هرحال، برای رسیدگی به چنین فاجعهای، باید از همه امکانات موجود استفاده کرد. بنابراین به نظر من این دو گزاره در تناقض نیست.
اینکه مردم خودشان اینگونه گسترده بسیج شدند، دست کم دو پیامد داشت: نخست اینکه مقامات را ناگزیر کرد از آن بیاعتنایی و کمتوجهی نخستین اندکی فاصله بگیرند و ثانیاً، دست به برخی از اقدامات و تدابیر محدود کننده بزنند. (نظیر بسته شدن برخی از حسابهای مالی مستقل و...)
به هر روی، واقعیت امر این است که در چنین شرایطی، مردم نمیایستند تا صرفاً با حکومت تسویه حساب کنند. اگر شکاف و در واقع انتقاد و گلهای هم از کمکاری دولت وجود دارد، به این معنا نیست که مردم الان از همکاری با هر نوع ارگان دولتی سر باز میزنند و فقط میخواهند خودشان به طور مستقل عمل کنند. به نظر میرسد این شکاف که شما به آن اشاره کردید، صرفاً محدود به نهاد دولت هم نیست. به این معنا که نیروهای افراطی قومی نیز مسئله را خیلی قومی و در چهارچوب مفاهیمی نظیر "ستم یا تبعیض قومی" تبیین میکنند. نظر شما چیست؟ دامن زدن به چنین نگرشی، چه پیامدهای برای جامعه ایران خواهد داشت؟
این واقعیتی است که "تبعیضهای قومی"، تنها در حوزه زبان یا فرهنگ حاکم اعمال نمیشود. این تبعیض قومی، به حاشیهنشینی و نبود امکانات مناسب در مناطق اقلیتنشین تحت ستم نیز منجر شده است. این واقعیت که میزان توسعه صنعتی، آبادانی، امکانات ایمنی و امکانات ساختمانها در برابر زلزله و حوادثی از این دست، در مناطق اقلیتنشین کمتر از مرکز است، غیر قابل انکار است.
از سوی دیگر، پنهان هم نمیتوان کرد که این حس همبستگی که ایجاد شده، یک همبستگی ملی و فراقومیتی است. این همبستگی ملی تمام مردم ایران است و کرد و ترک و آذری و فارس هم نمیشناسد.
انتشار بیانیههای سازمانهای سیاسی، فعالیتهای نهادهای خودانگیخته و کمکهایی که از سراسر ایران برای کمک به زلزلهزدگان آذربایجان سرازیر میشود، به نظر من، نوعی پاسخ به کسانی است که به بهانه تبعیضها و هویتهای قومی، سعی دارند به جداسازیهای قومی در ایران دامن بزنند.
اگر کسی در این وانفسا، بخواهد سودجویی و تلاش کند بر پایه هویتهای قومی، بین آذری و فارس و کرد و عرب و... به نوعی جداسازی قومی در جامعه دامن بزند، باید به طور جدی اقدامش را نکوهش کرد. این همبستگی ملی نشان داد در چنین موقعیتهایی، عموم مردم، سر سوزنی به هویتهای آذری، کرد، ترک، عرب و فارس بودن خود توجه ندارند. بلکه به یک انسان، به یک هموطن که قربانی این فاجعه شده است میاندیشند و بدون چون و چرا، نه فقط از چهارگوشه ایران، بلکه خارج از کشور هم کمک میکنند.
به باور من، این همبستگی عمومی، میتواند گرایشهای جداییطلبانهای را که خواستار جداسازی آذربایجان هستند یا خواستار دامن زدن به تنشهای قومی در منطقه هستند را کمرنگ کند. این همبستگی میتواند نشان دهد تا چه اندازه در بزنگاههای مهم تاریخی، میتواند بسیار قوی و پرنقشتر از احساسهای قومی، محلی و بومی عمل کند که اینجا و آنجا ممکن است به تنشهایی در جامعه دامن زند. Copyright: gooya.com 2016
|