شنبه 12 مرداد 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

گفتگوی هفته نامه آسمان با اسحاق جهانگیری

اکبر منتجبی : مهندس اسحاق جهانگيري پيش از اين يك بار با هفته‌نامه آسمان مصاحبه كرده و در آن مصاحبه خبر از آن داده بود كه قرار است كانديداي انتخابات رياست‌جمهوري شود. اما در هفته‌اي كه ثبت‌نام كانديداها صورت مي‌گرفت، او در وزارت كشور حاضر نشد. بعدتر نام او با آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني گره خورد و رئيس ستاد انتخاباتي ايشان شد و بعد از ردصلاحيت آقاي هاشمي، از او خبري نبود تا اينكه پس از پيروزي دكتر حسن روحاني، در كنار او ديده شد و اكنون نامش به عنوان يكي از اعضاي كابينه جديد مطرح است. نامش ابتدا براي معاونت اول دولت آينده مطرح شد و سپس گزينه وزارت كشوري او احتمال بيشتر به خود گرفت. اسحاق جهانگيري اكنون نه‌تنها براي وزارت كشور مطرح است، بلكه مشاور و دوست ديرين حسن روحاني نيز محسوب مي‌شود. چه آنكه او جزو اولين نفراتي بود كه حسن روحاني او را به يك صبحانه دعوت كرد و در جريان آن به جهانگيري خبر داد تصميم به كانديداتوري گرفته است. اين مصاحبه درباره جهانگيري است كه چرا كانديدا نشد و اين روزها در اطراف روحاني چه مي‌گذرد.

***

آقاي مهندس در مصاحبه قبلي كه با شما داشتم خاطرم هست قرار بود كانديداي انتخابات رياست جمهوري شويد.خب، چه اتفاقي رخ داد كه از كانديداتوري پشيمان شديد؟ چون شما مطرح‌ترين كانديداي حزب كارگزاران بوديد:

اسحاق جهانگيري: موضوع انتخابات رياست جمهوري يازدهم براي كشور و اصلاح‌طلبان مهم بود. به‌طور طبيعي با توجه به شرايطي كه جريان اصلاحات بعد از انتخابات سال 88 پيدا كرده بود، تعداد افرادي كه براي كانديداتوري مي‌توانست معرفي كند، محدود بودند. در واقع اصلاح‌طلبان نمي‌توانستند از تمام ظرفيت‌هاي خود استفاده كنند. طبيعتا دايره كساني كه هم مي‌توانستند در انتخابات رياست جمهوري كانديدا شوند و هم تاييد حاكميت را داشته باشند، بسيار محدود شده بود.

شما خودتان را يكي از اين افراد مي‌دانستيد؟

بله. ما دنبال اين بوديم كه انتخابات به گونه‌اي برگزار شود كه دغدغه‌هاي حاكميت را از بين ببرد.

چه دغدغه‌هايي؟

وقايعي كه در سال 88 اتفاق افتاد ديگر تكرار نشود و آن دغدغه‌ها را از بين ببرد.

يعني حاكميت اين دغدغه‌ها را از بين ببرد؟

تصور من اين بود. فكر مي‌كردم حاكميت اين‌بار اگر بخواهد محدوديتي ایجاد كند، اين محدوديت در حوزه تاييد صلاحيت‌هاست. طبيعتا كسي كه تاييد مي‌شود، ديگر نگران مراحل بعدي آن نخواهد بود. اين البته تحليل غالب جريان اصلاحات نيز بود. به همين خاطر سران جبهه اصلاحات تصميم گرفتند در انتخابات رياست جمهوري شركت كنند. بلافاصله آقاي خاتمي جلساتي را در دفتر خود برگزار كرد و از آبان ماه سال گذشته اين جلسات آغاز شد.

شوراي مشورتي؟

بله. منتها ابتدا نامي نداشت. جمعي بودند كه هر هفته در دفتر آقاي خاتمي دور هم مي‌نشستند و راهكارهاي موجود را بررسي مي‌كردند.بعدا شوراي مشورتي نام گرفت. آقاي عبدالله نوري نيز جلساتي را همزمان برگزار مي‌كرد كه تحت نام اتاق فكر فعال بود. در اين جلسات نيز درباره انتخابات و نحوه فعاليت اصلاح‌طلبان در انتخابات صحبت و همفكري مي‌شد. من با توجه به اينكه فكر مي‌كردم احتمالا مي‌توانم يكي از افرادي باشم كه اصلاح‌طلبان درباره‌ام اجماع خواهند كرد.

بر چه مبنايي؟

با برخي از دوستاني كه به من نزديك‌تر بودند مشورت كردند. من هم اين قيد را گذاشتم درصورتي كه ماموريتي به بنده بدهند، در انتخابات شركت كنم.

نشانه‌هايي نيز از آنها دريافت كرديد؟

خب. دوستان زيادي به بنده مراجعه مي‌كردند و مي‌خواستند كه من فعاليتم را آغاز كنم.

چه زماني؟

مشخصا بعد از عيد فشارها بيشتر شد. من هم با همين پيش فرض به ديدار مقام معظم رهبري نيز رفتم و با ايشان ملاقات كردم.موضوع را نيز با ايشان مطرح كردم. ايشان نيز مطالب مثبت زيادي به بنده گفتند. لذا با توجه به آن فرمايشات من منعي براي حضور خود در صحنه انتخابات در هيچ سطحي نمي‌ديدم.

مذاكرات شما با ايشان قابل ذكر است؟

علاقه‌اي به گفتن آنها ندارم. زيرا جلسه‌اي خصوصي بود. عمدتا لطف و محبت بود براي اينكه بنده اگر بخواهم وارد انتخابات بشوم، از طرف ايشان تاييديه‌‌اي كامل دارم.

وضعيت جناح اصلاح‌طلب چطور بود؟

بحث‌ها در محور اجماع كانديداها بود. من البته خدمت رهبري نيز گفتم بنده در دو صورت در انتخابات حاضر مي‌شوم اول آقايان هاشمي و خاتمي كانديدا نشوند و دوم بين نيروهاي اصلاح‌طلب اجماعي حاصل شود. اگر يكي از اين آقايان كانديدا مي‌شدند بنده از شركت در انتخابات انصراف مي‌دادم.

خبر داشتيد كه آقاي هاشمي مي‌خواهد در انتخابات شركت كند؟

حضور آقايان هاشمي و خاتمي هر دو در ابهام بود. ديدارهايي داشتند. تقاضاهايي نيز از هر دو نفر آنها صورت مي‌گرفت. دوستان زيادي به من گفتند كه نه آقاي خاتمي مي‌آيد و نه آقاي هاشمي. لذا فعاليت‌هاي خودت را آغاز كن. من اصرار داشتم كه ابتدا بايد اجماعي بين اصلاح‌طلبان شكل بگيرد سپس بنده كارم را آغاز كنم. خب در همان جلسات آقاي خاتمي اين بحث‌ها بود. تا قبل از ثبت‌نام، جلساتي برگزار مي‌شد. كانديداها نيز نمايندگاني را به اين شورا معرفي كردند و آنها به اين جلسات مي‌آمدند و نظراتشان را مي‌گفتند. در آن جمع عنوان شد كه اصلاح‌طلبان سه يا چهار كانديداي مطرح دارند. در همان ايام نيز از من خواستند كه بروم و در انتخابات ثبت‌نام كنم. منتها بنده همه چيز را منوط به اجماع اصلاح‌طلبان كرده بودم. گفتم اگر مي‌خواهيد اجماع را به بعد از ثبت‌نام موكول كنيد بنده حاضر نيستم در انتخابات شركت كنم.

تزلزل نداشتيد؟

در روز آخر ثبت‌نام خيلي از دوستان مرتب تاكيد داشتند كه بروم ثبت‌نام كنم.

مشخصا چه كساني بودند؟

هم از طرف آقاي خاتمي بودند و هم از طرف كارگزاران و هم دوستان ديگري از جبهه اصلاحات. تا ساعت‌هاي آخر اين فشار وجود داشت ولي خوشبختانه در آن لحظات آخر كه احتمال تسليم شدن من مي‌رفت، آقاي هاشمي رفسنجاني به ستاد انتخابات كشور رفتند و ثبت‌نام كردند.

شما كجا بوديد؟ در راه وزارت كشور؟

نه در همين دفتر بودم.

شما پيش‌تر خبر نداشتيد كه ايشان مي‌خواهند ثبت‌نام كند؟

صبح همان روز شنيده بودم كه به جمع‌بندي رسيده‌اند. ولي با اين حال اصل بر اين بود كه ايشان در انتخابات شركت نمي‌كند. من با ايشان ملاقات‌هاي خصوصي و دونفره داشتم و تقريبا به اين نتيجه رسيده بودم كه ايشان در انتخابات شركت نمي‌كند.

چندبار ملاقات داشتيد؟

خيلي!

درباره خودتان كه مي‌خواستيد كانديدا شويد؟

هم درباره خودم و هم درباره خود ايشان. مي‌خواستم بدانم كه در انتخابات شركت مي‌كند يا خير.

ايشان نظرشان چه بود؟

خب ايشان نيز تاكيد مي‌كردند كه شانس پيروزي با كسي است كه اجماع اصلاح‌طلبان را داشته باشد. بدون اجماع هيچ شانسي را براي كسي قايل نبودند.

توصيه كردند شما ثبت‌نام كنيد؟

ايشان نيز نظر بنده را تاييد مي‌كردند كه ابتدا اصلاح‌طلبان اجماع كنند و بعد من ثبت‌نام كنم. لذا وقتي اجماع صورت نگرفت و بعد نيز آقاي هاشمي كانديدا شد، پيش فرض‌هاي دوگانه من محقق شد.

آقاي هاشمي البته در دقايق آخر ثبت‌نام كردند.

بنده نيز فرضم بر اين بود كه اگر بخواهم شركت كنم، در آخرين دقايق اين كار را بكنم.

در آن زمان هم آقاي عارف و هم آقاي روحاني ثبت‌نام كرده بودند. درسته؟

بله.

با اين وجود همچنان اين وسوسه وجود داشت كه ثبت‌نام كنيد؟

نه. وسوسه‌اي نبود. من حتي اگر مي‌دانستم كه اصلاح‌طلبان راجع به اين دونفر به جمع‌بندي و اجماع خواهند رسيد، ديگر دغدغه‌اي نداشتم. من نظرم اين بود كه بايد اجماع صورت بگيرد. اين راه پيروزي بود.

گفتيد خبر داشتيد كه آقاي هاشمي به نتيجه رسيده است كه ثبت‌نام كند. هنگام ثبت‌نام ايشان، مجمع تشخيص بوديد؟

نه. در همين دفترم بودم كه بعد به ستاد اصلي انتخاباتي آقاي هاشمي تبديل شد. مي‌دانستم كه روز ثبت‌نام آقاي هاشمي تصميم خودشان را براي شركت گرفته‌اند و اكنون در تلاش است با دفتر مقام رهبري صحبت كند و در صورت عدم مخالفت ايشان، بروند و ثبت‌نام كنند.

صحبت كردند؟

حتما صحبت كردند كه رفتند و ثبت‌نام كردند.

بعد از ثبت‌نام ايشان، بلافاصله شما رئيس ستاد انتخاباتي آقاي هاشمي شديد.

بله. دو روز بعد از ثبت‌نام، من با ايشان ملاقات كردم. ايشان گفتند براي رياست ستاد انتخابات آقاي ناطق نوري و شما مطرح هستيد. من آقاي ناطق نوري را پيشنهاد كردم و گفتم ايشان خيلي از من مناسب‌تر و پيشكسوت من هستند. هر كاري نيز از دست من بر بيايد به ايشان كمك مي‌كنم. بعد آقاي هاشمي از كانالي با آقاي ناطق صحبت كرده بودند. روز بعد مجددا به ديدار ايشان رفتم. آقاي هاشمي گفتند شما ستاد را راه‌اندازي كنيد و رياستش را برعهده بگيريد.

آقاي ناطق‌نوري قبول نكرده بودند؟

آقاي ناطق گفته بودند كه مناسب است كه جهانگيري بيايد. من نيز به او كمك مي‌كنم.

از چه روز كار را آغاز كرديد؟

از سه‌شنبه مسوول ستاد شدم و تا روز اعلام ردصلاحيت‌ها كارها را پيش مي‌برديم.

تصور مي‌كرديد شوراي نگهبان صلاحيت آقاي هاشمي را احراز نكند؟

نه. من راجع به آقاي خاتمي گاهي اوقات ترديد مي‌كردم كه ممكن است شوراي نگهبان ايشان را ردصلاحيت بكند، اما درباره آقاي هاشمي اصلا چنين فكري به ذهنم خطور نمي‌كرد. حدسم اين بود كه يك موج سازماندهي شده تخريبي عليه ايشان راه‌اندازي مي‌كنند و مانع از آن مي‌شوند كه ايشان رأي بياورد. ولي هنگامي كه ايشان ثبت‌نام كردند و ما در همين دفتر، ستاد را راه‌اندازي كرديم، با يك موجي از اميد در كشور روبه‌رو شديم. تمام كانديداها از مدت‌ها قبل كار خود را آغاز كرده بودند. نيروها و ستادها را تشكيل داده بودند. ما هيچ فرصتي نداشتيم، اما به محض ثبت‌نام ايشان و تشكيل ستاد، ناگهان با انبوهي از نيروها و سرمايه اجتماعي كه در تمام اين سال‌ها، كنار نشسته بودند و از آنها استفاد نمي‌شد، روبه‌رو شديم. هر كسي مي‌رسيد، بي‌هيچ منتي بخشي از كار را بر عهده مي‌گرفت. همه حاضر بودند كار را پيش ببرند. به هركس هركاري پيشنهاد مي‌شد، رد نمي‌كرد يا نمي‌گفت اين در شأن من كه قبلا وزير بودم، نيست. مي‌گفتند كه مي‌خواهيم كار را جلو ببريم. در گزارش‌هايي كه به من مي‌رسيد چه از سيستان و بلوچستان و چه تهران هيچ تفاوتي ديده نمي‌شد. جايي نبود كه كار پيش نرود. بلكه برعكس در روستاها و شهرهاي كوچك موج قوي‌تر براي كمك به آقاي هاشمي به‌وجود آمده بود.

نظرسنجي هم انجام داده بوديد؟

ما به عنوان ستاد نظرسنجي نكرديم. ولي نظرسنجي‌هايي بود كه بر مبناي آنها چنين تصميمي گرفته شد.

احراز نشدن صلاحيت ايشان؟ شما از قبل خبر داشتيد كه شوراي نگهبان مي‌خواهد ايشان را رد كند؟

نه. شب قبل آقاي ناطق نوري با من تماس گرفتند و گفتند كه چنين تصميمي گرفته شده است و ديگر لزومي ندارد كار كنيم. ايشان توصيه كرد ستاد را تعطيل بكنيم.

روز قبل از اعلام رسمي آقاي ناطق نوري خبر داشت؟

بله. منتها شب به من گفتند. من در جواب ايشان گفتم الان ساعت 10 شب است. ستادها نيز كار اجرايي را هنوز شروع نكرده‌اند و ما فعلا افراد را براي ستادها انتخاب و سازماندهي مي‌كنيم.الان هم كسي در ستاد نيست. خبر نيز رسمي اعلام نشده است.

از كانال ديگر هم پيگيري كرديد؟

فرداي آن روز خبر را پيگيري كردم، شايعاتي مطرح بود. اما رسمي نبود. به بچه‌ها گفتم توجهي به شايعات نكنيد و كارها را انجام بدهيد. تا غروب كه خبر اعلام شد، موضع ما بي‌توجهي به اين شايعات بود.ما بعيد مي‌دانستيم كه چنين تصميمي گرفته شود.

قبل از آن چطور؟ آيا فشاري مبني بر اين كه شما ستاد را ترك كنيد و همكاري نكنيد وجود نداشت؟

درباره من نه. از هيچ جا. مجموعه حكومت مي‌دانست كه اينجا ستادي شكل گرفته كه هم قانونمند است و هم رفتارش اخلاقي است. خيال آنها از اين بابت راحت بود.

درباره آقاي هاشمي چطور؟ آيا فشاري براي كناره‌گيري وجود داشت؟

من ايشان را كه ديدم، گفتند كه برخي از دوستان و مقامات فعلي (آقاي جهانگيري اسم كسي را نمي‌برد) تماس گرفته يا به ملاقات ايشان آمده‌اند كه اگر انصراف بدهيد بهتر است.

آيا آنها حامل پيامي از شوراي نگهبان بودند؟

نگفتند كه پيام از شوراي نگهبان است. در واقع روي دلسوزي بود. آقاي هاشمي با آنها صحبت كرده و استدلال‌هاي خود را نيز بيان كرده بود كه مردم به من اميد بسته‌اند. آنها نيز بعد از صحبت‌هاي ايشان، قبول كرده بودند كه به صلاح نيست ايشان انصراف بدهند و كناره‌‌گيري كنند.چون انصراف در واقع بي‌مهري به اميد مردم بود.

آقاي هاشمي نسبت به موج و اميد ايجاد شده، آگاه بود؟

بله. خبر داشتند.

چطور؟ ايشان كه به راحتي نمي‌توانند به ميان مردم بيايند؟

اين كار ما بود. در اخبار روزانه و ديدارهايي كه داشتيم اين موج و اميد ايجاد شده را منتقل مي‌كرديم.

به غير از آن مقام و مسوولي كه گفتيد آيا كسي ديگر هم به دنبال انصراف آقاي هاشمي بود؟

هيچ‌كس به دنبال انصراف نبود.آنها آمده بودند يا پيغامي برده بودند، يا خبري را منتقل کرده بودند تا نظر آقاي هاشمي را درباره اين موضوع جويا شوند. وقتي آقاي هاشمي با آنها بحث كرده بود، آنها استدلال آقاي هاشمي را پذيرفته بودند. براي هيچ‌كس حتي آنهايي كه ردصلاحيت شدند، قابل قبول نبود هاشمي، كه به گفته حضرت امام شناسنامه انقلاب است، ردصلاحيت شود.

بعد از فهميدن نظر شوراي نگهبان، براي تاييد صلاحيت، با اين شورا رايزني نشد؟

اصلا.

چرا؟ آقاي هاشمي موافق اين عمل بود؟

نه. اينقدر اين كار غيرطبيعي و بد بود كه دليلي براي رايزني با شوراي نگهبان ديده نمي‌شد. كسي درباره مديريت آقاي هاشمي، ترديد ندارد. درباره رجل سياسي مذهبي بودن ايشان نيز كه چه موافق و چه مخالف بر آن نظر اجماع دارند.

گويا كهولت سن مطرح شده بود، درسته؟

آخر ما نفهميديم كه اين را از كجاي قانون در‌آوردند. چون مجلس براي كانديداهاي انتخابات رياست جمهوري محدوديت سني گذاشت اما شوراي نگهبان اين نظر مجلس را رد كرد. اگر شوراي نگهبان چنين ايده‌اي داشت كه نبايد، طرح مجلس را رد مي‌كرد. شوراي نگهبان به همان چيزي كه رد كرد و خلاف شرع و قانون خوانده بود، استناد كرد. اين هم از عجايب بود. تمام ويژگي‌هايي كه يك رئيس‌جمهور خوب مي‌توانست داشته باشد، آقاي هاشمي داشت. مدير بود، سابقه درخشان در قبل و بعد از انقلاب داشت و خيلي از خصوصيت‌هاي ديگر. به هرحال اين تصميم شوراي نگهبان يك پشت پرده‌اي داشت.

تمام اعضاي شوراي نگهبان براي ردصلاحيت آقاي هاشمي، در جلسه حاضر بودند؟

يكي از فقها شركت نكرد.

آقاي شاهرودي؟

بله. آقاي رضواني نيز كه به رحمت خدا رفته بودند. 10 نفر بقيه در جلسه حاضر بودند.

نسبت آرا را مي‌دانيد؟ كه مثلا 6 به 4 بود يا خير؟

من عدد دقيق را نمي‌دانم. البته برخي از اعضاي شوراي نگهبان مفاد جلسه را به آقاي هاشمي گفته‌اند.

بعد از ردصلاحيت شما افسرده شديد؟

خيلي ناراحت شدم. در تمام سال‌هاي پس از انقلاب سرد و گرمي‌هاي زيادي را چشيديم. سختي‌هاي زيادي را ديديم. هيچ خبري، به اندازه ردصلاحيت آقاي هاشمي براي من تلخ نبود. اگر ايشان رأي نمي‌آورد ناراحت نمي‌شدم.

وقتي شنيديد كجا بوديد؟

در ستاد. شوكه شدم. خيلي ناراحت شدم. باورم نمي‌شد. مگر مي‌توان هاشمي را ردصلاحيت كرد؟

به فكر اين نبوديد كه از طرف رهبري اين مشكل را رفع كنيد؟

رهبري گفته بودند كه تصميم ندارم در كار شوراي نگهبان دخالت بكنم. طبيعي است كه نبايد انتظار داشت كه ايشان خلاف گفته خودشان كاري بكنند. حتي تصميم گرفته شد كه از رهبري درخواستي نكنيم كه ايشان در معذوريتي قرار بگيرند و بخواهند برخلاف سخن‌شان عمل كنند.

آقاي هاشمي هيچ اقدامي نكرد؟

تاجايي كه من خبر دارم ايشان هيچ اقدامي نكرد. وقتي نظر شوراي نگهبان اعلام شد، من به ديدن آقاي هاشمي رفتم. گفتم چكار بايد بكنيم؟ ايشان به من گفتند اعتراضي نمي‌كنيم. من هم اين نظر را اعلام كردم.

اما برخي از اشخاص درخواست‌هايي را مطرح كردند و برخي از مخالفان نيز جا انداختند كه هاشمي از اين طريق درصدد فشار آوردن است.

آنچه آن اشخاص اعلام كردند، تشخيص‌شان بود. ولي واقعا به هيچ كس گفته نشد كه اعتراضي بكنيد يا نامه‌اي بنويسيد. اصلا. خود آقاي هاشمي به من گفت هيچ اقدامي نكنيد.

راضي بودند به اين نتيجه؟

نمي‌توان از تعبير راضي بودن استفاده كرد. آقاي هاشمي گفتند يك اتفاقي رخ داده و آقايان براساس تشخيصي كه داشتند، نظري را اعلام كردند. من نمي‌توانم كاري بكنم كه منجر به تضعيف نظام جمهوري اسلامي شود.

شوراي نگهبان معمولا 5 روزه اعلام نظر مي‌كرد، اين دوره 5 روز اضافه شد. آيا به علت ردصلاحيت آقاي هاشمي و رايزني‌هاي پيرامون آن بود كه اين مدت را افزايش داد؟

نمي‌دانم. خب كانديداهاي ديگري هم بودند. منتها بعد از اعلام ردصلاحيت آقاي هاشمي نام آنها ديگر ذكر نشد و خبرشان هم مندرج نشد. همه آنها تحت‌الشعاع ردصلاحيت آقاي هاشمي قرار گرفتند.

ستاد انتخابات را همان روز تعطيل كرديد؟

آن روزي كه شوراي نگهبان نظر خود را اعلام كرد، ما ستادهاي استاني خودمان را دعوت كرده بوديم. قرار بود جلسه‌اي با آقاي هاشمي داشته باشيم. چون از روز بعد تبليغات رسمي آغاز مي‌شد. دستگاه امنيتي با من تماس گرفتند و گفتند شما خبر داريد كه از شهرستان‌ها نيروها به سمت تهران مي‌آيند. علت چيست؟ گفتم جاي نگراني نيست. من در جريان هست. قرار بود كه جلسه‌اي را براي شروع به كار ستاد داشته باشيم كه خب اين جلسه اعلام پايان كار ستاد خواهد بود. آن جلسه برگزار شد و رفتيم خدمت آقاي هاشمي. بيش از صد نفر از استان‌هاي مختلف آمده بودند. بنده گزارشي از شكل‌گيري ستاد ارائه كردم و بعد آقاي هاشمي صحبت كردند و ختم ستاد را همان جا اعلام كرديم.

بعد از اين، ستاد اسماً تعطيل شد يا رسماً؟

رسماً.

شخص شما كار انتخاباتي را تعطيل كرديد؟

خب تا دو، سه روزي ما در شوك بوديم. بعد از آن مدت نشستيم و فكر كرديم كه براي انتخابات چه بايد بكنيم. دو سه ملاقات خصوصي با آقاي هاشمي داشتم كه چه بايد بكنيم. هم زمان به جلسات دوستان اصلاح‌طلب كه با آقاي خاتمي برگزار مي‌كردند مي‌رفتم. اوايل برخي از دوستان هنوز در حال و هواي احساسات گرفتار بودند و مي‌گفتند كه تمام شد و ديگر نمي‌توان براي انتخابات كاري كرد. اما با صحبت‌هاي ديگران ظرف مدت يك هفته همه از اين حال و هوا بيرون آمدند. همه به سمت اجماع بين آقايان دكتر روحاني و دكتر عارف رفتند. نهايتا شوراي مشورتي به آقاي روحاني رسيد.

شما در اين مدت كار ستادي نمي‌كرديد؟

من براي آقاي روحاني فعاليت مي‌كردم.

خودتان خواستيد يا آقاي روحاني خواستند؟

خودم خواستم. آقاي روحاني هنگامي‌كه مي‌خواستند كانديدا شوند با افرادي مشورت كردند. يكي از آنها من بودم. در صبحانه‌اي كه با ايشان خوردم، ايشان طرح موضوع كردند.

نگفتيد كه من خودم مي‌خواهم كانديدا شوم؟

اتفاقا ايشان از من سوال كردند كه شما در چه صورتي كانديدا خواهيد شد، من گفتم اولا آقايان خاتمي و هاشمي نيايند و دوما بين اصلاح‌طلبان اجماعي صورت بگيرد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 



شما در ستاد ايشان مشغول شديد؟

من از سال‌هاي قبل آقاي روحاني را مي‌شناختم. حتي اگر بين اصلاح‌طلبان اجماع صورت نمي‌گرفت، بين تمام كانديداها من گرايش به آقاي روحاني داشتم و ايشان را بر ديگران از هر نظر ترجيح مي‌دادم.

ايشان را از چه زماني مي‌شناسيد؟

من از مجلس دوم ايشان را مي‌شناختم. در زماني كه ايشان عهده دار پرونده هسته‌اي شد، بنده نيز با ايشان كار مي‌كردم.

در پرونده هسته‌اي همكار ايشان بوديد؟

بله.

كدام قسمت؟

در بخش اقتصادي آن فعال بودم.وقتي با اروپا توافق كردند سه كميته تشكیل بدهند، يكي از آنها كميته اقتصادي بود. آقاي روحاني به آقاي خاتمي پيشنهادي دادند و من به عنوان مسوول بخش اقتصادي كميته اقتصادي پرونده هسته‌اي انتخاب شدم و ديگر با ايشان كار مي‌كردند.

در ستاد آقاي روحاني چه سمتي داشتيد؟

من مسووليتي را در ستاد ايشان قبول نكردم. اما هر جا كاري لازم بود انجام مي‌دادم. در فيلم دوم آقاي روحاني نيز حاضر بودم. اگرچه بنده را به عنوان رئيس ستاد انتخاباتي هاشمي معرفي كردند. البته صدا و سيما بخش‌هايي از آن فيلم را ازجمله صحبت‌هاي بنده را پخش نكرد. دليلش را نفهميدم. در عين حال براي سخنراني نيز به چند شهر رفتم و كارهاي ديگري كه لازم بود را انجام دادم.

پيش‌بيني مي‌كرديد كه آقاي روحاني رأي بياورد؟

من مطمئن بودم كه ايشان رأي مي‌آورد.

بر چه مبنايي؟

آن موجي كه بعد از ثبت‌نام آقاي هاشمي ايجاد شد، به دنبال انتخاب يك نامزد مي‌گشت و آقاي روحاني آن نامزد بود.

اما به نظر مي‌رسيد كه در ابتداي امر آن موج سرخورده است.

چند روز اول بود. همه داشتيم كار مي‌كرديم. بعد از چند روز طبيعتا آن موج نامزدي مي‌خواست كه من مي‌دانستم پشت هيچ گزينه‌اي جز آقاي روحاني نمي‌رود. بعد از حمايت آقايان خاتمي و هاشمي، و همچنين نظر شوراي مشورتي، پيروزي آقاي روحاني حتمي بود. در واقع كاري كه آقاي روحاني در مناظره انجام داد بي‌نظير بود.

ماجراي گازانبر؟

بله. رقيب بهترين پاس گل را در منطقه 18 به آقاي روحاني داد و ايشان نيز با بهترين روش ممكن از آن استفاده كرد. من تا به حال نديده بودم كه كانديدايي چنين پاس گلي را به رقيب خودش بدهد. آن چنان امتيازي به آقاي روحاني داد كه همه شگفت‌زده شدند. آقاي روحاني روي تك‌تك كلمات خود تعمق مي‌كند و از آن وضعيت بهترين استفاده را كرد. من بعدا از آقاي روحاني پرسيدم كه آيا روي كلمه گاز انبري فكر كرده بوديد؟ گفت نه. آقاي قاليباف موضوعي را مطرح كرد، من به خاطراتم رجوع كردم و يادآوري كردم كه در آن شورا چه گفته است.

و از همين جا شما مطمئن شديد كه آقاي روحاني پيروز است؟

بله. من اين را به دوستان ستاد نيز گفتم.

كي؟

يك روز قبل از انتخابات در ستاد آقاي روحاني جلسه‌اي برگزار شد. دوستان براي مرحله دوم تصميم‌گيري مي‌كردند كه چكار بايد بكنند. من گفتم وقت تلف مي‌كنيد. آقاي روحاني در مرحله اول پيروز انتخابات است.

آقاي روحاني هم در جلسه بود؟

نه. او نبود.

چه كساني بودند؟

آقاي واعظي مسوول جلسه بود. آقاي دكتر نجفي،دكتر صفدر حسيني، دكتر آخوندي، آقاي زنگنه و جمعي ديگر مانند آقاي صالحي و زماني‌نيا هم بودند. من آنجا قاطع گفتم آقاي روحاني حتما در مرحله اول پيروز انتخابات است. بالاخره ما در اين كشور مسووليت داشتيم و مي‌دانيم كه اين موجي كه بلند مي‌شود كجا آرام مي‌گيرد و پيام آن چيست. از طرف ديگر خبرهايي از نظرسنجي‌هايي كه دستگاه انجام داده بودند به ما مي‌رسيد.

براي مرحله دوم برنامه‌اي خاص درنظر گرفته بودند؟

نه. بحث مي‌شد كه چكار بايد كرد. پيش‌بيني برخي اين بود كه آقاي روحاني با آقاي قاليباف به مرحله دوم برود. اما روز انتخابات خبرهاي جالبي رسيد. موجي كه در روستاها و شهرهاي كوچك در حمايت از آقاي روحاني به راه افتاد اصلا با شهرهاي بزرگ قابل مقايسه نبود. از اول تبليغ مي‌شد رأي كانديداي اصلاحات و يا آقاي روحاني در شهرهاي بزرگ و پرجمعيت است نه روستاها. من فكر مي‌كنم اين اتفاق يك پيام بزرگ داشت. دولت آقاي احمدي‌نژاد و اصولگرايان در 8 سال گذشته تلاش كردند با يارانه و مسائل ديگر اوضاع روستاها و شهرهاي كوچك را در دست داشته باشند. اما مردم اين مناطق به نامزدهاي اصولگرا روي خوش نشان ندادند. چون به دنبال كسي بودند كه اين رأي را تغيير دهد. پس دانشگاهيان و نخبه‌هاي تهران و شهرهاي بزرگ به دنبال تغيير نبودند بلكه مردم روستانشين و شهرهاي كوچك از ادامه وضع موجود ناراحت و نگران بودند و تغيير مي‌خواستند.

يعني نگراني از وضع موجود باعث شد كه حتي مردم به آقاي قاليباف نيز رأي ندهند؟

بله. اگرچه برخي از كانديداهاي اصولگرا تلاش مي‌كردند تا زاويه خود را با دولت فعلي آشكارا به نمايش بگذارند اما جامعه از آنها مديريت كلان نديده بود اما از آقاي روحاني چنين خاطره‌اي داشت. مي‌دانستند حرفي كه او مي‌زند در سابقه كاري او ثبت شده است. برخلاف برخي كه شعارهاي بسياري مي‌دادند كه بعضا هم عملي نبود آقاي روحاني حرفي نزد كه نتواند آن را اجرا كند. جامعه پيش از اين او را در شوراي عالي امنيت ملي ديده بود. مديريتش را پسنديده بود و از جمله افرادي است كه در نظرگاه مردم به دنبال تغيير است. در عين حال جامعه ديد كه انگشت اشاره آقايان هاشمي و خاتمي و اعضاي اصلي جبهه اصلاحات به سمت آقاي روحاني است. بنابراين طبيعي بود كه ايشان در مرحله اول پيروز انتخابات باشد.

پس شما پيروزي را حاصل سه موضوع مي‌دانيد. سابقه مديريتي آقاي روحاني، حمايت هاشمي و خاتمي و بسيج اصلاح‌طلبان از ايشان.

بله. خود آقاي روحاني در گفت‌وگوها خيلي خوب درخشيده بود و در مناظره‌ها توانسته بود در بين مردم پايگاهي را به‌دست آورد.

اما آقاي روحاني به آن شكل كه عارف به ميان مردم مي‌رفت يا ديگران، ديدار مردمي نداشت. درست است؟

بله. آقاي روحاني در هفته آخر سفرهاي استاني را شروع كرد كه اتفاقا از همين سفرهاي استاني پيام پيروزي ايشان مخابره شد. استقبال از ايشان در شهرهاي مختلف خيلي خوب بود.نهايتا هم ديديد كه در دو شهر مذهبي قم و مشهد ايشان رأي اول را به دست آورد درحالي كه شهر مشهد خود دو كانديداي ديگر هم داشت اما به آنها روي خوشي نشان نداد.

مي‌گفتند از همان ابتداي نيمه شب شنبه 25 خرداد مسجل شده بود كه آقاي روحاني نفر اول و در مرحله اول پيروز انتخابات شده است. خب چرا شوراي نگهبان اعلام نمي‌كرد و به صورت قطره چكاني تا ساعت 9 شنبه شب خبر اعلام شد؟

به نظر من جمعه شب همه فهميدند كه آقاي روحاني در مرحله اول پيروز شده است. بعد از نيمه شب نيز شمارش قطعي شده بود اما بحث‌هايي بين شوراي نگهبان و وزارت كشور مطرح بود. چون هركدام براي اعلان رأي شيوه‌هايي داشتند. اما مهمتر از اينها تدابير امنيتي بود. چون برخي از كانديداها به گونه‌اي براي نيروهاي خودجا انداخته بودند كه پيروز انتخابات هستند. خب رأي آنها نسبت به تبليغاتي كه داشتند خيلي كم بود و اين آنها و هواداران‌شان را در شوك برده بود و ممكن بود برخي از هواداران افراطي كارهايي بكنند.

يعني نگراني اين بار از هواداران كانديداهاي اصولگرا بود؟

اين تحليل من است. بالاخره مجموعه‌اي انتظارات براي هوادار خود به‌وجود آورده بود ولي نتيجه رأي اكثريت مردم چيز ديگري را نشان مي‌داد. در اين شرايط حكومت بايد تدبيري بينديشد تا آنها در طول يك روز به نتيجه و آرامش برسند. اين هم تدبير بدي نيست. در دوره‌هاي قبل نتايج را زود اعلام مي‌كردند و همين باعث مسائلي شده بود. اينبار نيز حكومت تلاش كرد تدبيري اين چنين به كار ببندد.

نتايج كه اعلام شد، شما پيش آقاي روحاني بوديد؟

خير. دو سه روز بعد من آقاي روحاني را ديدم. گپ‌وگفتي داشتيم. ايشان انسان خوش‌مشربي است. به ايشان تبريك گفتم. بعد از آن نيز چند باري همديگر را ديديم.

قرار شد در دولت به ايشان كمك كنيد؟

ببينيد مردم ايران به آقاي روحاني اميد زيادي بسته‌اند كه تغييري به‌وجود بيايد. كشور بايد در سياست‌هاي اقتصادي راه درستي در پيش بگيرد و آنها اثرات آن را ببينند. الان اين اميد در بين مردم به وجود آمده است.طبيعتا همه بايد به آقاي روحاني كمك كنيم و ايشان از هركسي كمك خواست كسي نبايد سرباز زند. نبايد از ايشان سهم خواهي يا مطالبه‌اي داشت.

پيشنهادي به شما دادند؟

از من پرسيدند كمك مي‌كنيد. گفتم هر كمكي كه شما بخواهيد و در توان من باشد انجام مي‌دهم.

در جلسه‌اي كه با مجلسي‌ها داشتيد آنها سهم‌خواهي كردند؟ يا حتي درباره چينش كابينه اخطار و توضيحي دادند؟

نه اصلا. اتفاقي كه در مجلس رخ داد ابتكار جديدي بود كه مبدع آن آقاي لاريجاني بود. كار خوبي بود. جلسه صميمانه و دوستانه‌اي بود. آنچه من ديدم ابراز محبت نمايندگان بود. معمولا وقتي رئيس جمهور به مجلس مي‌رود، نمايندگان وقت مي‌گيرند توضيح مي‌دهند و بحث‌هاي مختلفي را بيان مي‌كنند. اما اينبار هيچ خبري نبود.

البته ديكته ننوشته كه غلط ندارد. شما نه هنوز كابينه‌اي چيده‌ايد و نه كاري را شروع كرده‌ايد.

نه. الان برخي رسانه‌هاي اصولگرا مسائلي را مطرح مي‌كنند. حتي در همين حد هم كسي در مجلس حرفي نزد. هيچ توصيه‌اي نشد.

اصلا درباره چينش كابينه تا حالا از سوی احزاب، اصولگرایان یا اصلاح‌طلبان توصيه‌اي شده كه از اين فرد استفاده بكنيد يا نكنيد؟

نه. به هيچ‌وجه. آقای روحانی نمی‌گذارد در کارش دخالت کنند. ممكن است برخي از افراد مختلف با ايشان تماس بگيرند و نظري ارائه بدهند اما ايشان يك فرآيندي را برنامه‌ريزي كرده‌اند كه هر كس نظري درباره كابينه دارد، نظراتش به كميته‌ها و كارگروها منتقل شود. الان ليست‌هاي مختلفي به آقاي روحاني داده‌اند. 20 كارگروه تشكيل شده است ليست به اين كارگروه‌ها ارسال شده و آنها مشغول بررسي شخصيت‌هاي معرفي‌شده هستند. البته فرق آقاي روحاني با برخي روساي سابق جمهور اين است كه ايشان از نيروهاي كشور اطلاعات كافي و وافري دارد. ايشان در دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي كه بودند، هم در دوره آقاي هاشمي و هم در دوره آقاي خاتمي، با همه وزارتخانه‌ها كار مي‌كردند. برخي از مسائل وزاتخانه‌ها بايد در دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي پيگيري مي‌شد. الان در مركز تحقيقات استراتژيك نيز با نخبگان دانشگاهي و مديران توانمندي سروكار دارند كه در اين 8 سال گذشته يا بيكار شدند يا مورد قهر قرار گرفتند. آقاي روحاني همه آنها و توانايي‌هاي آنها را مي‌شناسد و مي‌داند از كدام‌يك از آنها مي‌تواند استفاده كند.

آقاي روحاني براي كابينه به جمع‌بندي رسيده است؟

اگر به جمع‌بندي رسيده باشند كه فعلا نمي‌گويند.

شما خودتان خبري داريد؟

من تا جايي كه مي‌دانم ايشان هنوز تصميم نهايي نگرفتند.

الان روزنامه‌ها ليست‌هاي مختلفي را منتشر مي‌كنند. اين گمانه‌زني‌ها چقدر واقعيت دارد؟

هيچ‌كدام از اين ليست‌هايي كه تاكنون منتشر شده، نه‌تنها نهايي نيست، بلكه اشتباهات آشكاري نيز دارد. آقاي روحاني نيز يك‌بار درباره گمانه‌زني‌‌ها اظهارنظر دقيق داشت. فرآيند وزرا و مسوولان اصلي كشور، به همين سادگي كه برخي فكر مي‌كنند نيست.

آيا مي‌توان اميدوار بود كه وقتي ليست كابينه اعلام شد، مردم با يك شوك هيجان‌آور روبه‌رو شوند. يك غافلگيري شيرين؟

من فكر مي‌كنم آقاي روحاني كابينه‌اي را تشكيل مي‌دهد كه از نظر توان اداره كشور، نمره بالايي خواهد گرفت و آنها از پتانسيل نيروي انساني موجود در جمهوري اسلامي به خوبي استفاده خواهند كرد. آقاي روحاني از عصاره 30 ساله نظام استفاده خواهد كرد. مثلا آقاي روحاني مطمئن است وزيري را كه براي يك وزارتخانه انتخاب مي‌كند، او از تمام ظرفيت‌ها و سرمايه‌هاي اجتماعي استفاده خواهد كرد. آقاي روحاني قرار است 20 نفر را انتخاب كند اما آنها بايد از ظرفيت نيروي توانمند چندهزار نفري كه در كشور هستند، استفاده كنند. پس من با شناختي كه از آقاي روحاني دارم مي‌گويم، ايشان نيروهايي را به‌كار مي‌گيرد كه آن نيروها سينه‌هاي فراخي براي به‌كارگيري نخبگان همه جريانات دارند.

آقاي روحاني درباره معاونت وزارتخانه‌ها نيز نظر مي‌دهد؟

در دوره آقايان خاتمي و هاشمي مرسوم بود كه وزير، هنگامي‌كه مي‌خواست معاونين خود را منصوب كند به اطلاع رئيس‌جمهور برساند. آقاي رئيس‌جمهور نيز اگر نظري داشت، وزير به آن نظر توجه مي‌كرد.

الان چطور؟ شيوه كار اين‌چنين هست؟

الان به نظرم، آقاي روحاني وزراي خود را اصلا محدود نمي‌كند كه حتما بايد با اين فرد كار كني يا آن فرد. يا اينكه وزرا معاونين خود را به خط كنند و خدمت ايشان ببرند. به نظرم آقاي روحاني به وزراي خود آزادي عمل خواهد داد. روحيه مديريتي آقاي روحاني، اصلا روحيه دخالت در كار افرادي كه منصوب مي‌كند، نيست. با اين حال طبيعي است كه وزرا براي انتخاب معاونين خود، نظر رئيس‌جمهور را بايد داشته باشند. زيرا در برخي از جلسات دولت، وزير نمي‌تواند شركت كند و معاون او شركت مي‌كند. به هر حال يكسري از معاونين كليدي هستند.

درباره استانداران چطور؟

به‌طور طبيعي وزير كشور بايد موافقت رئيس‌‌جمهور را اخذ كند. چون استاندار بايد در دولت رأي بياورد و با حكم رئيس‌جمهور منصوب شود.

خود شما در چه حوزه‌اي مي‌توانيد به آقاي روحاني كمك كنيد؟

هرجا كه آقاي روحاني تشخيص بدهند من فعاليت مي‌كنم.

علاقه خودتان؟

من به حوزه‌هاي اقتصادي و اجرايي علاقه بيشتري دارم.

نظر رئيس‌جمهور چيز ديگري است؟

بعيد مي‌دانم.

روزنامه‌ها از يك طرف شما را گزينه معاونت اول رئيس‌جمهور مي‌خوانند و از طرف ديگر وزير كشور. خودتان به اين دو حوزه علاقه‌مند هستيد؟

من صحبتي با آقاي روحاني داشتم. به ايشان نيز گفتم كه هر جا شما تشخيص بدهيد من كمك مي‌كنم. اين تعهد را به ايشان دادم و پاي آن نيز هستم.

اگر جايي را پيشنهاد كردند و شما علاقه نداشتيد چطور؟

به‌طور طبيعي انسان براي كاري كه مي‌خواهد انجام بدهد، حتما بايد دو نكته را مدنظر قرار بدهد؛ اول علاقه‌مندي به آن كار و دوم اشراف به آن حيطه كاري است. خب اگر علاقه‌مند نباشم يا اشرافي نداشته باشم، به ايشان دلايل مخالفتم را مي‌گويم.

علاقه‌مند نيستيد معاون اول رئيس‌جمهور بشويد؟

فعلا راجع به اين موضوعات فكر نمي‌كنم. بيشترين دغدغه‌ام اين است كه همه بايد به آقاي روحاني هرطور كه مي‌توانيم كمك كنيم.

برخي چنين تبليغ مي‌كنند كه كابينه اعتدال يعني در واقع كابينه‌اي كه شركت سهامي است. تمام گروه‌ها مي‌آيند و سهمي مي‌گيرند.

اصلا اينچنين نيست. اين را با شناختي كه از آقاي رئيس‌جمهور دارم، مي‌گويم. آقاي روحاني به همه تأكيد كردند، نيروهايي كه مي‌خواهيد انتخاب كنيد حتما حائز دو شرط باشند؛ اول آنها افرادي توانمند باشند، دوم به گرايش فكري - سياسي او توجهي نداشته باشيد زيرا آنچه مهم است، لياقت و توانمندي فرد است. من فكر مي‌كنم ايشان در مقطعي نيز درباره كابينه اعتدالي توضيحاتي را خواهند داد. كابينه، متشكل از افرادي خواهد بود كه در سابقه آنها حركتي افراطي ديده نشده باشد. نيروهاي معتدلي كه بتوانند جريان اعتدال را پيش ببرند، انتخاب خواهند شد.

با اين تعريف، شما فكر مي‌كنيد كابينه خوبي خواهد بود؟

حتما.

ماه‌عسل دولت به زودي تمام خواهد شد. فكر مي‌كنيد كابينه پيشنهادي، در كوتاه‌مدت مي‌تواند برخي از مشكلات را برطرف كند؟

بله. مشكلات قابل كتمان نيست. هفت كانديداي ديگري كه وارد حوزه انتخابات رياست‌جمهوري شدند نيز به اين مشكلات پرداختند. آقاي روحاني نيز به آنها اشاره كرد. مردم نيز واقف به اين مشكلات هستند و براي اينكه وضعيت تغيير كند، به آقاي روحاني رأي دادند.

آنقدر اين دوره ماه‌عسل شيرين است كه گويي، همه فراموش كردند چه مشكلاتي وجود داشت و خواهد داشت.

اتفاقا آقاي روحاني اصلا اين موضوع را فراموش نكرده است. شهادت اين سخن من، رفتاري است كه ايشان اين مدت در پيش گرفته است. ايشان به جاي آنكه روي افرادي كه مي‌خواهند انتخاب كنند، تمركز كنند، بيشتر روي وضعيت موجود تمركز كرده، گزارشات مختلفي را از دستگاه‌ها و وزارتخانه‌ها و جاهاي ديگر تهيه كرده و تقريبا به اينكه هر وزارتخانه و دستگاهي چه مشكلاتي پيش‌رو دارد و چه راهكارهايي، رسيده است. براي همين نيز از وزراي موجود خواسته است، برنامه‌هاي خود را در اين خصوص ارائه كنند. فهم من از آقاي روحاني اين است كه ايشان از تمام پتانسيل كشور كه قادر باشد مشكلات را حل و مديريت كند، استفاده خواهد كرد. رئيس‌جمهور موفق نيز رئيس‌جمهوري است كه بتواند از تمام ظرفيت‌هاي نيروي انساني كشور استفاده كند. آقاي روحاني به نظرم براي ايرانيان خارج از كشور و پتانسيل و سرمايه اجتماعي آنها نيز برنامه دارد و بالاخره آنها در همه زمينه‌ها، ازجمله در لابي‌هاي بين‌المللي مي‌توانند به ايران كمك كنند.

مهم‌ترين دغدغه‌اي كه الان آقاي روحاني دارند چيست؟

دغدغه الان، بيشتر معطوف به فرصت 6 ماهه اول سال است كه از بين رفته. يعني بايد در اين 6 ماه تصميمات مهمي اتخاذ مي‌شد كه نشده است. كارهايي انجام مي‌شد كه آن كارها انجام نشده است. پس اين نگراني الان وجود دارد كه دولت در ابتداي كار، با يكسري مشكلات كه دانه آن را ديگران از مدتي پيش كاشته‌اند، روبه‌رو شود.

مثل چه چيزي؟

مثلا موادي بايد ذخيره مي‌شد، اما نشد؟

مواد غذايي؟

بله. برخي از نيازهاي كشور بايد تأمين مي‌شد، اما نگرانيم كه آيا شده يا نه. ما اطلاعات دقيق نداريم.

مگر وزرايي كه الان خدمت رئيس‌جمهوري مي‌آيند، گزارش اين موضوعات را نمي‌دهند؟

خب تفاوت وجود دارد. آقاي روحاني در مجلس نيز گفتند كه بين آماري كه وزراي دولت فعلي به من داده‌اند تا گزارش‌هايي كه وجود دارد، يك تناقض ديده مي‌شود. ايشان قرار است در 100 روز اول مسووليت‌شان يك گزارش به مردم دهند كه دولت را در چه وضعي تحويل گرفته‌اند. لذا اگر در اين بخش مشكلي پيش نيايد و دولت براي حل مشكل مردم، با چنين مشكلاتي روبه‌رو نشود، آقاي روحاني قادر است به مرور مشكلات و فشارهاي وارده بر سفره مردم را كاهش دهند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016