آلودگی در ايران، کشتار آرام شهروندان، جلال ايجادی
نيروی فکری ما بايد به مسئله حادی چون سلامتی انسانها و ويرانگری زيستمحيطی در ايران توجه کند و در برابر ماشين سانسور حکومتی به طرح مسائل بپردازد. درياچههای سوخته، تخريب جنگلها، آبهای آلوده، آلودگیهای سمی و اتمی، گسترش اپيدمی سرطان، همه و همه سلامتی مردم ايران رابه خطر جدی انداخته است
هوای آلوده ايران نفس را تنگ کرده، مردم را عبوس نموده و آرام آرام سلامتی و جان انسانهارا ميگيرد. هوای تهران و کلانشهرهای ديگر مانند اصفهان، البرز، اراک، مشهد بشدت سنگين و خفه کننده وآلوده است. مردم نگرانند، کنشگران محيط زيست هشدار ميدهند و دولت فلج است وقادرنيست اقدام اساسی درمقابله با آلودگی ساماندهی کند. مردم ازآمارو اطلاعات درست ودقيق درباره ابعاد آلودگی و خطرات وتلفات آن محروم هستند واحساس ناتوانی دارند. همه در کوچه وبازار و خانه ومحل کار ازاين پديده حرف ميزنند ودر جامعه ايران به بحث اساسی تبديل شده است. آلودگی هوا که منجر به افزايش بيماری های گوناگون ويا خفگی و خستگی مردم ميشود و شادابی آنها را تضعيف ميکند دلايل گوناگون دارد.(۱) شيوه ما "سياه نمائی " نيست، بلکه بازگوکردن و تحليل مسائل حاد زيست محيطی ايران است. در اين بحث اجتماعی بيشتر اذهان متوجه يکی ازعوامل يعنی مواد سوختی خودروها ميباشد. در اين نوشته محيط زيستی بطور عمده به همين عامل آلودگی هوا يعنی مواد سوختی خودرودها و صنايع و راههای خروج ازآن ميپردازيم.
آلودگی کشنده گازوئيل و بنزين
آلودگی هوا چندين علت دارد که از آنميان بايد از غبارها يا ذرات آلاينده نام برد. ذرات آلاينده که همراه "ديوکسيد ازت"، "ازون"، "بنزن" وذرات معلق ديگر است، در هوا و آب شناور ميباشند و از نظر کارشناسان بعنوان عناصر خطرناک درزمينه بهداشت و سلامتی ارزيابی ميگردند. اين آلاينده ها در گسترش بيماری های قلب و عروق وسرطان شش و آسم و تنگی نفس موثر ميباشند و شاخص اميد به زندگی را بشدت کاهش ميدهند. اين ذرات دارای دومنشا ميباشند: منشا طبيعی مانند جنگل سوزی ها و آتشفانها و منشا صنعتی و شيميائی مانند فعاليت بنگاههای توليدی، سيستم شوفاژشهری، مواد فسيلی بنزين و گازوئيلی خودروهای شهری. اين آلاينده ها دارای ترکيبات شيميائی مانند نيترات، سولفات، فلزات سنگين، کربن ناشی از سوخت ناکامل مواد نفتی و ذغال سنگ ويا آلودگی اتمی ميباشند. البته در مورد ذرات طبقه بندی چهار گانه وجوددارد که معيار اندازه ذرات است. قطرذرات از نيم ميکرون شروع شده وتا ده ميکرون افزايش دارد. در ايران در دوران اخير نه تنها با ذرات مسموم صنعتی بلکه بعلاوه باريزگردهای "نانو" نيز مواجه هستيم که با منشا طبيعی بوده ولی با آلودگيهای متعدد شيميائی همراه گشته وبه لحاظ اندازه بسيار ريز آن بسرعت در اعماق شش ها فرو ميروند، گاه تغييرات ژنتيکی بوجود آورده و بيمارهای مهلک را دامن ميزند.
در مورد اين پديده، اتحاديه اروپا تاکيددارد که ميزان اين آلودگی از ۵۰ درصد آلودگی در ۲۴ ساعت نبايد تجاوز کند؛ حال آنکه بنابگفته مقامات دولتی ايران شاخص ذرات معلق گاه بميزان ۱۱۹ درصد بالاميرود. بلحاظ فقدان آمار جدی وکافی، مشخص نيست ميزان واقعی ذرات در ايران چقدر است و منابع دولتی تلاش دارند تا آمار کامل وسالانه پخش نشود. ولی بهرحال باآمارپراکنده و مشاهدات روزمره اين پديده در فضای شهرو ناراحتی متعدد مردم متوجه ميشويم ميزان گرفتاری و خطر بالاست و باتوجه به استاندارد جهانی درصد اعلام شده درايران بسياربيشتر از حدمجاز ميباشد.
نکته اساسی که توسط روزنامه ها و شهروندان مورد گفنگوست همان مسئله سوخت خودرودها و بنزين و گازوئيل مورد استفاده است. براساس آمار ارائه شده دولتی، ميزان گوگرد موجود در سوخت بنزين حدود ۱۸۰ پی پی ام و گوگرد موجود در سوخت گازوئيل ۸۰۰۰ پی پی ام ميباشد. آيا اين ميزان از نظر استانداردهای جهانی قابل پذيرش است؟ پاسخ منفی است وکافی است به نمودار زير توجه شود.
مرکز بين المللی کيفيت سوخت نفتی –ای،اف،کو،س- در بررسی ۲۰۱۲ خود ازسوخت گازوئيلی کشورها ليست ۱۰۰ کشور در زمينه سوخت گازوئيل رامنتشر کرده ودر اين ليست سوئد و آلمان و ژاپن در راس کشورهائی قراردارند که پائين ترين ميزان "گوگرد" در سوخت خودداشته و بهترين استاندارد را رعايت ميکنند.
۴۴ کشور در سوخت خود بميزان بسيار نازل ويا فقط ميزان ۵۰پی پی ام گوگرد در گازوئيل دارند ودر ليست ۱۰۰ کشورارزيابی شده الجزاير و تونس و سريلانکا آلوده ترين مواد سوختی را دارند و البته يکسری از کشورها و از جمله ايران بلحاظ آلودگی شديد از اين ليست خارج هستند و جزو بدترين شاگردها ارزيابی شده اند.
طبق اين ارزيابی ايران در گروه کشورهائی قراردارد که ميزان گوگرد گازوئيل آن درصد بالا و بسيار بالا يعنی بيش از ۲۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ پی پی ام ميباشد. اين ماده شيميائی که در نفت موجود است و هنگام پالايش به مشتقات نفتی انتقال مييابد، با سوخت گازوئيل و بنزين توسط کاميونها و خودروها وموتورها توليد و درهوا پخش ميشود. اين ماده همچون زهر بسيار سمی و کشنده بوده وبرای سلامتی انسان و محيط زيست بسيار خطرناک است. استاندارد اروپائی ازاول ژانويه ۲۰۰۹ ميزان قابل قبول گوگرد بنزين را ۱۰ پی پی ام تنظيم نموده است.
ميزان گوگرد مواد نفتی به هنگام سوخت در بنزين و گازوئيل به ديوکسيد گوگرد تبديل شده ونتيجه آن گازهای سمی و مشکلات تنفسی ميباشد. در پالايش نفتی ميتوان اين ميزان را کاملن کاهش داد و کيفيت سوختی را افزايش بخشيد ولی اين امر نيازمند هزينه بالا است که شرکت ها ويا دولت هانمی خواهند بپردازند ويا توان تکنولوژيکی و توليدی لازم برای نيازها را ندارند.
سلامتی مردم مورد هجوم سرطان
دريک پژوهش جديد درسال ۲۰۱۲ "آژانس بين المللی تحقيقات درباره سرطان" که زير نظر "سازمان جهانی بهداشت" ميباشد تاکيد نمود درجهان هرساله بيش از سه ميليون نفربه سبب آلودگی هوا ميميرند. اين گزارش اعلام نمود ذرات معلق، دودهاوگازهای ناشی از سوخت خودروهای گازوئيلی دارای مواد سرطان زا برای شش ها ميباشند. عليرغم صراحت سازمان جهانی بهداشت درباره سرطان زا بودن گازوئيل متاسفانه اکثريت قاطع کشورها استفاده گازوئيل را ممنوع نکرده و بمرور در حال پخش سموم کشنده در جامعه هستند. بلحاظ اين خطر برای بهداشت عمومی در جامعه استانداردهائی تعريف ميشوند. استانداردها وسيله ای هستند تا توليدکنندگان با سرمايه گذاری های جديد تکنيک را بهبودداده وبا بهتر نمودن سوخت، آلودگی را کاهش دهند. ولی بايد دقت داشت که تصميم گيرندگان سياسی و اقتصادی تلاش لازم را بکار نمی برند و تکنيک های موجود قادر به حذف آلودگی های مسموم نيستند. عليرغم اينکه پيشرفت تکنولوژی در ساخت موتورها ميزان توليد اين گازهای سمی را تاحدودی تقليل داده، ولی کماکان اين مواد نقش فعال ومهمی در گسترش سرطان دارند.
اين واقعيتی که عليرغم پيشرفت علمی در جهان سرطان به يک اپيدمی تبديل شده است. ليکن علل گوناگون اين اپيدمی بايد مورد تحليل قرارگيرد. در هرمورد بايد دلايل مشخص و شرايط ويژه را بررسی نمود. در ايران اين بيماری با نرخ رشد بالا ميباشد و آلودگی های زيست محيطی نقش فعالی در گسترش سرطان دارند.
مانبايد هرچيز را بصرف اينکه جنبه اقتصادی و صنعتی دارد بپذيريم. ديد ما قبل از هرچيز بايد متوجه سلامتی انسان و آينده بشری باشد وبعلاوه زيانهای زيست محيطی مانند آلودگی ها هميشه آشکار آژيرخطر نمی کشند بلکه آرام آرام زندگی را تباه ميکنند. درايران برخی متخصصان معتقدند که آلاينده ها مانند سرب و آرسنيک ويا پارازيت ها خطر تولد نوزلاد زودرس، نوزاد معلول و عقب مانده ذهنی را ۳۰ برابر افزايش داده است. متاسفانه بودجه پژوهشی جدی و کار آموزشی درست در اين زمينه وجود ندارد.
امروز ما ميدانيم که فقدان کيفيت گازوئيل يک مرگ خاموش را همراه دارد. منواکسيد کربن منجر به مرگ شهروندان ميگردد. تمايل گاز منواکسيد کربن برای ترکيب با هموگلوبين خون ۲۵۰ برابر بيش از اکسيژن است بنابراين با بالا رفتن درصد آن در هوا، به سرعت باعث ايجاد مسموميت خواهد شد و اکسيژن رسانی به بافت های مختلف بدن از جمله مغز و قلب را دچار اختلال ميکند. به علت بی رنگ و بی بو بودن اين گاز، ممکن است وجود آن در محيط تا زمان ايجاد علايم مسموميت شديد مورد توجه واقع نشود. علايم مسموميت حاد اين گاز شامل سردرد، سرگيجه، تهوع و استفراغ و درد شکمی و سپس حالت بيهوشی، تشنج و اغما ميباشد. مراکز بهداشتی و رسانه ها ميتوانند کار خبررسانی مثبتی انجام دهند ولی اين امر بدرستی بجلو نميرود زيرا با کارشکنی های دولتی روبرو هستند. از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۰ ، آمار قربانيان آلودگی هوا در تهران، ۱۱ برابر شده است. روزانه ۳۱۰ تهرانی بر اثر آلودگی هوا جان می دهند.
در بررسی عوامل بيماری زا يک کار پيوسته و متدويک و آماری ضرورت مبرم دارد تا سياست جدی در دستور قراردارد. راههای متفاوت و نوآوری های بهداشتی و زيست محيطی نيز لازم است و در نتيجه بودجه های مهم و گسترش تخصص، يک امر عاجل و اساسی است. مدلهای کاتاليتيک گرچه تا حدودی "مونوکسيد کربن" و "اکسيد ازت" و "هيدروکاربور" نسوخته را کاهش ميدهد، ولی اين تکنيک نيز "پروتوکسيد ازت" و ذرات معلق بوجود مياورند وبالاخره فيلترهای جذب ذرات بنوبه خود "ديوکسيد ازت" را افزايش ميدهد و در آزمايش های گوناگون در اروپا اثبات شده که فيلترهای حتا قوی همه ذرات ريزرا جذب نميکند. شرکت های توليد کننده اتومبيل باموتورهای گازوئيلی و بنزينی پيوسته تلاش دارند تا خطرات را پنهان کرده تا فروش دربازار سقوط نکند.
مابايد درک همه جانبه داشته باشيم واز منافع بازيگران گوناگون تحليل روشنی در اختيارمان باشد. مخالفتها هميشه بخاطر ناکافی بودن اطلاعات نيست، بلکه بدليل منافع اقتصادی و سياسی نيز ميباشد وبعلاوه يک تکنيک ممکن است يک عامل منفی را محدود کند، ولی در همان زمان خطرات ديگر توليد نمايد. بعنوان نمونه گازوئيل در افزايش گرمای زمين نسبت به بنزين نقش کمتری دارد، ولی در گسترش مواد سرطان زا بسيار فعال است. آلودگی هوا به آلودگی ناشی ازمواد فسيلی محدود نميشوند و بعنوان نمونه آلودگی های ناشی از اشعه وپارازيت و امواج مغناطيسی و ماهواره ای نيز اثرات مخرب روی سلامتی انسان دارند؛ البته اين پديده درجهان مورد اعتراض اکولوژيستها و محافل پزشکی ميباشد، ولی شرکتهای بزرگ اين خطر و اثرات منفی آنرا نفی ميکنند. در حال حاضر نهادهای جهانی بهداشت بر زيان های مهلک اين پارازيت های مغناطيسی تاکيددارند ودرايران نهادهای دولتی اين خطر راناديده ميانگارند. عوامل زيست محيطی دارای جنبه های متضاد و پيچيده ميباشند و هوشياری در تشخيص مسئله عمده که همان سلامتی انسانهاست، در انبوهی از تناقضات هميشه کارساده ای نيست.
استانداردها و بی مسئوليتی حکومتی
در حال حاضربسياری از مردم دچار بيماری و آسيب های جدی به سلامت خود شده اند، متاسفانه دولت و نهادهای دولتی نسبت به آن بی تفاوت وغير مسئولانه برخورد می کنند. دولت اسلامی پيوسته از قبول کيفيت پايين بنزين توليد داخل سرباز می زند وبنادرست آن را در آلودگی بی تاثير می داند. عليرغم اين اصرار و عدم انتشار حقايق دقيق، چندی پيش مديرعامل شرکت کنترل کيفيت هوای تهران بر کيفيت نامناسب بنزين تأکيد نمود و گفت: نمونههايی از بنزين توليد داخل به منظور بررسی به يک مرکز پژوهشی در کشور آلمان فرستاده شده است و اين بررسی نشان داد که ترکيبات سرطانزای بنزينهای داخلی ۳ برابر استاندارد است. همچنين وحيد حسينی، عضو هيئت علمی دانشگاه صنعتی شريف نيز ميزان گوگرد موجود در سوخت بنزين توليد ايران را حدود ۱۸۰ پیپیام و گوگرد موجود در سوخت گازوئيل را هشت هزار پیپیام اعلام کرده و افزده است: "اين در حالی است که استاندارد سوخت پاک ۵۰ پیپیام و استاندارد سوخت بسيار پاک ۱۵ پیپیام است." چندی پيش نيز حسين آقاجانی، مشاور وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ايران گفت در سال ۱۳۹۰ در تهران حدود چهار هزار و ۴۶۰ نفر بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست دادهاند. محمدرضا تابش، يکی از نمايندگان مجلس ايران هشدار داد بنزينی که در اين کشور توليد میشود نسل کودکان ايرانی را "تباه میکند" و آنها را تا ۱۰ سال آينده به "بيماریهای صعبالعلاج مانند سرطان" دچار میسازد. اين گفته های هولناک نمايندگان نظام حاکم، نشاندهنده افزايش عوامل زيان آور برای سلامتی مردم است. اين افزايش وخامت اتفاقی نيست زيرا رشد خودروها در فعاليت شهری و صنعتی و تشديد مجازات های بين المللی در ورود بنزين با استانداردهای جهانی، وضع را بد تر نموده است. دولت برای پاسخ به نيازهای بازار وزندگی اقتصادی و جلوگيری از اعتراضات، مواد سوختی مسموم را بدون توجه به استانداردهای جهانی مانند "يورو"، با سرعت وارد بازار ميکند و حقايق زيانبار را ميپوشاند.
استاندارد "يورو" معيار سنجش پاکی بنزين بوده و امروزتلاش کشورهای صنعتی پيشرفته رعايت يوروی ۵ و ۶ ميباشد. قرار بود، در سال ۱۳۹۱ استاندارد بنزين توليدی کشورما به يورو۴ ارتقا يابد تا بر اساس اين استاندارد ميزان پی پی ام گوگرد کاهش يابد. امروز اکثر خودروهای موجود هيچ استانداردی رعايت نميکنند ويا برپايه استاندارد پائين قرار گرفته وبنابراين آلودگی های موجود در آن بسيار بالا ميباشد. بنابر خبرگزاری ايسنا توليدبنزين در ايران تا آغاز سال ۲۰۱۳ ميلادی به بيش از ۶۳ ميليون ليتر در روز ميرسد ودر همين دوره ميزان توليد گازوئيل بميزان ۹۵ ميليون ليتر ميباشد. بنابر تخمين ها عمده اين توليد در استانداردهای پائين بوده وطبق همين گفته استاندارد يورو ۴ و ۵ شامل درصد بسيار پائينی از توليد ميشود، زيرا امکان عملی و تکنولوژيکی اين توليد با کيفيت بالا وجود ندارد.
سه شرکت سوئيسی ويتول، گلنکور و ترافيگورا که بخش عمدهای از بازار جهانی فرآوردههای نفتی را در اختيار دارند، صدور بنزين به ايران را از سال ۱۳۸۹ متوقف نمودند. در گذشته اين سه شرکت در مجموع، نيمی از بنزين مورد نياز ايران را تأمين میکردند. ايران به دنبال اعمال تحريمها و ناتوانی از واردات بنزين، چند سال پيش شماری از مجتمعهای پتروشيمی را موظف کرد که بنزين توليد کنند. طبق نظر برخی کارشناسان بنزين "غيراستاندارد" که در مجتمعهای پتروشيمی ايران توليد میشود به عنوان علت اصلی افزايش آلودگی در کشور بهويژه در تهران بايد اعلام شود. درواقع باتوجه به محدود شدن واردات بنزين ازيک سو و از سوی ديگر حجم روزافزون مصرف داخلی و اهميت آن در اقتصاد و شبکه حمل و نقل داخلی، ايران با ترکيبات شيميائی آلوده به سرب و "بنزن"، به توليد بنزين با کيفيت پائين پرداخته است. بعنوان نمونه افزايش سرب و ماده شيميائی "بنزن" در بنزين اجازه ميدهد تا قدرت سوخت بالابرود. ولی استفاده اين عناصر شيميائی کيفيت بنزين را پائين نگه داشته و بآلودگی کشنده آن افزوده است. بعلاوه ايران فقدان تکنولوژِی مدرن وتکنيک لازمه در زمينه پتروشيمی بوده واين امر اجازه نميدهد تا بنزين با توليد مرغوب واستاندارد صورت بگيرد. بطور عمومی وجود "بنزن" و سرب در بنزين مصرفی و تنفس گازهای سمی و آلاينده های ناشی از آن سرطان خون و مغز استخوان وريه رابشدت افزايش ميدهد. امروز بيش از بيش کارشناسان از سونامی سرطان در ايران حرف ميزنند. سرب و "بنزن" موجود در بنزين و ساير مواد فسيلی در آلودگی هوا مستقيم تاثير منفی داشته و گسترش سرطان را موجب ميگردد. در ايران سرطان پس از بيماریهای قلبی و تصادفات، سومين علت مرگ است. محافل پزشکی برآنند که بر پايه محاسبات تقريبی در حال حاضر سالانه بيش از ۳۸ هزار نفر در کشورما بر اثر بيماری سرطان جان خود را از دست میدهند ويکی از عوامل اصلی اين سونامی آلودگی هواست.
آمار درست نداريم
يکی از اقدامات دولت درزمينه آلودگی پنهان داشتن آمار و ارقام است. دولت نه تنها خطرناک بودن آلودگی هارا پيوسته کتمان نموده است بلکه بعلاوه مانع از انتشار آمار توسط مراکز بهداشتی ودانشگاهی ميگردد. برای مقابله با اعتراض مردم و دربرابر نگرانی نسبت به امر سلامتی، مسئولان حکومتی راه را در مخفی کاری ودر محروم کردن شهروندان ميدانند. جمهوری اسلامی مانند همه حکومت های توتاليتر يا از پخش خبر جلوگيری ميکند ويا اخبار را قطعه قطعه نموده و سر وته آنرا ميزند. بناگزير اين سياست سانسور و غير شفاف وضع را وخيم تر نموده زيرا از تبادل نظر و ارزيابی جدی و علمی جلوگيری نموده و امکان بسيج علمی و پزشکی وکار پژوهشی را محدود ميسازد. برای يک تحليل دقيق مانيازمند آمار زير ميباشيم:
آمار درباره ميزان مصرف بنزين و گازوئيل و زغال سنگ در دوره های گوناگون و تغييرات مصرف و توضيح چرائی رشد مصرف.
آمار درباره نوع استاندارد بنزين های مصرفی در ايران و تغيير شيميائی بنزين از زمان مجازاتهای بين المللی.
آمار درباره تعداد خودروها و اتوبوسها و کهنگی آنها و نوع سوخت مصرفی آنها.
آمار درباره بيماری های گوناگون واز جمله سرطان که درارتباط با آلودگی های صنعتی، منوکسيد کربن، انواع الاينده ها و ريزگردها قرارميگيرند.
آمار درباره تلفات انسانی ناشی ازآلودگيها و تشدت تلفات متناسب با گروهبندی های سنی و جنسی ونيز با توجه به مناطق کشوری.
آمار درباره کيفيت خاک وهوا وآبها و ميزان آلودگی ها در مناطق گوناگون وارزيابی از کيفيت زيست محيطی براساس معيارهای بين المللی.
آمار درباره بيمارستانها ومراکز پزشکی که مجهز بامکانات پزشکی لازم بوده و قادر به پيگيری آماری ميباشند.
آمار درباره دانشگاهها و مراکز آموزشی و رسانه های نوشتاری و تصويری که در اين زمينه بانتشار مطلب و اخبار درست و علمی و آموزشی ميپردازند.
بطور مسلم تهيه اين آمار محتاج نيروی انسانی ماهر و متخصص و بودجه لازم ميباشد. بعلاوه اين کار علمی مستلزم عدم مداخله نيروهای سياسی و عدم بکارگيری عوامل ايدئولوژيک و دينی ميباشد. متاسفانه استبداد موجود در ايران و فقدان فضای علمی لازم ونيز خرابکاری های دولت احمدی نژاد در زمينه انتشار آمار، انجام اين کارآماری ناممکن شده است. بهرحال واقعيت عريان آلودگی هوا و ملموس بودن روزمره آن، وجود شکايات مردم از آلودگی های بيماری زا و نيز آمار پراکنده ای که گاه به گاه منتشر ميگردد، نشان ميدهد که وضع وخيم است.
چاره دربرابر آلودگی ها چيست؟
واحد اطلاعات اقتصادی نشريه اکونوميست در گزارش آوريل ۲۰۰۷ اعلام کرد، ايران از لحاظ نسبت خودروی سواری به کل جمعيت در رتبه چهل و هفتم جهان در پايان سال ۲۰۰۵ قرار گرفت. به بنحوی که به ازای هر هزار نفر، ۶۳ خودروی سواری در ايران وجود داشته که از اين لحاظ ايران چهل و هفتمين کشور جهان محسوب ميشود. بر اساس اين گزارش، در سطح جهان مردم کشور زلاندنو دارای بيشترين تعداد خودروی سواری هستند، به طوريکه به ازای هر هزار نفر مردم اين کشور ۶۱۸ خودروی سواری موجود است. در خاورميانه نيز بالاترين شمار خودروهای سواری به اسرائيل تعلق دارد که به ازای هر هزار نفر، ۲۴۱ خودروی سواری در آن وجود دارد. وبالاخره يادآوری شود که به ازای هر هزار نفر در کانادا ۵۶۵ و در ژاپن ۴۶۷ خودروی سواری وجود دارد.
درست است که ميان مصرف خودرو در ايران و کشورهای پرمصرف فاصله زياد است ولی بايد در نظر داشت که شهرهای بزرگ مانند تهران با تمرکز خودرو مواجه است و بعلاوه ميزان خودروهاو کاميونها و موتورها و اتوبوس هائی که عمر خودرا کرده و بسيار آلوده ميباشند، بی اندازه بالاست. پنج خانواده پيکان، پرايد، پژو۴۰۵، پژو۲۰۶ و سمند بيش از ۸۰ درصد توليد ايران را در دست دارند. اغلب اين توليدات از معيارهای جهانی دورميباشند وبا توجه به جامعه مصرفی ايران و عدم توجه به استاندارد های محيط زيستی، خودروها باعتبار نشانه تشخص درجامعه و يا نياز مبرم در زندگی اقتصادی دربازار بسرعت بفروش ميروند. در سال ۱۳۸۴، دو ميليون و ۴۲۰ هزار خودرو در تهران در ۲۵۰۰ کيلومتر از سطح معابر تردد می کرد، حال آنکه ظرفيت معابر شهر تهران ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار خودرو است. در طی يک دوره تعداد خودرو ۷۴ درصد و طول معابر فقط ۲۰ درصد افزايش يافت. برپايه يک تخمين تهران با افزايش سالانه حدود ۵۰۰ هزار خودرو وتمرکز کنونی خودروها با مشکلات بسيارپيچيده مواجه خواهد شد و ميزان آلودگی اوج خواهد گرفت. در ايران تعداد کل خودروها به بيش از ۱۴ ميليون تخمين زده ميشود، هرساله يک ميليون دويست هزار خودرو توليد ميشود و بيش از يک ميليون خودرو فرسوده بايد از ناوگان حمل و نقل خارج شده وبعنوان خودرو اسقاط حذف شود. در کشورما درمورد همه اين مسائل کارشناسی لازم صورت نميگيرد، مديريت درستی وجود ندارد و ميزان خسارات زيست محيطی و بهداشتی و انسانی ابعاد بيسابقه ای بخودگرفته است. آنچه در واقع برای نظام حکومتی ارزش ندارد، همانا سلامتی و آرامش انسانهاست.
وضعيت کنونی آلودگی در ايران و خسارات ناشی ازآن برای سلامتی انسانها يک مسئله اساسی خطرناک است. جنگ و جدال حاکمان ذهنيت سياسيون و بسياری از مردم را پرکرده است. هميشه درميان بالائی ها دعوا برای انحصار در قدرت سياسی و امتيازات مالی بوده است و اين ماجرا ادامه خواهد يافت وروشن است که برای هيات حاکمه اين نمايش راهی برای دورکردن مردم از مسائل حادبشمار ميايد. مسائل اساسی بسيارند ويکی از اين امور همين آلودگی های خانمانسوز ميباشد. نيروی فکری ما بايد به مسئله حادی چون سلامتی انسانها و ويرانگری زيست محيطی در ايران توجه کند ودر برابر ماشين سانسور حکومتی به طرح مسائل بپردازد. درياچه های سوخته، تخريب جنگلها، آبهای آلوده، آلودگيهای سمی و اتمی، گسترش اپيدمی سرطان، همه وهمه سلامتی مردم ايران رابه خطرجدی انداخته است. ويرانگری زيست محيطی و آلودگی دريا و رودخانه و منابع طبيعی عوامل تشديد کننده وخامت فضای اقليمی ايران بوده که با ذرات معلق ناشی از فعاليت خودروها و صنايع وضعيت غير قابل تحمل بوجود آورده است. مدل کنونی سوخت درحال نابودی سلامت و جان انسانهاست.اين شرايط خطرناک می طلبد تا در سه سطح عمل شود.
اقدام در کوتاه مدت: پائين آوردن ميزان سرب و بنزن و گوگرد در بنزين و گازوئيل، بکارگيری مدلهای کاتاليتيک مرغوب، استفاده از ماسک های مناسب ريزگرد ها، توسعه اتوبوسهای پاک و دوچرخه، اجرای استاندارد های "يورو" ۵ در توليد و توزيع بنزين و گازوئيل وتدارک ممنوع نمودن توليد و توزيع خودروهای گازوئيلی مانند آنچه که درشهرتوکيو پياده شد. متوقف نمودن تخريب جنگل ها و جلوگيری از آلودگی آبها. آزادی فعاليت نهاد ها و انجمن های طرفدار محيط زيست در ترويج کار آگاهی بخش و آموزشی و نيز سازماندهی فعاليت آماری در کل کشور ودانشگاها و بيمارستانها و مراکز پژوهشی وسازماندهی کنفرانس ونشست با شرکت متخصصان ايرانی و خارجی و نمايندگان جامعه مدنی ايران.
اقدام در ميان مدت: تغيير مديريت و الگوی ترابری همگانی، خارج کردن اتوبوس های کهنه وبدسوز و گسترش شبکه اتوبوسهای گازی و برقی و انرژی پاک ونيز کنترل شديد و جدی فعاليت صنعتی شرکتهای توليدی متناسب با معيارهای جهانی اکولوژيکی. همکاری با کشورهائی که دراين زمينه تجربه پيشرو وجالبی دارند. گسترش مترو تهران بايد به کاهش خودرو در شهر منجر گردد. در حال حاضر درشهر پاريس بيش از ۴ ميليون مسافر شهری روزانه توسط مترو جابجا ميشوند در حاليکه در تهران فقط يک ونيم ميليون نفر جابجا ميشوند.
اقدام درازمدت: تغيير مدل سوخت در اقتصاد با خارج شدن از مدل توليدی و مصرفی سوخت های فسيلی ورويکرد به اقتصاد پايدار و توسعه اقتصادی با سوخت انرژيهای پاک. اين جهت گيری فقط با گسترش فرهنگ اکولوژيکی و با وجود دمکراسی و آزادی و شرکت شهروندان در پيشبرد امور جامعه ميسر است.
جلال ايجادی
استاد دانشگاه در فرانسه و کارشناس محيط زيست
idjadi@free.fr
۱- در اين زمينه به برخی نوشته های پيشين ميتوانيد رجوع کنيد:
فاجعه زيستبومی خليج فارس، يک فاجعه انسانی [۰۹ نوامبر ۲۰۱۲]
» تالاب انزلی را از مرگ نجات دهيد [۲۷ اوت ۲۰۱۲]
» ريزگردهای سرطان زا در جمهوری اسلامی [۲۱ ژوييه ۲۰۱۲]