چهارشنبه 1 آذر 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آمریکا و اپوزیسیون سازی برای ایران، اکبر گنجی

اکبر گنجی
در خصوص سوریه 20 ماه طول کشید تا دولت آمریکا بفهمد با اپوزیسیونی کار می کند که نه تنها مرتکب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت می شود و گروه های سلفی در آن دست بالا را دارند، بلکه دارای پایگاه اجتماعی در داخل سوریه نیست. اینک اگر قرار بر اپوزیسیون سازی برای ایران باشد،از تجربه سوریه هم استفاده خواهد شد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


منبع: بی بی سی، 28/8/91

یکم- رژیم دیکتاتوری جنایتکار مخالفان بسیار خلق می کند که با آن مبارزه خواهند کرد. نارضایتی، اعتراض سیاسی و بسیج اجتماعی محصول استبداد داخلی است،اما ساختن علنی یک اپوزیسیون توسط دولت های خارجی پدیده ای جدید است. در جهان دو قطبی گذشته، بلوک غرب و شرق در جبهه مقابل اپوزیسیون سازی کرده و کمک های مالی و تسلیحاتی در اختیار آنان می گذاردند. اما پروژه اپوزیسیون سازی مخفی بود و طرفین به کلی آن را انکار می کردند. برای این که موازنه قوا به گونه ای بود که اگر یک طرف به نقش خود اعتراف می کرد، طرف مقابل هم خود را مجاز به همان عمل می دید. "گفتمان مسلط" و سیاست رسمی طرفین اصل حقوقی حق حاکمیت ملی و عدم دخالت در امور داخلی دیگران بود. با فروپاشی بلوک شرق و تک قطبی شدن جهان،این تعارفات کنار رفت، چرا که دیگر رقیب قدرتمندی وجود ندارد که توانایی این نوع اقدامات را داشته باشد. فقط بلوک غرب و متحدانش می توانند به طور علنی با اپوزیسیون سازی رژیم های دیگر را سرنگون سازند.

دوم- اپوزیسیون سوریه: پس از گذشت 19 ماه جنگ میان رژیم سفاک سوریه و مخالفانش که به طور علنی از آمریکا، اروپا، ترکیه،قطر و عربستان سعودی کمک های مالی و تسلیحاتی گرفته و می گیرند،هیلاری کلینتون در 10/8/91 نارضایتی آمریکا از اپوزیسیون موجود و ضرورت تحول مطلوب خود را در چهار محور زیر اعلان کرد[1].

الف: سرنگونی رژیم و کمک به مخالفان دو روی یک سکه اند که این دولت ها انجام می دهند، اما مخالفان باید متحد و یکپارچه شوند: "تلاش ایالات متحده، با همکاری اتحادیه اروپا و اتحادیه عرب این است که فشار هر چه بیشتری بر رژیم سوریه وارد و به مخالفان حکومت کمک شود تا در لوای یک راهکار مشترک و موثر متحد شده و زمینه گذار به دموکراسی در سوریه را فراهم آورند."

ب: یکی از مسائل اساسی اپوزیسیون، حجم بالای بنیادگرایان سنی مذهب در آن است که ممکن است جانشین حکومت سکولار فعلی شوند: "هیچ کس در سوریه علاقه ای به رژیم اسد ندارد، اما کسانی هستند که به حق نسبت به آینده احساس نگرانی می کنند؛ بنابراین رهبر ی مخالفان باید نماینده تمامی بخش های جامعه و ساکنان تمامی مناطق سوریه باشد."

طی ماه های گذشته گزارش های بسیاری توسط سازمان ملل و دیگر نهادهای حقوق بشری درباره ی ارتکاب "جنایات جنگی" و "جنایت علیه بشریت" توسط "ارتش آزاد سوریه" انتشار یافت. نیروهای سلفی و القاعده از کشورهای مختلف به سوریه سرازیر شده و با رژیم جنایتکار به شیوه های خودش می جنگند [2]. کلینتون گفت:

"لازم است مخالفان حکومت سوریه نشان دهند که در برابر تلاش افراط ‌گرایانی که در صدد دزدیدن انقلاب مردم هستند مقاومت می کنند زیرا گزارش های نگران کننده ای در دست است حاکی از این که افراطیون از نقاط مختلف به سوریه می روند تا انقلابی مشروع علیه رژیمی سرکوبگر را بربایند و برای پیشبرد اهداف خود از آن سوء استفاده کنند."

پ: اپوزیسیون رسمی فعلی نماینده ی مردم سوریه نیست. این اپوزیسیون: "نماینده کسانی است که خصوصیات و نیات بسیار خوبی دارند اما در بسیاری موارد، بیست، سی یا چهل سال گذشته را در خارج از سوریه به سر برده اند. رهبری مخالفان باید نماینده کسانی باشد که در خط مقدم به نبرد می پردازند و از جان خود برای کسب آزادی مایه می گذارند و ساختار رهبری مخالفان باید به گونه ای تحول یابد که نماینده تمامی مردم سوریه و به حفاظت از حقوق همه آنان متعهد باشد."

ت: مسأله آمریکا فقط نوع ترکیب اپوزیسیون نیست،جدای از آن، ما بر روی تک تک افراد و گروه های عضو نظر داشته و لیست افراد مد نظر خود را که باید در آن حضور داشته باشند، به آنها ارائه کرده ایم: "ما اسامی افراد و سازمان هایی را پیشنهاد کرده ایم که به نظر ما باید در ساختار رهبری جدید مخالفان حضور داشته باشند و تصریح کرده ایم که نمی توان شورای ملی را رهبر آشکار مخالفان دانست.شورای ملی می تواند بخشی از ساختار گسترده تر رهبری مخالفان باشد اما این رهبری باید از نمایندگان مردم داخل سوریه و کسانی تشکیل شود که لازم است مطالبات مشروعشان شنیده شود و تلاش های دولت آمریکا بر این هدف متمرکز است."

چند روز پس از سخنان کلینتون نشست چند روزه قطر با حضور وزیران خارجه قطر،مارات، ترکیه و دبیرکل اتحادیه عرب در 14/8/91 آغاز شد. در 22/8/91 اعلام شد که مخالفان معاذالخطیب-امام 52 ساله مسجد جامع بنی امیه دمشق- را به عنوان رهبری جدید انتخاب کرده اند. او در ماه ژوئیه سوریه را ترک کرده است. گروه جدید "ائتلاف ملی مخالفان و انقلابیون سوریه" نامیده شد. انتخاب معاذ امتیازی به اخوان المسلمین و گروه های مذهبی مسلح بود.ریاض سیف(نماینده سابق مجلس) و سهیر اتاسی دو معاون معاذ هستند.

شورای همکاری خلیج فارس به سرعت این گروه را به عنوان تنها نماینده مشروع مردم سوریه به رسمیت شناخت. فرانسه اولین کشور غربی بود که این گروه را به عنوان تنها نماینده مردم به رسمیت شناخت.

اولاند- رئیس جمهور فرانسه- گفت: "من امروز اعلام می کنم که فرانسه ائتلاف ملی نیروهای مخالف و انقلابی سوریه را به عنوان تنها نماینده مشروع مردم این کشور به رسمیت می شناسد و همین طور به عنوان دولت آینده سوریه دموکراتیک که می تواند به حکومت بشار اسد پایان دهد"[3]. ترکیه هم گروه جدید را به رسمیت شناخته است[4].آمریکا و انگلیس فعلاً حمایت خود از آن را اعلان کرده اند. معاذالخطیب گفته است به رسمیت شناخته شدن به معنای دریافت کمک مالی و سلاح از کشورهای غربی است. معاذالخطیب در 26/8/91 در لندن با وزیر خارجه انگلیس دیدار کرد و در 27/8/91 در پاریس به دیدار رئیس جمهور فرانسه رفت و سفارت سوریه در پاریس را تحویل گرفت.

سوم- اپوزیسیون ایران: یک احتمال این است که میان ایران و دولت های غربی به رهبری دولت آمریکا سازش صورت گرفته و مسائل رفته رفته حل شود. احتمال دیگر این است که سازشی صورت نگیرد، تحریم ها افزایش یافته و قطار تحریم ها به مقصد جنگ پیش رود. اپوزیسیون سازی یکی از ارکان احتمال دوم است.

"منافع ملی" اساس روابط بین الملل است. دولت ها ممکن است در تشخیص منافع ملی اشتباه کنند، زمامداران سیاسی ممکن است منافع شخصی، گروهی و کمپانی های بزرگ نفتی و تسلیحاتی را با منافع ملی یکسان به شمار آورند، اما همه سیاست ها و اقدامات به نام تأمین امنیت ملی و منافع ملی صورت می پذیرد.

در خصوص سوریه 20 ماه طول کشید تا دولت آمریکا بفهمد با اپوزیسیونی کار می کند که نه تنها مرتکب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت می شود و گروه های سلفی در آن دست بالا را دارند، بلکه دارای پایگاه اجتماعی در داخل سوریه نیست.

اینک اگر قرار بر اپوزیسیون سازی برای ایران باشد،از تجربه سوریه هم استفاده خواهد شد.

الف: به افراد و گروه هایی نیاز است که اهل جنگ واقعی باشند، نه جنگ رسانه ای در پشت لپ تاپ ها. در لیبی و سوریه چنین افراد و گروه هایی وجود داشت. کدامیک از افراد و گروه های مقیم خارج آماده سلاح به دست گرفتن و جنگ هستند؟ سازمان مجاهدین خلق نشان داده که برای رسیدن به قدرت حاضر به انجام این کار است. آنان در کنار ارتش متجاوز صدام حسین به جنگ نظامیان ایران رفتند. مدعایشان این است که هزاران تن از نظامیان ایران را در آن جنگ کشته اند و خود نیز چند هزار کشته داده اند. اما اینک سن نیروهای آنان بسیار افزایش یافته و پایگاه اشرف را هم از دست داده اند. شاید تنها راه آنها، رفتن از کردستان عراق به سوی ایران باشد. این امر، نیازمند توافقات بین المللی و منطقه ای بسیار است.

به غیر از سازمان مجاهدین خلق، حزب دموکرات کردستان ایران، کومله، پژاک،جندالله دیگر گروه هایی هستند که می توانند در چنین پروژه هایی وارد شوند. حزب دموکرات کردستان ایران به مناسب بمباران لیبی توسط سازمان ناتو و سرنگونی سرهنگ قذافی در 14/6/1390 بیانیه ای صادر کرد و خواستار تکرار این اقدام در ایران شد. هفت ماه بعد، مصطفی هجری- دبیرکل حزب دموکرات کردستان- طی مصاحبه ای در 17/1/1391 خواستار ایجاد "منطقه ی پرواز ممنوع در کردستان ایران" شد[5].

ب: افراد و گروه هایی که چند دهه مقیم خارج بوده اند،ممکن است دارای نیات خیری باشند،اما به درد نبرد در میدان جنگ نمی خورند. آمریکا- به گفته ی کلینتون- به افراد و گروه هایی نیاز دارد که "در خط مقدم به نبرد می پردازند و از جان خود برای کسب آزادی مایه می گذارند". افراد 60 سال به بالا،حتی اگر حاضر به جنگ باشند، فاقد توانایی چنان اقدامی هستند.

پ: تأکید بر "داخل کشور" و "نمایندگان مردم داخل کشور" در سخنان کلینتون دارای اهمیت فراوان است.اگر چه جنبش سبز سرکوب شد، اما زمینه ها و علل موجده آن از میان نرفته است. نمی توان زندان های ایران، زندانیان سیاسی(خصوصاً موسوی و کروبی) و مخالفان داخل کشور را نادیده گرفت. اپوزیسیون بدون آنان یعنی "هیچ". عبدالله نوری مخالفت مهندس موسوی، مهدی کروبی، محمد خاتمی و خودش با "سوریه ای شدن ایران" را اعلان کرد[6].

ث: دولت های غربی قطعاً در ازای کمک های مالی و تسلیحاتی، اراده خود را به اپوزیسیون مخلوق خود تحمیل خواهند کرد. به طور طبیعی، آنان به دنبال منافع ملی خود هستند، نه "منافع ملی ایران". سمت و سوی تحولات باید به گونه ای باشد که منافع ملی آنان ایجاب می کند. دولت آمریکا که بین منافع ملی خود و منافع ملی اسرائیل پیوند مستحکم برقرار کرده، سال گذشته درخواست عضویت فلسطین به عنوان کشور مستقل در سازمان ملل را وتو کرد. در سال کنونی نیز آمریکا در برابر کمک 500 میلیون دلاری که در اختیار تشکیلات خودگردان فلسطینی می گذارد،به آنها فشار می آورد که درخواست عضویت به عنوان "کشور غیر عضو" را در 6/9/91 در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح نسازند. اگرچه نام این کمک، "کمک بلاعوض" بوده، اما امتیازهای زیادی در برابر آن گرفته می شود. اپوزیسیون محصول بیگانگان، در خدمت منافع و اوامر آنان خواهد بود. اگر عربستان سعودی و قطر هم بخشی از این فرایند باشند، محصول آنها پیشاپیش روشن است که چیست.

چهارم- نتیجه گیری: اگر منافع آمریکا بر جنگ و اپوزیسیون سازی باشد، پارادوکس آشکار خواهد شد. مخالفان اصلی داخلی نه تنها وارد آن نمی شوند، بلکه با اپوزیسیون سازی بیگانگان مخالفند. در این صورت تنها راه ساختن اپوزیسیون واحد از میان آن دسته از افراد و گروه های مقیم خارج است که پیشاپیش نه تنها موافق این فرایند بوده، بلکه به اشکال گوناگون وارد آن شده اند. چنین راهی به هر چه که منجر شود به دموکراسی در چارچوب ایران واحد و یکپارچه منجر نخواهد شد.

پاورقی ها:

1- رجوع شود به لینک:

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2012/11/121101_l03_syria_clinton_opposition.shtml

2- آخرین نمونه یک روز پس از سخنان کلینتون انتشار یافت. رجوع شود به لینک:

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2012/11/121102_l03_syria_free_army_hr.shtml

3- رجوع شود به لینک:

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2012/11/121113_u10_france_syria_anti_assad_coalition.shtml

4- رجوع شود به لینک:

http://www.dw.de/%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D8%B4%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AA%D8%B3%D9%84%DB%8C%D8%AD%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C/a-16383698

5- رجوع شود به لینک: http://www.kurdistanmedia.com/farsi/index.php?besh=dreje&id=247

فرض کنید سازمان مجاهدین خلق- و سازمان هایی نظیر آن- وارد جنگ مسلحانه ی با رژیم شده و ایران را مانند سوریه کنند. فرض کنید آنها در این جنگ پیروز شده و رژیم را سرنگون سازند. آیا نیرویی که در میدان نبرد مسلحانه جنگیده و رژیم را سرنگون کرده، قدرت را به افراد و گروه های اروپا/آمریکانشین خواهد سپرد؟ یا قدرت را با آنها تقسیم خواهد کرد؟ نه تنها تجربه ی "شورای ملی مقاومت" موجود است، بلکه تجربه ی سوریه هم حاضر است. گروه های جنگجوی اسلام‌گرا در شهر حلب، گفته اند که "ائتلاف ملی نیروهای مخالف و انقلابی سوریه" که از سوی دولت های غربی حمایت می شوند را قبول ندارند. اعضای این گروه ها ائتلاف موجود را "پروژه‌ای توطئه‌آمیز" خوانده و گفته اند:"ما متفق القول خواهان برقراری حکومت اسلامی هستیم". رجوع شود به لینک:

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2012/11/121119_u10_syria_islamist_rebel.shtml

6- رجوع شود به لینک: http://www.kaleme.com/1391/08/27/klm-120431

درباره ی پروژه ی سوریه، در "افغانستان کردن سوریه" سخن گفته شده است. رجوع شود به لینک:

http://news.gooya.com/politics/archives/2012/09/147633.php


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016