شنبه 19 اسفند 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

زبان را باید شست، شعری از حسین باقر زاده به مناسبت روز زن

به مناسبت روز جهانی زن - 8 مارس 2013


زبان را باید شست
فرهنگ را باید صیقل زد.

زبان مذکر
فرهنگ ارزش‌های جنس‌گرایانه
«مرد»، «مردی»، «مردانگی»، «جوانمردی»
«زن»، «زن‌صفتی»، «زن‌ذلیلی».
یکی را نماد شجاعت و سخاوت گرفتن
و دیگری را نمود ترس و جبونی و ذلت.
تعبیرات جنس‌گرایانه،
ارزش‌های نابرابر.
زبان را باید از تعبیرات جنس‌گرایانه پاک کرد
ذهن را باید از ارزش‌های نابرابر پالود

زبان را باید شست
فرهنگ را باید صیقل زد

عشق و ازدواج
چرا زن شوهر «می‌کند» یا به شوهر «داده» می‌شود
و مرد زن «می‌گیرد»؟
و در طلاق نیز،
یکی طلاق «می‌دهد» و دیگری طلاق «می‌گیرد»؟
چرا واژه «باکره» فقط برای دختر ساخته شده
و باکرگی پسر مفهوم ناشناخته‌ای است؟
چرا مرد، همیشه «آقا» است،
ولی زن (بسته به وضع زناشویی یا بکارتش)
«دوشیزه»، «خانم» یا «بانو» خوانده می‌شود؟
(و آیا کاربرد عنوان «بانو» برای یک زن،
برخوردی جنس‌گرایانه () نیست؟)
چرا در معرفی یک زن نامجرد،
همسر او نیز (یا فقط) نام برده می‌شود
ولی در معرفی یک مرد،
کسی نمی‌پرسد که او همسر کیست؟

زبان را باید شست
فرهنگ را باید صیقل زد.

زادن،
کاری سترگ از زن
من «باقر» زاده نیستم
(باقر و صادق، زادن نتوانند!)
«معصومه» زاده‌ام.
و تو، ای ناهم‌جنس من،
باقر «پور» نیستی
باقر «دخت» و یا شهین «دخت»ی.
و ای مأمور ثبت
که مشخصات مرا می‌خواهی،
پس از نام من تنها نام پدرم را مپرس،
من مادر نیز داشته‌ام،
فرزند او نیز هستم
(و این، از فرزندی پدرم، بیشتر قطعیت دارد).
در زاده شدن، و پور/دخت بودن و هویت من،
مادرم بیشترین سهم را دارد.
چرا مادرم از زندگی من حذف شده است؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


آزادی جنسی
برای مرد مسئله‌ای عادی است
(از جمله، تعدد زوجات)،
ولی زن را
«هرزه» و «هرجایی» می‌کند،
و مرد منسوب به او را
(پدر، برادر، شوهر)
«بی غیرت».
«غیرت» فقط به مرد تعلق می‌گیرد
و «حسادت» به زن.
و «غیرت ناموسی»،
این صفت «مردانه»،
توجیه خشونت و قتل «ناموسی»
علیه زن (و گاه، مرد).

زبان را باید شست
فرهنگ را باید صیقل زد.

چرا در هم‌خوابگی،
یکی «می‌کند» و دیگری «می‌دهد»
و هر دو با انتساب فعل به مادینه زن؟
چرا وقتی مردی به مردی فحش می‌دهد
«خواهر» و «مادر» او را «می‌جنباند»؟
و چرا واژگانی مانند «جنده» و «قحبه»
معادل مردانه ندارند،
و برای فحش به یک «مرد»،
نثار بستگان «مؤنث» او می‌شوند؟

زبان را باید شست
فرهنگ را باید صیقل زد

زبان جنس‌آلود
فرهنگ مردسالار
پاسداران ارزش‌های نابرابر،
تحکیم کننده آن‌ها،
و ابزار بازتولیدشان.

زبان را باید شست
فرهنگ را باید صیقل زد
زبان را باید پالود
دید را باید تغییر داد
ارزش‌ها را باید برابر کرد
(بین زن و مرد)،
ذهن‌ها را باید روفت
زن را باید انسان دید:
انسان مستقل
انسان آزاد
انسان خودمختار.
زن.


حسین باقر زاده در فیس بوک


* عنوان مطلب با الهام از «جنس‌گرایی در زبان (و فرهنگ) جامعه مردسالار» به این قلم، شماره 2 دوره دوم فصلنامه فمینیستی «نیمه دیگر» پاییز 1374 (1995)


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016