سه شنبه 5 شهریور 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

عطاء‌الله رضوانی؛ بهایی‌ای که "به خاطر محبوبیت" به قتل رسید

• پسرخاله عطاءالله رضوانی، شهروند بهایی کشته‌شده به دویچه‌وله می‌گوید او بسیار محبوب بود و مردم بندرعباس از مسلمان و غیرمسلمان با او رابطه خوبی داشتند. به گفته وی این مسئله باعث حساس شدن وزارت اطلاعات روی این فرد شده بود.

دويچه وله ـ عطاءالله رضوانی، بهایی، ۵۴ ساله، پدر دو فرزند ۲۰ و ۱۵ ساله، صاحب یک شرکت خصوصی فروش پمپ آب، شنبه شب، دوم شهریور (۲۴ اوت) در شهر بندرعباس به قتل رسید.

آقای رضوانی به عادت معمول، شنبه شب برای سر زدن به منزل یکی از دوستانش که در خارج کشور است به خانه او می‌رود و با کارگر او صحبت می‌کند. زمانی که آقای رضوانی در آن محل بوده، شخصی با تلفن همراهش تماس می‌گیرد و مدتی طولانی با او حرف می‌زند. عطاالله رضوانی پس از این مکالمه تلفنی و بعد از ترک محل کشته می‌شود.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


او که در اوایل انقلاب دانشجوی رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه علم و صنعت بود، پس از انقلاب فرهنگی به دلیل بهایی بودن از دانشگاه اخراج شد و دیگر هرگز به او اجازه اتمام تحصیلاتش داده نشد.

پسرخاله او "نوید اقدسی" درباره شخصیت آقای رضوانی به دویچه‌وله می‌گوید: «بدون هیچ پیش‌داوری شریف بودن‌شان و محبوب‌بودن‌شان هم در بین بهایی‌های شهر بندرعباس و هم در بین غیربهایی‌های این شهر زبانزد بود. یعنی اصلاً مسلمان، سنی، شیعه، فرقی نمی‌کند. ایشان با همه رفتار بسیار دوستانه و محبت‌آمیز داشت و بسیارهم سرشناس بود. کارهای بهایی‌های بندرعباس خیلی به ایشان ارجاع می‌شده، به صورت خودجوش. یعنی فرضاً یک بهایی کاری داشته، مثلاً مشکل مالی یا مشکل خانوادگی داشته، ایشان کارهایش را رفع و رجوع می‌کرد».

تداوم فشار بر بهائيان

از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تا کنون، بیش از ۲۰۰ بهایی اعدام شده‌اند. طبق اخبار غیر رسمی نیز هم اکنون حدود ۳۰۰ بهایی در زندان هستند. رهبران جامعه بهاییان ایران نیز هریک به بیش از ۲۰ سال زندان محکوم شده‌اند. آن‌ها سال‌ها است در زندان به‌سر می‌برند و اعتراضات داخلی و بین‌المللی به آزادی آن‌ها کمکی نکرده است. همچنین دانشگاه مجازی بهاییان تعطیل و تمامی اساتید و دست اندرکاران آن زندانی شده‌اند.

این‌ها اما تنها اذیت و آزار بهاییان نیست. آقای اقدسی می‌گوید: «در دوره جمهوری اسلامی که خود من شاهدش بوده و با آن بزرگ شده‌ام، فقط مشکلات این نبوده که بالای ۲۰۰ نفر از بهایی‌ها را از اول انقلاب تا الان اعدام‌ کنند. بلکه جوان‌ها را به دانشگاه راه نمی‌دهند، ادارات دولتی بر روی ما بسته است و ما نمی‌توانیم استخدام شویم، خیلی از شغل‌ها ازجمله شغل‌هایی که ربط مستقیم با مواد خوراکی دارد، مثل قنادی، ساندویچی اصلاً جوازش به ما داده نمی‌شود. آن شغل‌هایی هم که جواز داده می‌شود، خیلی‌ها را اذیت می‌کنند. مثلاً مغازه‌هاشان را می‌سوزانند، جواز‌هایشان را تمدید نمی‌کنند، تهدیدشان می‌کنند.»

از شهریور ماه سال ۱۳۹۰ پلمپ کردن محل کسب بهاییان سرعت بیشتری گرفته و طی این دو سال حق کسب و کار از ده‌ها شهروند بهایی ساکن سمنان گرفته شده است.

نوید اقدسی درباره آزارهای شغلی که نسبت به عطاالله رضوانی اعمال شده بود چنین می‌گوید: «مشتری‌های آقای رضوانی را تهدید می‌کردند که چرا با او کار می‌کنید. همکارهای آقای رضوانی را تهدید می‌کردند که چرا با او کار می‌کنید. آقای رضوانی تخصص بالایی در تصفیه آب و فاضلاب داشتند. چندین سال با شرکت "دگرامیت اینترنشنال" کار کرده بودند و بسیار وارد بودند و با شرکت آب و فاضلاب استان هرمزگان هم کار می‌کردند. از طرف وزارت اطلاعات به آب و فاضلاب استان هرمزگان فشار آوردند و مجبورشان کردند که دیگر با آقای رضوانی کار نکنند. حتی آن‌ها مدتی طولانی کس دیگری را هم پیدا نکردند که کارشان را راه بیندازد. به تخصص آقای رضوانی و همکاران ایشان احتیاج داشتند، ولی باز مجبور بودند که با ایشان کار نکنند».

مرگی سازمان‌یافته و عقیدتی

پسرخاله آقای رضوانی می‌گوید، مقتول هیچ مشکل شخصی با کسی نداشته و بسیار هم محبوب بوده است و تنها انگیزه قتل او می‌تواند مسائل عقیدتی باشد.

او می‌گوید: «نه تنها خانواده‌ای ایشان بلکه بستگان ازجمله ما و تمام اعضای جامعه بهاییان بندرعباس، حتی دوستان غیربهایی‌شان هم حدس غالب‌شان این است که این قضیه‌ای بوده که هم سازمان‌یافته است و هم حتماً پیشینه‌عقیدتی، به خاطر بهایی بودن داشته. آقای رضوانی بدون اغراق می‌گویم و نه به خاطر اینکه از بستگان من هستند، سرشناس‌ترین و محبوب‌ترین بهایی تقریباً استان هرمزگان بودند. برای همین هم اداره اطلاعات خیلی روی ایشان حساس بود و هنوزهم هست. ایشان نه در کار مواد مخدر بود، نه در عمرش به سیگار لب زد، نه اهل مصرف مشروبات الکلی بود و نه خرده حساب مالی با کسی داشت. به قدری مردم‌نواز بود که بعضی از طلب‌هایش را اصلاً می‌بخشید. این‌که حالا یک طلبکاری بیآید و مثلاً به خاطر پول او را بکشد اصلاً چنین چیزی متصور نیست. هیچ انگیزه‌‌ای به‌غیر از انگیزه‌ی عقیدتی به خاطر بهایی بودن‌ فعلاً ما تصور نمی‌کنیم».

آقای اقدسی می‌گوید وزارت اطلاعات اصلا از محبوب بودن آقای رضوانی راضی نبود و بارها هم گفته بودند که او به خاطر کمک‌هایی که به بهاییان می‌کند در حال راه‌اندازی مجدد جامعه بهایی است.

به گفته وی حتی به آقای رضوانی پیشنهاد شده بود که کشور را ترک کند. نوید اقدسی می‌گوید: «سیاست کلی نظام جمهوری اسلامی ایران در رابطه با بهاییان در چند سال اخیر این بوده که این‌ها را تحت فشار قرار دهند تا کشور را ترک کنند و همیشه هم به خیلی‌ها غیرمستقیم و یا حتی شفاهی گفته شده است که چرا نمی‌روید؟ کشورهای دیگر که شما را به‌عنوان پناهنده قبول می‌کنند، خُب چرا نمی‌روید؟ این سیاست‌شان است. و اگر کسی به نوعی باعث شود که این سیاست اجرا نشود، حتماً تبعاتی برایش خواهد داشت. ازجمله این کسان یکی آقای رضوانی بوده که با رفع کردن مشکلات بهایی‌های بندرعباس باعث می‌شده که این سیاست با شکست مواجه شود».

شواهد و مستندات برای پیدا کردن قاتل احتمالی

آخرین نفری که با آقای رضوانی بوده گفته که وی مدتی طولانی با تلفن همراه صحبت می‌کرده. پیدا کردن کسی که تلفنی با عطاالله رضوانی حرف زده کار سختی نیست؛ کافی است لیست تلفن‌های او از اداره مخابرات گرفته شود. تلفن همراه آقای رضوانی البته تنها وسیله‌ای بوده که پس از مرگش به سرقت رفته است.

محل دیدار آقای رضوانی با کارگر دوستش نیز محلی عمومی بوده که احتمالا دارای دوربین است و می‌توان با مشاهده فیلم آن دوربین دید که پس از رفتن آن کارگر چه اتفاقی افتاده است.

گزارش پزشک قانونی و دیدن جسد نیز می‌تواند به بازتر شدن مسئله کمک کند. به همین دلیل خانواده رضوانی تا زمان تهیه این گزارش هنوز جسد را تحویل نگرفته و به خاک نسپرده‌اند.

پسرخاله آقای رضوانی می‌گوید: «علت این‌که تا به حال جنازه را تحویل نگرفته‌ایم این بوده که می‌خواهیم صبر کنیم وکیل جنازه را ببیند. متأسفانه در ایران تعداد وکلایی که این دست پرونده‌ها را قبول می‌کنند، بیشتر از انگشت‌های دست نیست، یعنی بیشتر از ۱۰ نفر نمی‌شوند و در شهرستان‌ها هم تقریباً هیچ وکیلی این پرونده‌ها را قبول نمی‌کند. برای همین ما به وکیلی در تهران ارجاع دادیم و ایشان تا به بندرعباس برسند مدتی طول می‌کشد. برای همین دست نگه داشتیم و جنازه را تحویل نگرفتیم که وکیل بیآید و جنازه را ببیند».

شیرین عبادی، نسرین ستوده، عبدالفتاح سلطانی و محمد اولیایی فرد وکلایی بودند که پرونده‌های بهائیان را پی‌گیری می‌کردند. شیرین عبادی و محمد اولیایی فرد مجبور به ترک ایران شده‌اند و دو وکیل دیگر در حال حاضر زندانی هستند. یکی از اتهامات این دو، پذیرفتن پرونده‌های قضایی بهاییان بوده است

فشار طولانی بر خانواده رضوانی

عطاءالله رضوانی در سال ۱۳۶۲ به مدت دو هفته در بازداشت بوده است. در جریان بازجویی‌ها، به دلیل سیلی‌هایی که خورده دچار ناشنوایی در گوش چپ شده که این عارضه تا آخر عمر با او بوده است.

خواهر او "صهبا رضوانی" که ساکن سمنان است در سال ۱۳۸۷ بازداشت و به سه سال زندان محکوم شده است. دختر خانم رضوانی به نام "انیسا فناییان" هم اکنون در زندن است و همسر او "سیامک یگانی" تنها سه هفته است که از زندان آزاد شده. این زوج صاحب دو فرزند زیر هشت سال هستند که در مدت زندانی بودنشان نزد مادربزرگشان شهلا رضوانی بوده‌اند.

دایی آقای رضوانی به نام "محمد حسین نخعی" در اردیبهشت سال ۹۱ زمانی که ۸۶ سال داشته در بیرجند دستگیر شده و یک سال در زندان می‌ماند. آقای نخعی در دهه ۶۰ به مدت پنج سال در گنبد کاووس زندانی بوده است.

دایی دیگر آقای رضوانی به نام "بدیع‌الله نخعی" نیز که ساکن سنندج است، بارها توسط اداره اطلاعات این شهر احضار و بازجویی شده است.

اینها تنها نمونه‌هایی هستند که نوید اقدسی آنها را به خاطر می‌آورد. او می‌گوید اگر بخواهد فهرست اعضای خانواده‌اش را که دراین سالها زندان رفته‌اند بگوید، ساعت‌ها زمان لازم دارد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016