چهارشنبه 22 آذر 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

فعالين مستقل سوريه در حسرت روزهای اول جنبش‬‬‬ هستند، مهران مصطفوی

مهران مصطفوی
درست يک سال پيش با یکی از اعضای مقاومت سوریه ملاقات و گفت‌وگو کردم. اينک پس از گذشت يک سال که وی به سوريه رفته و در کمک‌رسانی و مقاومت شرکت کرده بود بار ديگر او را ديدم تا در مورد مسائل روز سوريه با وی به گفت‌وگو بنشينم

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ويژه خبرنامه گويا

يکی از اعضای مقاومت سوريه که درست يک سال پيش با او ملاقات و گفتگو داشتم، هفته قبل دوباره به ديدنم آمد. چند ماه اخير با توجه به تحولات سوريه سراغ او را گرفته بودم اما دوستانش به من گفته بودند که برای کمک به مقاومت سوريه مخفيانه از طريق لبنان به سوريه رفته است. بمحض اينکه وارد دفترم شد، خوشحال شدم. انتظارش را نداشتم چون يک سال از بحث مفصل ما گذشته بود، بحثی که انتشار داده بودم. خوانندگان می توانند آن گفتگو را در زير اين مطلب بخوانند.

با اينکه ۲۸ سال بيشتر ندارد مشاهده کردم که موهايش بسيار سفيد شده اند جا خوردم اما اول چيزی نگفتم. در کافه ای در شهری اطراف پاريس با هم قرار گذاشتيم تا در باره وضعيت جديد سوريه با هم صحبت کنيم. در صحبتی که يک سال پيش با هم داشتيم ترس خود را از نتايج دخالت دولتهای خارجی در امور سوريه هشدار داده بودم و گفته بودم که اين دخالتها باعث انحراف جنبش مردمی خواهد شد. در آن زمان اهميت لازم را به انتقادهايم نمی داد، حال که يک سال گذشته بود می خواستم نظرش را جويا شوم. قبل از شروع طوری به او فهماندم که موهايش سفيد شده است پاسخ داد از استرس شديد چند ماه گذشته بود.

اسم کوچکش اياد است و به ابونعيم مشهور است. هنوز هم نمی خواهد نام فاميلش را درج کنم. او فرانسه را آخر ماه جولای گذشته ترک کرده بود. به بيروت رفته بود و آنجا ۱۲ روز اقامت داشته و به پناهندگان سوريه ای کمک کرده است. و بعد از طريق مرز بطور غيرقانونی وارد سوريه شده بود. حدود سه ماه در سوريه اقامت داشته است و در شهرهای مختلف بوده است. در حمص همراه ارتش آزاد سوريه بوده، بعد به دمشق رفته و به کسانی که پناهنده شده بودند کمک کرده است. در زمانی که همرا ارتش آزاد بوده شاهد برخوردهای مسلحانه بود. فعاليت اصلی او توجيه و نظر دادن به اعضا ارتش آزاد بوده است او بيشتر با گروههای کوچک اين ارتش رابطه دارد. يکی از فعاليتهای او تهيه دارو و تشکيل شبکه ای از پزشکان برای پناهندگان بوده است که بزخمی ها برسند.

او می گويد تعداد کشته شدگان در سوريه از آغاز جنبش تا امروز حدود ۴۰۰۰۰ نفر است. نام اين تعداد با سند و مدرک تهيه شده است و تعداد کشته شدگان هر روز بيشتر می شود. در ماه می ۲۰۱۱، بطور متوسط هر روز حدود ۱۰ تا ۱۵ نفر کشته می شدند. اما اکنون تعداد کشته شدگان در روز بطور متوسط بيشتر از صد نفر است. اکنون در دمشق و حومه اش، تعداد قربانيان از همه جا بيشتر است، حتی بيشتر از حمص. تعداد پناهندگان داخل سوريه يعنی کسانی که مجبور شده اند از شهری به شهر ديگر مهاجرت کنند را بيش از دو ميليون نفر برآورد می کند و می گويد در اردن حدود ۸۰ هزار نفر، ترکيه بيش از ۱۰۰ هزار و لبنان ۶۰ هزار پناهنده سوريه ای وجود دارد.

از او در باره تحولات امور می پرسم. می گويد نسبت به يکسال گذشته خيلی چيزها در سوريه عوض شده است. از ديدگاه انقلاب، جنبه سياسی پيش می رود، تعداد سرزمينهای آزاد شده در سوريه زيادتر شده است. رژيم کنترل ارتش را از دست داده است و ارتش سوريه خوب عمل نمی کند. جنگ کنونی جنگ داخلی نيست، جنگ بين شيعه و سنی و علوی و سنی نيست بلکه جنگ بين رژيم و مخالفان است. از ديد او تغيير مهمی که شده است اينستکه ديگر تظاهرات وجود ندارد و يا خيلی کم شده است اما فعاليتهای نظامی مخالفان بيشتر شده است. او اضافه می کند از آغاز جنبش ميزان تظاهرات مردم هر روز بيشتر می شد و در آوريل ۲۰۱۲ به اوج خود رسد اما بعد از آن، اين تعداد کم و کمتر شد و اکنون تقريبا ديگر وجود ندارد. دليل اصلی اين امر را بالا رفتن ميزان خشونت رژيم می داند. می گويد رژيم براحتی تظاهرات را بمباران می کرد. از ديد او تظاهرات لازم بود برای اينکه مردم دنيا بدانند در سوريه چه می گذرد و اکنون دنيا می داند. الان مردم می گويند بجای تظاهرات کردن بايد مردم بی خانمان و پناهنده را کمک کنيم و عده ای هم می گويند بايد ارتش آزاد را کمک کنيم. او اضافه می کند که اخيرا در حلب که در دست آرتش آزاد بود، تظاهراتی با شرکت مخالف رژيم صورت گرفت اما در تظاهرات با ارتش آزاد هم مخالفت شد و به مخالفان هم انتقاد شد. می خواهم بگويم فرهنگ تظاهرات و ابراز نظر هنوز در سوريه زنده است و جايی که امکان داشته باشد مردم تظاهرات می کنند. در حلب چون رژيم حضور نداشت، مردم ترس نداشتند و تظاهرات کردند.

نگاهی با حسرت می کند و می گويد اکثرا فعالين سوريه که من يکی از آنها باشم دلشان برای روزهای اول جنبش تنگ شده است چون در ان زمان اين مردم بودند که ابتکار بدست داشتند مردم عادی ای که تظاهرات می کردند و می توان گفت آن زمان چيزهای بسياری خلق می شد هر روز ابتکاری وجود داشت. اما اکنون ناراحت هستيم، فعاليم چون هنوز بر اين عقيده هستيم که اين رژيم تبهکار بايد برود.

به او گفتم سال قبل که همديگر را ديدم خطر دخالت قدرتهای خارجی را تذکر دادم، اکنون بعد از يکسال چه فکر می کند. پاسخ داد دخالت دو جانبه است، روسيه، ايران و چين از يکسو دخالت می کنند. ايران کمک تکنولوژيک به رژيم می کند و مستشاران نظامی ايران در سوريه حضور دارند. مدل بسيجی وارد سوريه شده است و "شبيها" نام دارد. آنها برای سرکوب مردم بسيج می شوند. ايران حتی کمک مالی هم به رژيم می کند. روسيه کمتر از ديد سياسی رژيم را کمک می کند اما از نظر نظامی و اقتصادی به کمک رژيم سوريه می آيد. از سوی ديگر دخالت قدرتهای خارجی بين مخالفان باعث پراکندگی مخالفان شده است که هر يک به يک قدرت خارجی نزديکند. اگر قدرتهای خارجی دخالت نمی کردند اپوزيسيون در اين وضعيت نبود. تاکيد می کند که من بهترين شخصی نيستم که درباره دخالت قدرتهای خارجی در امور اپوزسيون صحبت کنم اما اگر بخواهم خلاصه کنم بايد بگويم که قدرتهايی هستند که منافع ويژه خود را دارند. مثلا ترکيه تحت رهبری آمريکا بخش سياسی اخوان المسلمين را کمک می کند، بخشی نظامی اخوان المسلمين را قطر کمک می کند، سلفی ها را عربستان سعودی پشتيبانی می کند. اروپايی ها مخالف سلفی ها هستند اما آنها خيلی خوب سازماندهی شده اند و در مقابل رژيم ايستاده اند، اما نمايندگی سياسی ندارند. انگليسی ها با امريکايی ها و ترکيه کار می کنند. فرانسه سعی می کند لائيک ها را کمک کند.

نظرش را در باره ارتش آزاد سوريه می پرسم پاسخ می دهد: "آنچه ارتش آزاد ناميده می شود متحد نيست. بايد بگويم که در آغاز گروههای کوچک خودمختار در محلهای مختلف سوريه شورع به فعاليت نظامی کردند. کسانی که به اين گروهها می پيوستند، کسانی بودند که شاهد کشتار مردم در تظاهرات بودند. آغاز کار تشکيل چنين گروههايی نوامبر ۲۰۱۱ بود، يعنی ۶ ماه بعد از آغاز تظاهرات مسالمت اميز. برای پيوستن به گروه نظامی دو چيز لازم بود اول اينکه بايد خانواده را به خارج از کشور می بردند و دوم اينکه کمک مالی لازم داشتند و مسائل از اينجا شروع شد زيرا برای هر دو اينها نياز به کمک قدرتهای خارجی بود."

از او می پرسم: آيا اين تغيير يعنی تبديل تظاهرات مردمی به فعاليت گروههای نظامی برای جنبش سوريه بد نبود؟ جواب می دهد: "اگر از بيرون نگاه کنيد بله بد بود. اما اگر وقتی داخل جريان هستيد شايد تنها راه حل بود." به او می گويم: "پس اين رژيم بود که اين راه حل را بر شما تحميل کرد؟" و او پاسخ می دهد: "بله، دقيقا"

سپس اضافه می کند که علت ديگری که فعالين اسلحه بکار می برند، تغييری بود که در رفتار کانالهای تلويزيونی عربستان و قطر انجام شد، آنها بعد از مدتی فقط دائم تصاوير وحشتناک را از جنبش سوريه نشان می دادند، منظورم تصاوير مرده ها و يا زخمی ها در تظاهرات بدون اينکه جنبه های مثبت تظاهرات را نشان دهند، يعنی ابداعها و ابتکارهايی که در تظاهرات وجود داشت را مطرح کنند و اين امر در راديکال کردن جنبش تاثير داشت و بالاخره اينکه گروههای اسلامی که خواهان استقرار حکومت اسلامی هستند، شروع به تبليغ جهاد کردند و مبحث جهاد را وارد صحنه سياسی کردند و دائم از جهاد و لزوم جهاد سخن گفتند و می گويند، بدين قسم طبيعت ارتش آزاد اندک اندک تغيير يافت. الان ارتش آزاد سه قسمت مهم دارد:
- گروه مسلمانها که از قطر و عربستان سعودی کمک می گيرند.
- دومی تحت رهبری شورای عالی نظامی جنبش سوريه است که از ترکيه و امريکا کمک می گيرند.
- قسمت سوم گروههای کوچک محلی هستند که هنوز فعالند.
فرماندهی واحدی هم بين اين سه گروه وجود ندارد.

فرصت نشد گفتگو را ادامه دهم. ياد گفتگوی سال گذشته افتادم. هنگامی که از دخالت قدرتهای خارجی در سوريه انتقاد ميکرم او سعی ميکرد بنوعی توجيه کند او در پاسخ يکی از سئوالهای من گفته بود : "شما منظور مرا بد فهميديد، من گفتم دخالت خارجی برای ما آخرين راه حل است، ما هنوز اين را نخواسته‌ايم!" در پاسخ به او گفته بودم "لطفن نگوييد راه حل و يا آخرين راه حل! خطر همين‌جاست که شما دخالت خارجی را راه حل بدانيد. اگر اين را راه حل بدانيد، اول اين‌که چرا بايد آن را به تاخير انداخت؟ دوم اين‌که مردم خود را کنار می‌کشند و ديگر عليه حکومت بسيج نمی‌شوند". با يادآوری اين سخنان در ذهنم صحنه های ويرانه های سوريه ناشی از ددمنشی اسد و دخالت خارجی ها تصوير شدند.

گفتگوی ما طولانی شده بود. قرار شد باز هم همديگر را ملاقات کنيم. حس کردم آن شور و شوق سال گذشته در او کمترشده است و احساس ميکند فعالان سوری فرصت مهمی را از دست داده اند، اما همچنان ميخواهد در خدمت مردمش باشد و بنوعی آنها را کمک کند. او مايل است که اين تبادل تجربه بين مبارزان دو کشور ادامه يابد. منهم به گفتم همبستگی مردم منطقه برای دستيابی به دمکراسی اجتناب ناپذير ست. هنگام خداحافظی بخود گفتم سال ديگر هر يک از ما کجا خواهد بود؟

برای خواندن متن گفتگوی من با اين عضو مقاومت می توانيد به اين لينک مراجعه کنيد:
http://news.gooya.com/politics/archives/2012/01/133934.php


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016