پنجشنبه 19 اردیبهشت 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

در ستايش سيدعلی خامنه‌ای! مسعود نقره‌کار

مسعود نقره‌کار
در هوشياری اين "هوشمندِ جانی" همين بس که در بحرانی‌ترين شرايط جناح‌های درون حکومتی، اصلاح‌طلبان رانده‌شده از حکومت در داخل کشور و اصلاح‌طلبان چپ‌نما، مسلمان و معتدل صورت در خارج از کشور را در مسيری مهندسی‌شده راه می‌بَرَد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


چالش های سياسی و شخصيتی درون حکومت اسلامی تشديد بحران های حکومت اسلامی را سبب شده اند، چالش هائی که بحران های داخلی ومشگلات خارجی( بين المللی)، نزاع برسر سهم بَری از قدرت، و نيزخود حق پنداری و قدرت طلبیِ بيمار گونه ی احمدی نژاد و سيدعلی خامنه ای از عوامل پيدائی شان هستند.

در حال حاض ردو دارو دسته‌ی درون حکومتی و يک دارو دسته ‌ی زائده‌ی حکومتی، اصلی ترين جناح های درگير در اين چالش ها و نزاع ها هستند، دارو دسته هائی که به نفرت المجالس ها و زينت المجالس های اين" انتحابات" نيز تقسيم شدنی اند.

الف : دارو دسته ی رهبری : مجموعه ای که از شخص سيد علی خامنه ای و" کابينه‌ی بيت" اش، شورای نگهبان و منشعبات‌اش، خانواده ی لاريجانی ( يعنی مجلس و قوه قضائيه)، وزارت اطلاعات، وزارت امور خارجه و وزارت کشور، و عمده ترين پاره های سپاه و بسيج و ارتش و متعلقات مشابه اش در رسانه ها، شکل گرفته است.

ب: دارو دسته‌ی احمدی نژاد: که احمدی نژاد و رحيم مشائی و بسياری از وزرا و معاون های شان ، و پاره‌هائی از ارگان های نظامی و امنيتی و اطلاعاتی، و محافل امام زمانی سرو سامان‌اش داده اند.

ج : داردوسته ‌ی اصلاح طلبان حکومتی ، که رجل سياسی شان سيد محمد خاتمی ست، جناحیِ رانده شده از حکومت که برخی جريان ها و چهره های سياسی و مذهبی در ايران شکل دهنده آنند.

در اين ميانه‌ هاشمی رفسنجانی و وابستگان اش نيز پاندول وار ميان اين جناح و جناح رهبری در رفت و آمد اند تا شايد نقش سيمانِ اصولگرائی و اصلاح طلبی بازی کنند، تا لااقل به اپوزيسيون واقعی حکومت در داخل و خارج نشان بدهد که حکومتيان اگر گوشت يکديگررا بخورند استخوان هم دور نمی ريزند، و در نهايت کيان نظام حفظ خواهند کرد.

درخارج کشور هرسه ی اين جناح ها وابستگان وطرفداران خود را دارند اما طرفداران و آدم های"اصلاح طلبان"در ظاهر فعال تر و"جهادی" تر با امر"انتخابات" مواجه شده و برخورد کرده و می کنند. اتحاد جمهوری خواهان ايران (شکل گرفته‌ از اعضا ی سازمان فدائيان اکثريت، حزب توده‌، حزب دموکراتيک مردم ايران، ملی- مذهبی هاو...)، "اتاق فکر" ی های سابق و طيفی از مدرسين دانشگاه های خارج از کشور و اکثر کارکنان و نويسندگان سايت های جرس و روز و .... در خارج از کشور اصلی ترين عناصر شکل دهنده ی اين مجموعه هستند.

هر سه جناحِ اصلی در داخل، و وابستگان و طرفداران شان در خارج از کشور با دامن زدن به چالش های موجود، خود را برای بازی در معرکه " انتخابات" آماده کرده اند و ماشين توليد"راهکار" ها شان ريز و درشت توليدات داشته و دارد:
ولی فقيه روشن و پوست کنده اما خدعه کنان ،در سخنرانی نوروزی اش حرف‌ها ی اش را زد. دارو دسته‌ی احمدی نژاد- به ويژه شخص احمدی نژاد، که با " قُدی" و لات مسلکی برابر ولی فقيه ايستاده اند - از قانونيت سخن می گويند و بر اسلاميت و ايرانيت شان، غلط اندازانه واژه ی " بهار" نيز افزوده اند. اين مجموعه برای از ميان برداشتن بحران ها و مشگلات ايران و جهان با همان راهکارهائی که ساليانی عوام برسرِ کار گذاشتند، سينه سپر کرده اند.

اصلاح طلبان پس از مراسم پرشورهُل دادن سيد محمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی به طرف ميدان معرکه، هن هن کنان با تاکيد بر اسلاميت و ايرانيت و تجدد گرائی ِ پيشين، راهکارهائی ارائه داده اند و با اتکال به وفادری شان به نظام اسلامی و قانون اساسی اين نظام و نگاهی به دوران طلائی امام خمينی، اميدوارند جلوی پيشرفت بحران ها بگيرند. کار" شور جهادی" اين جناح به آنجا کشيده شده که آقای مصطفی تاج زاده ، زندانی سياسی در زندان اوين بساط ستاد تبليغات انتخابات پهن کرده است و اززندان اوين " تحليل و راهکار" به سراسر ايران و جهان صادر می کند، تا به ايرانيان و جهانيان نشان دهد اوين " پنج ستاره" شده است.

در هياهوی شلتاق های احمدی نژاد و مشائی، و شورجهادی اصلاح طلبان داخل و خارج، آنچه کمتر مورد توجه و عنايت قرار گرفته است، هوشياری هوشمندِ جانی، آيت الله سيد علی خامنه ای در اين چالش ها و دعواها ست. سيد علی خامنه‌ای راهکارهائی روشن و موجز در زمينه ی انتخابات رياست جمهوری ارائه داده است. او توانسته با تحميل " فراموش سپاری ِ جنبش سبزِ وموسوی و کروبی" حتی تندرو ترين اصلاح طلبان حکومتی را شيرفهم کند و به آن ها بقبولاند که "انتخابات" برای حکومت اسلامی و ولی فقيه اش وسيله ای ست برای:
۱- نمايش مشروعيت حکومت اسلامی و رهبری آن.
۲- نشان دادنِ رعايت سازو کارهای دموکراتيک در حکومت اسلامی و مفهوم " مردم سالاری دينی" در عمل.
۳- حذف محترمانه ( و در صورت لزوم غير محترمانه‌ی ) جناح های نق زن و منتقد.
۴- اثبات اين امر مهم که: در حکومت اسلامی نظر و آرای مردم محترم شمرده شده و به حساب می آيند.

" جانیِ هوشمند" موارد فوق را در منبر نوروزی سال ۱۳۹۲ اش بازتر کرد. او سال ۹۲را سال " حماسه‌ی سياسی و اقتصادی" نام گذاشت و انتخابات را آبروی جمهوری اسلامی خواند و با آرزوی حضور جهادیِ مردم در انتخابات گفت: ".... در زمينه‌ی امور سياسی، کار بزرگ سال ۹۲، انتخابات رياست جمهوری است. انتخابات، مظهر «حماسه‌ی سياسی» است، مظهر اقتدار نظام اسلامی است، مظهر آبروی نظام است...انتخابات مظهر و نماد مردم‌سالاری اسلامی است. ما که مسئله‌ی مردم‌سالاری اسلامی را در مقابل دموکراسیِ ليبرال غربی مطرح کرديم، مظهر مردم‌سالاری اسلامی همين حضور مردم در انتخابات است. .... انتخابات بايد به توفيق الهی، به کمک پروردگار، با همت ملت ايران، با مشارکت گسترده تحقق پيدا کند."
ولی فقيه سراغ جناح نق زن وغلام حلقه به گوش و بچه مرشدی که سرکش شده است، نيز رفت:"..... رئيس جمهور آينده بايد ضمن اينکه دارای امتيازات رئيس جمهور قبلی باشد، از نقاط ضعف او نيز به دور باشد.... بايد انتخاب مردم در انتخابات رياست جمهوری نشانگر پيشرفت و تکامل و انتخاب بهترين ها در هر دوره نسبت به دوره های قبل باشد..." .او به امثال احمدی نژاد حالی کرد که چه جوری بايد مملکت داری کرد :" .....کسانی که وارد عرصه انتخابات می شوند بايد پايبند به انقلاب وارزشها، پايبند به منافع ملی ومعتقد به اداره کشوربا عقل جمعی و تدبير باشند... هر کسی می‌آيد بايد پايبند به نظام اسلامی باشد. اينجوری بايد اين کشور را اداره کرد...."

خامنه ای برفراز اين منبر قانون مدارشد و از قانونيت گفت: "...در مسئله‌ی انتخابات و غير انتخابات، همه بايد تسليم رأی قانون باشند، در مقابل قانون تمکين کنند. از اين راهکارهای قانونی استفاده کنند..." وعوامفريبانه و خمينی وار گفت: " ...در انتخابات، همه‌ی سليقه‌ها و جريانهای شرکت کنند، اين، هم حق همه است، هم وظيفه‌ی همه است. انتخابات مال يک سليقه‌ی خاص، مال يک جريان فکری و سياسیِ خاص نيست..." اما "اين همه" بايد معتقد به جمهوری اسلامی باشند : "... همه‌ی کسانی که به نظام جمهوری اسلامی و به استقلال کشور معتقدند، به آينده‌ی کشور اهميت ميدهند، دلشان برای منافع ملی ميسوزد، بايد در انتخابات شرکت کنند. رو گرداندن از انتخابات، مناسب کسانی است که با نظام اسلامی مخالفند."

اسوه خود خواهی و خود حق پنداری ، و طراح اصلی جنايت ها و تقلبات سال ۱۳۸۸ وقيحانه ادعا کرد: "....در نهايت، رأی مردم تعيين کننده است. آنچه که اهميت دارد، تشخيص شما و رأی شما ست... به هر حال آنچه که ملاک عمل است، رأی آحاد مردم است."

خامنه‌ای با همين چند فراز تکليف امت اسلامی و احمدی نژاد و امثال خاتمی را روشن کرد و خط و ربط لازم پيش پای‌شان گذاشت. همين نوع برخورد های "هوشمندانه" سبب شده اند که چهره های اصلاح طلبی ابائی از شرکت در انتخاباتِ مهندسی شده نداشته باشند، با اين خيال که "حضورشان موقعيت سياسی شان را تثبيت خواهد کرد"، همين نوع " هوشمندی" اصلاح طلبان را به کارهای شگفت انگيز ( مثل کارهای تاج زاده) يا حرف های حيرت آور شکوری راد وا داشته است، کسی که همراه با حزب‌اش تصورمی کرد: «نسبت به انتخابات مجلس هيچ چيز تغيير نکرده و هيچ چشم اندازی برای تغيير وجود ندارد، بنابراين موضع ما هم تغييری ندارد و همچون انتخابات مجلس نهم نبايد در انتخابات کانديدا معرفی کنيم»، اما ظرف مدتی کوتاه :"... در يک فرايند دموکراتيک در داخل حزب و در داخل مجموعه‌‍ی اصلاح طلبان بر اساس تحليل مجموعه‌ی شرايط حاکميت، اردوگاه رقيب و اصلاح طلبان به موضع جديد شرکت در انتخابات با نامزد حداکثری” می رسند، و به اين نتيجه "...که به اين طريق می توانيم انسجام خود را حفظ کرده، نقش آفرينی موثر داشته باشيم و مهندسی طرف مقابل را برهم بزنيم." ضمن اينکه: " ....در رويکرد طرف مقابل هيچ چيزی ظاهراً تغيير نکرده است. آنها هيچ رفتار و نشانه‌‍‌ی درخور توجهی بروز نداده اند که ما بر اساس آن بگوئيم فضا بازتر شده و يا تضمينی در مورد آزادی و سلامت انتخابات به دست داده اند.....ما کاری با اراده‌‍ی طرف مقابل نداريم.... مهم اين است که اراده ‍‌ی ملی برای استيفای حقوق ملی شکل بگيرد که با اجماع اصلاح طلبان بر روی آقای خاتمی شکل گرفته و بروز يافته است..."، "...ما می آئيم تا حقمان را بستانيم. کسی برای ما فرش قرمز پهن نخواهد کرد.... با اين حال نبايد ساده انديشی کرد.... ما حتی نمی توانيم با اطمينان رد کنيم که همه ‍‌ی اختلافات درونی اصولگرايان يک برنامه و تبانی نباشد...." و...

و می بينيد اصلاح طلبان با زبان بی زبانی چگونه به نقش خويش به عنوان " زينت بخشی به انتخابات به عنوان پاره‌ی پنجم پازل انتخاباتی ِ حاکميت" صحه می گذارند و نشان می دهند در پاره‌های پازل انتخاباتی، سيد علی خامنه ای از همه بَلد تر است و جناح های مختلف و زوائدشان در داخل و خارج از کشور را استادانه بر سر سبابه‌ی مبارک نشانده است. در هوشياری اين " هوشمندِ جانی" همين بس که در بحرانی ترين شرايط جناح های درون حکومتی، اصلاح طلبان رانده شده از حکومت در داخل کشور و اصلاح طلبان چپ نما، مسلمان و معتدل صورت در خارج از کشور را در مسيری مهندسی شده راه می بَرَد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016