سکوت معنی دار رفسنجانی در برابر حمله‌ تندروها، پرويز داورپناه

فائزه هاشمی که به شش ماه زندان محکوم شده بود شب گذشته در تهران بازداشت شد. انتظار می‌رفت مهدی هاشمی ديروز به ايران بازگردد. احتمالا وی از مراجعت به ايران منصرف شده است، زيرا برخی گروه‌های تندرو تقاضای محاکمه وی را کرده بودند.
فائزه هاشمی‌ و همسر محسن هاشمی‌ در گذشته هدف فحاشی اعضای بسيج قرار گرفتند.
فائزه هاشمی نماينده تهران در مجلس پنجم بود. او در سال ۱۳۷۸ روزنامه "زن" را منتشر کرد و مدير مسئول آن بود که به دستور قوه قضائيه توقيف شد.
چندی پيش وبسايت رسمی‌ هاشمی‌ رفسنجانی‌ نيز به دليل ارتکاب به اعمال مجرمانه مسدود گرديد. خود او نيز به دليل آنچه که عدم همراهی در تاييد "کودتای انتخاباتی" سال ۸۸ ناميده شد به شدت محدود شده و از برگذاری نماز جمعه محروم گرديد.

محسن هاشمی‌ پسر ديگر رفسنجانی بعد از سالها مقاومت بالاخره با فشار‌های مسئولين رده بالا استعفايش از مديريت متروی تهران پذيرفته شد.

حسن لاهوتی، نوه ۲۳ ساله هاشمی‌ رفسنجانی‌ نيز به اتهام توهين به رهبری مدتی زندانی شد.

شکی‌ نيست که هاشمی‌ رفسنجانی‌ از آغاز انقلاب، مسئول بخش بزرگی از اقدامات جمهوری اسلامی بوده است، رياست بر عاليرتبه‌ترين جايگاه‌های اين نظام، از رياست بر مجلس خبرگان تا رياست مجلس و رياست جمهوری و مجمع تشخيص مصلحت نظام همه و همه در اختيارش بوده است.

فائزه هاشمی‌، و نقش‌ او در تبليغات پيش از انتخابات کانديدای جنبش سبز و شرکت در تظاهرات بعد از آن بر کسی پوشيده نيست. و قبل از انتخابات صراحتا عليه محمود احمدی‌نژاد موضع می‌گرفت.
فائزه از اين که هيچگاه خامنه‌ای را "مقام معظم رهبری" نمی‌داند ترسی‌ نداشت.

آن روزها بر خلاف امروز علی‌ اکبر هاشمی‌ رفسنجانی‌ در مقابل توهين به خود و خانواده‌اش در نامه‌ای به خامنه‌ای صريحاً جبهه‌ گيری کرد و خواهان برگذاری انتخاباتی سالم شد، بعد از انتخابات نيز مخالفت خود را از روند کار مسئولين جمهوری اسلامی در نماز جمعه تهران ابراز داشت

با وجود اين ، معلوم نيست چرا اين اواخر، علی‌ اکبر هاشمی‌ رفسنجانی‌ که که به تدريج پست‌های مهم خود و خانواده اش را از دست داده است، تا جايی‌ که ديگر شنيدن حکم زندان فائزه رفسنجانی کسی را بهت زده نمی کند، همچنان در برابر حاکميت سکوت کرده است و حاضر نيست از پست رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام جمهوری اسلامی کناره گيری کند. و بعنوان اعتراض به اينهمه اهانت به خانواده اش خانه نشينی کند. آيا حب جاه و مقام گريبان او را گرفته است يا يکنوع بی مسئوليتی در قبال سرنوشت خانواده اش پيدا کرده است.

دوستان هاشمی رفسنجانی کجا رفته اند، چرا بسياری از آنان از دفاع اين خانواده ابا دارند و در مقابل چنين حمله‌های سازمان يافته‌ای سکوت می کنند؟

قبلا اشپيگل آنلاين نوشت که اگر رهبران تهران تصميم بگيرند سياست ملايم‌‌تری در پيش گيرند، رفسنجانی می‌تواند شخصيتی باشد که ميان جناح تندرو حکومت و مخالفان ميانجيگری کند و به اين ترتيب، جمهوری اسلامی را نجات دهد. ولی اگر محافظه‌کاران تصميم بگيرند که همچنان بيرحمانه با جنبش اعتراضی مقابله کنند، خود رفسنجانی هم می‌تواند آماج قدرت دولتی قرار گيرد.
امروز بازداشت دختر او، فائزه‌ و تهديد پسر او، مهدی که در صورت بازگشت به ايران دستگير خواهد شد، تيرهای هشدار دهنده ی آشکاری بود که به سوی او شليک شد.
بعضی معتقدند که سکوت رفسنجانی تنها به علت بقای سياسی خود او نيست، بلکه آينده‌ی جمهوری اسلامی ـ که خود او نيز از بنيادگذاران آن بوده ـ برايش اهميت دارد. او نمی‌خواهد تندروها که خامنه‌ای را تحت تاثير قرار داده‌اند، اين نظام را ويران کنند.
شايد رفسنجانی که يک عملگراست، به خاطر دفاع از خود موضعی تهاجمی اتخاذ نمی‌کند.
ولی شايد هم رفسنجانی به اين دليل خاموش است که می‌خواهد وقتی آب‌ها از آسياب افتاد همه‌ی گزينه‌ها را در اختيار داشته باشد.
بهر حال سکوت رفسنجانی برای بسياری معنی دار به نظر می رسد و تا بحال مشکلی را در جمهوری اسلامی حل نکرده است.

دکتر پرويز داورپناه