سه شنبه 2 آبان 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
4 آبان» غرب نگه دار نظام ولايت مطلقه فقيه است، هادی قدسی
بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تحريم ها و نقش اپوزيسيون، هادی قدسی

پس از جنگ جهانی دوم که سازمان ملل متحد تشکيل شد، در شکل گرفتنش، دولت های قدرتمندی که سابقه استعمار گری داشتند، برای خود حقی به نام "حق" وتو که ناشی از بند ۳ ماده ۲۷ منشور سازمان ملل متحد است را قائل شدند تا پشتوانه استعمار نو باشد و برای تامين منافع خود وقانونی جلوه دادن استعمار، در حد امکان آنان را از زحمت و هزينه جنگ محافظت نمايد. همين "حق" کار آئی سازمان ملل متحد را مختل کرده است. به نحوی که از بدو تاسيس اين سازمان که به هدف جلوگيری از جنگ و تجاوز پايه گذاری شده بود(۱)، شاهد جنگ ها وتجاوزات فراوانی بوده ايم.
با مصون ماندن قدرت های بزرگ در سايه اين "حق"، بنابر ماده ۴۱ همين منشور، شورای امنيت می‌تواند برای اجرای مصوبات خود، تدابيری عمل کردنی، که متضمن به کارگيری نيروی مسلح نباشد، بگيرد . می‌تواند از اعضای سازمان ملل متحد بخواهد که تدابير را به اجرا بگذارند. اين تدابير ممکن است شامل متوقف ساختن تمام يا قسمتی از روابط اقتصادی و ارتباطات، راه‌آهن – دريايی – هوايی – پستی – تلگرافی – راديويی و ساير وسائل ارتباطی و قطع روابط سياسی باشد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


شورای امنيت به استناد اين ماده و با تکيه بر ماده ۳۹ منشور(۲)، از تهديد اسرائيل توسط حکام ايران، به خصوص سخنان چند سال پيش محمود احمدی نژاد مبنی بر "حذف اسرائيل از روی نقشه"، و با تکيه بر فعاليت های ايران در زمينه غنی سازی اورانيوم و احتمال دست يابی به سلاح اتمی برای اجرای مقاصدش، مبادرت به وضع تحريم های بی سابقه ای عليه ايران کرد.
"انستيتو تحقيق بر روی قطعنامه های حل اختلافات بدون خشونت " در فرانسه، در مورد ماده ۴۱ و مجموعه مواد آن منشور بر اين عقيده است که هدف از تحريم ها اولا نبايد تنبيه باشد و در ثانی برای جلوگيری از آسيب رسيدن به مردم و فشار بر آنان، بايد با اوپوزيسيون دمکرات کشورمورد تحريم مشورت به عمل آيد (۳). حال بايد ديد شورای امنيت برای حل اين مسئله و شکل قانون پسند دادن به قطعنامه ها با کدامين "اوپوزيسيون دمکرات" ايرانی مشورت کرده تا جوازاعمال تحريم را برای فشار آوردن به مردم ايران از آن ستانده باشد؟ شايد هموطنانی که در رسانه های مختلف خارجی بر طبل جنگ می کوبند و يا از تحريم ها دفاع می کنند همان "اوپوزيسيون دمکرات" باشند؟ ويا جبهه ها و نشست ها و... ناگهانی که يک شبه با بودجه های منابع شناخته شده و ناشناخته برپا می شوند و بعد ناپديدمی گردند، تمرين "اوپوزيسيون دمکرات" شدن را انجام می دهند؟
نبايد فراموش کنيم که بنا بر متن قطعنامه ها، هدف از تحريم ها، رها کردن غنی سازی از سوی ايران اعلام شده است که خواست اسرائيل می باشد و هيچ ربطی به خواست اصلی ايرانيان که رهاشدن از استبداد و زندگی در استقلال و آزادی باشد ندارد. معلوم نيست با چه منطقی اين "ايرانيان" از اين امر ملغمه ای می سازند که گوئی در پی اين تحريم ها نظام در ايران درحال سرنگونی می باشد تا دفاع ناحق خود را از تحريم ها و حتی دخالت نظامی توجيه کنند.
بعضی دلائلی صوری و غير واقعی برای توجيه عمل خود ارائه می کنند. می گويند تحريم ها می توانند به گشايش سياسی منجر شوند و برای اثبات نظر خود، آفريقای جنوبی و بيرمانی را مثال می زنند. غافل از اين که واقعيت اين است که هدف ازتحريم اين کشورها در قطعنامه های شورای امنيت به روشنی و بر خلاف ايران سياسی و مربوط به حقوق بشر و برطرف کردن تبعيض های نژادی بودند. آن قطعنامه ها هيچ ربطی به قطعنامه های مربوط به ايران ندارند. وضعيت در افريقای جنوبی و دربرمه نيز غير از ايران است. چراکه در آن دو کشور، اقليت حاکم (در افريقای جنوبی سفيد پوست ها) و در برمه ( عمده ارتش و گروه بندی های حاکم) از تحريم ها زيان می ديدند و در ايران حاکمان، مافياها سود و مردم زيان می بينند.
می دانيم که بر اساس ارجاع پرونده های سازمان انرژی اتمی به شورای امنيت، وآن هم بر اساس احتمالات، تحريم هائی محدود (نسبت به تحريم های اعمال شده توسط آمريکا و اروپا) از سوی سازمان ملل بر ايران اعمال شدند. از سوی ديگر کشورهای اروپائی و آمريکا هم جدا از سازمان ملل، تحريم هائی يک جانبه، قبل و بعداز آخرين قطعنامه اعمال کرده اند. اخيرا هم اروپا، جدای از آمريکا، شايد به دليل نزديکی انتخابات آن کشور و به سردی گرائيدن رابطه با اسرائيل، مستقلا دست به اتخاذ تصميم برای تحريم های جديدی زد. در ۱۵ اکتبر، با فراخواندن سفير اسرائيل در استکهلم وابراز نارضايتی از تصميم مجلس اروپا، دولت سوئد نشان داد که پشت اين تحريم ها اسرائيل می باشد. از سوی ديگر، سنگينی و ابعاد تخريبی تصميم به تحريم هائی که خارج از سازمان ملل گرفته شده اند نشان می دهد که محرک اصلی اين تصميمات درحدی بالاتر و خارج از سازمان ملل، و به تبع آن، به دليل هدف اعلام شده برای اين تحريم ها يعنی رها کردن غنی سازی، دولت اسرائيل می باشد. اما اين کشور کوچک که از بدو تاسيس خود با بی اعتنائی به قطعنامه های سازمان ملل، جهان را به سخره گرفته چگونه می تواند کشورهای صنعتی بزرگ را بسيج نمايد، موضوعی است که بايد جداگانه مورد بررسی قرارداد.
حال ببينيم آيا هدف واقعی همان می باشد که بر اساس آن، تحريم ها از سوی شورای امنيت و کشورهای تحريم کننده اعمال شده اند، يعنی قطع غنی سازی اورانيوم؟ و در پی قطع غنی سازی، تمامی تحريم ها برداشته خواهندشد؟
به دلايل زيادی گمان نمی رود چنين اتفاقی بيفتد وهدف اصلی فرا تراز غنی سازی می باشد:
ابتدا بايد به اين نکته توجه داشت که ابعاد تحريم های خودسر(خارج از سازمان ملل) منحصر به مفاد ماده ۳۹ منشور سازمان ملل نمی گردند(۲) و نه تنها از آن فراتر می روند که گاه، در جهت مخالف آن هم حرکت می کنند وخود تحريم ها را شامل اين ماده می گردانند(تهديد عليه صلح) واغلب، منافع اقتصادی خود را دنبال می کنند. برای مثال، می دانيم در دوران نهضت ملی کردن صنعت نفت که حکومت دکتر مصدق موفق به ملی کردن صنعت نفت شد، شبيه همين تحريم هاهم از سوی غرب، اين بار آشکارا در مقابله با دمکراسی و به هدف سرنگونی حکومت ملی و حفظ منافع غير قانونی انگليس و آمريکا در ايران ومنطقه اعمال شدند. بر عکس آن، می دانيم در طول دولت استبدادی پهلوی به دليل تمکين از خواسته ها وحراست از منافع ناحق و غير قانونی غرب در منطقه هيچگونه تحريمی برضد ايران اعمال نشد.
به علاوه، مگر ايران امکان استفاده از بمب اتم (احتمالی)، در صورت در اختيار داشتن آن، را دارد؟ و مگر برای "حذف اسرائيل از روی نقشه " به بمب اتم احتياج است؟ پاشنه آشيل اسرائيل، با وجود در دست داشتن تعدادی کلاهک اتمی، جمعيت کم، نيروی زمينی مختصر، وموقعيت جغرافيائی خودش می باشد که در محاصره کشورهای عربی قراردارد. هم غرب و هم اسرائيل خوب می دانند که در صورت زده شدن يک جرقه، آن منطقه به آتش کشيده می شود واولين قربانی آن خود اسرائيل خواهد بود، نه از آسمان و دريا، که از زمين. دليل اصلی ساختن ديوار بتونی در حقيقت ايجاد موانع ايذائی در صورت چنين حادثه ای می باشد. جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ با لبنان که به بيرون راندن سربازان اسرائيلی از آن کشور انجاميد، نمونه زنده ای برای اثبات اين امر می باشد. و مگر شمار زياد کلاهک های اتمی که اسرائيل در اختيار دارد توانسته اند برای اين کشور امنيت و صلح به ارمغان آورند، يا اين کشورتوانسته است به وسيله آن ها به قول خودش "تروريست" ها را به زانو در آورد که ايران بتواند با يکی يا دو بمب به مقاصدش برسد؟ بنابراين، مجهز شدن ايران به بمب اتمی بهانه ای بيش برای اسرائيل نيست تا بتواند منطقه را در بحران مجازی نگه دارد و در پناه آن راه مفری برای خود بيابد. بديهی است همين نياز به بحران را رﮊيم ايران نيز دارد وگرنه، بحران اتمی بوجود نيز نمی آمد.
به هرحال اسرائيل از روز تاسيس، به صورتی خزنده از چند جبهه در منطقه به تشنج آفرينی مشغول است. قطعا آخرين قطعنامه بر ضد ايران پايان کار نخواهد بود.
اگر در مفاد قطعنامه ۱۹۲۹ دقت کنيم، از سوئی راه گفتگوها را باز گذاشته است و از سوی ديگربا اعمال تحريم های انواع سلاح جنگی، از پيش راه را برای کشاندن شورای امنيت به تصويب يک قطعنامه ديگر با استفاده از ماده ۴۲ منشور(۴)، باز نگه داشته تا اسرائيل بتواند به مقاصد شوم خود، يعنی هموار کردن راه برای دخالت نظامی با کمک و استفاده از بزرگ ترين ضعف ايران يعنی نظام استبداديش برسد. حتی اگر قطعنامه احتمالی با وتوی چين يا روسيه به تصويب نرسد، راه نيمه قانونی ای برای آماده کردن افکارعمومی جهت تجاوزگری باز خواهد شد تا بتوانند منطقه ای را که می رود از سلطه شان خارج گردد، به بحرانی طويل المدت گرفتار سازند.
به نظر می رسد مردم ايران می بايد بر رﮊيم فشار آورند تا به اقتضای عقل سليم، با قطع موقت غنی سازی، بحران را به درون حاکميت اسرائيل انتقال دهد. حکومت های اروپائی و آمريکا را در افکار عمومی شان دربرابر يک انتخاب تاريخی قرار دهد و آتش جنگ طلبی را اقلا برای مدتی خاموش نگه دارد. تا بتواند با استفاده از راه های قانونی به صورت علنی و فعالانه همراه با افکار عمومی جهان در خلع سلاح هسته ای اسرائيل کوشش نمايد.

ـــــــــــــــــــ
۱- بند ۱ منشور سازمان ملل متحد
۱"- حفظ صلح و امنيت بين‌المللی و بدين منظور به عمل آوردن اقدامات دسته جمعی موثر برای جلوگيری و برطرف کردن تهديدات عليه صلح و متوقف ساختن هرگونه عمل تجاوز يا ساير کارهای ناقض صلح و فراهم آوردن موجبات تعديل و حل و فصل اختلافات بين‌المللی يا وضعيت‌هايی که ممکن است منجر به نقض صلح گردد با شيوه‌های مسالمت‌ آميز و برطبق اصول عدالت و حقوق بين‌الملل."
شاهد هستيم که همين بند به دليل استفاده دائم آن توسط آمريکا، منطقه خاورميانه را از بدو تاسيس اين سازمان در تشنج و جنگ و تجاوز نگه داشته است و باوجود قطع نامه های فراوان، اسرائيل همچنان به تجاوز خود ادامه می دهد.
۲- ماده ۳۹- شورای امنيت وجود هرگونه تهديد عليه صلح – نقض صلح – يا عمل تجاوز را احراز و توصيه‌هايی خواهد نمود يا تصميم خواهد گرفت که برای حفظ يا اعاده صلح و امنيت بين‌المللی به چه اقداماتی برطبق مواد ۴۱ و ۴۲ بايد مبادرت شود.
۳- http://www.irnc.org/NonViolence/Lexique/4.Strategie/Items/30.htm
۴- ماده ۴۲- در صورتيکه شورای امنيت تشخيص دهد که اقدامات پيش‌بينی شده در ماده ۴۱ کافی نخواهد بود يا ثابت شده باشد که کافی نيست می‌تواند به وسيله نيروهای هوايی – دريايی يا زمينی به اقدامی که برای حفظ يا اعاده صلح و امنيت بين‌المللی ضروری است مبادرت کند. اين اقدام ممکن است مشتمل بر تظاهرات و محاصره و ساير عمليات نيروهای هوايی – دريايی يا زمينی اعضای ملل متحد باشد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016