گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
19 آبان» مطهری: سوال از رئیس جمهور تابو نشود16 مهر» علی مطهری: معتقدم فتنه را همه با هم ساختیم 7 مهر» متن کامل نطق ایراد نشده علی مطهری: شخصی مثل احمدینژاد حتی یک روز هم نباید در قدرت بماند 19 شهریور» علی مطهری: دولت احمدینژاد بخشی از ارزشهای انقلاب را زنده کرد و بخشی را میراند 28 خرداد» سردار جزايري خبر داد: اقامه دعوي عليه علي مطهري
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! انتقاد علی مطهری از مجازات بدون محاکمه موسوی و کروبی: این رفتارها قابل قبول نیستکلمه: علی مطهری به صراحت بیانش شهره است، چه وقتی سرسختانه از حجاب اجباری دفاع می کند و احمدی نژاد را ایبرال فرهنگی می داند، و چه وقتی به سرکوب های صورت گرفته پس از انتخابات ۸۸ انتقاد می کند. او درباره حودثه پس از انتخابات همیشه موضعی دوجانبه داشته است: هم محکومیت احمدی نژاد و هم محکومیت موسوی و کروبی. مطهری شاید یکی از اولین کسانی بود که خواستار محاکمه علنی این دو نامزد انتخابات شد، امری که پس از سه سال و با وجود حصر خانگی غیر قانونی این دو رهبر جنبش سبز، هنوز هم عملی نشده است تا لااقل تکلیف قانونی وضعیتی که این دو در آن به سر می برند، روشن شود. امروز دو مصاحبه با علی مطهری در مطبوعات منتشر شد؛ یکی گفت و گوی روزنامه آرمان با او که در اینجا منتشر شد، و بعدی مصاحبه اش با روزنامه اعتماد که در ادامه می آید. او در این گفت و گو به صراحت از رفتارهای حاکمیت در جریان حوادث پس از انتخابات انتقاد می کند و می گوید: خیلی از این افراد بازداشتشان قبل از تاریخ ۲۲ خرداد بوده است و عملا نقشی در آشوبها نداشتهاند. این رفتارها قابل قبول نیست و بهراحتی هم پذیرفته نمیشود که این افراد در فکر ایجاد یک انقلاب مخملی بودهاند. وی می افزاید: باید در برخورد با اینها تجدید نظر شود. البته نه برای انتخابات آینده. این اصلا خوب نیست و مردم هم متوجه میشوند که هدف چیست. از ابتدا نباید این کار صورت میگرفت و این مقدار سختگیری نمیشد. من قبول دارم که مثلا آقای تاجزاده و نبوی اظهارات تندی دارند ولی اگر اینها بیرون باشند و حرفهایشان را بزنند مشکلی برای کشور به وجود نمیآید. مطهری ادامه می دهد: حتی درباره آقایان موسوی و کروبی هم همین نظر را دارم. اگر قرار است محاکمه بشوند باید این کار صورت بگیرد و هر مجازاتی بر اساس محاکمه باشد. زیاد قانعکننده نیست که ما مجازاتی را بدون محاکمه اعمال کنیم. این توجیهاتی هم که برخی میگویند دلیل حصر آنها به خاطر آسیب نرسیدن به آنهاست از نظر حقوقی قابل قبول نیست و صرفا یک توجیه است. باید ماهها پیش این کار میشد، البته حالا هم بشود آثار خوبی دارد. متن کامل این گفت و گو را در زیر بخوانید: آقای مطهری این روزها شما و برخی از همفکرانتان مانند مجلس هشتم به دنبال طرح سوال از رییس دولت هستید. اما مثل دفعه قبل برخی مخالف هستند. اما این بار شما مخالفان را به افشاگری درباره سوابق قبل از انقلابشان تهدید کردید. تنها کسی که به این تهدید واکنش داشت آقای حدادعادل بود. آقای مطهری چرا بحثها اینقدر دارد خانوادگی میشود؟ من زیاد نمیخواهم این بحث ادامه پیدا کند. فقط میخواستم اشاره داشته باشم که اینها بالاخره خودشان را جمع کنند. ولی خیلی صلاح نمیدانم که این بحث ادامه داشته باشد. یعنی شما هم شیوه آقای احمدینژاد را در پیش گرفتید و تنها به تهدید کردن و افشاگری قناعت میکنید؟ به نظرم الان زود است که بخواهم در این مورد صحبت کنم. چون همان موقع من اشاره کردم که اگر اینها بخواهند به روش خود ادامه بدهند آنوقت من در این مورد صحبت میکنم. هنوز روشن نیست که اینها چه خواهندکرد. به نظر من راجع به این موضوع اگر صحبت نشود بهتر است. اما آقای حداد خیلی اصرار داشتند که شما به دنبال سوابق انقلابیشان بروید و حتی در این مورد شما را رجوع دادهاند به مادرتان که از ایشان بپرسید نظر استاد مطهری راجع به ایشان چه بوده. آقای مطهری، نظر استاد راجع به آقای حدادعادل چه بود؟ من اگر بخواهم نظر استاد را بگویم ادامه همان بحث میشود. آقای دکتر، علت مخالفت شدید فراکسیون رهپویان مجلس از مخالفت با طرح سوال، حب احمدینژاد است یا اثبات قدرت خودشان در مجلس؟ علت این همه تلاش برای نیامدن احمدی نژاد چیست؟ ببینید من معتقدم که ما باید حسن ظن داشته باشیم. ما همان چیزی را که خودشان بیان میکنند، دلیل مخالفت فرض میکنیم. آنها بر این اعتقاد هستند و میگویند که برداشت ما از صحبتهای رهبری این است که در شرایط امروز سوال از رییسجمهور به صلاح کشور نیست، اگرچه عمل و فعل این افراد گواه چیزی غیر از این است. چه چیزی؟ اینها در پس گرفتن امضاها استناد میکردند به نظر رهبری. بعضی اینها میگفتند ما اطلاع داریم که رهبری با این سوال مخالف هستند و بنابراین خوب است که شما امضایتان را پس بگیرید. اما بعدا حرفشان را عوض کردند که ما نگفتیم رهبری با طرح سوال مخالفاند بلکه گفتیم برداشتمان این است. خب این دوگانگی و تناقض در حرفهای آقایان بود. یعنی موقعی که آقای لاریجانی مطرح کرد که رهبری در این مورد نظری ندارد اینها مجبور شدند حرفشان را عوض کنند. به نظرم مخالفت اینها بیشتر ناشی از نگرانی است که از حضور آقای احمدینژاد در مجلس دارند. علاوه براین، فکر میکنند با توجه به سخنان اخیر رهبری این کار به صلاح کشور نیست. تا اینجا حق این عده است که مخالفت کنند و هیچ ایرادی به کارشان وارد نیست. مخالفان تا الان لابیگری هم در این مورد در مجلس انجام دادهاند تا نظر نمایندگان موافق سوال را برگردانند؟ خب هر نمایندهیی حق اظهارنظر و لابیگری در مجلس برای پیش بردن نظر خود و استفاده ازنفوذ کلامش را دارد. این یک امر طبیعی در مجلس است، چون ما داریم میگوییم «مجلس شورا»، یعنی محلی که جای گفتوگو و شور است. اما اشکالی که وجود دارد در انتساب نظر خود به رهبری است. در مواردی دیدیم که اینها میآیند به صراحت نظر خود را به رهبری منسوب میکنند و در حقیقت با این کار نماینده را فریب میدهند که این کار درست نیست. علت این همه واهمه از حضور آقای احمدینژاد در مجلس چیست که آنها را وادار به این کار می کند؟ این عده معتقدند که خود آقای احمدینژاد به دنبال چنین فضایی میگردد تا بیاید و کشور را بحران زده جلوه دهد. البته این موضوع برای ما روشن نیست. چون من معتقدم اگر آقای احمدینژاد بخواهد حرفی بزند و کشور را دچار بحران بکند خب تریبونهای مختلفی را در اختیار دارد و صرفا مجلس نیست. هر روز ایشان در معرض صحبت و مصاحبه است. من فکر نمیکنم این استدلال خیلی محکم باشد. اصل قضیه به نظر من این روحیه محافظه کاری است که در بعضی از این دوستان وجود دارد که کلا با هرگونه تنشی مخالف هستند. در واقع میخواهند روحیه محافظه کاری و سازش خود با تخلفات را بر مجلس تحمیل کنند. یعنی شما و موافقان سوال به دنبال تنش هستید؟ ما معتقدیم که بسیاری از تنشها و تقابلها چون منجر به اصلاح امور میشود مفید است. این طور نیست که هر تنشی بد باشد. ما آرامش میخواهیم اما نه آرامش قبرستانی. ما خواهان آرامشی بر اساس قانون هستیم. اگر رهبری هم توصیه به وحدت و تعامل میکنند مقصودشان وحدت با حفظ اصول و تعامل بر اساس قانون است، نه وحدت با زیر پا گذاشتن اصول وتعامل مبتنی بر بی قانونی. اگر صحبتهای رهبری را بخواهیم آنجور تفسیر کنیم که هر وقت ایشان صحبت از همدلی و تعامل کنند ما باید همه وظایف نمایندگی مجلس را کنار بگذاریم با فلسفه وجودی مجلس سازگار نیست. خب این نگاه در آقای حداد وجود دارد که در مدیریت ایشان در مجلس هفتم هم وجود داشت. امروز این دوستان سعی دارند روحیه مجلس نهم را به سمت مجلس هفتم سوق بدهند، اما مجلس پذیرا نیست. آقای حداد ریاست فراکسیون اقلیت را برعهده دارد و این روحیه در این فراکسیون تبلور یافته است. آقای مطهری با این تحلیلی که شما از مخالفان طرح سوال داشتید و اینکه «اینها گریزان از تنش هستند.» پس باید نتیجه گرفت که نیتشان خیر است حتی اگر اشتباه باشد. ظاهر قضیه همین است. باطنش چی؟ باطنش دیگر احتمالات است و ما براساس احتمالات نمیتوانیم قضاوت کنیم. ممکن است اینها در باطن قول و تعهدی به دولت داده باشند که مثلا ما این سوال را منتفی میکنیم. آقای مطهری یکی از تفاوتهای شما با دیگر نمایندگان در نقد صریح دولت است. این صراحت به چه دلیل است؟ و یا به قولی چرا شما میتوانید اما دیگران نه؟ اولا ما نمایندگان دیگری هم داریم که اینها نقدهای صریح و موثری دارند که بیان میکنند و منحصر به من نیست. اما شاید یک علت اینکه من بیشتر اظهارنظر میکنم به دلیل احساس خطری است که دارم. شاید برخی از نمایندگان آن احساس خطری را که من دارم ندارند. من به لطف مجاورت با شهید مطهری و حضور در جریانات نهضت اسلامی بالاخره تا حدودی از نزدیک شاهد تحولات بودم. با بسیاری از گروههای سیاسی و انحرافات سیاسی آشنایی دارم. گاهی شبیه آن انحرافات را در زمان خودمان میبینم و همین باعث میشود که بیشتر احساس خطر کرده و هشدار بدهم. به لطف انس با آثار ایشان فکر میکنم که برخی انحرافات فکری را گاهی به درستی و زودتر از دیگران تشخیص میدهم و اعلام نظر میکنم. این در حالی است که ممکن است دیگران این موضوع را خطر مهمی تلقی نکنند اما بعد از مدتی به این موضوع میرسند. فرض کنید خطر مکتب ایران یا لیبرال بودن این دولت در امور فرهنگی را من اولین نفری بودم که در مجلس هشتم مطرح کردم. خیلیها آن موقع با حرفهای من مخالفت میکردند اما بعد از چند سال به این حرفها رسیدند. حتی برخی از آنها میآمدند و اعتراف میکردند که حق با شما بود. موضوع دیگر بر میگردد به صراحت لهجه که این یک امر ذاتی است. بعضی افراد صریحاللهجه هستند و نمیتوانند در لفافه صحبت کنند. این به شخصیت خود افراد بر میگردد. خود آقای احمدینژاد این خصلت را دارد. آقای مطهری اشاره میکنید که برخی دیگر از نمایندگان هم انتقاد میکنند. شاید این حرف صحیح باشد. اما برخی از اظهارات منحصر به خود شماست. نمونهاش هم به اظهارنظر شما در مورد برخی از افراد سپاه برمیگردد. شما به عنوان نخستین مقام مسوول به صراحت از دخالت برخی از سپاهیان در انتخابات نام بردید، فکر نمیکنید این ادبیات برای شما تولید دردسر کند؟ من طرح این موضوع را یک امر خیلی عادی میدانستم و اصلا فکر نمیکردم که اینقدر سرو صدا ایجاد کند. برای اینکه موضوع دخالت برخی افراد سپاه در انتخابات آینده تکرار نشود و این موضوع اصلاح شود این حرف را زدیم. من این موضوع را یک مطلب بدیهی و روشن میدانستم. خب در انتخابات مجلس نهم برخی افراد سپاه از بعضی کاندیداها حمایت کرده بودند. حرف من چیزی بیشتر از این نبود. این حمایت نه به معنای این است که اینها اقدامی کرده باشند که نتیجه انتخابات را در برخی حوزهها تغییر داده باشند. اما همین مقدار ورود سپاه هم خلاف نظر امام(ره) است و اصلا به صلاح سپاه وهرنیروی نظامی نیست چون باعث تفرقه در آن میشود که اگر ما در شرایط جنگ قرار بگیریم این دستهبندیها مضر است. این یک هشدار بود و فکر میکردم یک امر سادهیی است. اما گویا اینطور نبود. من قبول دارم بعضی اظهارنظرها منحصر به خود من بوده و سایر نمایندگان چنین اظهارنظری نداشتهاند. من احساس میکردم که در بعضی قضایا حتما باید اظهارنظر کنم و این را وظیفه خودم میدانستم. خب من دو وظیفه دارم؛ یکی نمایندگی و دیگری حفظ شأن انتساب به شهید مطهری. در اصل، دو وظیفه را بر دوش خودم احساس میکنم. اگر نماینده هم نبودم قاعدتا همین اظهارنظرها را داشتم. اما وظیفهام به عنوان یک نماینده بیشتر است. در هر صورت این اظهارات تولید دردسر میکند، آیا شما حاشیه امنیت دارید؟ نه، حاشیه امنیتی در کار نیست. شما دیدید در انتخابات مجلس نهم هیات اجرایی صلاحیت من را رد کرد. یا مثلا سازوکار ۸+۷ آمدند اسم من را از فهرست اصولگرایان با وجود آنکه رای آورده بودم حذف کردند. یعنی هیچ ملاحظهیی از سوی آنها وجود ندارد. منتها من خودم شخصا معتقدم چون بر اساس منطق و استدلال و یک سلسله مبانی فکری و عقیدتی ثابت اظهارنظر میکنم و کمتر اظهارنظر احساسی میکنم، بهانهیی برای برخورد وجود ندارد ضمن اینکه این تفکر با استقبال جامعه مواجه شده و برخورد با آن کار آسانی نیست. احضار احمدینژاد به مجلس هشتم با آن حاشیه به نظر کار سختی میآمد اما سرانجام به فرجام رسید. به نظر شما چرا نظام در آن زمان اجازه شکسته شدن این تابو را به شما و دیگر مجلسیها داد؟ آیا دادن این فرصت به شما و دوستانتان به معنای پایان مدارای نظام با شخص آقای احمدینژاد نبود؟ من فکر میکنم پافشاری و سماجتی که ما نشان دادیم که حتی کار به استعفای من کشید و تاثیر آن بر افکار عمومی، به شکلی شد که دیگر امکان مخالفت با این سوال وجود نداشت، اصل کار یک کار قانونی بود و دلیلی هم برای مخالفت وجود نداشت. البته من از نظر مقامات عالیرتبه خبر نداشتم که موافق بودند یا خیر. اما تخلفات پی در پی دولت و یازده روز خانهنشینی هم زمینه را مهیا کرد. فضا کاملا آماده بود. یعنی نظام زیاد موافق سوال و آمدن احمدینژاد نبود؟ بله، علایم نشان میداد که زیاد موافق این آمدن نیستند. اما خب پافشاری کردیم و فضایی که در رسانهها ایجاد شد و فشار افکار عمومی دیگر اجازه نمیداد که به صراحت با این کار مخالفت بشود. ضمن اینکه در آن اواخر هم رهبری در کرمانشاه صحبتهایی داشتند که میشد این طور برداشت کرد که ایشان مخالفتی با طرح سوال نداشتند. ایشان تاکید کردند که «نمایندگان مجلس وظایفی دارند، رهبری نه در کار آنها دخالت میکند نه حق دخالت دارد و نه امکان چنین چیزی وجود دارد.»به نظرم این به سوال برمیگشت. چون هنوز این بحث مطرح بود که آیا رهبری موافق سوال است یا مخالف. من فکر میکنم در واقع ایشان موافق انجام وظیفه قانونی است. آقای دکتر این چراغ سبز را آیا نمیشود به معنای پایان مدارای نظام با دولت نامید؟ نه، نمیشود گفت به این معنی است. بهطور کلی رهبری نمیخواهد جلوی وظایف و اختیارات قانونی نمایندگان و مسوولان کشور را بگیرد. مگر در موارد خیلی خاص که مصلحت خیلی بزرگی و خطر انحراف از مسیر اسلام وجود داشته باشد، که لازم باشد ایشان دخالت کند. اصل اولیه این است که هر قوهیی به وظایف خودش عمل کند. بالاخره من فکر میکنم بیشتر اصرار و پافشاری ما موثر بود. به نظر شما خط قرمز نظام در تعامل با مقامات عالی مثل روسای جمهور کجاست؟ شاید مثلا این باشد که در مقابل آرمانهای انقلاب مانند صدور انقلاب ایستادگی کنند و یا به نوعی با دشمن همراهی بکنند. مثل کاری که بنیصدر کرد. بنیصدر با اتحادی که با مجاهدین خلق داشت به نوعی در مقابل نظام ایستاد. خب به همین دلیل هم لازم دیده شد که از طرف نمایندگان مجلس استیضاح شود. در رفتار آقای احمدینژاد همراهی با دشمن دیده میشود؟ همراهی آگاهانه که وجود ندارد ولی ممکن است به خاطر حساسیت و تعصبی که ایشان نسبت به برخی از دوستان و نزدیکان خود دارد گاهی بهطور ناخودآگاه اقداماتی انجام دهد که بر خلاف مصالح انقلاب باشد. به نظر شما آیا احمدینژاد آستانه تحمل نظام را لبریز کرده که حال قصد برخورد با آقای احمدینژاد وجود دارد؟ سوال به معنی برخورد نیست. من فکر میکنم هنوز به آن حد نرسیده که بخواهیم بگوییم احمدینژاد در مقابل نظام ایستاده است. مشکل ایشان تکروی و قانونگریزی است. احمدینژاد آن قانونی را که خودش منطبق بر قانون اساسی میداند و میپسندد اجرا میکند و قانونی را که شخصا منطبق نداند اجرا نمیکند. این نشان میدهد که استعداد تکروی در او وجود دارد و اگر مجلس قوی در برابر ایشان وجود نداشته باشد کمکم تکرویها رای نهادینه میشود. مشکل اساسی ایشان همین است و مشکلاتی هم که امروز در کشور ما به وجود آمده ناشی از همین موضوع است. ایشان معتقد است که چون من رای مستقیم مردم را دارم میتوانم در همه جا به تشخیص خودم عمل کنم، در حالی که رییسجمهور هر مقدار هم که رای داشته باشد مجری سیاستهای کلی نظام و قوانین مصوب است نه آرای خودش. احمدینژاد اعتقاد چندانی به قانون ندارد و دوست دارد دستش در خیلی جاها باز باشد و آنچه خودش تشخیص میدهد اجرا کند. بیانضباطی مالی او که ناشی از همین بینش است برای کشور مشکل درست کرده است. یعنی به نظر شما هنوز آقای احمدینژاد خط قرمزی را زیر پا نگذاشته؟ در مقاومت ۱۱ روزهیی که از خودش نشان داد از خط قرمز عبور کرد. یا مقاومتی که در برابر معاون اولی آقای مشایی نشان داد. اگر آقای احمدینژاد در دور اول ریاست خود چنین رفتاری داشت آیا باز هم امکان انتخابش در دور دوم بود؟ بعید بود که رای بیاورد. البته ایشان هم زیرک بود و بسیاری از اعتقادات قلبی خودش را در دور اول بروز نداد. اما در دور دوم چون دیگر نیازی به رای مردم نداشت بسیاری از مکنونات قلبی خود را بروز داد. اگر قبل از پایان تاریخ تمام شدن دورهاش اتفاقی رخ بدهد که دیگر جای تاملی وجود نداشته باشد و کار به استیضاح بکشد موضوع دیگر خیلی فرق میکند. او آدم زیرکی است. من فکر میکنم وضعیت را تا پایان دوره خودش مدیریت میکند. احمدینژاد نشان داده در زمانی که احساس خطر میکند خودش را جمع و جور میکند. بیحساب و کتاب کار نمیکند و اگر ببیند برخورد جدی است عقبنشینی میکند. در ماجرای خانهنشینی هم وقتی بحث استیضاح جدی شد کوتاه آمد. در جریان استیضاح مرحوم کردان هم وقتی دید قضیه جدی است، در مجلس حضور پیدا نکرد. فکر میکنید اگر اصلاحطلبان پیروز انتخابات ریاستجمهوری دهم میشدند و امروز امور را در دست داشتند الان اوضاع چطور بود؟ فکر میکنم اوضاع بهتر از الان بود. برای اینکه این مقدار قانونگریزی در آنها وجود نداشت. بیشتر انتقاداتی که ما به اصلاحطلبان داشتیم به مسائل فرهنگی برمیگشت که به نظرم این دولت از این نظر از اصلاحطلبان جلوتر است. آقای مطهری، یکی از محورهای سوال بحث ارز است. شما فکر میکنید این مابهالتفاوت نرخ ارز به جیب چه کسی میرود؟ مساله خیلی برای ما روشن نیست. البته مجلس قانونی تصویب کرد که این مابهالتفاوت باید به خزانه وارد شود. ولی اینکه تاکنون به چه شکلی عمل شده مشخص نیست. یکی از ظنها این است که بعضی از این دلالها که مرتبط با بانک مرکزی بودند این وسط نقشی را ایفا میکرده و خلاصه رانتخواری عمده وجود داشته است. البته حرف زیاد است. قضاوت در این مورد مشکل است. حتی گفته میشد که دولت قصد دارد با افزایش نرخ ارز مابهالتفاوت نرخ مرجع تا نرخ آزاد را صرف یارانهها کند. البته دولت تکذیب کرد. اما بر خلاف این تکذیب، اظهارنظرهای صریحی از سوی برخی از مقامهای دولتی وجود داشته که این تکذیب را دچار تردید میکند. به علاوه دولت در پرداخت یارانهها دچار کسری بودجه است، قبلا از بودجه نفت برداشت میکرد، حالا که فروش نفت کاهش پیدا کرده به نظر میرسد که میخواست از راه افزایش نرخ ارز وارد شود. مشکل اینجاست که از ابتدا قانون هدفمندی یارانهها درست اجرا نشد و دولت سهم هر نفر را زیاد در نظر گرفت و به همه دهکها هم پرداخت کرد. به نظرم اگر سوال از رییسجمهور خوب مطرح شود میتواند شامل همین موضوع هم بشود. البته بخشی از افزایش قیمت ارز ناشی از تحریمهاست چون دولت باید ارز موجود را حفظ کند. در حال حاضر ما ارز به مقدار کافی داریم اما اگر یک مبارزه چهار یا پنج ساله را پیش بینی کرده باشیم طبیعی است که باید یک مقدار با احتیاط عمل کنیم. به نظر شما این موارد در سوال از رییسجمهور روشن میشود یا همچنان دولت اصرار بر تکذیب خواهد داشت؟ این موضوع به نحوه طرح سوال بستگی دارد. ولی بهطور کلی یک سوءتدبیری در کار دولت وجود داشته است. این سوءتدبیر تعمدا بوده؟ نه. دولت نمیآید خودش را خراب کند. یک مقدارش ناشی از کمتجربگی و بیتوجهی به توصیههای کارشناسان و نهادهای نظارتی مثل دیوان محاسبات بوده و یک مقدارش هم به جدی نگرفتن تحریمها برمیگردد. آقای مطهری اکنون ۳۴ سال از پیروزی انقلاب گذشته. شما به عنوان شخصی که در پارهیی از موارد منتقد سیاستهای نظام و در مواقعی مدافع آن بودید، فکر میکنید مهمترین ضعف استراتژیک جمهوری اسلامی چیست؟ یکی از این ضعفها رابطه اصل ولایت فقیه با سایر ارکان نظام جمهوری اسلامی است که زیاد مشخص نیست. یا مثلا همین بحث سوال و حواشی آن ناشی از آن است که رابطه میان ولایت فقیه با مجلس زیاد مشخص نیست. یک عده تصور میکنند مجلس در هر موضوعی باید موافقت ولی فقیه را بگیرد و بعد اقدام کند و یک عده مخالف هستند و میگویند ما اختیارات و وظایف خودمان را داریم و باید کار خودمان را انجام بدهیم. اگر یک مصلحت مهمی در میان باشد ولی فقیه حکم حکومتی میدهد و ما اطاعت میکنیم. اینها باید روشن بشود. یا رابطه قوه قضاییه با اصل ولایت فقیه روشن نیست. آیا قوه قضاییه میتواند مقامات عالیرتبه نظام را شخصا و بدون اطلاع رهبری مورد مواخذه قرار بدهد یا خیر؟ مرزها چون مشخص نبوده آسیبهایی هم به کشور ما زده است. بهطور خلاصه اگر بخواهیم بگوییم، نوع برداشتی که ما از ولایت فقیه داریم آسیبهایی به کشور وارد کرده است. یعنی در جاهایی نباید موضوع ولایت فقیه را وارد میکردیم ولی وارد کردیم و بعد آسیب دیدیم. بهترین مثال همین انتخابات ۸۸ است. یکی از ریشههای بحران ۸۸ این بود که عدهیی از اصولگرایان اصرار داشتند که کاندیدای اصلح مورد نظر رهبری آقای احمدینژاد است. خب طبیعی است که وقتی چنین موضوعی مطرح میشود جامعه به دو قطب تقسیم میشود و دیگر انتخابات آزاد معنی خود را از دست میدهد. در حالی که ما میگوییم ولی فقیه اگر نظری هم داشته باشد از طریق شورای نگهبان اعمال میکند. این مرزها زیاد روشن نیست. یکی دیگر از ضعفهای ما برداشت اشتباه برخی از این جمله معروف امام که «حفظ نظام از اوجب واجبات است.» بوده است. گاهی فکر میکنیم برای حفظ نظام خیلی کارها مباح میشود در حالی که اینطور نیست. نمونهاش هم قتلهای زنجیرهیی است و اخیرا هم قتل ستار بهشتی، که البته ما این مساله را تا آخر دنبال میکنیم و اجازه نمیدهیم لوث شود. از آقای توکلی هم که این موضوع را در نطق خود مطرح کردند تشکر میکنم، چون ما نمایندگان باید قبل از همه از حقوق مردم دفاع کنیم. امروز هم این تفکر وجود دارد. البته نه به آن شدت. این نوع برخوردها خطرناک است. همین برخوردها باعث میشود ما جلوی آزادی بیان را بگیریم. اینها کمک به حفظ نظام نیست. نظام یک موجود سست نیست که با یک باد بلرزد. این ضعفها چطور برطرف میشود؟ این حرفها زیاد باید گفته شود. امثال من هم زیاد این حرفها را زدهایم. روحانیت نقش مهمی دارد و باید این مسائل را در مساجد بگویند تا مثلا برای انتخابات ریاست جمهوری توده مردم از سوی برخی افراد فریب نخورند که مثلا نظر آقا روی این شخص است. باید تبیین کنند که در انتخابات باید هر کس نظر خودش را اعمال کند. اگر قرار بود که رییسجمهور را رهبری معین کنند دیگر نیازی به انتخابات نبود، خب ایشان یک نفر را منصوب میکردند. آقای دکتر یکی از بحثهایی که از سوی شما در مواردی مطرح شده اصلاح برخی از اصول قانون اساسی است. آیا اصلا این بازنگری میتواند صورت بگیرد؟ بازنگری در قانون اساسی یک تابو نیست. اصلا اشکالی ندارد هر ۱۰، ۲۰ سالی یک بازنگری صورت بگیرد. مثلا همین اصل ۱۱۳ قانون اساسی که میگوید رییسجمهور مسوول اجرای قانون اساسی و شخص دوم کشور از نظر اجرایی است، برداشتهای مختلفی از آن شده است. همین اختلاف نظری که در بازدید از زندان اوین بین رییسجمهور و قوه قضاییه ایجاد شد، ناشی از برداشتهای مختلف از این اصل بود. رییسجمهور میگوید در اینجا قانون اساسی دو شأن و مقام برای رییسجمهور قائل شده؛ یکی شأن اجرای قانون اساسی و دیگر ریاست قوه مجریه، لذا معتقد است که من میتوانم نظارتی بر عملکرد قوه قضاییه و مجلس داشته باشم و به آنها تذکر و اخطار قانون اساسی بدهم. البته ایشان فراتر از این رفته و میگوید من قانونی را که خودم منطبق بر قانون اساسی میدانم اجرا میکنم و غیر آن را اجرا نمیکنم. این، حرف غلطی است. همه اینها در حالی است که تفسیر شورای نگهبان غیر از این است و میگوید مقصود این است که رییسجمهور مسوول اجرای قانون اساسی صرفا در حیطه قوه مجریه است. همین طور اصل ۱۷۵ راجع به صدا و سیما. البته ممکن است موارد دیگری هم قابل اصلاح باشد که باید کارشناسان نظر بدهند. آقای دکتر در حالی این روزها به انتخابات ریاستجمهوری یازدهم نزدیک میشویم که هنوز انتخابات سال ۸۸ و اتفاقات آن اثرش در جامعه از بین نرفته است. به نظر شما چگونه میتوان اعتماد همه اقشار را به دست آورد؟ اگر یک مقدار فضای اظهارنظر بازتر شود (البته نشانههای آن هم با برگزاری برنامههای مناظره در صدا و سیما دیده میشود) به نظرم میتواند به جلب اعتماد مردم و مشارکت بیشتر کمک کند. تجدید نظر در نوع برخورد با متهمان بحران سال ۸۸ میتواند مفید باشد. البته به نظرم این یک مساله کلی است و ربطی به انتخابات آینده ندارد. خب خیلی از این رفتارها در بحران ۸۸ به نظرم ضرورت نداشته و اصلا خوب نبوده است. نمیشود به صرف اینکه بعضی از این افراد در جلسات یک کاندیدایی شرکت کرده و یا حتی حرفی هم زده باشند که شنود شده است آنها را متهم کرد. خیلی از این افراد بازداشتشان قبل از تاریخ ۲۲ خرداد بوده است و عملا نقشی در آشوبها نداشتهاند. این رفتارها قابل قبول نیست و بهراحتی هم پذیرفته نمیشود که این افراد در فکر ایجاد یک انقلاب مخملی بودهاند. باید در برخورد با اینها تجدید نظر شود. البته نه برای انتخابات آینده. این اصلا خوب نیست و مردم هم متوجه میشوند که هدف چیست. از ابتدا نباید این کار صورت میگرفت و این مقدار سختگیری نمیشد. من قبول دارم که مثلا آقای تاجزاده و نبوی اظهارات تندی دارند ولی اگر اینها بیرون باشند و حرفهایشان را بزنند مشکلی برای کشور به وجود نمیآید. حتی درباره آقایان موسوی و کروبی هم همین نظر را دارم. اگر قرار است محاکمه بشوند باید این کار صورت بگیرد و هر مجازاتی بر اساس محاکمه باشد. زیاد قانعکننده نیست که ما مجازاتی را بدون محاکمه اعمال کنیم. این توجیهاتی هم که برخی میگویند دلیل حصر آنها به خاطر آسیب نرسیدن به آنهاست از نظر حقوقی قابل قبول نیست و صرفا یک توجیه است. باید ماهها پیش این کار میشد، البته حالا هم بشود آثار خوبی دارد. به عنوان آخرین سوال، این روزها گمانهزنیهایی راجع به کاندیداتوری آقای هاشمی مطرح میشود، به نظر شما چقدر این گمانهزنیها درست است؟ من اطلاع دقیقی ندارم. اما شخصا معتقدم که با توجه به وضع کشور که اکنون در حوزه اقتصاد، فرهنگ و سیاست خارجی دچار مشکل هستیم حضور ایشان در یک دوره چهار ساله میتواند راهگشا باشد. اگر آقای هاشمی بیاید و مردم هم به ایشان رای بدهند این حضور کمک میکند که ما زودتر از بحران خارج بشویم. چون شخص دیگری مانند آقای هاشمی نمیتواند نیروها و گروههای مختلف سیاسی را با نگرشها و سلیقههای مختلف دور هم جمع کند. ایشان بیاید تا کشور سروسامان پیدا کند و بعد برای چهار سال بعدی کشور را به یک نفر دیگر بسپارند. Copyright: gooya.com 2016
|