چهارشنبه 8 شهریور 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مثلث چهارگوش! احمد وحدت خواه

احمد وحدت‌خواه
امپراتوریها همواره در طول تاریخ نمایش قدرت خود را در جستجو، یافتن و بزرگنمایی یک رقیب در اذهان عمومی می جویند و بدبختانه برای ما ایرانیان، آمریکا امروز از میهن فلک زده و استبداد زده ما «رقیب» بهتری به جای امپراتوری سقوط کرده شوروی سابق نیافته است. بیچاره آخوند های ما که همه این معادلات زیرکانه و معاملات سخیف را به حساب قدرت خود و «بیداری اسلامی» می گذارند!

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ویژه خبرنامه گویا

در کنفرانس اخیر مجلس لردهای انگلیس درباره تحولات مصر، دکتر وافیق مصطفی ریاست بخش خاورمیانه در حزب محافظه کار انگلیس نیز یکی از سخنرانان مهمان بود.

دکتر مصطفی ضمن یادآوری اهمیت نقش تاریخی میهن ما در تحولات خاورمیانه، کشورهای مصر، ترکیه و ایران را به مثلث تعیین کننده ای تشبیه کرد که تا روزی که دموکراسی سکیولار و حکومت قانون در آنها پیاده نشده است جهان اسلام همواره در بی ثباتی و عقب ماندگی دست و پا خواهد زد.

بر گفته این سیاستمدار مصری باید افزود که با نگاهی کوتاه به واقعیات جهان امروز، این «مثلث» در حقیقت دارای یک ضلع چهارم به نام ایالات متحده آمریکا هم می باشد.

نقل است هنگامی که محمود عباس رئیس حکومت خودگردان فلسطین همراه هیئتی برای دیدار از جورج بوش به کاخ سفید دعوت شده بود در سفری به اردن از پادشاه این کشور مشورت خواسته بود که هنگام مذاکره با آمریکائیها در مورد نقشه صلح خاورمیانه روی چه مباحث دیپلماتیکی تمرکز داشته باشد تا حمایت واشنگتن از فلسطینی ها را به دست آورد.

ملک عبدالله به وی گفته بود برای دولت های آمریکا، چه از جنس دموکراتها و یا جمهوری خواهان، تنها دو مساله مربوط به کشورهای مسلمان اهمیت دارد، نخست امنیت اسرائیل به هر قیمت، و سپس خرید نفت به ارزانترین قیمت.

به عبارت دیگر، راهبرد سیاست خارجی و بلاتغییر آمریکا نسبت به منطقه ای که مصر و ترکیه و ایران بر تحولات آن تاثیر گذار هستند بر مبنای این دو استراتژی تعیین می شود و واشنگتن هرگونه کارشکنی در راه آنان را در تضاد با هژمونی خود در منطقه به حساب آورده و با آن مقابله می کند.

رابطه آمریکا و ترکیه بر دو محور حضور نظامی آنکارا در پیمان نظامی «ناتو» و نوع دموکراسی سکیولار حاکم بر این کشور شکل گرفته است. از دید واشنگتن همزیستی دولت اسلامی ترکیه با قوانین بازار آزاد و لیبرالیسم ناشی از آن می تواند مناسب ترین الگوی حکومتی یک کشور مسلمان در معادلات سیاسی - اقتصادی جهان سرمایه داری به رهبری آمریکا باشد.

موقعیت استثنایی ترکیه در قلب آسیای میانه، همسایگی با روسیه و ایران و سوریه، وجود روابط دیپلماتیک با اسرائیل و دروازه پیوند جهان اسلام به اروپای مسیحی از این کشور یک متحد و شریک بی نظیر برای آمریکا و همپیمانان غربی آن ساخته است.

دولت های آنکارا نیز با درک و بهره بری از این موقعیت منافع کشور و مردم خود را هدف عمده سیاست خارجی خود قرار داده و ترکیه را به عنوان مدل حکومتی مورد دلخواه نیروهای اجتماعی نوگرا در جهان اسلام تبدیل کرده اند.

از سوی دیگر واشنگتن به طور سنتی حکومت مصر و موقعیت جغرافیا- سیاسی آن را پلی میان جهان عرب و اسرائیل می بیند که با توجه به معاهده کمپ دیوید میان قاهره و تل آویو و قدرت نظامیان در این کشور مصر از یکسو می تواند به عنوان سخنگوی رسمی عربهای غیر فلسطینی در هر طرح صلح میان آنها و اسرائیل حضور داشته باشد، و از سوی دیگر جناح های رادیکال فلسطینی را به حاشیه براند.

بی جهت نیست که واشنگتن با توجه به موافقت کلی اخوان المسلمین در همخوانی و پیشبرد این سیاست ها پس از سقوط مبارک پشتیبانی خود را از دولت مرسی اعلام کرده است.

رابطه آمریکا با جمهوری اسلامی ابعاد پیدا و پنهان گوناگونی دارد. مواضع ظاهرا ضد اسرائیلی رژیم، تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای، سنگ انداختن در راه صلح خاورمیانه و تسلط بر دومین بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان قاعدتا می بایستی جمهوری اسلامی را به مهمترین چالش سیاست های واشنگتن در منطقه تبدیل کرده باشد.

اما آمریکا در طول ۳۳ سال گذشته هر یک از این «چالشها» را به فرصتی برای پیشبرد اهداف درازمدت خود در منطقه تبدیل کرده است.

امروز دیگر مناقشه اعراب و اسراییل به رویارویی ایران و اسراییل تحول پیدا کرده است و در کنار تضادهای تاریخی در روابط ایران و جهان عرب، اسرايیل نیز به فهرست حریفان منطقه ای ایران اضافه شده است.

اگر نفت و بهای آن در بازارهای جهانی را یکی از شاهرگهای اقتصاد کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا به حساب بیاوریم، موضوع بحران هسته ای ایران و تاثیر تحریمهای و تحدیدهای جنگی مربوط به آن بر این بازارها در حقیقت اهرم تعیین کننده بهای نفت در جهان می باشد که منفعت نهایی آن به جیب کارتل های بین المللی نفت و گاز روانه می شود.

از آن گذشته سایه شوم بروز یک جنگ در منطقه بازار فروش تجهیزات نظامی به کشورهای حوزه خلیج فارس را گرم نگاه داشته و لولوی «ایران اسلامی» خریدهای هنگفت تسلیحات جنگی در منطقه را توجیه می کند.

دیگر امروز نقش مقابله با این «ایران اسلامی» بر اموری مانند رفرم در بیمه های درمانی و سیاست مالیاتی و اجازه حمل اسلحه و رکود اقتصادی و صدها مساله پیرامون زندگی شهروندان آمریکا غلبه کرده است و سیاستمداران این کشور «شایستگی» خود برای اداره امور ایالات متحده را در میزان خصومت خود با سیاست های جمهوری اسلامی به رخ هم میهنانشان می کشند.

و سرانجام، امپراتوریها همواره در طول تاریخ نمایش قدرت خود را در جستجو، یافتن و بزرگنمایی یک رقیب در اذهان عمومی می جویند و بدبختانه برای ما ایرانیان، آمریکا امروز از میهن فلک زده و استبداد زده ما «رقیب» بهتری به جای امپراتوری سقوط کرده شوروی سابق نیافته است. بیچاره آخوند های ما که همه این معادلات زیرکانه و معاملات سخیف را به حساب قدرت خود و «بیداری اسلامی» می گذارند!

*****

انقلاب مشروطه و منجلاب مشروعه!

قرنی پیش نیاکان ما به پشتوانه آرمانهای معدودی روشنفکر آزادیخواه و میهن پرست برگ پرافتخاری را بر تاریخ کهن این سرزمین افزودند که بی اغراق تا امروز ایران و ایرانی را زنده نگاه داشته است.

انقلاب مشروطیت داستان کوچ ایران از سده های قرون وسطی و افکندن رخت اقامت در جهان نوینی بود که در آن انوار دانش و صنعت در آمیزش با معیارهای تمدن و حکومت قانون بر سیاهی اسارت انسان در چنگالهای استبداد سلطنتی و خرافات دینی غلبه می کرد.

اما اگر اندیشمندان آفریننده آن انقلاب راستین این معیارها را در افکار بلند اجتماعی و فلسفی مونتسکیوها و جان لاک ها جستجو می کردند، روشنفکران پشتیبان «انقلاب اسلامی» یا پیرو استالینی بودند که به گفته هانا آرنت قاتلی بالفطره در زیر نقاب سوسیالیسم بود و نیم قرن پیش از آن ارتش سرخش کشور ما را اشغال کرده بود، یا در سنگر انورخوجه ها و فیدل کاسترو ها سینه میزدند که تنها هنرشان تبدیل کشورشان به پایگاههای جاسوسی برادر بزرگتر و پخش گرسنگی درمیان ملت به نام «همه برای یکی، و یکی برای همه» بوده است.

داستان روشنفکران دینی ما که دیگر جای خود دارد و همه همت خود را وقف تبلیغ نا رهبرانی کردند که از واژه ایران و آرمان دموکراسی چون جن از بسم الله گریزان بودند و آن روز که به عمق ارتجاع آنها پی بردند دیگر همه به تیغ جنایاتشان گرفتار شده بودند.

در کتاب جدید «ایمان به آزادی» نوشته دکتر بهبودی بنیانگذار شورای دموکراسی برای ایران در پاسخ به مصاحبه گر روزنامه کیهان لندن که از او می پرسد به نظر او پدیده فرار مغزها از ایران تا چه حد جدی است وی پاسخ می دهد:

«در فرودگاه های ایران ماموران انتظامی معمولا مسافران به سوی مقصدهای اروپایی را شدیدا بازرسی بدنی و چمدانی می کنند تا ظاهرا آنها فلزات گران قیمت و اشیاء کمیاب را از کشور خارج نسازند. در صورتی که ۳۳ سال آزگار است سردمداران مدهوش جمهوری اسلامی خود راه خروج پرارزشترین و نایاب ترین ثروت های ملت ایران را که همان مغز و تجربه تحصیلکردگان و سازندگان ایران پیش و پس از انقلاب باشد را که از جهنم آنها می گریزند به خوبی فراهم کرده اند».

به عبارت دیگر، هدف غایی رهبران جمهوری اسلامی انتقامی تاریخی از همه آن اقشار نوین اجتماعی و سیاسی میهن ما بود که از دل انقلاب مشروطیت بیرون آمدند و با همه کاستی ها و مخاطراتی که بر سر راه پیشرفت و سعادت ملت ما وجود داشت در فریبی تاریخی به منجلاب کنونی سوق داده شدند.

بی جهت نیست که سر دنیس رایت آخرین سفیر دولت انگلیس در ایران پیش از انقلاب در خاطرات خود می نویسد «شگفتی آورتر از آنکه یک روحانی توانست با بسیج هواداران خود و مخالفان سنتی شاه رژیم او را سرنگون کند این است که همین روحانی توانست بیش از هفتاد سال نوگرایی و پیشرفت اجتماعی و صنعتی ملت ایران را یک شبه نابود کرده و کشور را به دوران قرن ۱۹ آن بازگرداند».

avahdatkhah@gmail.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016