پنجشنبه 30 خرداد 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تکان های تازه ی توده ای، «راهکارطلبی» ها و «تضمین خواهی» های نوین، بهروز آرمان

behrooz-arman.jpg
علیرغم «مهندسی انتخابات»، رویکردهای «مطالبه محور» و اعتراضی در کوران انتخابات شوراها و ریاست جمهوری در سراسر ایران، از آن میان در اصفهان و شیراز، نشان دادند که خیزش هشتاد و هشت و «گفتمان های مردمی» هنوز زنده اند و از توان کمابیش مطلوبی برای سازماندهی های نوین برخوردارند. تکان های تازه ی توده ای، خواسته یا ناخواسته در موزاییک سیاسی ایران دگرگونی هایی پدید آورد، و بویژه، دو نیروی اقتصادی را به چالش کشید

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


«در این مرحله مهم ترین مسئله فعالان سیاسی و مدنی و صنفی مطالبه محور در رابطه با فرایند انتخابات این است که نامزدهایی که از برخورد مفهومی، گامی فرا نهاده و به طور مصداقی شعارهایی را مطرح کرده‌اند، چه راهکارهای عملی و مهندسی شده‌ای برای تحقق این وعده ها دارند؟ همچنین مخاطبا‌ن‌شان چه تضمین و اعتمادی برای عمل به این راهکارها می‌توانند داشته باشند؟ در دوران انتخابات ، فضای جامعه به طور نسبی بازتر میشود و نیاز به اخذ رای ، ارتباط دولتمردان یا طالبان قدرت و مسئولیت با مردم را فعال‌تر و شفاف‌تر می‌کند. اما تجربه تلخ جامعه ایران بیانگر بسته شدن و یا کانالیزه شدن این ارتباط پس از کسب قدرت است. معمولاً مسئولان پس از انتخاب شدن، رتق و فتق امور را در محیط‌ها و فضاهای محدود و غیر شفاف و به دور از نگاه افکار عمومی - به عنوان صاحبان و میزبانان ونه میهمانان این کشور - انجام می‌دهند.»

برگرفته از بیانیه دوم «گفتمان های مطالبه محور» در کوران خیزش هشتاد و هشت

علیرغم «مهندسی انتخابات»، رویکردهای «مطالبه محور» و اعتراضی در کوران انتخابات شوراها و ریاست جمهوری در سراسر ایران، از آن میان در اصفهان و شیراز، نشان دادند که خیزش هشتاد و هشت و «گفتمان های» مردمی هنوز زنده اند و از توان کمابیش مطلوبی برای سازماندهی های نوین برخوردارند. تکان های تازه ی توده ای، خواسته یا ناخواسته در موزاییک سیاسی ایران دگرگونی هایی پدید آورد، و بویژه، دو نیروی اقتصادی را به چالش کشید: از یک سو باند امنیتی-دولتی ها (احمدی نژاد-مشایی ها) را عملا از بخشی از پهنه های سیاسی بیرون راند، و از دیگرسو به باند سپاهی-بنیادی ها (جلیلی-قالیباف ها) آسیب هایی رساند. بیهوده نیست که پس از این شکست مرحله ای، همانا از دست دادن «بخشی» از نهادهای «نان و آب دار» دولتی، آنان شوراهای مردمی را بیش از پیش نشان گرفته اند. پیرامون چگونگی رده بندی «نیروهای مردمی و مردم ستیز» در شوراها هم اکنون نمی توان داوری کرد.

انتخابات ریاست جمهوری و بیرون آمدن حسن روحانی از صندوق های رای اما نشان دادند که دار و دسته ی «بازاری-لیبرال» ها، در ستیز با باندهای «امنیتی-دولتی» و «سپاهی-بنیادی» (آگاه از ناخشنودی توده ها از رویکردهای چند سال گذشته ی کودتاچیان، و با «تمـــــــــــــــــرکز هدفمند!!!» بر پایان بخشیدن به تحریم ها برای دستیابی به سهم پیشین در «رانت های نفتی-گازی»)، به یک پیروزی مرحله ای دست یافته است. هماهنگی آشکار میان پراگماتیست ها (به سخنگویی رفسنجانی) و اصلاح طلب ها (به نمایندگی خاتمی)، و نیز همراهی ناآشکار موتلفه ای-بازاری ها با آنان (علیرغم گرایش بخشی از آن ها به ولایتی)، زمینه ی این دگردیسی را فراهم ساخت. در این جریان به گمان فراوان کنسرن های جهانی، و از آن میان غول های نفتی-مالی که چشم به راه قراردادها و سرمایه گذارهای «نان و آب داری» همچون دوره ی «سردار سازندگی» و «دولت اصلاح طلبان» هستند، نقش داشتند.

برای آن که نشان دهیم امروز نیز چون دیروز، همدستی پراگماتیست-اصلاح طلب ها و موتلفه ای-بازاری ها، به بن بست های دولت های رفسنجانی-خاتمی (همچون دولت کوتاچیان) خواهد انجامید، لینک چهار ارزیابی را در پایان نوشتار آورده ایم تا شاید پاره ای تاریکی ها، روشن گردند.

این برش «هنگامه ی بسیار مطلوبی!!!» است برای سازماندهی شتابان، اما هشیارانه ی جنبش

این هم پیامی به سیاست ورزان و کنشگرانی که به راستی به «پایینی ها» یا «مستضعفین» و «گفتمان های مردمی» می‌اندیشند: سیاست چیزی نیست جز گویش فشرده ی اقتصاد. این آن چیزی است که «زراندوزان» ایران و جهان هزاره هاست که می دانند، و «رنج انبانان» ده هاست که می خوانند. برای پرهیز از بازخوانی شکست های پیشین و افتادن به دام «زراندزوان»، و بویژه برای یاری دادن به «نود و نه درصدی ها»، می بایست آگاهانه و هشیارانه «ترفندهای سیاسی-اقتصادی» را برکشاند، آنان را شتابان به کنشگران جنبش های کارگری و دانشجویی و زنان منتقل نمود، و بر پایه های آن، «نیروی سامانیده ی سترگی!!!» برای تحقق آرمان های دیرینه ی مان، همانا استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی، پدید آورد.

این برش «هنگامه ی بسیار مطلوبی!!!» است برای سازماندهی شتابان، اما هشیارانه و «غیـــــــــرزنجیره ای» رزمندگان ملی-دمکرات در کارخانه ها و شوراها و دانشگاه ها و آموزشگاه ها و دیگر یکان های اجتماعی-اقتصادی. در این زمینه آنچه احمد کسروی پیرامون جایگاه نیروهای مبارز و دمکرات در سازماندهی خیزش های مردمی نگاشت، امروز نیز صادق است: "رشته ی کارها در دست آنان (انجمن ها) بود ... آنان نیک می دانستند که خودکامگی از میان نرفته و تنها نام مشروطه نتیجه ای در برنخواهد داشت و باید نیرو بسیجید و برای نبرد آماده گردید. نیک می دانستند که اگر مردم را بخود رها کنند، کم کم سست گردیده و از جوش فروخواهند خواست."

"جنگ کوسه ها" و بهره برداری "ابزاری" از توده ها

ریاکاران بازاری-روحانی-سپاهی ثروتمند و «رانت خواری» که امروزنیز چون دیروز ریاکارانه پشت "نظام" و "مبارزه با دشمنان انقلاب" موضع می گیرند تا "انحصارطلبی" و "استکبار" خود را بپوشانند، مانند آغاز انقلاب، نه رقیبان "ضد انقلابی"، بلکه بیشتر، رقیبان توانمند و سامانمند "انقلابی" را نشان گرفته اند. آماج آنان، "سوار شدن" بر جنبش است در برش "گذار"، و پس از "عبور از بحران"، (و با تکیه به منابع مالی گسترده در داخل و پشتیبانی از خارج)، ساختن "الترناتیو کوچک و قابل کنترلی" است از "غیرخودی ها"، در موزاییک اقتصادی-اجتماعی-سیاسی-فرهنگی آینده ی "ولایی" یا "غیرولایی". و اینجاست "نقطه ی کلیدی" در برش "گذار": آیا نیروهای مردمی از "جنگ کوسه ها" بهره برداری "ابزاری" می کنند و "بابک وار" پرچم جنبش را به دست می گیرند، و یا باز هم چون دهه ها و سده های پیشین، "کوسه" هایی از تبار نوبختیان و برامکیان هستند برنده ی این نبرد تاریخی.

و این هم پرسش ما از مدعیان «وفاداری» به مردم: چرا زندانيان سياسي و آزاديخواهان سرکوب شده و مي شوند؟ خواست های آنان چیست که به سرکوب و کشتار آن ها از سوی دزدان ولایی و دزدان دریایی می انجامد؟ آیا مدعیان نوین سیاسی در نظام ولایی، به راستی به «عهدی» که با مردم بسته اند «وفادار» خواهند ماند، یا «مردم مورد نظر آنان» امروز نیز چون دیروز، «بالایی ها» هستند؟ خیزش هشتاد و هشت، «بيانيه گفتمان هاي مطالبه محور»، و رزمندگان دیروزین و امروزین چه می خواستند و چه می خواهند؟ آیا مدعیان تازه ی «تغییرات»، می خواهند یا می توانند خواست های «پایینی ها» را برآورند؟

برنامه و راهکاری از خیزش هشتاد و هشت، بيانيه های گفتمان هاي مطالبه محور:

بند یکم: به رسمیت شناختن فعالیت «همــــــــــه احزاب، انجمنها، اتحادیه ها، شوراها!!!» و «حق تشــــــــــکل!!!!» (و نه سرکوب پیاپی) برای دانشجویان، معلمان، کارگران، قومیتها، اقلیتها، نویسندگان، پرستاران، هنرمندان، دگراندیشان، روزنامه نگاران، بازنشستگان، کسبه، وکلا، زنان خانه دار، متخصصان، کارفرمایان، بیکاران.

دوم: سعی در جهت «انتقال مالکیت!!!» سازمانهای اقتصادی وابسته به نهادها، بنیادهای بزرگ اقتصادیِ غیردولتیِ وابسته به حکومت، و شرکتهایی که به طریق رانتی به برخی مسوولان واگذار شده (شرکتهای شبه دولتی – خصوصی) به بخش عمومی و مردم، با نظارت مردمی

سوم: محور قرار گرفتن تولید داخلی و ایجاد اشتغال، جلوگیری از واردات بیرویّه و برخورد کارشناسی با واردات و صادرات

چهارم: استقلال مدیریت صندوق ذخیره ارزی کشور از دولت و سپردن آن به مجلس

پنجم: جلوگیری از تخصیص هر نوع اعتبار خارج از بودجه رسمی و شفاف کشور و حذف ردیفهای گوناگون بودجه ای نهادهای مختلف تبلیغی، اعانه ای و روحانیت که باید مستقل از دولت باشند

بخش مربوط به راهکارطلبی و تضمین خواهی:

در این مرحله مهم ترین مسئله فعالان سیاسی و مدنی و صنفی مطالبه محور در رابطه با فرایند انتخابات این است که نامزدهایی که از برخورد مفهومی، گامی فرا نهاده و به طور مصداقی شعارهایی را مطرح کرده‌اند، چه راهکارهای عملی و مهندسی شده‌ای برای تحقق این وعده ها دارند؟ همچنین مخاطبا‌ن‌شان چه تضمین و اعتمادی برای عمل به این راهکارها می‌توانند داشته باشند؟ در مواردی که این وعده‌ها مستقیماً در حوزه اختیاراتشان قرار ندارد ، چه راهکاری را برای تحقق این شعارها ارائه می‌کنند؟ و بالاخره مخاطبان شان را چگونه به تحقق این مطالبات ، مطمئن می سازند و به آنان اعتماد می‌بخشند؟

دیدارها و گزارش دهی ادواری به افکار عمومی:

در دوران انتخابات ، فضای جامعه به طور نسبی بازتر میشود و نیاز به اخذ رای ، ارتباط دولتمردان یا طالبان قدرت و مسئولیت با مردم را فعال‌تر و شفاف‌تر می‌کند. اما تجربه تلخ جامعه ایران بیانگر بسته شدن و یا کانالیزه شدن این ارتباط پس از کسب قدرت است. معمولاً مسئولان پس از انتخاب شدن، رتق و فتق امور را در محیط‌ها و فضاهای محدود و غیر شفاف و به دور از نگاه افکار عمومی - به عنوان صاحبان و میزبانان ونه میهمانان این کشور - انجام می‌دهند.

بر این اساس می‌بایست این مطالبه جدی را مطرح کرد که گزارش‌دهی‌های ادواری ، منظم ، شفاف و صادقانه‌ی رئیس‌جمهور به ملت و در جریان قرار دادن آنها از سیر پیشبرد امور، مراحل آن و مطرح کردن موانع پیش روی ، توقع‌ مردم را عینی می‌کند، آنان را در حل مشکلات سهیم می‌سازد.

و این هم چهار ارزیابی برای روشن ساختن پاره ای تاریکی ها در «نظام ولایی»

سه نیروی پاسدار نظام

http://www.b-arman.com/html/mianeroha.html

پاسخ شرکت در انتخابات استصوابي، ماندن بر بالاي سناي اسلامي یا نهاد حل اختلاف

http://www.b-arman.com/html/rafsajani_majma.html

اصلاح طلبان ساخته و پرداخته ی "کبوترها" (و نه "بازهای" امریکایی، یا گروه احمدی نژاد-مشایی) چه می کنند

http://www.b-arman.com/html/yaddasht_9_khatami.html

"ولایت مطلقه"، "ولایت عامه" و خیابان های "رشک برانگیز" ایرانی

http://www.b-arman.com/html/khizesh__8.html

-----------------------
دکتر بهروز آرمان

www.b-arman.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016