چهارشنبه 19 مهر 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آقای دکتر خاتمی اين نسخه مرگ تدريجی ملت است، بيژن صف‌سری

بيژن صف‌سری
مگر می‌توان به‌نام مردم و آزادی سينه دراند اما عاقبت تن به ظلم سپردن را تنها چاره خواند؟ آقای دکتر اين نسخه که شما پيچيده‌ايد، نسخه‌ی مرگ تدريجی ملتی است که ديگر بر شما و قبيله اصلاح‌طلبان باوری ندارند بلکه برای رهايی وطن از ويروس ظلمی که شما و باورمندان به اصلاح نظام به جان ملت انداخته‌ايد، خود نسخه آزادی را نوشته است و در جيب دارد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


آلبرت اينشتاين بزرگترين نابغه علمی جهان که فهم تئوری های پيچده اش حتی امروزه هم کار بس دشواريست با زبان رياضی وفيزيک به شرح وبسط نظرياتش پرداخت اما با اين همه هنوز هزاران نفر سودای فهم اثبات های پيچيده او را دارند بقول راسل :همه ميدانند که اينشتاين کار بسيار بزرگی انجام داده ولی کمتر کسی می داند که او دقيقا چه کرده است و يا چه گفته است چرا که هضم اين مطالب در بيان عاميانه کمی مشکل است مانند اين مفاهيم باور نکردنی:
فضا منحنی است؛ کوتاه ترين راه بين دو نقطه خط مستقيم نيست؛ جهان پايان دارد اما حد ندارد؛ خط های موازی سرانجام يکديگر را قطع ميکنند؛ مسير شعاع نور منحنی است؛ زمان نسبی است؛ طول يک متحرک با سرعت آن تغيير می کند؛ جهان به شکل استوانه است.

از قضا در سياست هم زبان خاصی وجود دارد که اگربه رمز و راز آن واقف نباشی هرگز به نيت سياست پيشه گان پی نخواهی برد و هرچه پای صحبت سياست پيشه گان نشسته باشی دست اخر به اين صرافت می افتی که نکند از بيسوادی ما است که از درک مفاهيم پيچيده در سخنان اين جماعت عاجزيم غافل که اين نه از بيسوادی که از رموز سياست پيشگی است تا چنان گفته ايد که در روز مبادا انکارش ميسر باشد از اين رو در بين ما ايرانيان جمله ای در مزمت سياست رايج و مصطلح است که می گوئيم سياست پدر مادر ندارد ، و با اين جمله کوتاه همه باور منفی که از سياست در ذهن داريم بر زبان می اوريم چرا که در فرهنگ عاميانه ما ايرانيان ، اساسا سياست را مترادف با دورغگويی ميدانيم و همواره به وعده و وعيدهای سياسيون اعتماد نمی کنيم و به ديده ترديد می نگريم و اين عدم اعتماد در همه اقشار جامعه، از قشر تحصيل کرده تا بيسواد و از شهری تا روستايی يکسان است اگر چه برخی بر زبان هم نمی آورند .

می گويند پس از سال ها برگزاری انتخابات و وعد وعيدهای سر خرمن وکيل الدوله های مجلس شورای اسلامی، در يکی از روستاهای تنکابن يا همان شهسوار قديم، معلم به دانش آموز می گويد صفحه ۳۵ را باز کن و بخوان، دانش آموز می گويد نمی خوانم، معلم دليل تمرد شاگرد را می پرسد، دانش آموز می گويد چون توهين است، معلم بطرف نيمکت دانش آموز می رود و در همان حال می پرسد، چه توهينی؟ و بعد چشمش به صفحه پاره شده کتاب می افتد و با غضب می پرسد، چه کسی کتابت را پاره کرده؟ دانش آموز می گويد پدرم، معلم می پرسد پدرت جه کاره است؟ دانش آموز با خجالت می گويد بی سواد است، اما در ادامه می گويد، ديشب داشتم درس چوپان دورغگو را بلند بلند می خواندم که پدرم گفت، اين توهين است، جد و آباد ما چوپان بودند، ما نه به بزغاله ها و بره هايمان دورغ گفتيم و نه به دشت و صحرا، اما يک نفر آمد و گفت مرا نماينده خود کنيد، برايتان جاده درست می کنم، بهداشت می آورم و چه و چه، ولی نکرد، حالا سلام ما را هم جواب نمی دهد، اسم ما را از کتاب پاک کن و اسم نماينده را بگذار.....حال تصور کنيد با چنين ذهنيتی که از عدم صداقت سياسيون در بين ما ايرانی ها وجود دارد يکی از جماعت سياست پيشگان پيدا شود وحرف راست را بگويد.

الغرض اخيرا جناب دکتر محمدرضا خاتمی نايب‌رييس مجلس ششم و البته برادر رييس‌جمهور دوران اصلاحات، که نگارنده عمل قلب خود را مديون نظارت و مشورت ايشان می داند، در يک گفت‌وگوی تفصيلی با روزنامه "اعتماد" از حفظ اصل نظام و خودداری اصلاح‌طلبان از ورود به فاز براندازی گفته است و در کمال صداقت می گويد اين دندان طمع را بايد کشيد. من اعلام می‌کنم که در هيچ زمانی اصلاح‌طلبان برای براندازی اين نظام هيچ‌گونه اقدامی نخواهند کرد و مخالف جدی آن هستند. اصلاح‌طلبان تمام تلاش‌شان را می‌کنند که اين نظام را اصلاح کنند، اما اگر نظام اصلاح‌پذير نبود و اصلاح نشد وارد فاز ديگری نخواهند شد.

می گويند در همان گرماگرم ايامی که اصلاح طلبان با کانديدا کردن آقای خاتمی تب حماسه دوم خرداد را به جان مردم انداخته بودند مرحوم سحابی خطاب به آقای خاتمی گفته بود دغدغه شما حفظ نظام است و دل نگرانی ما حفظ ايران و از همان زمان گويی عاقلان پی برده بودند که اين همه بازی است و نيت، حفظ و بقای نظام است و نه تحقق مطالبات به زمين مانده مردم که البته امروز اگر چه دير اما اين واقعيت ديگر بر کسی پوشيده نيست اما اينکه چرا در چنين شرايطی که به صد دليل و برهان همه اميد از اصلاح نظام بريده اند و در انديشه رهايی از بيداد و گرانی و ايضا نجات وطن از دست چپاولگران و غارتگران هستند ، به ناگاه کسی از قبيله اصلاح طلبان با بانک بر آوردن که ما شيفتگان قدرتيم و نه تشنگان خدمت، برای برخی از مردم خوش باورکه زمانی با ۲۰ ميليون رأی همه اميد خود را به اصلاح طلبان گره زده بودند ايجاد کرده است ، پرسشی که پاسخ آن نيز جز قبول فريب خوردن از اصلاح طلبان در همه سال های باورمندی به اين جماعت نمی تواند داشته باشد.

هشت سال بايکوت شدن و دور ماندن از خوان قدرت، مصلحان را سخت آمد و به تکاپو انداخته است و اين بار برای در آغوش گرفتن عروس عجوزه قدرت، اتکا به ملت را، خواب و خيال خوش می دانند لاجرم بايد بنده آستان سلطان شد که شرط اول آن تبری از ملتی است که زمانی نه چندان دور بر سر تحقق آرمان های فراموش شده انقلاب با او عهد و پيمانی بوده است و اين همه حکايتی است که در کلام صادقانه برادر سيد اصلاحات شنيده شد و از قضا بر خلاف تئوری های پيچيده انيشتن نيازی هم به کشف رمز ندارد، مگر می توان به نام مردم و آزادی سينه دراند اما عاقبت تن به ظلم سپردن را تنها چاره خواند؟ آقای دکتر اين نسخه که شما پيچيده ايد، نسخه مرگ تدريجی ملتی است که ديگر بر شما و قبيله اصلاح طلبان باوری ندارند بلکه برای رهايی وطن از ويروس ظلمی که شما و باورمندان به اصلاح نظام به جان ملت انداخته ايد، خود نسخه آزادی را نوشته است و در جيب دارد.

بيژن صف سری
http://bijan-safsari.com/

در همين زمينه:
[حتی اگر نظام اصلاح‌پذير نبود و اصلاح نشد اصلاح‌طلبان وارد فاز ديگری نخواهند شد، گفت‌وگوی اعتماد با محمدرضا خاتمی]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016