پنجشنبه 16 شهریور 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نامه کيوان صميمی، محموديان و باستانی از زندان: آقای ضرغامی! اين است واقعيت هتل درجه يک رجايی شهر

کلمه ـ کيوان صميمی، مهدی محموديان و مسعود باستانی در نامه ای خطاب ضرغامی رييس صدا و سيما با اشاره به برنامه شب گذشته بخش خبری بيست و سی نوشته اند: جنبش سبز که شعار دروغ ممنوع را برای نخستين بار سر داد هرگز حاضر نبوده است با تمسک به دروغ که کار هر روزه شما و رسانه تان است، کار خود را پيش ببرد لذا تصاوير و ده ها عکس و گزارش و بيانيه ديگر که از ديوارهای آهنی بندهای امنيتی شما به بيرون از زندان درز پيدا می کند، جز حقيقت چيز ديگری را به تصوير نمی کشد.

به گزارش کلمه، اين سه زندانی روزنامه نگار محبوس در زندان رجايی شهر در بخشی از اين نامه با بيان اينکه “در يکی از بخش های اخبار، سالن ۱۲ زندان رجايی شهر را مشاهده کرديم که گوينده تان زندان را به هتلی درجه يک تشبيه کرد و گفت امکانات فراوان دارد، فرش رنگين و پرده يک دست دارد” آورده اند: به شما و همراهانتان نويد می دهيم که در آينده ای نه چندان دور، می توانيد در اين هتل های درجه يک آرام بگيريد و باور کنيد برخلاف اين روزها که سر در بيت المال داريد يا تکيه بر منافع به ناحق تصاحب شده، آن روزها می توانيد از روزی حلال در اين هتل بهرمند شويد.

کيوان صميمی، فعال ملی مذهبی و روزنامه نگار که به ۶ سال حبس تعزيری محکوم شده و حدود دو سال و نيم است که در زندان به سر می برد به اذعان هم بنديانش به لحاظ وضعيت جسمی از چند ماه پيش دچار مشکل کبد و بيماری های مشکوک ديگری شده است.

مديرمسئول روزنامه توقيف شده ی نامه و عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات همچنين از زندانيان سياسی در نظام شاهنشاهی بوده است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


مسعود باستانی روزنامه نگار، در ۱۴ تيرماه ۱۳۸۸ در جريان سرکوب اعتراضات مردمی به نتايج انتخابات رياست جمهوری دهم وقتی برای رسيدگی به وضعيت همسرش که روز پس از انتخابات بازداشت شده بود، به دادگاه انقلاب رفته بود بازداشت و به ۶ سال حبس محکوم و در اسفندماه به زندان رجايی شهر کرج منتقل شد.

مهدی محموديان روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت ايران اسلامی که در خصوص وقايع بازداشتگاه کهريزک اطلاع رسانی کرد، ۲۵ شهريور ماه در منزل شخصی اش بازداشت و به اتهام اجتماع و تبانی عليه نظام به ۵ سال حبس تعزيری محکوم شد.

متن کامل اين نامه که در اختيار کلمه قرار گرفته به شرح زير است:

جناب آقای سردار ضرغامی
رئيس صدا و سيما

اين سال هايی که در زندان هستيم و دسترسی به رسانه های مستقل و آزاد نداريم به ناچار به ديدن رسانه شما و همفکرانتان که نام ملی بر آن نهاده ايد عادت کرده ايم و طبق عادت و از سر ناچاری روز سه شنبه نيز برنامه ۲۰:۳۰ شما را به تماشا نشستيم بلکه از بين اخبار تحريف شده و دروغتان برحسب تجربيات روزنامه نگاری خود، خبری سالم دربياوريم.

در يکی از اين اخبار، سالن ۱۲ زندان رجايی شهر را مشاهده کرديم که در توضيحات گوينده تان که زندان را به هتلی درجه يک تشبيه کرد و گفت امکانات فراوان دارد، فرش رنگين و پرده يک دست دارد، شوکه شديم. البته گويا نويسنده و گوينده خبر نيز از ديدن فرش و پرده و يخچال در زندان تعجب کرده بود که آن را اينگونه با آب و تاب فراوان مطرح کرد.

جناب آقای ضرغامی!

قصد داشتيم که از اخلاق دينی و رسانه ای برايتان بنويسيم که می دانيم بی فايده است که دين فقط برايتان دستمال کهنه ای شده است برای پاک کردن سياهی هايتان و ماندگاری در قدرت. انسانيت و شرافت نيز از کوچه شما و هم مسلکانتان گذر نکرده است اما به حرمت نام روزنامه نگار و خبرنگار و به شرافت قلم اين توضيحات را خطاب به شما می گوييم تا شايد برای کسانی که قلمشان را به شما و دوستانتان فروخته اند اتمام حجتی باشد.

آقای ضرغامی، مدير رسانه به اصطلاح ملی!

به گواهی آمارهای رسمی کشور و سازمان زندان ها، سالانه بيش از ۵۰۰ هزار نفر حداقل چند روزی را در زندان های سراسر کشور می گذرانند و اين بدان معناست که با احتساب افراد درگير در يک خانواده سالانه حداقل ۳ ميليون نفر از مردم ايران شرايط زندان را به طور مستقيم درک می کنند که با نشان دادن چند عکس از فرش و پرده نمی توان به آنها دروغ گفت.

اين نوع گزارش های شما بيشتر از آنکه به درد مردم بخورد، به درد کسانی می خورد که با قطع ارتباط از مردم، حمايت همه جانبه خود را از مسببان اختلاس سه هزار ميلياردی اعلام کرده اند و با تمسخر انتخابات و رای مردم دردانه شان را بر صندلی نشاندند تا فاسدترين دولت صد سال اخير را رقم بزنند و رکورد بالاترين اختلاس جهان را به ثبت رساندند.

جناب آقای سردار!

با اين حال فرض می گيريم که شما راست می گوييد، اينجا زندان رجايی شهر نيست اينجا تبعيدگاه رجايی شهر نيست و به قول شما هتل درجه يک است. پس اجازه بدهيد حداقل يک بار خبرنگاران و نمايندگان نهادهای مستقل داخلی و بين المللی از اين هتل درجه يک بازديد کنند. اينجا تبعيدگاه رجايی شهر نيست اينجا هتل درجه يک است! پس اجازه دهيد که آقای بان کی مون و يا حتی نمايندگان مبهم اجلاس سران عدم تعهد از اين هتل درجه يک شما بازديد کنند و اجازه می داديد بان کی مون که با درخواست بيش از ده هزار نفر از شهروندان ايرانی کوشيد با برخی از زندانيان و يا مسئولان بازديد کند از اين هتل های درجه شما ديدن کند.

جناب آقای ضرغامی،

مطمئن هستيم اجازه چنين بازديدی داده نمی شود و دليل آن را هم می دانيم. چرا که در هتل درجه يک شما انواع مواد مخدر از مواد غذايی مورد نياز و کتاب و روزنامه به مراتب سهل الوصول تر است. چون در هتل درجه يک شما، ما شاهد ضرب و شتم و فحاشی و تهديد زندانيان توسط پرسنل زندان هستيم و از آن رنج می بريم. چون در هتل درجه يک شما، خانواده زندانيان در روزهای ملاقات مورد هتک حرمت می گيرند و برای نيم ساعت ملاقات بايد بيش از ۵ ساعت معطل شوند. چون در هتل درجه يک شما، زندانيان در حالی که احکام خود را می گذرانند به بازجويی های چند ساعته و چند روزه می برند و اعضای خانواده های آنها را تهديد به اخراج و زندان می کنند. چون در هتل درجه يک شما، ما به عنوان زندانی دو سال که نمی توانيم با خانواده و فرزاندانمان به طور قانونی تماس تلفنی داشته باشيم يا مطابق قوانين نامه نگاری کنيم. در هتل درجه يک شما نمی توان شهادت هدی صابر و درگذشت آقای دکمه چی و منصور رادپور، سه زندانی سياسی ظرف يک سال را توجيه کرد. چون در هتل درجه يک شما نمی توانيد قتل و درگذشت بيش از ۵۰ نفر را در يک سال اخير بر اثر درگيری و ضرب و شتم آن هم فقط در زندان رجايی شهر را معمولی جلوه دهيد. البته سال گذشته گزارش کاملی از اين هتل درجه يک خطاب به آقای خامنه ای منتشر شده است که می توانيد مطالعه کنيد.

جناب آقای ضرغامی،

جنبش سبز که شعار دروغ ممنوع را برای نخستين بار سرداد هرگز حاضر نبوده است با تمسک به دروغ که کار هر روزه شما و رسانه تان است، کار خود را پيش ببرد. لذا تصاوير و ده ها عکس و گزارش و بيانيه ديگر که از ديوارهای آهنی بندهای امنيتی شما به بيرون از زندان درز پيدا می کند، جز حقيقت چيز ديگری را به تصوير نمی کشد. اين تصاوير که شما نشان داديد، فضايی است که خود ما در تبعيد با هزينه شخصی و کمک های مردمی ساخته ايم. با آنکه مجبور شده ايم پرده های متری ۵ هزار تومان را از ماموران شما متری ۲۰ هزار تومان خريداری کنيم، با آنکه مجبور شده ايم کولرهای کوچک ۸۰ هزار تومانی را ۱۵۰ هزار تومان خريداری کنيم و با آنکه مجبور شده ايم فرش های ماشينی نامرغوب و چند ده هزار تومانی شما را با قيمت فرش های مرغوب بخريم. باور کنيد خانواده های ما و مردم که شما و هم مسلکانتان هزاران ميليارد از حقوقشان را در جيب هايتان ريخته ايد، از سفره های خالی شان برای ساختن اين هتل درجه يک ما را ياری کرده اند با آنکه حتی مجبور شده ايم برای ساختن آن در برخی موارد با چند برابر ارزش واقعی برای اجناس بی کيفيت پول پرداخت کنيم.

جناب آقای سردار ضرغامی!

البته انتشار اين تصاوير توسط شما، سند ديگری است برای اثبات رسوايی و دروغگويی مسئولان امنيتی و قضايی که می گويند بيانيه ها توسط ديگران و به اسم زندانيان منتشر می شود. سند ديگری است تا ثابت کند شما و هم مسلکانتان دروغ می گوييد و مظهر آن را سرلوحه رفتار خود قرار داده ايد. و البته انتشار اين تصاوير حامل پيامی است برای مردم سبز ايران که فرزندانشان در زندان ها کماکان در آرمان ها و عهد خود با ملتشان پايبندند و ديوارهای آهنی امنيتی شما نمی توانند ارتباط آنها با ملتشان قطع کند.

جناب آقای ضرغامی!

به شما و همراهانتان نويد می دهيم که در آينده ای نه چندان دور، می توانيد در اين هتل های درجه يک آرام بگيريد و باور کنيد برخلاف اين روزها که سر در بيت المال داريد يا تکيه بر منافع به ناحق تصاحب شده، آن روزها می توانيد از روزی حلال در اين هتل بهرمند شويد.

والسلام
کيوان صميمی، مهدی محموديان، مسعود باستانی

پانزدهم شهريور ماه سال ۹۱
زندان رجايی شهر


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016