گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
12 اسفند» اهميت تلاش برای پايان دادن به حصر خانم رهنورد و آقايان موسوی و کروبی، مهدی فتاپور3 آبان» همگرايی نيروها، امکانات، دشواریها، مهدی فتاپور 9 آبان» ديروز و امروز، مهدی فتاپور 4 تیر» در حاشيه مناظرههای تلويزيونی بهار ۱۳۶۰، مهدی فتاپور 27 خرداد» بيستودوم خرداد، طبقه متوسط جديد، مهدی فتاپور
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! رد سه وزير متمايل به اصلاحطلبان، مهدی فتاپورموفقيت در تعديل وضعيت اقتصادی کشور و تغيير سياست خارجی با تغييراتی در سياست داخلی و فرهنگی در ارتباط است. آقای روحانی امکانات وسيعی برای حرکت در راستاهای وعده داده شده در اختيار دارد. عدم توفيق در تحقق تغييراتی در راستای وعده های داده شده خيلی سريع در سطح جامعه منعکس شده و با واکنش کسانی که با اميد به تغيير در انتخابات شرکت کردند مواجه خواهد شد
مجلس به سه وزير پيشنهادی در عرصه های اجتماعی که به اصلاح طلبان تمايل داشتند رای نداد. هر چند رای اعتماد به مديران برجسته و با تجربهای نظير آقای زنگنه با وجود مخالفت اصولگرايان مثبت است و ميتوان گفت آقای روحانی موفق شد در اولين گام در عرصه هايی که برای وی اولويت دارد تمامی وزيران پيشنهادی خود را به تاييد مجلس برساند ولی در عرصه اقتصاد و سياست خارجی تمايز جدی مابين سياست های پيشنهادی محافظه کاران و آقای روحانی وجود ندارد و اگر آقای قاليباف و يا بخصوص آقای ولايتی نيز انتخاب میشدند سياست مورد نظرشان در اين عرصهها تمايز کيفی با آنچه آقای روحانی خواهان آنست نداشت. رای آوردن آقای زنگنه، آخوندی و ظريف عجيب نبود. تمايز اصلی برنامههای اعلام شده توسط آقای روحانی با محافظه کاران در عرصههای سياسی و فرهنگی است و بخشی از محافظه کران از رای دادن به هر سه وزير متمايل به اصلاح طلبان در اين عرصهها با وجود اعلام فاصله از جنبش سبز که بعنوان پيش شرط رهبری و محافظهکاران برای حضور در ارگانهای قدرت اعلام شده بود خودداری کردند. بيست و چهارسال پيش آقای رفسنجانی نيز در ائتلاف با آقای خامنهای و محافظه کاران به رياست جمهور برگزيده شد. ايشان جناح چپ قدرت موسوم به خط امامیها را از قدرت حذف کرد. کسانی که بخشا حول روزنامه سلام متشکل شدند و هشت سال بعد با چهره اصلاح طلبی مجددا به قدرت اجرايی راه يافتند. در چند سال اول، ائتلاف عملکرد داشت و آقای رفسنجانی در پيشبرد برنامه های خود تحت عنوان بازسازی ويرانیهای دوره جنگ از حمايت محافظه کاران برخوردار بود و در تعديل تندرویهای دهه شصت گامهايی برداشته شد که به نظر من مهمترين آن انحلال کميتههای گزينش در ادارات و پذيرش تقدم تحصص بر تعهد (حزب اللهی بودن) در استخدام بود. ولی اين ائتلاف و حمايت پس از يک دوره پايان يافت و مجلس چهارم موضع مخالف آقای رفسنجانی اتخاذ نمود. موضعی که عمدتا توسط رهبری نيز تاييد ميشد و برجسته ترين نمود آن کنار گذاشته شدن خاتمی و سپردن وزات ارشاد به محافظه کاران و باز گذاشتن دست و بال فلاحيان ها و امامی ها در وزارت اطلاعات و رخ دادن فاجعههايی چون ترور قاسملو، ميکونوس و کوشش برای سر به نيست کردن مجموعه ای از نويسندگان و هنرمندان کشور بود. آقای رفسنجانی در آن سالها ترجيح داد که تلاش خود را بر پيشبرد برنامههای اقتصادی و سياست خارجی که موضوع اختلاف با محافظه کاران نبود متمرکز کند و عرصه های سياسی و فرهنگی را به آنان بسپارد و حتی بالاتر از آن خود مجری خواسته های آنان گردد که نمونه مشخص آن موضع ايشان در دستگيری ملی مذهبی ها و تنبيه آنان بود تا ديگر جرات نقد برنامه های وی را نداشته باشند. ولی محافظه کاران به اين بسنده نکرده و خواهان کنار گذاشته شدن کامل هواداران وی و تسلط کامل بر قوه مجريه بودند که با انتخابات دوم خرداد برنامه آنان عملی نشد. اگر بيست و چهارسال قبل ائتلاف آقای رفسنجانی و محافظه کاران و کنار گذاشتن افراطيون و از آنسو چپ ها چند سال دوام يافت اين بار مجلس و بخشی از محافظهکاران در همان گام اول عليه خواست رييس جمهور و وعدههای مطرح شده در انتخابات عمل نمودند. از نظر آنان آقای روحانی بهترست به سر و سامان دادن اقتصاد و سياست خارجی بپردازد و سياست داخلی و امور فرهنگی را به محافظه کاران واگذارد. شرايط امروز کشور با بيست سال پيش غير قابل قياس است. اگر بيست سال قبل رابطه آقای رفسنجانی و رهبری و محافظه کاران و تصميم گيری برای سمت گيری های حکومت تماما در پشت درهای بسته صورت ميگرفت امروز مليونها چشم همه موضعگيری ها و تحولات را نظاره ميکنند. اگر بيست سال پيش آقای رفسنجانی بعنوان نماينده کل رژيم و بی نياز از رای مردم بعنوان رييس جمهور انتخاب شده بود امروز رای دهندگانی آقای روحانی را به کاخ رياست جمهوری فرستاده اند که خواهان تحقق وعده های داده شده در رقابت های انتخاباتی هستند. آنان به ولايتی و قاليباف نه گفتند و محدود شدن سياست های دولت در چارچوب برنامههای آنان را نمیپذيرند. اگر بيست سال پيش جنبش های مدنی و اقشار ميانی از نتايج عملی و روانی سرکوبهای خشن دهه شصت رها نشده بودند امروز جنبش سبز کماکان آنچنان وزن و اهميتی در جامعه دارد که اشاره به آن در اکثر سخنرانی های موافق و مخالف کابينه مشهود بود. موفقيت در تعديل وضعيت اقتصادی کشور و تغيير سياست خارجی با تغييراتی در سياست داخلی و فرهنگی در ارتباط است. آقای روحانی امکانات وسيعی برای حرکت در راستاهای وعده داده شده در اختيار دارد. عدم توفيق در تحقق تغييراتی در راستای وعدههای داده شده خيلی سريع در سطح جامعه منعکس شده و با واکنش کسانی که با اميد به تغيير در انتخابات شرکت کردند مواجه خواهد شد. مهدی فتاپور Copyright: gooya.com 2016
|