دوشنبه 27 شهریور 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آمريکا و ترکيه: دو نگاه به سوريه‌، هليل کاراولی، برگردان از ب. بی‌نياز (داريوش)

اوباما و اردوغان
در پس علاقه‌ مشترک برای سقوط رژيم اسد، آمريکا و ترکيه تصورات کاملاً متفاوتی از سوريه‌ی پس از اسد دارند. ايالات متحده پافشاری می‌کند که هر راه حلی برای بحران سوريه بايد پلوراليسم [کثرت‌گرايی] دينی و اتنيکی را تضمين کند. ولی دولت ترکيه که توسط يک حزب سنی مذهب اداره می‌شود، کيفيت کشمکش‌ها در سوريه را مذهبی ارزيابی می‌کند و به همين دليل پيوندهای خود را با اخوان المسلمين که نيرومندترين بخش اپوزيسيون ترکيه است فشرده‌تر کرده و در صدد سرکوب حقوق کردهای سوريه و مجازات اقليت علوی – مذهب بشار اسد- به عنوان دشمن است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ويژه خبرنامه گويا

در نگاه نخست به نظر می‌رسد که ايالات متحده آمريکا و ترکيه دست در دست هم برای پايان جنگ سوريه تلاش می‌کنند.

هيلاری کلينتون وزير خارجه آمريکا پس از ديدار با مقامات ترکيه در ۱۱ آگوست اعلام کرد که هر دو کشور در حال هماهنگ کردن کمک‌های خود برای حمايت از اپوزيسيون سوری و تغيير دموکراتيک در آن کشور هستند. در ۲۳ آگوست، آمريکا و مقامات ترکيه در آنکارا حرفهای خود را به عمل تبديل کردند و نخستين جلسه را برای برنامه‌ی عملی خود با هدف تسريع کردن سقوط رژيم بشار اسد تشکيل دادند.

ولی مشخص شد که در پس علاقه‌ی مشترک برای سقوط رژيم اسد، آمريکا و ترکيه تصورات کاملاً متفاوتی از سوريه‌ی پس از اسد دارند. ايالات متحده پافشاری می‌کند که هر راه حلی برای بحران سوريه بايد پلوراليسم [کثرت‌گرايی] دينی و اتنيکی را تضمين کند. ولی دولت ترکيه که توسط يک حزب سنی مذهب اداره می‌شود، کيفيت کشمکش‌ها در سوريه را مذهبی ارزيابی می‌کند [جنگ سنی و شيعه/م] و به همين دليل پيوندهای خود را با اخوان المسلمين که نيرومندترين بخش اپوزيسيون ترکيه است فشرده‌تر کرده و در صدد سرکوب حقوق کردهای سوريه و مجازات اقليت علوی – مذهب بشار اسد- به عنوان دشمن است. اين نگرش برای دولت اوباما نگران‌کننده است، زيرا بدين معناست که ترکيه اساساً خواهان ايجاد يک دولت پلوراليستی و دموکراتيک در سوريه نيست. در حقيقت، نگرش ترکيه به مسئله، اختلافات مذهبی در سوريه را وخيم‌تر می‌کند.

واشنگتن برای پلوراليسم در سوريه تلاش می‌کند. ماه گذشته، فيليپ گوردون معاون وزير امور خارجه آمريکا برای حوزه‌ی اروپا و يورو-آسيا، در استانبول، تأکيد کرد که «اپوزيسيون سوريه بايد شامل همه باشد و صدای همه‌ی گروه‌ها در سوريه را بازتاب بدهد ... و اين شامل کردها هم می‌شود.» و کلينتون پس از ديدار با همتای ترک خود، احمد داوتوگلو، تأکيد کرد که دولت آينده در سوريه «بايد از حقوق همه‌ی سوری‌ها صرف نظر از مذهب، جنس و تعلقات اتنيکی حمايت کند.»

ولی معلوم نيست که آيا آنکارا جزو تصميم گيرندگان باشد. زيرا ترکيه با حمايت پرسش‌برانگيز خود از سنی‌های شورشی، کوچک‌ترين گامی برای نزديک شدن به ديگر گروه‌های اتنيکی و مذهبی بر نداشته است. به جای آن، اين کشور همواره تلاش کرده تا کشمکش‌های سوريه را در چهارچوب [اختلافات] مذهبی تعريف کند. حزب حاکم عدالت و توسعه که يک بلوک سنی محافظه‌کار است، علوی‌های سوريه را با برچسب «شرور» معرفی می‌کند و مرتب «رژيم اقليت» آنها را به باد انتقاد می‌گيرد. حسين چليک، سخنگوی حزب عدالت و توسعه در يک کنفرانس مطبوعاتی در ۸ سپتامبر ۲۰۱۱ ادعا کرد که «رژيم بعث فقط به ۱۵ درصد اتکا دارد» - درصد علوی‌ها در سوريه. چنين سخنانی اين واقعيت را ناديده می‌گيرد که بقای رژيم بعث مديون حمايت يک بخش بزرگ از اکثريت سنی در سوريه می‌باشد.

حزب حاکم ترکيه نه فقط با علوی‌های سوريه دشمنی می‌ورزد بلکه کردهای آن کشور را هدف دشمنی خود قرار داده است. نخست‌وزير ترکيه، رجب اردوغان، تأکيد کرده که کشورش عليه هر گونه حرکت کردها برای خودمختاری در شمال شرقی سوريه مقاومت خواهد کرد و حتا تهديد کرد که اگر لازم باشد دخالت نظامی می‌کند. حمايت علنی دولت ترکيه از اپوزيسيون سنی نه تنها به دليل خويشاوندی ايدئولوژيکی است بلکه به اين علت است که اپوزيسيون سنی سوريه با مطالبات کردها مخالف هستند.

در اين اثنا، حزب حاکم ترکيه همواره تلاش کرده تا سياست ضد‌ِ اسد خود را با داغ کردن تنور اختلافات مذهبی به مردمش بفروشد. حزب حاکم ترکيه به طور فزاينده‌ای حملات کلامی خود را عليه بزرگ‌ترين اقليت مذهبی ترکيه يعنی علوی‌ها سمت و سود داده است و آنها را متهم می‌کند که با علوی‌های سوری همبستگی سياسی دارند. علوی‌های ترکيه يک اقليت غير متعصب مسلمان هستند که بايد آنها را از علوی‌های عرب مجزا ساخت. ولی هر دوی آنها از سرنوشت مشترکی برخوردار شده‌اند، زيرا از نظر سنی‌ها مرتد محسوب می‌شوند.

در کنفرانس مطبوعاتی سپتامبر ۲۰۱۱ چليک [سخنگوی حزب حاکم ترکيه] تلويحاً اعلام کرد که مخالفت کمال قليچ‌دار اوغلو – رهبر حزب جمهوری خواه ترکيه که هم کرد است و هم علوی- با دخالت ترکيه در جنگ داخلی سوريه با انگيزه‌های مذهبی صورت گرفته است. چليک می‌پرسد: «چرا از رژيم بعث دفاع می‌کنی؟ چيزهای بدی به ذهنم می‌رسد. آيا موضع‌گيری شما به دلايل همبستگی مذهبی [با رژيم اسد] نيست؟» اردوغان نيز در ماه مارس با همين لحن مدعی شد که احتمالاً انگيزه‌های قليچ‌داراوغلو برای کمک به رئيس جمهور سوريه جنبه‌ی مذهبی دارد و اضافه کرد: «فراموش نکن که مذهب يک فرد، مذهب‌ِ دوست‌اش نيز می‌باشد.»

در نگاه نخست به نظر می‌رسد که موضع‌ِ دولت اوباما درباره‌ی سوريه بر مواضع ترکيه منطبق است. زيرا در کنفرانس‌ِ مشترک اين دو کشور در ترکيه، کلينتون همواره تکرار می‌کرد که آمريکا با «هدف ترکيه که نمی‌خواهد سوريه به بهشت تروريست‌ها [کرد] تبديل شود، موافق است.» و گوردون تأکيد کرد که ايالات متحده «سياست روشنی در برابر کردهای سوريه و متحدانش در ترکيه دارد و آمريکا از هيچ گونه حرکتی که گرايش به خودمختاری يا جدائی‌طلبی داشته باشد حمايت نمی‌کند، زيرا اين يک راه سراشيبی لغزنده و نامطمئن است.» چنين اظهاراتی خيال دولت ترکيه را راحت می‌کند، ولی خروج سوريه از اين بحران بايد طوری باشد که همه‌ی اقليت‌های اتنيکی و مذهبی از حقوق برابر بهره‌مند شوند و در اين جا لازمه‌اش اين است که مطالبات کردها به عنوان يک اقليت مجزا و مشخص به رسميت شناخته شوند. و اين دقيقاً همان چيزی است که برای دولت ترکيه پذيرفتنی نيست. زيرا اين يک واقعيت است که دولت ترکيه درست به دليل طرح همين مطالبات، کردهای خود را سرکوب می‌کند. در سه سال اخير دولت ترکيه حدود ۸۰۰۰ نفر فعال سياسی کرد را دستگير کرد تا از گسترش اين جنبش جلوگيری به عمل بياورد.

البته اين اختلافات مانع از آن نمی‌شوند که ايالات متحده آمريکا نبايد با ترکيه همکاری کند، آن هم به ويژه در زمانی که عربستان سعودی، يعنی پای اصلی ديگری که خواهان سقوط رژيم است ولی هيچ علاقه‌ای به تقويت دموکراسی ندارد. اما برای به دست آوردن يک همکار قابل اتکاء در بحران سوريه، دولت آمريکا مجبور خواهد بود بر دولت ترکيه فشار بياورد که از روی سايه هراس اتنيکی و مذهبی خود بپرد.

از اين رو، شايد ايالات متحده مجبور بشود به طور مستقيم و بدون حاشيه‌روی درباره‌ی اختلافات خود با ترکيه به گفتگو بنشيند و آن کشور را متقاعد کند که منافعش بيشتر در تحقق يک سياست پلوراليستی (کثرت‌گرايی) نهفته است. مثلاً دولت ترکيه می‌تواند، علی‌رغم ترس‌اش از جنبش کردهای خودی، پس از تغيير رژيم اسد با کردهای سوريه وارد مناسبات متقابل و سودمند شود، مانند رابطه‌‌ی کنونی‌اش با دولت اقليمی کردستان در شمال عراق.

در حقيقت، نمايندگان حزب کردی سوريه، يعنی حزب متحد دموکراتيک، مشتاق آن می‌باشند که ترکيه يک چنين مناسبات مشابهی [مانند کردستان عراق] با آن‌ها داشته باشد. در يک مصاحبه با مرکز تحقيقاتی بين‌المللی صلح خاورميانه، صالح محمد مسلم، رهبر حزب متحد دموکراتيک سوريه، گفت: سوريه بايد «کرد هراسی» خود را کنار بگذارد. ولی ظاهراً ترکيه تمايلی برای کنار گذاشتن اين سياست ندارد، می‌ترسد که اگر دست همکاری به سوی کردها و اقليت‌های ديگر سوريه دراز کند و يک سوريه پلوراليست را بپذيرد، آنگاه اقليت‌های اتنيکی و مذهبی خودش را ترغيب می‌کند که در پی تغيير قانون اساسی و برابری حقوق خود بيفتند. ولی اگر ترکيه به سياست کنونی خود ادامه بدهد ممکن است اختلافات اتنيکی و مذهبی در سوريه از کنترل خارج شوند و به داخل مرزهای ترکيه کشانده شوند.

در حال حاضر، بايد برای ترکيه روشن شود که سياست سنی‌گرايی برای طراحی [نفوذ] قدرتش در کشور همسايه سرشار از خطرات است. اتکا به چهارچوب‌های مذهبی برای تأثيرگذاری بر سوريه منجر به اين می‌شود که ترکهای سنی تصور می‌کنند که آنها برای رهايی مسلمانان مؤمن از سرکوب مرتدان مبارزه می‌کنند. افروختن آتش تعصبات مذهبی عليه علوی‌های سوری بدون ترديد دشمنی عليه اقليت‌های مذهبی در خود ترکيه را بوجود می‌آورد و اين می‌تواند سامان‌ِ شکننده‌ی اجتماعی کشور را به روياروئی‌ها و کشمکش‌های سخت سوق دهد.

در اين جا يک خطر بزرگ‌تر وجود دارد. طرفداری ترکيه از سنی‌های سوری موجب کشاندن ترکيه به يک کشمکش سنی- شيعی در تمام خاور ميانه می‌شود. با پيوستن سوريه به متفقين ايران، ترکيه خود را در برابر تهاجم جمهوری اسلامی می‌بيند. در ماه گذشته طی يک بيانيه، رئيس سپاه پاسداران ايران، ژنرال حسن فيروزآبادی، هشدار داد که ترکيه و ديگر کشورهايی که با اسد می‌جنگند، در انتظار ناآرامی‌ها در کشور خود باشند. حزب کارگران کردستان، پ.کا.کا، که هم از سوی دولت ترکيه و هم آمريکا به عنوان گروه تروريستی شناخته شده، حملات خود را در طی تابستان افزايش داد، به ويژه اين حملات در استان هاکاری، در مرز ايران و ترکيه، به يک حمله‌ی بزرگ منجر شد. ايران هر گونه مسئوليتی را در حملات پ.کا.کا رد می‌کند، ولی مقامات ترکيه بر اين نظرند که تهران در اين حملات دخالت داشته است و نيروهای پ.کا.کا از مرز ايران وارد ترکيه شده‌اند.

تا کنون، گرايش سنی‌گرايی در سياست خارجی ترکيه با اهداف ژئوپوليتيک آمريکا سازگار بود، بدين معنا که ترکيه، با کنار گذاشتن بلندپروازی‌های گذشته [دوران عثمانی و نظاميان سکولار/م]، اين سياست را پيشه کرد که با همسايگانش [سنی‌ِ عرب] «هيچ مشکلی» ندارد، و در همين چهار چوب هم بود که به اردوگاه مبارزه با ايران پيوست. اين امتياز باعث شد که مقامات آمريکايی متوجه‌ی رشد گرايشات مذهبی در ترکيه نشوند. اگر ايالات متحده با کمک ترکيه به هدف استراتژيک خود يعنی سقوط اسد نايل آيد، برای دوران پس از اسد به نوع ديگری از ترکيه نياز خواهد داشت.

منبع: سايت امور خارجه [آمريکا]
عنوان اصلی مقاله: ترکيه برای صلح شريک [خوبی] نيست [Turkey Is No Partner for Peace]

http://www.foreignaffairs.com/articles/138104/halil-karaveli/turkey-is-no-partner-for-peace


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016