جمعه 1 دی 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
20 آذر» تجاوز به استقلال دستگاه قضائی مصر، وحید صادقی شیرازی
بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تشدید اختلافات جناحهای حاکم در انتخابات ریاست جمهوری آینده، وحید صادقی شیرازی

vahidSadeghiShirazi.jpg
با نزدیک شدن انتخابات آینده ریاست جمهوری در ایران شاهد تشدید اختلافات بین جناح حاکم هستیم. اساسا جریان اصول گرایان حاکم را میتوان به سه دسته عمده تقسیم نمود.

دسته اول که بنظر میرسد با توجه به حمایت های مستقیم و غیر مستقیم رهبری وفرزندشان مجتبی خامنه ای بنحوی بالا دستی را در جریان اصول گرایان دارا میباشند.افراد این گروه را میتوان به برادران لاریجانی و علی مطهری و غیره اشاره نمود. همچنین از اینان میتوان جناح اصول گرای در خدمت رهبری نام برد.

جناح اصول گرای دوم که موسوم به جریان انحرافی است به رهبری آقایان احمدی نژاد، مشائی ودوستانشان تمام قد در مقابل جناح اصول گرایان دسته اول ایستاده اند. سخنان تند اخیرآقای احمدی نژاد و دستور رهبری مبنی بر پس گرفتن طرح استیضاح از سوی مجلس حکایت از ایستادگی و اختلاف عمیق این جناح با جناحهای مقابل دارد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اما اصول گرایان دارای جناح سومی هم هستند که می توان آن را جناح اصول گرای فرصت طلب به رهبری آقای مصباح یزدی و شاگردانشان نظیر آقای رسائی و غیره نامید . نامبردگان که عمیقا دارای افکار متحجرانه میباشند کاملا فرصت طلب بوده و با توجه به سنگینی موازنه قدرت به سمت یکی از دو جناح بنفع آن جناح موضع گیری مینمایند. اگر چه سر دسته این جناح آ قای مصباح را بعنوان پدر معنوی آقای احمدی نژاد مینامند ولیکن ایشان همواره با فرزند معنوی خود مهربان نبوده است.مواضع و انتقادهای ایشان مخصوصا در طی یک سال گذشته حکایت از آن دارد که نامبرده بیش از هر چیزی به حفظ قدرت و جایگاه خود می اندیشند. جالب آنکه حمایتهای بیدریغ ایشان از ولی فقیه ریشه در منافع آتی ایشان دارد که به اشتباه عده ای آن را حمایت مستقیم از رهبری تلقی مینمایند. حال آنکه نامبرده از سالیان پیش با مهره چینی زیرکانه در سپاه، وبخشی از حوزه، مجلس ، دانشگاه و غیره طی سالهای گذشته مشغول تعمیم حوزه نفوذ خود بوده است. فراموش نکنیم که آیت الله خمینی در زمان حیاتشان از نمایندگی دامادشان در سپاه به دلیل بیم از نفوذ افکارمصباح یزدی جلوگیری نموده بودند.

بی شک پای بوسی و حمایت های نامبرده از آیت الله خامنه ای و توسعه تئوری حکومت اسلامی و به هیچ انگاشتن مردم ریشه در مطامع آینده ایشان دارد .راستی سئوال بی پاسخ نسل اول انقلاب و بسیاری از جوانان کنونی از آقای مصباح این است که نامبرده در جریان مبارزات قبل از انقلاب و پس از آن در دوران حیات آیت الله خمینی و حتی دوران جنگ چه میکردند و چه موضعی داشتند. آیا میتوان اثری از ایشان در جریان مبارزات انقلاب و یا ایام جنگ مشاهده نمود که هم اینک میراث خوار انقلاب شده اند. در این خصوص هاشمی رفسنجانی در یکی از مصاحبه های اخیر شان اظهار داشته اند، هم اینک افرادی داعیه حمایت از انقلاب و ولایت فقیه را داشته و سنگ آن را به سینه میزنند که هیچگونه نقشی در بر پائی آن نداشته اند. این گروه در حال حاضر منتظر فرصت اند تا پس از وقوع شدت اختلافات موضع صریح گرفته و همواره نگاه به سنگینی موازنه قدرت در داخل دارند.

از سوی دیگر تلاش و همدستی جناح اصول گرای دسته سوم(فرصت طلب) با اصول گرایان دسته اول مبنی بر خانه نشین کردن آقای مشائی و سایر طرفداران احمدی نژاد با شکست مواجه شده است. قرائن موجود حکایت از برنامه ریزی دقیق طرفداران آقای احمدی نژاد دارد تا با استفاده از تجربیات دو انتخابات گذ شته اهداف خود را به پیش ببرند. عدم امکان راندن جریان اصول گرای موسوم به جریان انحرافی را در دلائل زیر میتوان جستجو نمود.

اولین دلیل مزیت بودن در قدرت اجرائی توسط این گروه جستجو نمود. اینان با بکار گیری تمامی امکانات دولتی و توان مالی گسترده توانسته اند جایگاه خود را در طبقات پائین جامعه تا حدودی حفظ نماید. مهمتر اینکه این جریان با تهدید به افشاگری و طرح برخی اسرار نظام و بیت آقای خامنه ای تاکنون توانسته خود را از تیررس حمله های مستقیم سایر جناحها و طرفداران رهبری مصون نگه دارد. در این راستا جمع آوری اطلاعات فوق محرمانه توسط احمدی نژاد در ایام تصدی و سرپرستی بر وزارت اطلاعات و تهدید به انتشار آن توانسته نامبرده را از بادهای سهمگینی که هر یک میتوانست منجر به نابودی جناح منتسب به او و یا حتی عزل از ریاست جمهوری گردد نجات دهد. محمد نوریزاد در نامه های اخیرش به رهبری به کرات به این تهدیدهای آقای احمدی نژاد اشاره نموده و از روی دلسوزی توصیه نموده است تا بی اعتنای به این تهدیدها با این گروه برخورد کنند.

بر این اساس دستور اخیر آقای خامنه ای مبنی بر عدم پیگیری طرح استیضاح توسط مجلس شورای اسلامی را میتوان بمنظور جلوگیری از افشای احتمالی برخی اسرار نظام توسط احمدی نژاد در صحن مجلس ارزیابی نمود و نه حفظ آرامش نظام که همواره تبلیغ میشود. اگر هدف واقعی حفظ آرامش و ابروی نظام است چه راهی بهتر از آزادی زندانیان سیاسی که مدت هاست صرفا به دلیل سلیقه برخی، محروم از برخورداری حق حیات و زندگی با خانواده های خویش شده اند. مضافا به اینکه حداقل در داخل نظام و در دو جناح اصول گرای حاکم بعلاوه اصلاح طلبان کسی نیست که معتقد نباشد که آقای احمدی نژاد مدتها است با گفتار و رفتارشان در واقع علیه نظام تبلیغ کرده و منافع ملی را بارها به مخاطره انداخته است.

بنظر میرسد با نزدیک شدن به تاریخ ثبت نام کاندیداها و سپس انجام انتخابات اختلافات در صورت مقاومت جناح حاکم نزدیک به رهبری و عدم تائید صلاحییت کاندیدای مورد نظر رئیس جمهور شدت خواهد گرفت.این تنشها حتی ممکن است منجر به درگیریهای فیزیکی متعددی در سطح کشور گردد.

بدلیل اینکه از یکسو تائید صلاحیت کاندیداتوری ریاست جمهوری فردی مثل آقای مشائی تهدید مستقیم علیه جناح اصول گرای نزدیک به رهبری و شخص ایشان تلقی میگردد. خصوصا که آقای مشائی خواهد توانست به دو دلیل، ابتدا برخورداری از حمایتهای مالی دولتی و سپس مخالفت جناحهای نزدیک به رهبری با ایشان خواهد توانست تا حمایتهای بخش وسیعی از مردم را در انتخابات آتی بدست آورد. بدون شک موضع گیریهای تند مصباح یزدی ، شاگردانش و سایر اصول گرایان وابسته به رهبری دقیقا به افزایش محبوبیت آقای مشائی کمک خواهد کرد. همچنانکه میدانیم تجربه انتخابات گذشته حکایت از گسیل رای مردم بسمت کاندیدائی است که با رهبری اندک فاصله ای داشته ویا مخالف با جریان نزدیک به رهبری باشند.

از سوی دیگر عدم تائید صلاحیت آقای مشائی هزینه های زیادی را برای حاکمیت در بر خواهد داشت. مخصوصا اینکه آقای احمدی نژاد و یارانشان در جهت احقاق این خواسته که برایشان حکایت نابودی کامل و یا ادامه حیات را دارد خواهند ایستاد. حتی ممکن است دست به بحران سازی شبیه آنچه که در جریان سقوط آزاد ارزش پول ملی اتفاق افتاد بار دیگر واقع گردد. دخالت مستقیم دولت در وقوع و ادامه بحران تنها یک گمان ساده نمی باشد چنانچه نگاهی به دلیل اصلی استیضاح ناکام رئیس جمهوری و نوع سئوالاتی که قرار بود از ایشان پرسیده شود بیاندازیم. آقای مطهری که یکی از طراحان اصلی سوَال از رئیس جمهور میباشند بر عدم ارائه عمدی ارزهای خارجی توسط بانک ملی و بنا بدستور دولت همواره تاکید نموده است. چنانکه میدانیم یکی از انگیزه های مهم طراحان سئوال از آقای احمدی نژاد نیزهمین موضوع بوده است. رانت خوارانی که از این افزایش ناگهانی قیمت ارزهای خارجی یک شبه میلیاردها تومن کسب درآمد نموده اند از جمله حامیان این جناح در آینده خواهند بود. بحران ارزی مذکور را تنها میتوان یکی از توانمندیهای بحران سازی این جریان ارزیابی نمود. مسلما این دسته با توجه به فقدان اخلاق مداری و قدرت طلبی و با بهره برداری فراوان از امکانات مالی خواهند توانست بحرانهای بزرگ دیگری نیز در آستانه انتخابات ایجاد نمایند.

پس بعید بنظر میرسد که حکومت توان عدم تائید صلاحیت آقای مشائی و یا هر کسیکه کاندیدای دولت باشد را در چند ماه پیش رو داشته باشد.

بر این اساس با وجود تائیدصلاحیت کاندیدای مذکور وجود بحران اجتناب ناپذیر خواهد بود مخصوصا اگر کاندیدای نهائی دولت آقای مشائی باشند. در این شرایط نیز با شروع تبلیغات ریاست جمهوری بی گمان تنشهای فراوانی را مابین جناحهای اصول گرایان شاهد خواهیم بود.مسلما دامنه این اختلافات به درگیریهای شدید و حتی خونین از سوی حامیان رهبری از یکطرف و حامیان آقای احمدی نژاد - مشائی از سوی دیگر مبدل خواهد گردید. شدت درگیریها حتی پس از انتخابات ادامه پیدا خواهد کرد. دلیل اصلی آن را میتوان در یک جمله خلاصه نمود و آن این است که آقای احمدی نژاد و یارانشان با از دست دادن انتخابات حساس ریاست جمهوری آینده دیگر امیدی به حفظ منافع خود نداشته ودر واقع دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند لذا تمامی تلاش خود را بکار خواهند گرفت. احمدی نژاد خود بیش از هر کسی واقف است که بدون پست و مقام، ایشان و حلقه نزدیک یارانش فاقد ارج و اعتبارند. سوابق نامشخص ایشان و دوستان نزدیک شان در جریان پیروزی انقلاب و پس از انقلاب در ایام جنگ مورد سئوال عدهَ زیادی از اصول گرایان سابق بوده است و همواره به آنان به دیده تردید و حتی نفوذی نگاه شده است. بنابر این تائید و عدم تائید کاندیدای اصلی دولت –آقای مشائی- در هر دو صورت برای حکومت بازی باخت باخت خواهد بود.

متاسفانه تاکنون هیچگونه علا ئمی از درایت حکومت مبنی بر درک صحیح شرایط وخیم اقتصادی و سیاسی ملی و تهدیدهای خطیر بین المللی مشاهده نشده است. بیگمان بهترین راه عبور از بحرانهای بین المللی و نهایتا اجتناب از بازی باخت باخت حکومت با یاران مشکوک احمدی نژاد ،آزادی تمامی زندانیان سیاسی ، ایجاد فضای باز سیاسی و مشارکت دادن همه ایرانیان و گروههای مختلف در انتخابات آتی میباشد. اتحاد ایرانیان به یقین باعث ترمیم شکاف بین اقوام مختلف ایرانی و گروهای سیاسی گردیده و موجب حفظ تمامیت ارضی ایران میگردد. گرچه رسیدن به آن روز با اوضاع حاکم بس صعب و دشوار مینماید لیکن با اراده ملت دست یافتنی است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016